نویسندگان
1 استادیار، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 استاد تمام، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 کارشناس ارشد، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Today, most countries of the world face the rapid expansion of urbanization. In each urban system, there are cities with different sizes, functions and characteristics. Each of these cities has different degrees of social vulnerability. Their vulnerability varies depending on social and economic systems and any changes in these systems can reduce or increase their social vulnerability. This is an applied research with descriptive - analytical methods based on library and statistical information. This research examines the social vulnerability in all cities that have over 10,000 populations in Iran by using factor analysis method. In the first phase, all cities were classified according to their size in 7 floors and the degree of vulnerability was identified in each population class. Then, the relationship between city size and social vulnerability was presented in the form of a graph. In the next step, the results demonstrated in the template of spatial analysis by using the GIS software. The results showed that social - economical criteria had the greatest impact on the increasing of social vulnerability. Subsequently, facilities and equipment and physical critoria had the most impact on the increasing of it. It was also found that as population increases, the social vulnerability also increases. Due to this topic that the most populous cities of Iran are in the western and central part of the country, it became clear that the most vulnerable cities are located in the western and central parts of it.According to what was said it should be noted that vulnerability is the result of all factors and cannot be considered in a one-dimensional way and merely focus on one criterion, and for achieving the goal of reducing vulnerability and prevention the occurrence of a humanitarian catastrophe in the country,paying attention to all these criteria is necessary.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
پیش از اواسط قرن 18 میلادی میزان شهرنشینی در سراسر جهان کم و میزان جمعیت شهرنشین دنیا به دلیل وجود بیماریهای واگیردار در شهرهای بزرگ در نوسان بود. در سال 1800 میلادی فقط یک شهر با جمعیت بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان وجود داشت؛ اما بهمرور زمان و با پیشرفت دانش و تکنولوژی، جمعیت شهرهای جهان نیز بهشدت افزایش یافت (Jones & Kandel, 1992: 51)؛ بهطوریکه در دهة اخیر رشد شهرنشینی و تعداد و اندازة کلانشهرها افزایش یافته است. سال 2006، نخستین سالی بود که جمعیت شهرنشین از جمعیت روستایی سبقت گرفت و پیشبینی میشود این روند ادامه یابد (Hochrainer & Mechler, 2011: 53). در سال 2016 دستکم 512 شهر با جمعیت یک میلیون نفر وجود داشت که این رقم در سال 2030 به 662 شهر خواهد رسید. 23درصد مردم جهان در سال 2016 در این دسته از شهرها زندگی میکردند (United Nations, 2016).
با توجه به پیشبینیهای سازمان ملل متحد (UN) در سال 2030 جمعیت هریک از نواحی بزرگ کشورهای در حال توسعه بیشتر شهرنشیناند تا روستانشین. تا سال 2050 دوسوم جمعیت جهان در شهرها زندگی خواهند کرد (Montgomery, 2008: 2). جمعیت شهری ایران نیز از 33 میلیون و 558 هزار نفر در سال 1960 به 53 میلیون و 857 هزار نفر در سال 2015 رسیده است (World Bank: 2015).
بسیاری از بلایا در مناطق شهری اتفاق میافتد و میلیونها نفر از مردم هرسال بر اثر این فجایع زندگی خود را از دست میدهند. درواقع شهرها، منبع خطرات و تسهیلکنندة ایجاد شرایط آسیبپذیری هستند (Diagne et al, 2003: 193). آسیبپذیری گروههای مختلف مردم ساکن در شهر بسته به سطح زندگی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی آنها در نقاط مختلف متفاوت است (ملکی و همکاران، 1393: 100)؛ به بیان دیگر آسیبپذیری اجتماعی، محصول نابرابریهای اجتماعی است (De Loyola Hummell et al, 2016: 111). از دیدگاه آسیبپذیری اجتماعی همة مردم ساکن در منطقة در معرض خطر آسیبپذیرند؛ اما آثار اجتماعی قرارگرفتن در معرض خطر بیشتر به شکل نامتعادلی بر دوش آسیبپذیرترین افراد جامعه نظیر فقرا، اقلیتها، کودکان، افراد مسن و ازکارافتادههاست (احدنژاد و همکاران، 1394: 3). برای کسانی که در نواحی فقیر شهر به دنیا میآیند یا مهاجرانی که در این قسمتها ساکن میشوند، شهر مکان خطرناکی محسوب میشود (Sanderson, 2000: 93). افراد فقیر و کمدرآمد شهرها عمدتاً در خانههای با مصالح کمدوام دربرابر زلزله یا در نواحی آسیبپذیرتر ازجمله مناطق اسکان غیررسمی، حریم رودخانهها و خطوط انتقال نیرو و مناطق پرشیب زندگی میکنند که در صورت بروز حوادث طبیعی ازجمله زلزله با آسیبپذیری بیشتری در مقایسه با دیگر ساکنان شهری روبهرو خواهند بود (یاریقلی و همکاران، 1393: 88).
یکی از مباحث کمتر بحثشده در مطالعات آسیبپذیری اجتماعی، بررسی رابطة اندازة شهر و احتمال آسیبپذیری آن است. در مقیاس جهانی فجایع بزرگ طبیعی بیشتر در میان حومههای فقیر و جمعیتهای روستایی به وقوع میپیوندند. مردمی که در شهرهای بزرگ کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند، نسبت به اینگونه حوادث احساس امنیت بیشتری دارند؛ همچنین مردم ساکن در شهرهای کشورهای در حال توسعه نیز مدعی داشتن امنیت بیشتری نسبت به روستانشینان هستند (Mitchell, 1999: 137)؛ در حالی که بسیاری از شهرهای پرجمعیت با داراییهای اقتصادی در مناطق پرخطر قرار دارند که به آسیبپذیری زیاد آنها منجر شده است (Parikh et al, 2014: 10)؛ بنابراین با توجه به آنچه گفته شد و وجود طیف وسیعی از شهرها در اندازههای مختلف، هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطة اندازة شهر با میزان آسیبپذیری اجتماعی آن و شناخت مهمترین عوامل مؤثر بر آسیبپذیری اجتماعی شهرهاست.
پیشینة پژوهش
در سالهای اخیر مطالعات زیادی درزمینة آسیبپذیری اجتماعی انجام پذیرفته است؛ برای نمونه شهریور روستایی و محمدتقی معبودی (1394) در مقالهای با عنوان «ارزیابی فضایی آسیبپذیری اجتماعی مناطق شهری درمقابل زلزله با استفاده از مدل SVI (نمونة موردی: منطقة دو شهرداری تبریز)» آسیبپذیری اجتماعی شهر تبریز را تحلیل فضایی کردند. نقشة نهایی آسیبپذیری اجتماعی حاصل از عوامل چهارگانه نشان میدهد 9/18درصد از مساحت منطقه و به بیان دیگر نزدیک به یکپنجم مساحت منطقه و حدود یکسوم جمعیت در معرض آسیبپذیری زیاد قرار دارند.
قدیری و رکنالدین افتخاری (1390) در پژوهشی با عنوان «رابطة ساخت اجتماعی شهرها و میزان آسیبپذیری دربرابر خطر زلزله (مطالعة موردی: محلات کلانشهر تهران)» عوامل مؤثر بر تغییر و تفاوت اجتماعی فضایی میزان آسیبپذیری شهر تهران را دربرابر خطر زلزله بررسی کردند. درنتیجة این پژوهش 88درصد تغییرات میزان آسیبپذیری با ترکیب خطی عوامل محله، پایگاه و نگرش ریسک تبیین شد. در کل درجة آسیبپذیری مردم علاوه بر نزدیکی به منبع خطر یا رفتار سنتی، به جایگاه اجتماعی و فضایی آنها در جامعه نیز وابسته است. در این میان نقش اساسی را عوامل محله و پایگاه در بستر فرایند جداییگزینی اجتماعی - فضایی ایفا میکنند.
ایوار.اس. هولند و همکاران[1] (2011) پژوهشی با عنوان «ارزیابی آسیبپذیری اجتماعی در نروژ: روشهای کمّی در بررسی آسیبپذیری اجتماعی» انجام دادند. نتایج نشان داد تفاوتهای منطقهای زیادی در میزان آسیبپذیری اجتماعی وجود دارد؛ بهطوریکه شهرهایی با آسیبپذیری اجتماعی و اقتصادی زیاد در نیمة شمالی نروژ و بخشهایی از جنوب شرق هستند و ناحیة جنوب شرقی نروژ کمترین میزان آسیبپذیری اجتماعی را دارد.
ایگلسیاس و همکاران[2] (2009) در پژوهشی با عنوان «روشهایی برای ارزیابی آسیبپذیری اجتماعی نسبت به خشکسالی»، روشهای آسیبپذیری اجتماعی را نسبت به خشکسالی بررسی کردند. از دید آنها شناخت آسیبپذیری اجتماعی ناشی از خشکسالی پیچیده است؛ اما بهوسیلة توانایی جامعه درزمینة پیشبینی و مقابله با آثار خشکسالی ارزیابی میشود.
مبانی نظری پژوهش
مبحث آسیبپذیری نشئتگرفته از پژوهشهایی دربارة فقر و فجایع طبیعی است. این موضوع بهطور عمده به رشتههایی از قبیل جغرافیا، اکولوژی، علوم زیستمحیطی، اقتصاد، مهندسی، روانشناسی، مالی و ... مربوط است (Chunliang et al, 2011: 204). آسیبپذیری میزانی از تفاوتهای ظرفیتی جوامع بشری برای مقابله با آثار مخاطرات طبیعی براساس موقعیت آنها در جهان مادی و ویژگیهای اجتماعی آن جوامع است (جعفری، 1394: 129). آسیبپذیری، یک عنصر اصلی در بحثهای علمی، تصمیمگیری و پژوهشهای پایداری است (Nhuan et al, 2014: 399). تأثیرات فجایع طبیعی بیشتر به مبحث آسیبپذیری مربوط میشود.
ریشة واژة آسیبپذیری به معنای مجروح و زخمیشدن است (Siagian et al, 2014: 1604). مفهوم آسیبپذیری در ابعاد گسترده و برای سطوح مختلف مکانی استفاده شده است. مخاطرات طبیعی از یک سو باعث در معرض استرس و خطر قرارگرفتن و از سوی دیگر باعث آسیبپذیری میشود. طیف وسیعی از مفاهیم مانند حساسیت، پایداری، انعطافپذیری، شکنندگی و آسیبپذیری در این مبحث مشارکت دارند.
نخستینبار مفهوم آسیبپذیری را دربارة فجایع، اکیف و همکاران[3] وی در سال 1976 به کار بردند (Yi Ming et al, 2004: 428). در بین دیدگاههای مخاطرات و محیط زیست تصوراتی وجود دارد که آسیبپذیری را بهمثابة حالتی اجتماعی متمایز کرده است. این تصورات ریشه در کارهای اولیة گیلبرت وایت[4] دارد که به اهمیت جابهجایی جمعیت، تحرک و نوع خانه در میزان آسیبپذیری ملل دربرابر مخاطرات توجه داشت (احدنژاد و همکاران، 1390: 52).
آسیبپذیری اجتماعی ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی خانوادهها را بررسی میکند که در توانایی آنها برای پیشبینی، مواجهه، مقابله با خطرات طبیعی و همچنین بهبود پس از حادثه تأثیرگذارند (Highfield et al, 2014: 287)؛ به بیان دیگر آسیبپذیری اجتماعی بهمنزلة رویکردی نوین در ادبیات علمی آسیبپذیری دربرابر مخاطرات مطرح است که بر نقش کانونی و محوری انسان و تواناییها و ظرفیتهای او برای پاسخگویی و واکنش دربرابر حوادث طبیعی و همچنین روابط ساختاری گروهها و نیروهای جامعه در برابر فشارهای مختلف طبیعت تأکید دارد (فروغی، 1389: 1).
کاتر (2003) ادعا میکند درحالیکه مبحث آسیبپذیری فیزیکی بسیار بررسی شده، به آسیبپذیری اجتماعی به دلیل مشکل در اندازهگیری آن کمتر توجه و آسیبپذیری اجتماعی در بیشتر مواقع نادیده گرفته شده است. این امر بیشتر به دلیل دشواری در کمّیسازی این موضوع است (Cutter et al, 2003: 242). آسیبپذیری اجتماعی در بیشتر مواقع مخفی، پیچیده و تودرتو در جنبههای انسانی مختلف است (Fekete, 2009: 394)؛ بنابراین در حالی که آسیبپذیری فیزیکی بهراحتی با اطلاعات و دادههای حوادث قبل شناسایی میشود، آسیبپذیری اجتماعی با توجه به تغییرپذیری مکانی و زمانی آن بهراحتی قابلیت شناسایی و تعریف ندارد (Cutter & Emrich, 2006: 104). آسیبپذیری اجتماعی امکان ارزیابی را با استفاده از ویژگیهای یک شخص یا گروه دارد که توانایی آنها را درزمینة پیشبینی و مقابله با آثار مخاطرات طبیعی و بازیابی آثار آنها مشخص میکند (روستایی و معبودی، 1394: 107). آسیبپذیری اجتماعی مخلوق و آفریدة روابط ساختاری گروهها و نیروهای جامعه در برابر فشارهای مختلف طبیعت و تصمیمات و توانایی و ظرفیت جامعه و افراد بهمنظور پاسخگویی و واکنش در برابر حوادث طبیعی است (آستانه و همکاران، 1396: 467). ویژگیهای اجتماعی تعیینکننده در این نوع از آسیبپذیری عبارتاند از: سطح سواد، آموزش، وجود صلح و امنیت، دسترسی به حقوق بشر، عدالت اجتماعی، ارزشهای سنتی، باورها و سیستمهای سازمانی (Bogardi et al, 2005: 5).
افراد دیگری هم بهنوبة خود آسیبپذیری اجتماعی را تعریف کردند؛ برای نمونه باسو و بزاز (2014) اعلام کردند آسیبپذیری اجتماعی نوعی از آسیبپذیری است که بهوسیلة موقعیت جغرافیایی، زیرساختها و ارائة خدمات تعیین میشود (Basu & Bazaz, 2014: 32) یا ویزنر (2005) معتقد است آسیبپذیری اجتماعی بهوسیلة فرایندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تولید میشود که در نحوة تأثیرگذاری افراد دخیل است (Wisner et al, 2005: 25).
در دهة اخیر بخش زیادی از پژوهشها دربارة آسیبپذیری اجتماعی انجام شده است و بسیاری از پژوهشگران الگوی آسیبپذیری اجتماعی خطرات طبیعی را در مقیاسهای مختلف مکانی و زمانی به کار بردهاند (Huang et al, 2015: 473). در طول دهة 1960 و اوایل دهة 1970 پژوهشهای مربوط به ویژگیهای اجتماعی مردم و مکانها شکل گرفت. این پژوهشها بهمثابة راهی مفید و پایدار برای درک این موضوع محسوب میشوند که چطور ممکن است مردم با ناخوشیها، مسائل اجتماعی و نابرابریهای محیطی مقابله کنند (کوهساری، 1388: 16). پس از این دوره و در سال 2003 چهارچوب آسیبپذیری/ پایداری بهوسیلة کاتر و همکاران ارائه شد. این مدل، تمایز روشنی میان در معرض بودن و حساسیت (آسیبپذیری اجتماعی) قائل نمیشود و مراحل ابتدایی و انتهایی آسیبپذیری را مشخص نمیکند؛ به همین دلیل بیشتر برای سنجش فاصلة کیفی مناسب است (Cutter et al, 2009: 10).
امروزه هرگونه تلاشی برای فهم آسیبپذیری و شاخصهایی که آن را کنترل میکنند، باید بهطور واضحی عناصر بیرونی (داراییهای فیزیکی) را از ویژگیهایی مجزا کند که آن عناصر (زیرساختها، جمعیت، سرمایههای اقتصادی) آسیبپذیر را ایجاد میکنند. همچنین این آثار درزمینة فهم آسیبپذیری باید شامل بعضی از انواع اندازهگیری ظرفیتهای درونی یک جامعة معین برای رویارویی با یک مخاطره و بازسازی پس از آن مخاطره باشند (قانونی، 1391: 25).
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی است که با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانهای و آمارهای رسمی کشور انجام شده است. محدودة مطالعة این پژوهش تمام شهرهای با بیش از 10 هزار نفر جمعیتاند. بهطور خلاصه دلیل این انتخاب چنین است: ارزیابی رابطة اندازة شهر با آسیبپذیری موضوعی است که نیازمند بررسی در محدودهای وسیع است و باید شامل شهرهای با اندازههای بسیار متفاوت از هم باشد. بدیهی است که چنین ضرورتی ایجاب میکند محدودة مطالعه تعداد شهرهای زیادی را دربرگیرد. همچنین استفاده از روش کلینگری در موضوعات جغرافیایی اطلاعات کاملتری را در قیاس با جزئینگری (که گاهی اوقات حتی باعث بروز اشتباه در محاسبات برنامهریزان میشود)، به دست میدهد.
دادههای این پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی و شاخصهای منتخب به تعداد کمتری از عوامل معنادار محدود شد؛ سپس شهرهای محدودة مطالعه به هفت طبقة جمعیتی تقسیم شدند و وضعیت شاخصهای آسیبپذیری اجتماعی برای هرکدام از آنها تعیین، ارتباط میان اندازة شهرها و آسیبپذیری با نمودارهای مناسب نمایش داده و درنهایت نتایج این پژوهش به شیوة قیاسی تحلیل شد و برای درک بهتر موضوع در قالب نقشههای تحلیل فضایی به نمایش درآمد.
شاخصهای استفادهشده در این پژوهش در قالب چهار بعد اصلی آسیبپذیری (اجتماعی، اقتصادی، امکانات و تسهیلات و کالبدی) طبقهبندی شدهاند. در جدول (1) معیارهای بهکاررفته در این پژوهش نمایش داده شده است.
جدول- 1: شاخصهای استفادهشده در پژوهش
ابعاد |
|||
امکانات و تسهیلات |
اقتصادی |
اجتماعی |
کالبدی |
معیارها |
|||
نسبت واحدهای مسکونی – دسترسینداشتن به آب لولهکشی، حمام و توالت |
نسبت جمعیت 10ساله و بیشتر خانهدار - کل |
نسبت زنان مطلقه به کل زنان |
نسبت واحدهای مسکونی معمولی دارای سه خانوار ساکن و بیشتر در آن |
نسبت واحدهای مسکونی – دسترسینداشتن به آب لولهکشی، برق و تلفن ثابت |
نسبت جمعیت 10ساله و بیشتر خانهدار- مرد |
نسبت خانوارهای دارای معلول |
نسبت واحدهای مسکونی معمولی با مساحت 50 مترمربع و کمتر (ریزدانگی) |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب عمدهترین منبع تأمین آب مصرفی برای آشامیدن - دسترسینداشتن به شبکة آبرسانی عمومی شهر یا آبادی |
نسبت جمعیت 10ساله و بیشتر خانهدار- زن |
نسبت جوانی جمعیت |
تعداد خانوار در واحد مسکونی |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب عمدهترین منبع تأمین آب مصرفی برای پختوپز - دسترسینداشتن به شبکة آبرسانی عمومی شهر یا آبادی |
میزان بیکاری |
نسبت زنان بیسواد به کل زنان |
تعداد نفر در واحد مسکونی |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب عمدهترین سوخت مصرفی برای ایجاد گرما – دسترسینداشتن به شبکة عمومی گاز طبیعی |
میزان بیکاری مردان 10ساله و بیشتر |
نسبت جمعیت مجرد |
نسبت مساکن بادوام (مساکن ساختهشده با اسکلت فلزی یا بتنآرمه) |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب عمدهترین سوخت مصرفی برای پختوپز ـ دسترسینداشتن به شبکه |
میزان بیکاری زنان 10ساله و بیشتر |
نسبت جمعیت معلولان |
نسبت مساکن کمتر بادوام (مساکن ساختهشده با آجر و آهن یا سنگ و آهن/ آجر و چوب یا سنگ و چوب/ بلوک سیمانی) |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب عمدهترین سوخت مصرفی برای تهیة آب گرم – دسترسینداشتن به شبکة عمومی گاز طبیعی |
نسبت جمعیت با درآمد بدون کار- کل |
نسبت افراد بالای 65 سال (نسبت سالخوردگی جمعیت) |
نسبت مساکن بیدوام (مساکن ساختهشده با تمامآجر یا سنگ و آجر/ تمامچوب/ خشت و چوب/ خشت و گل) |
نسبت واحدهای مسکونی محل دفع پساب آشپزخانه ـ محیط اطراف |
نسبت زنان سرپرست خانوار |
نسبت کودکان 5ساله و کمسنتر |
میانگین مساحت واحدهای مسکونی |
نسبت واحدهای مسکونی محل دفع فاضلاب توالت– محیط اطراف |
نسبت جمعیت وابسته به کل جمعیت |
شاخص پیشرسی ازدواج در گروه سنی 15- 19سال - کل |
نسبت مساکن نوساز یا بافت جدید (مساکن ساختهشده طی سالهای 85 تا 90) |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن– دسترسینداشتن به رایانه |
نسبت مهاجران واردشده- کل |
شاخص پیشرسی ازدواج در گروه سنی 15- 19سال- مرد |
نسبت مساکن نیمهنوساز یا بافت میانی (مساکن ساختهشده طی سالهای 65 تا 84) |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن– دسترسینداشتن به موتورسیکلت |
نسبت مهاجران واردشده- مرد |
شاخص پیشرسی ازدواج در گروه سنی 15- 19سال- زن |
نسبت مساکن فرسوده یا بافت قدیمی (مساکن ساختهشده طی سالهای قبل از 45 تا 64) |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن ـ دسترسینداشتن به خودروی سبک |
نسبت مهاجران واردشده - زن |
نسبت جمعیت زنان به کل جمعیت |
میزان جمعیت ساکن در مساکن غیرمتعارف یا حاشیهنشینی (آلونک و زاغه، چادر، کپر) |
|
نسبت جمعیتی که در خارج از شهر یا آبادی خود کار میکنند - کل |
نسبت جنسی |
|
|
نسبت جمعیتی که در خارج از شهر یا آبادی خود کار میکنند - مرد |
خانوارهای دارای دختر مجرد |
|
|
نسبت جمعیتی که در خارج از شهر یا آبادی خود کار میکنند- زن |
نسبت جمعیت غیربومی |
|
|
|
نسبت عشایر به کل جمعیت |
|
|
|
نسبت جمعیت افرادی که محل تحصیل آنها در خارج از شهر یا آبادی خودشان است به کل جمعیت باسواد 6 سال به بالا- کل |
|
|
|
نسبت جمعیت افرادی که محل تحصیل آنها در خارج از شهر یا آبادی خودشان است به کل جمعیت باسواد 6 سال به بالا- مرد |
|
|
|
نسبت جمعیت افرادی که محل تحصیل آنها در خارج از شهر یا آبادی خودشان است به کل جمعیت باسواد 6 سال به بالا- زن |
|
|
|
درصد بیسوادی |
|
منابع: (Chin- Cheng et al, 2016), (Birkmann, 2007), (Birkmann, 2006), (Armas & Gavris, 2013), (Armas & Gavris, 2016), (Cutter et al, 2003), (Bara, 2010), (Koks et al, 2015), (Fekete, 2009), (Mansur et al, 2016), (Borden et al, 2007), (Lee, 2014), (Emrich, 2005),
(Bergstrand et al, 2015), (Philip & Rayhan, 2004), (Pandey & Bardsley, 2015), (Iglesias et al, 2009)
ایران با مساحتی بیش از 1648000 کیلومترمربع در جنوب غربی آسیا و روی کمربند خشک جهان قرار گرفته و 60درصد آن پوشیده از کوهها و بقیة آن صحرا و زمینهای خشک است (UNISDR, 2005: 4). مرزهای شمالی آن با کشورهای تجزیهشده از شوروی ارمنستان، آذربایجان و ترکمنستان هممرز است. این مرزها بیش از 2000 کیلومتر امتداد دارد و شامل 650 کیلومتر مرز آبی در امتداد سواحل جنوبی دریای خزر میشود. ایران از غرب با ترکیه و عراق و از شرق با افغانستان و پاکستان و از جنوب نیز با خلیج فارس و دریای عمان هممرز است
(Bakhtiari, 2014: 5).
شهرنشینی در ایران طی سالهای مختلف نشاندهندة ناهماهنگی بین اندازة شهرها و تمرکز جمعیت شهری در چند شهر بزرگ است. ازجمله ویژگیهای جمعیت شهرهای ایران، وجود تعداد کمی کلانشهر (8 شهر) با جمعیت زیاد (بیش از 25درصد جمعیت شهری) و نیز تعداد زیادی شهر کوچک (972 شهر کمتر از 50 هزار نفر جمعیت) با جمعیت کم (حدود 98/1درصد از جمعیت شهری کشور) است (فتحی: 1394: 9).
شکل- 1: محدودة مطالعه (منبع: نگارندگان)
یافتههای پژوهش
از روش تحلیل عاملی برای پیبردن به متغیرهای زیربنایی یک پدیده یا تلخیص مجموعهای از دادهها استفاده میشود. دادههای اولیه برای تحلیل عاملی، ماتریس همبستگی بین متغیرهاست. تحلیل عاملی، نامی عمومی است برای بعضی از روشهای آماری چندمتغیره که هدف اصلی آن، خلاصهکردن اطلاعات زیاد است؛ در عین حال خلاصهکردن اطلاعات به گونهای صورت میگیرد که نتیجة خلاصهشده ازنظر مفهوم معنادار است. اگر در تحلیل عاملی هدف خلاصهکردن تعداد شاخصها به عوامل معنادار باشد، باید از تحلیل عاملی نوع R استفاده شود؛ در صورتی که هدف ترکیب و تلخیص تعدادی از نواحی جغرافیایی در گروههای همگن در درون یک سرزمین باشد، از تحلیل عاملی نوع Q استفاده میشود. از آنجا که هدف این پژوهش، بررسی رابطة اندازة شهر با آسیبپذیری اجتماعی است، از تحلیل عاملی نوع R استفاده شده است. برای بررسی اینکه آیا دادههای پژوهش مناسب تحلیل عاملی هستند یا خیر، از آزمون KMO استفاده شده است. براساس نتیجة آزمون KMO که مقدار آن برابر با 934/0 رقمی بیشتر از 70/0 است، بنابراین دادههای پژوهش امکان تقلیل به تعدادی از عوامل زیربنایی و بنیادی را دارد. همچنین نتیجة آزمون بارتلت (977/60208) که در سطح خطای کمتر از 000/0 معنادار است، نشان میدهد ماتریس همبستگی بین گویهها، ماتریس همانی و واحد نیست؛ یعنی از یک طرف بین گویههای داخل هر عامل همبستگی زیادی وجود دارد و از طرف دیگر بین گویههای یک عامل با گویههای عامل دیگر، هیچگونه همبستگی دیده نمیشود. در این پژوهش برای دستیابی به عوامل معنادار از چرخش واریماکس بهره گرفته شده است.
جدول- 2: مقدار KMO و آزمون Bartlet و سطح معناداری
مجموعة تحلیلشده |
مقدار KMO |
مقدار Bartlet |
سطح معناداری |
عوامل مؤثر بر آسیبپذیری اجتماعی |
934/0 |
977/60208 |
000/0 |
نتایج جدول (3)، عوامل استخراجشده برمبنای مقادیر ویژة اولیه (با اعمالشدن چرخش و بدون اعمالشدن چرخش) را نشان میدهد.
جدول- 3: عوامل استخراجشده، مقادیر ویژه، درصد واریانس و درصد واریانس تجمعی
عوامل |
مقادیر ویژة اولیه |
مقادیر ویژة عوامل استخراجی بدون چرخش |
مقادیر ویژة عوامل استخراجی با چرخش |
||||||
مجموع |
درصد واریانس |
درصد تجمعی |
مجموع |
درصد واریانس |
درصد تجمعی |
مجموع |
درصد واریانس |
درصد تجمعی |
|
اجتماعی - اقتصادی |
655/20 |
061/86 |
061/86 |
655/20 |
061/86 |
061/86 |
679/11 |
661/48 |
661/48 |
امکانات و تسهیلات |
813/1 |
555/7 |
616/93 |
813/1 |
555/7 |
616/93 |
107/6 |
446/25 |
107/74 |
کالبدی |
190/1 |
958/4 |
575/98 |
190/1 |
958/4 |
575/98 |
872/5 |
467/24 |
575/98 |
با توجه به فرایند تحلیل عاملی، تنها عواملی استخراج میشوند که مقادیر ویژة آنها بیش از یک باشد. در پژوهش حاضر 3 عامل مقادیر ویژة بیش از یک دارند؛ بنابراین از مجموع گویهها میتوان 3 عامل ساخت. این 3 عامل درمجموع 575/98درصد از واریانس کل گویهها را تبیین میکنند (جدول 3). هریک از عوامل استخراجی از چند متغیر تشکیل شدهاند. وضعیت بارگذاری عوامل پس از چرخش براساس قرارگرفتن متغیرهایی با بار عاملی بیش از 4/0 به قرار زیر است.
عامل اول: اجتماعی- اقتصادی
جدول- 4: متغیرهای بارگذاریشده در عامل اول و مقدار بار عاملی بهدستآمده از ماتریس دورانیافته
عامل |
متغیرها |
بار عاملی |
اجتماعی - اقتصادی |
نسبت جمعیت 10ساله و بیشتر خانهدار- مجموع |
930/0 |
نسبت زنان سرپرست خانوار |
906/0 |
|
نسبت سالخوردگی |
891/0 |
|
نسبت معلولان |
876/0 |
|
نسبت افراد دارای درآمد بدون کار |
871/0 |
|
نسبت زنان بیسواد به کل زنان |
858/0 |
|
پیشرسی ازدواج 15 تا 19 سال - زنان |
857/0 |
|
نسبت زنان مطلقه به کل زنان |
838/0 |
|
نسبت بیکاری- زنان |
828/0 |
|
نسبت افرادی که در خارج از شهر یا آبادی خود مشغول به تحصیل هستند - زنان |
820/0 |
|
نسبت جمعیت غیربومی |
806/0 |
|
نسبت مهاجرپذیری - مجموع |
703/0 |
|
نسبت افرادی که در خارج از شهر یا آبادی خود مشغول به کار هستند - مجموع |
697/0 |
همانطور که ملاحظه میشود این عامل 661/48درصد از واریانس کل را تبیین میکند؛ به بیان دیگر این عامل 661/48درصد از عوامل مؤثر بر آسیبپذیری اجتماعی را تبیین میکند. در عامل اجتماعی - اقتصادی، متغیرهای نسبت جمعیت 10ساله و بیشتر خانهدار - مجموع (930/0)، نسبت زنان سرپرست خانوار (906/0)، نسبت سالخوردگی (891/0)، نسبت معلولان (876/0)، بیشترین بار عاملی را دارند. از میان این چهار عامل که بیشترین بار عاملی را داشتند، دو عامل مربوط به شاخصهای اجتماعی و دو عامل نیز مربوط به شاخصهای اقتصادی بود.
عامل دوم: امکانات و تسهیلات
جدول- 5: متغیرهای بارگذاریشده در عامل دوم و مقدار بار عاملی بهدستآمده از ماتریس دورانیافته
عامل |
متغیرها |
بار عاملی |
امکانات و تسهیلات |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب سوخت مصرفی برای تهیة آب گرم ـ جز گاز طبیعی |
857/0 |
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب سوخت مصرفی برای ایجاد گرما ـ جز گاز طبیعی |
857/0 |
|
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب سوخت مصرفی برای پختوپز ـ جز گاز طبیعی |
856/0 |
|
نسبت واحدهای مسکونی محل دفع پساب آشپزخانه ـ محیط اطراف |
757/0 |
|
نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب عمدهترین منبع تأمین آب مصرفی برای آشامیدن ـ |
598/0 |
این عامل با مقدار ویژة 107/6 و درصد واریانس 446/25 بهمنزلة دومین عامل تأثیرگذار بر آسیبپذیری اجتماعی محسوب میشود. در این عامل متغیرهای نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب سوخت مصرفی برای تهیة آب گرم ـ جز گاز طبیعی (857/0)، نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب سوخت مصرفی برای ایجاد گرما ـ جز گاز طبیعی (857/0) و نسبت خانوارهای معمولی ساکن و گروهی برحسب سوخت مصرفی برای پختوپز ـ جز گاز طبیعی (856/0)، بیشترین بار عاملی را داشتند.
عامل سوم: کالبدی
جدول- 6: متغیرهای بارگذاریشده در عامل سوم و مقدار بار عاملی بهدستآمده از ماتریس دورانیافته
عامل |
متغیرها |
بار عاملی |
کالبدی |
ریزدانگی |
537/0 |
نسبت واحدهای مسکونی معمولی دارای سه خانوار ساکن و بیشتر در آن |
826/0 |
|
نسبت خانههای بیدوام |
678/0 |
|
تعداد نفر در خانه |
648/0 |
مقدار ویژة این عامل برابر با 872/5 و درصد واریانس آن 467/24 است. نسبت واحدهای مسکونی معمولی دارای سه خانوار ساکن و بیشتر در آن (826/0)، نسبت خانههای بیدوام (678/0)، تعداد نفر در خانه (648/0) و ریزدانگی (537/0)، متغیرهای تشکیلدهندة این عامل هستند که به ترتیب بیشترین بار عاملی را داشتند. در مرحلة بعد برای بهدستآوردن یک معیار مشخص بهمنظور تعیین میزان آسیبپذیری اجتماعی در هر شهر، عوامل بهدستآمده با یکدیگر ترکیب شدند و شاخص نهایی برای تمام شهرهای مطالعهشده به دست آمد؛ سپس شهرهای با بیش از 10 هزار نفر جمعیت محدودة پژوهش برمبنای جمعیت به هفت طبقه تقسیم شدند؛ بهطوریکه طبقة اول بیشترین میزان جمعیت (بیش از 1 میلیون نفر) و طبقة هفتم کمترین میزان جمعیت (10 تا 25 هزار نفر) را داشت. در مرحلة بعد با استفاده از آزمون پیرسون، میزان همبستگی میان شاخص آسیبپذیری اجتماعی و طبقات مختلف جمعیتی شهرها بررسی شد.
جدول- 7: ارتباط میان شاخص آسیبپذیری اجتماعی و طبقات مختلف جمعیتی شهرها
شاخص آسیبپذیری اجتماعی |
طبقات جمعیتی شهرها |
طبقات جمعیتی شهرها Pearson Correlation |
951/0- |
1 |
|
000/0 |
|
Sig. (2- tailed) |
491 |
491 |
N |
1 |
951/0- |
شاخص آسیبپذیری اجتماعی Pearson Correlation |
|
000/0 |
Sig. (2- tailed) |
491 |
491 |
N |
برمبنای جدول (7) ضریب همبستگی پیرسون بین دو متغیر مطالعهشده برابر با 951/0- به دست آمده است. این بدان معناست که رابطة معکوس محکمی بین اندازة شهرها و میزان آسیبپذیری اجتماعی آنها وجود دارد؛ به بیان دیگر با افزایش میزان جمعیت شهرها، میزان آسیبپذیری اجتماعی آنها نیز افزایش مییابد؛ همچنین مقدار معیار تصمیم (Sig.) برابر با 000/0 به دست آمده و کمتر از 05/0 است؛ بنابراین این ضریب همبستگی بهدستآمده معنادار است. در مرحلة بعد برای بهدستآوردن جزئیات بیشتر، رابطة آسیبپذیری اجتماعی و اندازة شهر در قالب یک نمودار بیان شد.
شکل- 2: رابطة اندازة شهر با آسیبپذیری اجتماعی
براساس نتایج شکل (2) و با آگاهی از اینکه شهرهای واقع در طبقة اول جمعیتی، پرجمعیتترین شهرهای بررسیشده هستند و به ترتیب افزایش شمارة طبقات، میزان جمعیت شهرهای بررسیشده نیز کاهش مییابد، شهرهای پرجمعیت بیشترین میزان، شهرهای میانی در حد متوسط و شهرهای کوچک کمترین میزان آسیبپذیری اجتماعی را دارند؛ همچنین از این نمودار این نکته برداشت میشود که اگرچه با افزایش جمعیت میزان آسیبپذیری اجتماعی افزایش مییابد، لکن پس از پشتسرگذاشتن سطح معینی از جمعیت (طبقة دوم جمعیتی)، میزان آسیبپذیری با شدت بیشتری افزایش مییابد. درنهایت از نقشههای تحلیل فضایی برای بررسی چگونگی پراکندگی وضعیت آسیبپذیری اجتماعی در شهرهای مختلف ایران استفاده شد.
شکل- 3: نقشة تحلیل فضایی آسیبپذیری اجتماعی براساس عامل اول (اجتماعی- اقتصادی)
براساس شکل (3) بهطورکلی قسمتهای غربی و شمالی ایران ازنظر اجتماعی و اقتصادی، آسیبپذیری بیشتری دارند. دلیل این امر را باید در حضور تعداد بیشتر کلانشهرهای ایران در قسمتهای نامبرده دانست. بهطور جزئیتر، در شمال کشور، مراکز واقع در محدودة شهری اطراف کلانشهر تهران با کشیدگی بیشتر به سمت غرب (به سمت قزوین) در محدودة تأثیرگذاری دو خوشة بزرگ شهری (تهران و کرج) قرار دارند. این تمرکز جمعیتی باعث تسری آسیبپذیری به سایر محدودههای شهری اطراف در شمال و غرب کشور شده است.
در مرکز کشور نیز شهر اصفهان علاوه بر زیادبودن آسیبپذیری خود، محدودة تأثیرگذاری زیادی در اطراف خود داشته است. این دو شهر (اصفهان و تهران) به دلیل داشتن بیشترین تمرکز جمعیتی در میان کلانشهرها بهمثابة قطبهای آسیبپذیری اجتماعی کشور درآمدهاند و هرچه میزان پیوستگی شهری و تمرکز جمعیتی آنها بیشتر میشود، میزان محدودة تأثیرگذاری آنها نیز فراتر میرود.
پس از این شهرها، شهرهای تبریز، اهواز، بوشهر، شیراز و یزد قرار داشتند. دلیل حضور کلانشهرهایی مانند اهواز، تبریز و شیراز را در گروه دوم باید اینگونه بیان کرد که این شهرها هنوز به سطح کلانشهرهای گروه اول
از نظر توسعة اقتصادی و جذب جمعیت نرسیدهاند. برداشت دیگر از این نقشه این است که هرچه شهرها از نظر توسعة اقتصادی پیشرفتهتر شوند، افراد فقیر بیشتر به سمت آنها جذب و در نتیجه این شهرها از نظر اجتماعی و اقتصادی با افت کیفیت روبهرو میشوند. همچنین شهرهای مشهد و زاهدان در گروه سوم قرار میگیرند که در میان شهرهای پرجمعیت، کمترین میزان آسیبپذیری اجتماعی را از نظر معیار اجتماعی و اقتصادی داشتهاند.
شکل- 4: نقشة تحلیل فضایی آسیبپذیری اجتماعی براساس عامل دوم (امکانات و تسهیلات)
با توجه به شکل (4) بهطورکلی قسمتهای غربی و شمالی ایران ازنظر امکانات و تسهیلات، آسیبپذیری بیشتری دارند. در این عامل نیز به مانند عامل اول، تهران و اصفهان در دستة اول قرار گرفتهاند و بهصورت قطبهای بزرگ آسیبپذیری اجتماعی درآمدهاند. همانطور که گفته شد این دو قطب بر محدودههای شهری اطراف خود نیز تأثیر میگذارند؛ بهطوریکه محدودههای شهری اطراف آنها نیز به میزان نزدیکی به این دو قطب در دستههای بعدی آسیبپذیری قرار میگیرند. با توجه به نتایج بهدستآمده از تحلیل فضایی عامل دوم مشخص شد برخلاف عامل اول، تعداد شهرهای بیشتری در دستة سوم ازنظر آسیبپذیری درزمینة امکانات و تسهیلات قرار میگیرند. این شهرها بهصورت لکهای بههمپیوسته از شمال تا غرب کشور به نمایش درآمدند؛ این در حالی است که در عامل اول میان شهرهای این دسته فاصله وجود داشت. درواقع میزان تأثیرگذاری اصفهان و تهران ازنظر آسیبپذیری قویتر از عامل اول بوده است و هرچه میزان پیوستگی شهری و تمرکز جمعیتی آنها بیشتر شود، میزان محدودة تأثیرگذاری آنها نیز فراتر میرود.
بهجز این دسته از شهرهای بههمپیوسته، شهر تبریز نیز بهصورت محدودهای جداافتاده در دستة شهرهای با میزان آسیبپذیری متوسط قرار گرفته است. بیشتر شهرهای غرب ایران و همچنین یزد و کرمان در مرکز و مشهد در شرق ایران آسیبپذیری اجتماعی کمی دارند. بقیة شهرهای ایران که بیشتر شامل شهرهای کوچک و میانی واقعشده در شرق کشورند، در دستة آخر قرار میگیرند.
شکل- 5: نقشة تحلیل فضایی آسیبپذیری اجتماعی براساس عامل سوم (کالبدی)
برمبنای شکل (5) بهمانند نقشههای قبلی قسمتهای مرکزی و شمالی ایران آسیبپذیری اجتماعی بیشتری نسبت به قسمتهای شرقی و جنوبی ایران داشتهاند. در این عامل (کالبدی) میزان تأثیرگذاری تهران بر محدودههای شهری اطراف بیشتر شده است؛ اما این تأثیرگذاری بهطور مساوی در همه جهات افزایش نیافته و کشش آن بیشتر به سمت شهرهای شمال غربی تهران است. در این عامل، برخلاف عامل امکانات و تسهیلات، محدودة شهری تبریز به همراه کلانشهر اصلی آن در دستة سوم قرار میگیرند؛ این در حالی است که در عامل دوم، شهر تبریز و محدودههای شهری آن در دستة دوم قرار و آسیبپذیری زیادی دارند؛ علاوه بر این محدودههای شهری اطراف تهران و اصفهان نیز در دستة شهرهای با آسیبپذیری زیاد قرار میگیرند. بهطورکلی شهرهای این دسته بهصورت سه لکة جداافتاده از هم در شرق، غرب و مرکز کشور قرار گرفتهاند.
شهرهای واقع در دستة سوم آسیبپذیری (ازنظر کالبدی) عمدتاً در مرکز با کشیدگی بیشتر به سمت غرب واقع شدهاند. در این عامل برخلاف سایر عوامل فقط تهران و محدودة شهری اطراف آن آسیبپذیری بسیار زیاد و همچنین محدودة شهری اصفهان آسیبپذیری زیاد دارد. میزان تأثیرگذاری این دو قطب بزرگ آسیبپذیری اجتماعی (تهران و اصفهان) باعث بههمپیوستهشدن لکههای شهری واقع در دستة سوم شده است.
علاوه بر محدودههای شهری متأثر از دو قطب یادشده، شهر تبریز نیز با وجود اینکه در دستة پایینتر
(دستة سوم) قرار میگیرد، بر محدودههای شهری اطراف خود تأثیرگذار بوده و باعث افزایش میزان آسیبپذیری اجتماعی آنها شده است. شهرهای شرق کشور و دو شهر بزرگ واقعشده در آن یعنی مشهد به همراه محدودههای شهری اطراف آن و زاهدان در دستة پنجم قرار گرفتهاند. شهرهای شرق و بعضی از شهرهای مرکز ایران نیز دستة چهارم قرار دارند و از آسیبپذیری کمی (ازنظر معیار کالبدی) برخوردارند.
شکل- 6: نقشة تحلیل فضایی آسیبپذیری اجتماعی براساس مجموعة عوامل تأثیرگذار (نهایی)
شکل (6) نقشة آسیبپذیری اجتماعی شهرهای ایران با توجه به ترکیب تمامی عوامل مؤثر بر آن است. در نقشة مرحلة نهایی نیز بهمانند نقشههای پیشین دو خوشة شهری ازنظر آسیبپذیری اجتماعی بیشتر از سایر مناطق شهری، وضعیت بدتری دارند. این دو خوشه عبارتاند از: منطقة شهری تهران و اصفهان.
در مرحلة نهایی میزان تأثیرگذاری محدودة شهری تهران نسبت به عامل سوم بیشتر شده و بر بعضی از شهرهای شمال شرقی کشور نیز تأثیرگذار بوده است. شهرهای واقع در دستة دوم نیز در اطراف این دو قطب قرار گرفتهاند. شکل (4) نشاندهندة پنج لکة شهری شامل شهرهای با آسیبپذیری متوسط میشود؛ لکة اول در شمال و در محدودة بلافصل شهرهای واقع در دستة دوم قرار دارد. این لکه از شمال غربی تا شمال شرقی ایران امتداد دارد. شهرهایی نظیر خلخال، تالش و زنجان در قسمت غربی این لکه و شهرهای قسمت شرقی این لکه نیز عمدتاً به مرکزیت گرگان در این دسته قرار دارند.
لکة دوم در شمال شرق کشور و به مرکزیت تبریز و ارومیه قرار گرفته و کشیدگی آن بیشتر به سمت جنوب است و شامل شهرهایی نظیر مهاباد، سردشت، بوکان و ... میشود.
لکة سوم، چهارم و پنجم نیز به ترتیب به مرکزیت و زیر محدودة تأثیرگذاری کرمانشاه، اهواز و شیراز شکل گرفتهاند. تقریباً تمام شهرهای واقع در نیمة شرقی کشور تا جنوب، جزو گروه شهرهای با آسیبپذیری کم و بسیار کم محسوب میشوند.
نتیجهگیری
آسیبپذیری اجتماعی، فرایندی است که پایداری اجتماع را برای رویارویی با رخدادها کاهش میدهد. به بیان دیگر آسیبپذیری اجتماعی، میزان توانایی سیستم اقتصادی - اجتماعی و فیزیکی جوامع و همچنین آمادگی و انعطافپذیری آنها را دربرابر فشارهای مخاطرات طبیعی مطرح میکند.
تاکنون پژوهشهای بسیاری دربارة این موضوع صورت پذیرفته است؛ لکن پژوهشهای کمی رابطة این موضوع را با اندازة شهر بررسی کردهاند. با توجه به کمبود ادبیات در این موضوع و وجود طیف وسیعی از شهرها با اندازههای مختلف، انجام این پژوهش برای یافتن رابطة آسیبپذیری اجتماعی و اندازة شهر ضرورت پیدا کرد.
آسیبپذیری انواع مختلفی دارد (اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ...). درزمینة علم جغرافیا ما با سه دیدگاه دربارة تحلیل فضایی آسیبپذیری (رویکرد نگرش فنی، نگرش اجتماعی و کلنگرانه) روبهرو هستیم. این پژوهش با تأکید بر دیدگاه کلنگرانه انجام شده است؛ زیرا با توجه به همبستگی عوامل مؤثر بر آسیبپذیری اجتماعی، توجه صرف به یک عامل باعث اشتباه و بهدستآوردن نتایج نادرست میشود.
با توجه به نتایج بهدستآمده مشخص شد کلانشهرها و شهرهای پرجمعیت بیشترین میزان آسیبپذیری اجتماعی را دارند و درمقابل شهرهای کوچک با وجود دیدگاه غالب مبنی بر نداشتن امکانات و اقتصاد مناسب از آسیبپذیری اجتماعی کمتری رنج میبرند. شهرهای میانی نیز بین این دو گروه قرار گرفتند.
تحلیلها نشان میدهد معیارهای اجتماعی - اقتصادی بیشترین میزان تأثیر را بر افزایش آسیبپذیری داشتهاند. این معیارها بهتنهایی باعث افزایش آسیبپذیری شهرها نشده و در کنار آن معیارهای کالبدی و امکانات و تسهیلات نیز نقش دارند. این معیارها همگی به هم وابستهاند و بهتنهایی نتایج درستی به دست نمیدهند. پس از شاخصهای اجتماعی - اقتصادی، معیار امکانات و تسهیلات بیشترین تأثیر را بر افزایش آسیبپذیری دارند و پس از آن معیار کالبدی قرار میگیرد. نکتة دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه پس از گذشتن از سطح معینی از جمعیت، میزان آسیبپذیری با شیب بسیار تندتری افزایش مییابد.
درنهایت باید به این نکته توجه کرد که میزان آسیبپذیری منتج از تمام عوامل مؤثر (اجتماعی - اقتصادی، کالبدی و امکانات و تسهیلات) است و امکان بررسی این موضوع بهصورت تکبعدی و توجه صرف به یک معیار وجود ندارد و برای رسیدن به هدف کاهش آسیبپذیری، توجه به تمامی این معیارها ضروری است تا از بروز فاجعة انسانی در کشور جلوگیری شود.
پیشنهادها
با توجه به نتایج پژوهش و همچنین نتایج پژوهشهای دیگر، پیشنهادهای زیر برای کاهش میزان آسیبپذیری ارائه میشود: