نویسندگان
1 استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
problem statement:High vulnerability in rural areas and the incapability of rural development approaches and programs through the past decades, have led to the introduction of prevention -in the form of sustainability approach, derived from the sustainability paradigm, considered as the only approach to address the vulnerability of rural areas- and, in order to achieve this, emphasize on the necessity of livability conditions in rural areas. In the study area also, the economic, social and natural conditions, has placed weaknesses and opportunities in the face of survivability and resilience of villages; the way of dealing with and utilizing them in different parts of this ciounty, should be known.
Purpose: explain the relationship between these two categories (resilience and livability), in Rural Areas of Marivan City.
Research Methods: throughout this applied research, based on the descriptive-analytical method, the data were collected by documentary method in the theoretical part; and in the practical part, by survey method based on random distribution of questionnaire among 300 of households in the villages of the city, determined by Cochran method out of 11401 households. It should be noted that the questionnaires were categorically distributed among villages and rural districts, choosen based on lotteries. Data analysis was performed using inferential statistics (paired t-test, path analysis), and spatial statistics indices, in the GIS environment (Moran index, and Hot spots tool).
Result: final results indicated positive, direct and significant correlation between resilience and livability of villages in the studied area, in the form of cluster distribution of hot spots. In addition, by considering the inferential findings; the economic dimension, also the indicator of the level of adaptability and adaptation to threats; are studied as the main predictors of the livability and resilience amount, in the area.
Innovation: Opening the notion of resilience, beside and for maintaining the livable conditions in the rural environment, was the main research innovation.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
امروزه آسیبپذیری زیاد نظامهای روستایی، مهمترین مانع و چالش تحقق پایداری است که مرتفعکردن آن ذهن بسیاری از صاحبنظران توسعة روستایی را به خود معطوف ساخته است (آسایش، 1385: 22). آسیبپذیری در تضاد با تابآوری (Tanner et al, 2015: 2)، ظرفیتهای فردی و گروهی خانوارهای روستایی را برای پیشبینی، مقابله، مقاومت و بازیابی در برابر خطرات و بحرانهای طبیعی و انسانی کاهش میدهد (Sadeka et al, 2013: 96). انعطافپذیری، حلقه و قطعة گمشدة پازل توسعة پایدار روستایی است (Mauriz et al, 2017: 5)؛ در این راستا اصل پذیرفته برای دستیابی به شرایط مطلوب معیشت و زیستپذیری در نواحی روستایی پیشبینی، مقاومت و مقابله با شوکها، تغییرات ناگهانی، تغییرات اجتماعی و زیستمحیطی تهدیدکنندة قابلیت زندگی فضاهای روستایی است (Walsh et al, 2013: 3). رویکرد قابلیت زندگی (زیستپذیری)، محرکی برای تجدید قوای جوامع روستایی در نظر گرفته شده است (Faiz et al, 2012: 6). مفهوم قابلیت زندگی، مفهومی کیفی است که بر جذابیت یک منطقه بهمنزلة فضای مطلوب کار، سرمایهگذاری و معیشت دلالت دارد (Woolcock, 2009: 6). باید توجه داشت زیستپذیری در نواحی روستایی، سکهای دوروست؛ روی اول وضعیت معیشت و روی دوم، پایداری آن است (خراسانی و همکاران، 1394: 4). معیشت باید در فضای زیستپذیر پایدار باشد؛ به معنی اینکه توانایی مقابله با بحرانها، شوکها و استرسهای ناگهانی را بدون تضعیف منابع و داراییهای آن بهویژه داراییهای طبیعی که در عرصههای روستایی تعیینکنندهاند و هویت روستا را شکل میدهند، در زمان حاضر و آینده داشته باشد (Fouracre and Limited, 2001: 3) و این یعنی فضای زیستپذیر باید تابآور نیز باشد.
افزایش تابآوری با بهبود سطح سازگاری و درنتیجه کاهش سطح آسیبپذیری در بین اجتماعات محلی این امکان را فراهم میآورد که توسعة ساکنان اجتماعات محلی در میان تهدیدات ناشی از مخاطرات طبیعی و بحرانهای انسانی پیوسته و پایدار ادامه یابد و بلایای بعدی نتواند زندگی مردم را مختل سازد. برخورداری مردم روستایی از شرایط مناسب زندگی در سطح تابآوری روستاییان مؤثر است. در شرایط زیستپذیری مناسب روستایی است که توانمندسازی و تابآوری اجتماعات روستایی در برابر مخاطرات محیطی و بحرانهای انسانی دنبال میشود؛ زیرا در شرایط زیستی مطلوب است که عوامل و زمینههای محافظتکننده، توانمندکننده و انطباقی شکل میگیرد (داداشپور و عادلی، 1394: 37)؛ از سوی دیگر نیز، سطح مطلوب تابآوری است که تضمینکنندة احساس لذت و بهرهگیری روستاییان از شرایط زیستپذیر سکونتگاههای روستایی است. درنتیجه ضروری است با توجه به نوسانات و تغییرات مداوم در عرصة جهانی و ملی و آثار مداوم آنها بر نظام معیشتی روستاها در عرصة برنامهریزی توسعة روستایی کشور، دو مقولة زیستپذیری و تابآوری همزمان بررسی شوند تا بدینوسیله دریچهای نو برای عملکرد مطلوب مدیران توسعهای نواحی روستایی ایجاد شود؛ رهیافت آن، فاصلهگرفتن از دیدگاه رفاه فیزیکی صرف بهمنزلة توسعة روستایی به سمت ایجاد محیطی زیستپذیر است که در برابر تهدیدات مختلف نیز تابآوری دارد و اینچنین حرکت در مسیر پایداری واقعی نظام روستایی کشور ممکن میشود.
پژوهش حاضر نیز با این هدف در نواحی روستایی شهرستان مریوان، یکی از شهرستانهای مرزی با جمعیت روستانشین زیاد، انجام گرفته است. شرایط و موقعیت روستاهای این شهرستان یعنی انزوای جغرافیایی، موقعیت طبیعی مطلوب، تعدد و پراکندگی روستاها و مرزیبودن، ضعفها و فرصتهایی را پیش روی وضعیت زیستپذیری و تابآوری آنها قرار داده است که شیوة برخورد و بهرهگیری از آنها در نواحی مختلف این شهرستان باید شناخته شود تا بدینوسیله با شناخت جامع وضعیت موجود، راهکارهای کاربردی در راستای ایجاد محیطی زیستپذیر و تابآور در این منطقه ارائه شود. برای تحقق این امر نیز، پرسش اصلی و در راستای شفافسازی آن، پرسش فرعی به شرح زیر مطرح شد:
پرسش اصلی: آیا ارتباط معناداری میان وضعیت زیستپذیری و تابآوری در روستاهای مدنظر وجود دارد؟ در صورت وجود ارتباط، کدام شاخصها بیشترین تأثیر را دارند؟
پرسش فرعی: آیا تفاوت فضایی در سطح زیستپذیری و تابآوری میان دهستانهای شهرستان مریوان وجود دارد؟ در صورت وجود تفاوت، الگوی توزیع آن چگونه است؟
پیشینة پژوهش
زیاری و حسینی (1395) در مقالۀ «ارتباط بین تابآوری و زیستپذیری کلانشهر مشهد» تأکید میکنند امروزه طرح مبحث تابآوری بهمنظور افزایش سطح زیستپذیری شهرها توجه جدی مسئولان و متصدیان مسائل شهری را جلب کرده است. نتایج این پژوهش نشان داد ازنظر زیستپذیری شاخصهای مسکن و حملونقل به ترتیب بیشترین و کمترین و ازنظر تابآوری نیز، شاخصهای دانش در بعد اجتماعی و شاخص توان بازیابی در بعد اقتصادی به ترتیب کمترین و بیشترین وزن و اهمیت را در وضعیت تابآوری و زیستپذیری منطقة مدنظر دارند؛ همچنین نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد میزان همبستگی بین تابآوری و زیستپذیری در شهر مشهد برابر با 0.831 و این مقدار گویای رابطهای قوی بین تابآوری و زیستپذیری است.
خراسانی و همکاران (1394) در مقالهای تأثیر متغیرهای فردی را بر ادراک از زیستپذیری در روستاهای پیرامون شهر ورامین تحلیل کردند. نتایج نشان میدهد بین متغیر جنس با بهرهگیری از امکانات تفریحی و اوقات فراغت و بین شغل افراد پاسخگو با بهرهگیری از شاخصهای حملونقل عمومی و فضاهای سبز، رابطة معنادار آماری وجود دارد و بین متغیر سن و سطح تحصیلات با هیچکدام از شاخصهای زیستپذیری رابطة معنادار آماری دیده نشده است.
حکیمدوست و همکاران (1395) در پژوهش «تحلیل فضایی پهنههای خطر زیستپذیری و فعالیتی سکونتگاههای روستایی مناطق مرزی (مطالعة موردی: سکونتگاههای روستایی شهرستان هیرمند)»، الگوی پراکنش زیستپذیری منطقة مطالعهشده را در سه سطح مطلوب، متوسط و نامطلوب با بهرهگیری از آزمونهای آماری دستهبندی کردند.
سلمانی و همکاران (1395) نیز در پژوهش «شناسایی و تحلیل تأثیر متغیرها و شاخصهای تابآوری: شواهدی از شمال و شمال شرقی تهران» با تأکید بر پیشبینیناپذیربودن بحرانها و آسیبپذیری سیستمهای اجتماعی و فنی، تحقق تابآوری را هدفی اجتنابناپذیر معرفی کردند. نتایج انطباق شاخصها با شرایط مطالعهشده نشان داد درمجموع دو متغیر اجتماعی و نهادی، تأثیرگذارترین متغیرها در افزایش سطح تابآوری منطقة مطالعهشده بودند.
یگانه و همکاران (1394) در مقالۀ «بررسی تابآوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی (مطالعة موردی: دهستان ترجان، شهرستان سقز)» دریافتند سطح تابآوری خانوارهای روستایی مطالعهشده در وضعیت مناسبی قرار ندارد و این روستاها در برابر خشکسالی آسیبپذیرند.
در پژوهش رضوانی و خراسانی (1392) با نام «سنجش و ارزیابی مؤلفههای زیستپذیری در سکونتگاههای روستایی پیرامون شهری (بررسی موردی: شهرستان ورامین)»، نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان میدهد ویژگیهای منحصربهفردی مانند نزدیکی به شهر، مهاجرپذیری، تغییر و تحول سریع کاربریها و محدودیت فضاهای توسعه موجب شده است روستاهای پیرامون شهری در منطقة مطالعهشده از سطح مطلوب زیستپذیری برخوردار نباشند.
ماوریز و همکاران[1] (2017) در مقالۀ «قابلیت زندگی در فضاها: وضعیت عملکرد و انعطافپذیری؟» با بیان این مطلب که قابلیت زندگی در محیط شهری در تعامل سیستمهای اجتماعی، محیطی، فنی و ساختاری با یکدیگر حاصل میآید، وضعیت توزیع فضایی منابع انرژی و حملونقل را عامل تغییردهندة انعطافپذیری و کارکردهای شهری میدانند.
تانر و همکاران[2] (2015) در مقالۀ «معیشت انعطافپذیر؛ آمادهسازی برای تغییر پایدار در برابر تهدیدات آبوهوایی» بیان میکند توجه به انعطافپذیری، اصلی اساسی بهمنظور پایدارکردن معیشت است؛ به همین دلیل است که رویکرد انعطافپذیری توجه متخصصان بسیاری از رشتههای مرتبط با رفاه انسانی را جلب کرده و از حوزة محیط زیست خارج شده است. درنهایت نیز با استناد به چهارچوب نظری پژوهش، بهبود سطح تابآوری را عامل افزایش توانمندی، توجه به مردم، رفع آسیبپذیریها و درنهایت با پایداری معیشت، عامل اصلی مقابله با تغییرات و مخاطرات آبوهوایی میداند.
در مقالة شوتن و همکاران[3] (2009) با نام «پایداری سیستمهای اجتماعی - محیطی در مناطق روستایی اروپا: تئوری و چشمانداز» پرسشهایی دربارة ماهیت تابآوری روستایی، چگونگی تحقق و چالشهای پیش روی تابآوری نواحی روستایی مطرح و با بررسی مطالعات پیشین سعی شده است به آنها پاسخ داده شود. درنهایت این مقاله پویایی محیط روستایی را بهمنزلة یک سیستم باز در ارتباط متقابل سه زیرسیستم اقتصادی، اجتماعی و محیطی میداند که نهادهای دولتی و مدیریتی بر چگونگی ارتباط متقابل آنها اثرگذارند و درواقع ارتباط متقابل و سازمند این زیرسیستمهاست که تابآوری محیط روستایی را تأمین میکند. همچنین آنها با تأکید بر وجود تغییرات مداوم و بحرانهای اثرگذار بر محیطهای روستایی، نبود تابآوری در روستاها را عامل ایجاد چالش و معضل برای مدیریت و تغییر چشمانداز روستایی معرفی میکنند. درنهایت مقاله بر نقش دولت و سیاستهای مطلوب دولتی در راستای بهبود شرایطی که شاخصههای محیط زیستپذیر روستاییاند بهمنظور بهبود سطح تابآوری نواحی روستایی تأکید میکند.
پرگوردو[4] (2010) وضعیت برنامهریزی را در منطقة کلانشهری ونکوور[5] در کانادا بررسی میکند. این منطقه، یکی از مناطق پیشرو در مسیر زیستپذیری شهری عنوان شده است که دسترسی برابر و مشارکت بهمنزلة اصول اولیه و اساسی قابلیت زندگی در آن معرفی و وجود زیرساختها (حملونقل، انرژی و بهداشتی)، امنیت غذایی، مسکن ارزان، اشتغال پایدار، دسترسی به فضای سبز و هوای پاک، مهمترین شاخصها برای زیستپذیری در این ناحیة شهری شناخته میشوند.
مارشکه و برکس[6] (2006) در مقالۀ «ارزیابی استراتژیهای پایداری معیشت در نواحی روستایی کامبوج» بیان میکند نوسانات فصلی دسترسی به منابع و نوسانات آبوهوایی، چالشهاییاند که معیشت ماهیگیران کامبوجی را تهدید کردهاند و با آسیب جدی مواجه ساختهاند. در این زمینه نیز ماهیگیران فعالیتهای مکملی را برای گذران معیشت به کار گرفتهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد تنوعبخشی اقتصادی با افزایش توانایی تابآوری معیشتی روستاییان، قدرت تحمل، سازگاری و مقابله با بحرانهای تهدیدکنندة معیشت روستاییان را افزایش داده است.
مبانی نظری پژوهش
واژة «تابآوری» بیشتر به مفهوم بازگشت به گذشته به کار میرود که از ریشة Resilio گرفته شده است. این واژه نخستینبار در سال 1973 در مطالعات اکولوژیکی به کار رفت. به مرور زمان این مفهوم وارد علوم دیگر ازجمله فیزیک، مطالعات روانشناختی، مطالعات اقتصادی و اجتماعی و با مفاهیم متعدد دیگر استفاده شد. با گذشت نزدیک به چهار دهه از مطرحشدن این مفهوم، هنوز هم تعریف یکپارچه و واحدی از آن ارائه نشده است. بسیاری از تفاوتهای موجود نیز در تعاریف تابآوری به دلیل روشهای گوناگون و تفاوتهای بنیادین موجود در رویکرد و دیدگاههای مطرح در این حوزه است (داداشپور و عادلی، 1394: 74، خراسانی و همکاران، 1394: 171).
تابآوری، ظرفیت یک سیستم برای جذب و مقابله با اختلالات و تغییرات واردشده است؛ در عین اینکه سیستمها بتوانند ساختارها و عملکردهای اصلی و ضروری خود را حفظ کنند (Pisano, 2012: 11؛ Mauriz et al, 2017: 1؛ carleson et al, 2012: 12).
سیستمهای اجتماعی و زیستمحیطی همواره در حال تغییرند (Folke et al, 2002: 438)؛ در این بین، چگونگی مقابله، بازخورد و انطباق با این تغییرات به قدرت تابآوری این سیستمها بستگی دارد. دلالت مفهوم انعطافپذیری بر بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است. شرایط ناگوار محدود به بلایای طبیعی یا بلایای ساخت بشر (جنگ و فقر) نیست؛ بلکه شرایط ناگوار زندگی مانند طلاق، بیماری یا تغییر در موقعیت شغلی و آموزشی را نیز شامل میشود. در این رویکرد جدید، تغییر نگاه از واکنشپذیری و تکعاملیبودن به بازدارندگی و مشارکت است (داداشپور و عادلی، 1394: 74).
سیستمهای تابآور عملکردها، ساختارها و هویت خود را در مواجهه با بحرانها حفظ میکنند. تابآوری هم به مرحلة پیش از بحرانها و هم به مواجهه و بازسازی پس از آنها مرتبط است. بر این اساس، یک سیستم معیشتی، باید قدرت سازگاری و انطباق را برای جذب تغییرات و بازساخت خود در کمترین زمان ممکن داشته باشد
(carle son et al, 2012: 12)؛ درواقع جامعه و محیط معیشتی تابآور در کمترین زمان ممکن با تهدیدات مقابله میکند و با انطباق با آنها به حالت مطلوب پیشین بازمیگردد؛ به گونهای که با کمترین نوسان، تغییر و پیامدهای منفی روبهرو میشود (شکل 1).
شکل- 1: مقایسة وضعیت تابآوری جوامع در برابر بحرانها، منبع: (Mayunga, 2007: 6)
سازمان بینالمللی توسعه[7] نیز تابآوری را توانایی جوامع، خانوادهها و سیستمهای زیستی و معیشتی برای مدیریت و ساماندهی تغییرات و شوکهای ناگهانی با حفظ استانداردهای معیشت و عملکرد مطلوب پیشین بدون بهخطرانداختن چشمانداز بلندمدت تعریف میکند (Sadeka et al, 2013: 96). سازگاری سیستمهای معیشتی، کلید تابآوری آنها (Van Kien, 2011: 2) و متکی بر چگونگی پاسخدهی، ظرفیت و واکنشهای مردم محلی و سیستم معیشتی در برابر تنشها و فشارهای آسیبرسان است (Walsh et al, 2013: 17). این امر نیز زمانی حاصل میشود که مشکلات و معضلات عمدة مناطق روستایی یعنی فقر، مدیریت ضعیف، تبعیض و نابرابری با نواحی شهری در دسترسی به منافع توسعه و زیرساختهای رفاهی ریشهکن شود (Sadeka et al, 2013: 96) و به گفتة ماهاتما گاندی نواحی روستایی به محیط زیستپذیر و متناسب با رشد و تعالی انسان مبدل شوند (مطیعی لنگرودی، 1386: 61).
قابلیت زیستپذیری محیطهای روستایی به سه بعد وابسته به هم اقتصاد، اجتماع و محیط زیست تقسیم میشود که هستة مرکزی مطلوبیت این سه بعد در سهگانة طلایی بهرهوری اقتصادی، عدالت اجتماعی و حفاظت از محیط طبیعی نهفته است که اگر کارکرد هریک از این سه با اختلال مواجه شود، سکونتگاههای انسانی بسیار آسیبپذیر و بهسرعت نابود میشوند (خراسانی و همکاران، 1394: 172).
زیستپذیری یا قابلیت زندگی، مفهومی است که مطرحشدن آن در دهة 1980 نشان از تغییر جهت برنامهریزان توسعه از تمرکز بر مناطق شهری به توجه به ایدهآلکردن فضای زندگی مناطق حومه و نواحی روستایی دارد (Van Kien, 2011: 2). مفهوم زیستپذیری با توجه به هدف و بستری که در آن تعریف میشود، بسیار گسترده یا محدود است (Perogordo, 2010: 40). این مفهوم به دلیل اهمیت تهدیدات و ضعفهای موجود در حوزة کیفیت زندگی و رفاه کلی افراد و جوامع رشد و تکامل یافته است (Appleyard et al, 2014: 64). مکانی زیستپذیر اطلاق میشود که شرایط خوب اقتصادی، اجتماعی، محیطی و روانی و پیشرفت شخصی همة ساکنان در آن فراهم باشد. در روستاهای زیستپذیر، زمینههای همیاری، مشارکت در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها زیاد است؛ همچنین امکانات و خدمات استاندارد برای زندگی در این روستاها فراهم است (صادقلو و قیداری، 1393: 38). توافق عمومی درزمینة مفهوم زیستپذیری در جامعه، تنوع خدمات و امکانات و دسترسی مردم جامعه به آنهاست (Gough, 2015: 148).
امروزه هدف اصلی از اجرای برنامههای توسعه و آرمانی که برنامهریزان توسعة روستایی به دنبال آناند، تحقق پایداری است که در این زمینه زیستپذیرکردن نواحی روستایی، اقدامی عملی و مهم در راستای حرکت در مسیر پایداری نظام روستایی محسوب میشود (همان، 147). سطح دسترسی جوامع به خدمات، امکانات و زیرساختهای ضروری از تأثیرات بحرانها و تهدیدات واردشده بر سیستمهای اجتماعی و معیشتی میکاهد و با افزایش توان مقابله و سازگاری با آنها، سطح آسیبپذیری جوامع را کاهش خواهد داد (carleson et al, 2012: 14). اهمیت فزایندة زیستپذیری ناشی از افزایش الگوهای ناپایدار زندگی و مصرف ناسالم و ناپایدار است که در درازمدت موجب کاهش تابآوری و افزایش آسیبپذیری منابع محیطی برای حمایت و تأمین نیازهای جمعیت یک سرزمین میشود (حکیمدوست و همکاران، 1395: 72). اهمیت و نقش زیستپذیری روستاها در افزایش انعطافپذیری آنها موجب شده است سه مؤسسة اصلی سازمان ملل درزمینة توسعة مناطق روستایی[8] برای کاهش سطح آسیبپذیری روستاها راهبردهایی همچون تنوعبخشی اقتصادی بهمنظور تحول عرصههای اقتصادی، افزایش دسترسی به خدمات و امکانات رفاهی ضروری و حمایتهای اجتماعی بهمنظور بهبود عرصههای اجتماعی، حفاظت از محیط زیست و فعالیتهای ترویجی در عرصة کشاورزی را با هدف بقا و پایداری محیط طبیعی به اجرا درآورند؛ همگی این راهبردها، زمینهساز ایجاد محیطی زیستپذیر و این افزایش قابلیت زیستپذیری نیز موجب افزایش سطح تابآوری نواحی روستایی آسیبپذیر خواهد شد (Vaitla et al, 2012: 4). در یک ارتباط متقابل، سطح تابآوری سیستمهای معیشتی و اجتماعی به میزان ظرفیتهای آنها برای سازگاری با بحرانها بستگی دارد و این ظرفیتها نیز بازتابی از قابلیت زیستپذیری نواحی روستایی یعنی مطلوبیت شرایط اقتصادی، اجتماعی و محیطی خواهند بود (Van Kien, 2011: 1).
از دیدگاه هایمن[9] (2007)، یکی از نخستین افرادی که رویکرد تابآوری را در عرصة برنامهریزی توسعة روستایی به کار گرفت، روستا یک سیستم اجتماعی - اکولوژیکی است که بقا و وضعیت مطلوب بعد اجتماعی آن به بعد محیطی و اکولوژیکی وابسته است و بدین ترتیب عناصر اجتماعی و زیستمحیطی در محیط روستایی در تعامل و ارتباط متقابل هستند و باید بهمنزلة یک سیستم جامع و پیچیده، ولی سازگار با تغییرات درونی و بیرونی ارزیابی شوند (Schouten et al, 2009: 4)؛ بر این اساس نیز رویکرد تابآوری، معیشت را بهمنزلة یک سیستم تجزیهوتحلیل میکند و بر دو ویژگی توانایی مقابله و میزان ظرفیت سازگاری با تهدیدات و بحرانها بهعنوان مهمترین عناصر در ارزیابی وضعیت تابآوری جوامع انسانی (شهری و روستایی) تأکید دارد (Mauriz et al, 2017: 5-6)؛ بنابراین انعطافپذیری روستایی اشاره به توان مقابله و ظرفیت سازگاری با تغییرات مداوم و شرایط خارجی مؤثر بر سیستم معیشتی و محیطی روستاها دارد؛ به گونهای که سیستم روستا کیفیت مطلوب زندگی خود را در سطح رضایتبخشی حفظ کند (Schouten et al, 2009: 2)؛ بر این اساس شرط دستیابی به روستایی زیستپذیر و پایدار، وجود سطحی پذیرفته از تابآوری است؛ زیرا چنانچه جامعة روستایی ویژگیهای روستایی زیستپذیر را داشته باشد، اما ویژگیهای اولیة تابآوری را نداشته باشد، در برابر بحرانهای طبیعی و انسانی بهسرعت عملکرد جاری خود را از دست میدهد و از ویژگیهای روستایی زیستپذیر فاصله میگیرد.
روش پژوهش
پژوهش کاربردی حاضر به لحاظ روش، توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات آن در بخش نظری از منابع اسنادی و در بخش عملی از روش پیمایشی مبتنی بر توزیع پرسشنامه و مشاهدة مستقیم بهره گرفته شده است. در مرحلة توزیع پرسشنامهها در میان مردم محلی نخست با بهرهگیری از فرمول کوکران از میان 11401 خانوار ساکن در مناطق روستایی شهرستان مریوان (سرشماری 1395)، 300 سرپرست خانوار بهمنزلة حجم نمونه انتخاب و سپس برای توزیع پرسشنامهها با توجه به سهم هر دهستان از تعداد کل خانوارها، تعداد پرسشنامههای تعلقگرفته به هر دهستان مشخص شد. در ادامه روستاهای نمونه در هر دهستان براساس عامل جمعیت انتخاب شدند. براساس این عامل با توجه به شرایط منطقه، روستاهای هر دهستان در سه گروه پرجمعیت (بیش از 400 نفر)، با جمعیت متوسط (200- 400 نفر) و کمجمعیت (زیر 200 نفر) دستهبندی و از هر دسته با توجه به تعداد روستای موجود در دسته، سهم آن از تعداد پرسشنامههای تعلقگرفته به آن دهستان مشخص شد. برای نمونه در دهستان خاوومیرآباد به دلیل قرارداشتن تعداد 14 و 13 و 3 روستای دهستان به ترتیب در طبقة اول و دوم و سوم جمعیتی که مشتمل بر 48 و 39 و 13درصد کل روستاهای این دهستاناند، به همین نسبت درصدها، از تعداد کل پرسشنامههای دهستان (72 پرسشنامه) به ترتیب برابر با 28،34 و 10 پرسشنامه به این طبقات جمعیتی روستایی تعلق گرفت و سپس در هر طبقة جمعیتی نیز، روستایی بهصورت قرعهکشی انتخاب و پرسشنامهها بهصورت تصادفی ساده در میان سرپرستان خانوار آن روستا به تعداد مشخصشده توزیع شد.
جدول- 1: توزیع طبقهای پرسشنامهها در سطح دهستانهای شهرستان و روستاهای منتخب
دهستانهای شهرستان مریوان |
تعداد خانوارها |
تعداد پرسشنامههای تعلقگرفته |
طبقات جمعیتی |
روستاهای منتخب |
تعداد پرسشنامة تخصیصیافته |
خاوومیرآباد |
2737 |
72 |
کمجمعیت |
نچه |
10 |
متوسط جمعیت |
ینگیجه |
28 |
|||
پرجمعیت |
ساوجی |
34 |
|||
سرشیو |
1006 |
27 |
کمجمعیت |
گویله |
6 |
متوسط جمعیت |
دوپلوره |
9 |
|||
پرجمعیت |
گوگجه |
12 |
|||
گلچیدر |
1039 |
28 |
کمجمعیت |
ده بنیاد |
12 |
متوسط جمعیت |
گلچیدر |
10 |
|||
پرجمعیت |
جانوره |
6 |
|||
زریوار |
2486 |
65 |
کمجمعیت |
کلکه جان |
13 |
متوسط جمعیت |
کانیسانان |
19 |
|||
پرجمعیت |
نی |
33 |
|||
سرکل |
3211 |
84 |
کمجمعیت |
ریخلان |
15 |
متوسط جمعیت |
حسنآوله |
25 |
|||
پرجمعیت |
لنجآوا |
44 |
|||
کوماسی |
922 |
24 |
کمجمعیت |
هلیزآباد |
11 |
متوسط جمعیت |
پیرخضران |
9 |
|||
پرجمعیت |
شاهیدر |
4 |
|||
مجموع |
11401 |
300 |
کمجمعیت |
---- |
67 |
متوسط جمعیت |
---- |
100 |
|||
پرجمعیت |
---- |
133 |
پرسشهای پرسشنامهها در طیف پنج گزینهای لیکرت (5 =بسیار زیاد، 4 =زیاد، 3 =متوسط، 2 =کم، 1 =بسیار کم) تدوین شد. روایی صوری و محتوایی ابزار اندازهگیری با توزیع 30 پرسشنامه بهمنزلة پیشآزمون و تأیید متخصصانی به دست آمد که سابقة مطالعات مشابه داشتند. ضریب آلفای کرونباخ حاصلشده از مجموع پاسخها در بستة نرمافزاری spss برابر با 79/0 نیز نشان از پایایی و همبستگی درونی پاسخهای ارائهشده دارد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آمار استنباطی (تی زوجی، تحلیل مسیر) و شاخصهای آمار فضایی در محیط Gis (شاخص موران و ابزار لکههای داغ) انجام پذیرفت. با توجه به هدف پژوهش، وضعیت زیستپذیری در قالب
43 متغیر، 11 شاخص و 4 بعد سنجیده شد (جدول 2).
جدول- 2: شاخصهای سنجیدهشدة وضعیت زیستپذیری
زیستپذیری نواحی روستایی |
ابعاد |
شاخصها |
متغیرها |
پایایی |
اقتصادی |
درآمد و هزینه |
میانگین درآمدهای خانوار، توان تأمین هزینههای خانوار |
79/0 |
|
اشتغال |
افراد شاغل، اشتغال زنان، ارتقای شغلی |
80/0 |
||
کشاورزی |
برداشت از زمینهای کشاورزی و رونق محصولات باغی، رونق دامداری |
69/0 |
||
اجتماعی |
مشارکت و همبستگی |
(تعداد و تنوع دامها) |
77/0 |
|
تغذیه و بهداشت فردی و خانوادگی |
همکاری روستاییان در فعالیتهای عمرانی روستا، انجام فعالیتهای اقتصادی مشترک، مشارکت در امور خیریه، دلسوزی اهالی برای آبادانی روستا |
67/0 |
||
تعلق خاطر به روستا و روستاییبودن |
امکان تهیة امکانات و وسایل بهداشتی (فردی، خانوادگی)، مصرف هفتگی مواد پروتئینی، لبنی و میوه، رضایت از وضعیت تغذیه، توان تأمین و پرداخت هزینههای بهداشت و درمان |
82/0 |
||
امنیت (فردی، اجتماعی، اقتصادی) |
تمایل به گذراندن اوقات فراغت در روستا، اعتقاد به زندگی در روستا بهمنزلة محل مناسب سکونت، ترجیحدادن سرمایهگذاری و راهاندازی کسبوکار در روستا نسبت به شهر، دلتنگی نسبت به روستا در صورت دوری |
75/0 |
||
محیطی |
کیفیت بصری |
کاهش میزان جرمهای فردی، وضعیت خدمات انتظامی و قضایی، امنیت شغلی (فصلینبودن)، کاهش فضاهای ترسناک عمومی محیط روستا با افزایش ساختوسازها، رضایت از زندگی، رضایت از موقعیت اجتماعی، میزان شادی و احساس لذت در زندگی |
84/0 |
|
بهداشت محیطی |
زیبایی چشمانداز روستا، حفاظت از اراضی طبیعی و تخریبنکردن آنها |
77/0 |
||
کالبدی |
خدمات، امکانات و زیرساختها |
سیستمهای دفع فاضلاب، دپوی فضولات حیوانی و جمعآوری زبالهها |
79/0 |
|
مسکن |
کیفیت خدمات و امکانات فراغتی، تجهیزات و دسترسی به مدارس و سطح تحصیلات، مغازههای خردهفروشی سطح روستاها، بهرهگیری از رسانهها و نوآوریهای جدید، ماشین شخصی، ابزارآلات کشاورزی، کیفیت راههای مواصلاتی درون و برون روستایی، دسترسی به انواع انرژی |
78/0 |
منابع: جمعهپور و طهماسبی تهرانی، 1392؛ حکیمدوست و همکاران، 1395؛ رضوانی و خراسانی، 1392؛ صادقلو و قیداری، 1393؛ طیبنیا و منوچهری، 1395؛ Fouracre and Limited, 2001؛ Woolcoc, 2009؛Gough, 2015.
همچنین با توجه به تعاریف ارائهشده از تابآوری، توان مقابله و سازگاری با تهدیدات و بحرانها، هستههای اصلی تعریف تابآوری به شمار میروند؛ با این تفاوت که سازگاری بر رویکرد بلندمدت برای کنارآمدن با تنوع و تغییر در نظامهای انسانی و طبیعی تأکید دارد و مفهوم مقابله نیز به مثابة آرایهای از راهکارهای تطبیقی کوتاهمدت برای پاسخگویی به رخدادها و تهدیدات قلمداد میشود؛ بر این اساس وضعیت تابآوری روستاهای مدنظر در دو شاخص توانایی مقابله و بازسازی در برابر بحرانها و ظرفیت سازگاری بررسی و سنجیده شد که متغیرهای آنها
(47 متغیر) در جدول (3) آورده شده است.
جدول- 3: شاخص و متغیرهای اندازهگیری وضعیت تابآوری روستاهای منطقه
تابآوری |
شاخصها |
متغیرها |
پایایی |
قدرت مقابله با تهدیدات و بازسازی پس از بحران |
توانایی قرضدادن پول به دیگر روستاییان، توان راهاندازی مشاغل جدید، وجود تعاونی و صندوقهای خیریه در روستاها، توانایی دریافت و بازپرداخت وام، میزان آسیب واردشده به سرمایههای مالی و فیزیکی در صورت وقوع بحرانهای طبیعی، همکاری برای تأمین تدارکات لازم در صورت بروز بحران زیستمحیطی، کمک مالی به روستاییانی که برای تأمین معاش محیط زیست اطراف را تخریب میکنند، تحصیلات زنان، آمادگی برای ترمیم و بازسازی نواحی و زمینهای روستا که بهرهبرداری نادرست روستاییان آنها را تخریب کرده است، توانایی جذب سرمایه از خارج روستا، درآمد دهیاریها، احساس فقر، وجود فضاهای باز و امن، دسترسی به مکانهای عمومی مستحکم در داخل روستاها، دسترسی به نیروهای امدادی، توانایی کسب شغل و منبع درآمد جدید در صورت ازدستدادن شغل فعلی، توانایی پرداخت حق بیمه (مسکن، محصولات باغی و...)، توانایی بازیابی و بازگشت به انجام مشاغل فعلی در صورت وقوع دورهای رکود، داشتن روحیه و توان مقابله با استرسها و فشارهای روانی، کارآمدی و رضایت از عملکرد شوراها و دهیاران. |
78/0 |
|
توانایی سازگاری و انطباق با تهدیدات |
تشکیل سازمانهای مردمنهاد، جذب و تثبیت جمعیت و بازگشت مهاجران به روستا، امید به آینده، استحکام مساکن، میزان حمایت دولت از روستاییان، آموزش روستاییان توسط نهادهای دولتی (آموزشهای محیط زیستی، اقتصادی و شغلی)، آموزش روستاییان درزمینة تهدیدات و مخاطرات طبیعی و شیوة برخورد با آنها، میزان رعایت قوانین (اصول طرح هادی و ساختمانسازی) در ساختوسازهای روستایی، ارزش اقتصادی زمین و مسکن روستا، تقلیدنکردن از ساختوسازهای شهری و تبدیل محیط روستایی به محیطی شهری، داشتن داراییهای خارج از روستا، وجود طرحهای توسعهای و حرکت روستاها در مسیر آن، توزیع منافع بهصورت منصفانه (شهری و روستایی)، برابریهای اقتصادی درون روستاها، میزان پسانداز خانوار، چند کارکردیبودن مساکن، میزان تکیه بر خانواده و اقوام در صورت وقوع بحرانها، حمایت خانواده از راهاندازی کسبوکار جدید، تمایل مردم روستا و میزان اقدام عملی آنها برای مقابله با عوامل تهدیدکنندة شرایط مطلوب زندگی در روستا، سطح مهارتهای عملی در بین روستاییان، اجرای مطلوب طرحهای هادی در منطقه، امنیت شغلی، اعتقاد به عملکرد مطلوب نهادهای مسئول هنگام وقوع تهدیدات طبیعی و انسانی، تنوع منابع معیشتی. |
83/0 |
منابع: زیاری و حسینی، 1395؛ حکیمدوست و همکاران، 1395؛ رضوانی و خراسانی، 1392؛ صادقلو و قیداری، 1393؛ Marschke and Berkes, 2006؛ Mauriz et al, 2017)
شکل- 2: نمایش موقعیت منطقة مطالعهشده
یافتههای پژوهش
نخست بهمنظور تحلیل فضایی وضعیت تابآوری و زیستپذیری نواحی روستایی مطالعهشده و پیبردن به الگوی توزیع آنها از ابزار لکههای داغ در محیط Arc Gis بهره گرفته شد. هرچه امتیاز Z بزرگتر باشد، مقادیر زیاد به میزان زیادی خوشهبندی میشوند و لکه داغ را تشکیل میدهند و ازنظر آماری نیز هرچه امتیاز Z کمتر باشد، به معنی خوشهبندی شدیدتر مقادیر کم و نشاندهندة لکههای سرد است. بر این مبنا همانطور که یافتههای بهدستآمده برمبنای میانگین زیستپذیری دهستانهای مطالعهشده در اشکال (3) و (4) نشان میدهند، در بعد زیستپذیری اقتصادی، محیطی، اجتماعی و نیز در ارتباط با وضعیت تابآوری در هر دو شاخص قدرت مقابله و توان سازگاری، شرایط مشابهی رقم خورده است و دهستانهای خاوومیرآباد، زریوار و سرکل به ترتیب بهترین وضعیت را در میان دهستانهای شهرستان دارند؛ اما وضعیت زیستپذیری بعد کالبدی دهستانها نشان میدهد به ترتیب دهستانهای سرکل، زریوار و خاوومیرآباد بهمنزلة لکههای داغ یا مناطقی قرار گرفتهاند که مطلوبترین وضعیت را در این بعد دارند. در این میان نکتة جالب توجه قرارگرفتن دهستان سرشیو، گلچیدر و کوماسی در تمامی ابعاد زیستپذیری و شاخصهای تابآوری بهمنزلة لکههای سرد یا دهستانهایی هستند که وضعیت رضایتبخشی ندارند.
شکل- 3: نقشة تشکیل لکههای داغ در ابعاد چهارگانة زیستپذیری در منطقة مطالعهشده
نقشة تلفیقی نهایی بهدستآمده از وضعیت زیستپذیری و تابآوری در دهستانهای مطالعهشده نیز نشان میدهد لکههای داغ دهستانهای خاوومیرآباد و زریوار و لکههای سرد نیز که مقادیر منفی آمارة z دارند، دهستانهای کوماسی، گلچیدر و سرشیو هستند. در این میان با توجه به قرارگرفتن مقدار آمارة z دهستان سرکل در بازه و مرز مقادیر مثبت و منفی، باید گفت این دهستان در حالتی حد واسط و بینابین به لحاظ وضعیت زیستپذیری و تابآوری در دهستانهای مطالعهشده قرار گرفته است؛ همچنین معناداری مقدار آمارة z بهدستآمده و مثبت و نزدیکبودن شاخص موران به مقدار 1+، نشاندهندة وجود خودهمبستگی فضایی در توزیع وضعیت تابآوری و زیستپذیری نواحی روستایی مدنظر بوده و نحوة این توزیع فضایی نیز خوشهای محاسبه شده است (شکل 5).
شکل- 4: نقشة تشکیل لکههای داغ در ارتباط با وضعیت شاخصهای تابآوری در منطقة مطالعهشده
شکل- 5: نقشة تلفیقی زیستپذیری و تابآوری و وضعیت خودهمبستگی فضایی دهستانها در شاخص موران
با توجه به یافتههای بهدستآمده از تحلیل لکههای داغ و تحلیل خودهمبستگی موران، دهستانهای مدنظر ازلحاظ زیستپذیری و تابآوری به دو خوشة برخوردار شامل دهستانهای خاوومیرآباد و زریوار و غیربرخوردار شامل دهستانهای سرشیو، کوماسی و گلچیدر تقسیم شدند. نخست بهمنظور سنجش تفاوت سطح زیستپذیری در دهستانهای مطالعهشده از آزمون t زوجی بهره گرفته شد. همانطور که یافتههای بهدستآمده در جدول (4) نشان میدهد در تمامی ابعاد و شاخصهای آزموده در سطح معناداری 001/0، تفاوت معناداری میان میانگینها و سطح زیستپذیری در دو گروه روستایی دهستان برخوردار و غیربرخوردار دیده میشود تا بدین ترتیب درمجموع نیز، سطح قابلیت زندگی در میان دهستانهای برخوردار و حمایتشدة دولت برابر مقدار میانگین رضایتبخش 39/3 در مقابل مقدار میانگین نامطلوب 78/2، دهستانهای غیربرخوردار محاسبه شود. در این میان بیشترین تفاوت وضعیت زیستپذیری در بعد اقتصادی با اختلاف میانگینهای برابر با 76/0 و سپس بعد اجتماعی با اختلاف میانگینهای برابر با 64/0 دیده میشود. در میان شاخصهای بررسیشده نیز در بعد اقتصادی شاخص وضعیت اشتغال با 82/0 اختلاف میانگین، در بعد اجتماعی شاخص تعلق خاطر به روستا و روستاییبودن با 75/0 اختلاف میانگین، در بعد محیطی شاخص کیفیت بصری با 67/0 اختلاف میانگین و در بعد کالبدی شاخص وضعیت مساکن با 66/0 اختلاف میانگین، بیشترین اختلاف و تفاوت سطح زیستپذیری را در میان دو گروه دهستانهای برخوردار و غیربرخوردار دارند.
جدول- 4: سنجش تفاوت سطح زیستپذیری در دو گروه دهستانهای برخوردار و غیربرخوردار
ابعاد سنجیدهشده |
شاخصهای زیستپذیری |
میانگین با تأیید فرض برابری واریانسها |
فاصلة اطمینان 95درصد |
معناداری |
آمارة t |
|
حد زیاد |
حد کم |
|||||
اقتصادی |
درآمد و هزینه |
برخوردار: 52/3 |
557/0- |
945/0- |
000/0 |
60/7- |
غیربرخوردار: 76/2 |
||||||
اشتغال |
برخوردار: 40/3 |
670/0- |
04/1- |
000/0 |
92/8- |
|
غیربرخوردار: 58/2 |
||||||
کشاورزی |
برخوردار: 36/3 |
474/0- |
869/0- |
001/0 |
67/6- |
|
غیربرخوردار: 69/2 |
||||||
مجموع |
برخوردار: 43/3 |
600/0- |
925/0- |
003/0 |
22/9- |
|
غیربرخوردار: 67/2 |
||||||
مشارکت و همبستگی |
برخوردار: 47/3 |
392/0- |
755/0- |
001/0 |
20/6- |
|
غیربرخوردار: 88/2 |
||||||
اجتماعی |
تغذیه و بهداشت فردی و خانوادگی |
برخوردار: 32/3 |
389/0- |
787/0- |
000/0 |
18/5- |
غیربرخوردار: 73/2 |
||||||
تعلق خاطر به روستا و روستاییبودن |
برخوردار: 39/3 |
564/0 |
958/0 |
000/0 |
16/7- |
|
غیربرخوردار: 64/2 |
||||||
امنیت (فردی، اجتماعی، اقتصادی) |
برخوردار:21/3 |
407/0- |
803/- |
000/0 |
01/6- |
|
غیربرخوردار: 61/2 |
||||||
مجموع |
برخوردار: 35/3 |
510/0- |
749/0- |
000/0 |
3/10- |
|
غیربرخوردار: 71/2 |
||||||
محیطی |
کیفیت بصری |
برخوردار:60/3 |
896/0- |
464/0- |
000/0 |
17/6- |
غیربرخوردار: 93/2 |
||||||
بهداشت محیطی |
برخوردار: 17/3 |
095/0- |
501/0- |
010/0 |
88/2- |
|
غیربرخوردار: 90/2 |
||||||
مجموع |
برخوردار: 38/3 |
320/0- |
675/0- |
000/0 |
68/5- |
|
غیربرخوردار: 92/2 |
||||||
کالبدی |
خدمات، امکانات و زیرساختها |
برخوردار: 34/3 |
167/0- |
579/0- |
000/0 |
25/3- |
غیربرخوردار: 95/2 |
||||||
مسکن |
برخوردار:47/3 |
482/0- |
840/0- |
000/0 |
25/7- |
|
غیربرخوردار: 81/2 |
||||||
مجموع |
برخوردار: 40/3 |
543/0- |
833/0- |
000/0 |
23/9- |
|
غیربرخوردار: 88/2 |
||||||
مجموع وضعیت زیستپذیری |
برخوردار: 39/3 |
535/0- |
751/0- |
000/0 |
71/11- |
|
غیربرخوردار: 78/2 |
در ادامه نیز، وضعیت تابآوری دو گروه روستایی مدنظر بررسی شد که براساس یافتههای بهدستآمده از آزمون t زوجی در جدول (5)، در سطح معناداری 001/0 و با توجه به مقدار منفی آمارههای t، تفاوت معناداری میان سطح تابآوری دو گروه روستایی مطالعهشده در شاخص قدرت مقابله با تهدیدات و بازسازی پس از بحران که میانگین آن در گروه برخوردار برابر با 32/3 و در گروه غیربرخوردار برابر با 76/2 است و نیز در شاخص توانایی سازگاری و انطباق با تهدیدات با مقدار میانگین برابر با 12/3 در گروه برخوردار و 51/2 در گروه روستاهای غیربرخوردار وجود دارد تا درمجموع نیز میانگین وضعیت تابآوری برابر با مقدار رضایتبخش 23/3 در گروه دهستانهای برخوردار در مقابل مقدار میانگین نامطلوب 64/2 در گروه دهستانهای غیربرخوردار محاسبه شود.
جدول- 5: سنجش تفاوت سطح تابآوری در دو گروه دهستانهای برخوردار و غیربرخوردار
شاخصهای تابآوری |
میانگین با تأیید فرض نابرابری واریانسها |
فاصلة اطمینان 95درصد |
معناداری |
آمارة t |
|
حد زیاد |
حد کم |
||||
قدرت مقابله با تهدیدات و بازسازی پس از بحران |
برخوردار: 32/3 |
368/0- |
741/0- |
000/0 |
83/5- |
غیربرخوردار: 76/2 |
|||||
توانایی سازگاری و انطباق با تهدیدات |
برخوردار: 12/3 |
394/0- |
805/0- |
000/0 |
72/5- |
غیربرخوردار: 51/2 |
|||||
مجموع وضعیت تابآوری |
برخوردار: 23/3 |
436/0- |
718/0- |
000/0 |
04/8- |
غیربرخوردار: 64/2 |
در ادامه از آزمون تحلیل مسیر در نرمافزار spss برای پیبردن به روابط شاخصهای بررسیشده و شیوة اثرگذاری آنها در وضعیت تابآوری و زیستپذیری روستاهای شهرستان بهره گرفته شد. نوع رگرسیون انتخابی، سلسلهمراتبی بوده و بر این اساس، ترسیم مسیرها با دیدگاه متخصصان و آگاهان عرصة توسعة روستایی منطقه انجام گرفته است؛ همچنین مسیرهایی معنادار و پذیرفته واقع شدند که مقدار معناداری آنها در سطح آلفای 05/0 بود. نخست بهمنظور سنجش آثار مستقیم، مجموع تلفیقی شاخصهای زیستپذیری و تابآوری با عنوان قابلیت زیستپذیری و تابآوری روستاها بهمنزلة متغیر وابسته و شاخصهای زیستپذیری و تابآوری بهمنزلة متغیرهای مستقل، وارد مدل و تأثیرات آنها سنجیده شد. در ادامه پس از واردکردن و جایگزینی تکتک ابعاد بهمنزلة متغیر وابسته و سایر ابعاد و شاخصها بهمنزلة متغیر مستقل با ضربکردن همة مسیرها به بعد مدنظر و درنهایت جمعکردن همة مسیرهای ضربشده به بعد مدنظر، میزان آثار غیرمستقیم تعیین و در آخر نیز با جمعکردن آثار مستقیم و غیرمستقیم، بارکلی و میزان اثرگذاری نهایی هر بعد یا شاخص بر وضع موجود قابلیت زیستپذیری و تابآوری روستاها مشخص شد. در مسیرهایی که پیکان دوطرفه رسم شده است فقط یک متغیر مستقل و وابسته وجود داشته و بنابراین مقدار بتای بهدستآمده برابر با میزان همبستگی دو متغیر است. همانطور که نتایج ارائهشده در جدول (6) نشان میدهد این شاخص اقتصادی با بارکلی 731/0، در بعد زیستپذیری و شاخص سازگاری و انطباق با بارکلی 378/0، در بعد تابآوریاند که بیشترین تأثیر را در وضع موجود تابآوری و زیستپذیری روستاها و نیز تفاوت فضایی آنها در سطح دهستانهای شهرستان دارند. همانطور که ملاحظه میشود وضعیت تابآوری و زیستپذیری با مقدار ضریب همبستگی رضایتبخشی ارتباطی مثبت، مستقیم و معنادار دارند.
شکل- 6: مدل نهایی پژوهش مبتنی بر وضعیت اثرگذاری شاخصهای زیستپذیری و تابآوری در آزمون تحلیل مسیر
جدول- 6: آثار مستقیم و غیرمستقیم وضعیت اثرگذاری شاخصهای زیستپذیری و تابآوری در پژوهش حاضر
شاخصهای زیستپذیری |
|||
شاخصها |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
بارکلی |
اقتصادی |
366/0 |
365/0 |
731/0 |
اجتماعی |
248/0 |
135/0 |
383/0 |
کالبدی |
342/0 |
041/0 |
383/0 |
محیطی |
317/0 |
--- |
317/0 |
شاخصهای تابآوری |
|||
شاخصها |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
بارکلی |
سازگاری و انطباق |
307/0 |
071/0 |
378/0 |
مقابله و بازسازی |
284/0 |
--- |
284/0 |
نتیجهگیری
در پژوهش حاضر ارتباط دو مؤلفة زیستپذیری و تابآوری در روستاهای شهرستان مریوان تحلیل و بررسی شد. در راستای تحقق این امر نیز، پرسشهایی مطرح شد که پاسخهای آنها براساس یافتههای پژوهش به شرح زیر است:
نخست یافتهها در راستای پاسخگویی به پرسش فرعی پژوهش مبتنی بر اینکه آیا تفاوت فضایی در سطح زیستپذیری و تابآوری میان دهستانهای شهرستان مریوان وجود دارد و در صورت وجود تفاوت، الگوی توزیع آن چگونه است، نشان دادند در شاخصهای چهارگانة زیستپذیری، دو شاخص تابآوری و درمجموع وضعیت تابآوری و زیستپذیری نیز، اختلاف فضایی معناداری میان دهستانهای شهرستان وجود دارد.
نقشة تلفیقی نهایی بهدستآمده از وضعیت زیستپذیری و تابآوری در دهستانهای مطالعهشده نشان داد لکههای داغ، دهستانهای خاوومیرآباد و زریوار و لکههای سرد نیز که مقادیر منفی آمارة z دارند، دهستانهای کوماسی، گلچیدر و سرشیو هستند. در این میان با توجه به قرارگرفتن مقدار آمارة z دهستان سرکل در بازه و مرز مقادیر مثبت و منفی، باید گفت این دهستان در حالتی حد واسط و بینابین به لحاظ وضعیت زیستپذیری و تابآوری در دهستانهای مطالعهشده قرار گرفته است؛ همچنین معناداری مقدار آمارة z بهدستآمده و مثبت و نزدیکبودن شاخص موران به مقدار 1+، نشاندهندة وجود خودهمبستگی فضایی در وضعیت تابآوری و زیستپذیری نواحی روستایی مدنظر بود و نحوة این توزیع فضایی نیز خوشهای محاسبه شد.
در دو بعد اقتصادی و اجتماعی، لکههای داغ و سرد در شرایط مشابهی قرار دارند که این امر ناشی از همگرایی و ارتباط انکارناپذیر دو بعد زیستپذیری اقتصادی و اجتماعی در محیطهای روستایی بهویژه در این منطقة محروم و مرزی است که انزوای جغرافیایی سبب دورماندن از منافع توسعه و برنامهریزیها در نظام برنامهریزی تمرکزگرای کشور برای آنها شده است.
بیشک در این مناطق زمانی دستیابی به محیطی زیستپذیر ممکن میشود که نخست فقر، بیکاری و کمدرآمدی بهمنزلة موانع اصلی تحقق شرایط زیستپذیر از محیطهای روستایی حذف و کمرنگ شوند. در این راستا در منطقة مطالعهشده نیز، در مناطق مرزی که دهستانهای زریوار و خاوومیرآباد واقع شدهاند، در چندسالة اخیر اقداماتی درزمینة تنوع اقتصادی همانند تأسیس بازارچههای مرزی، رونق گردشگری و کشاورزی صورت گرفته است؛ این در حالی است که در دهستانهای کوماسی، گلچیدر و سرشیو این اقدامات صورت نگرفته و کشاورزی سنتی تنها منبع گذران معیشت روستاییان است. بیشک زمانی که محیط روستایی ازلحاظ اقتصادی در وضعیت نامناسبی باشد، تصور وضعیت رضایتبخش ازنظر شاخصهای اجتماعی همانند مشارکت و دلبستگی به محیط روستاها، تأمین نیازهای اساسی خانوار و امنیت فردی و اجتماعی نیز ممکن نیست؛ همچنین تبدیل دهستان سرکل به لکه داغ فقط در وضعیت زیستپذیری کالبدی به دلیل جمعیت بیشتر این دهستان و نیز نزدیکی آن به مرکز شهرستان نشان میدهد برداشت صرفاً رفاهی و کالبدی از وضعیت زیستپذیری تحققبخش شرایط زیستپذیر در روستاها نیست و باید به تنوع درآمدی و پویایی اقتصادی در این منطقة محروم بیشتر توجه شود؛ همچنان که در بسیاری از روستاهای این دهستان با وجود استقرار خدمات رفاهی با هزینههای بسیار، باز هم روند کاهش و تخلیة جمعیت در آنها رفع نشده است؛ همچنین تطبیق دهستانهایی که بهمنزلة لکههای داغ، وضعیت زیستپذیری رضایتبخشتری نسبت به سایر دهستانها داشتهاند با توزیع فضایی وضعیت تابآوری، نشاندهندة کنترل شرایطی است که تهدیدکنندة نظام معیشتی و سکونتی در این دسته از روستاها بودهاند. در این زمینه باید گفت شرایط رضایتبخش زیستپذیری در این روستاها آسیبپذیری را بهمنزلة مهمترین مانع تحقق تابآوری نظامهای روستایی کاهش داده و بدین ترتیب بر قدرت تابآوری و انعطافپذیری آنها افزوده است. از سویی دیگر الگوی توزیع فضایی خوشهای که بر این اساس دهستانهای دورتر از مرز و مرکز شهرستان بهمنزلة لکههای سرد و دهستانهای نزدیک به مرز و مرکز شهرستان بهمنزلة لکههای داغ وضعیت تابآوری و زیستپذیری شناخته شدهاند، نشان از نبود نظم ساختاری و فضایی و وجود بیعدالتی و نابرابری فضایی در توزیع منافع و ثمرات توسعه دارد؛ بر این مبنا دهستانها در دو گروه یا خوشة برخوردار و غیربرخوردار (ازلحاظ شرایط زیستپذیری و تابآوری) دستهبندی شدند. یافتهها نشان داد در شاخصهای چهارگانة زیستپذیری و دو شاخص تابآوری، تفاوت معناداری در سطح 01/0، بین این دو گروه از دهستانها وجود دارد. در این میان نیز، در بعد اقتصادی شاخص اشتغال، در بعد اجتماعی شاخص تعلق خاطر به روستا و روستاییبودن، در بعد محیطی شاخص بهداشت محیطی و در بعد کالبدی زیستپذیری نیز شاخص وضعیت مساکن، بیشترین اختلاف میانگین و تفاوت را در میان دو گروه برخوردار و غیربرخوردار دارند. دربارة دلایل تبیین این وضعیت باید گفت وضعیت مطلوبتر اشتغال و وضعیت اقتصادی تمایل ماندگاری و تعلق خاطر روستاییان، خودیاری و همکاری آنها را برای ساماندهی محیط بهداشتی روستاها و افزایش ارزش اقتصادی مساکن روستایی، تنوع کارکردی، توان بازسازی و نوسازی مساکن روستایی بیشتر کرده است.
درزمینة وضعیت تابآوری نیز در هر دو شاخص، تفاوت معناداری میان دو گروه دهستانهای برخوردار و غیربرخوردار وجود دارد که در این میان نیز بیشترین تفاوت در شاخص توانایی سازگاری و انطباق با تهدیدات دیده میشود. هرچند بایستی یادآور شد کمتر محاسبهشدن میانگین برابر با 12/3 در شاخص توانایی سازگاری و انطباق با تهدیدات در مقابل میانگین محاسبهشدة شاخص قدرت مقابله با تهدیدات و بازسازی پس از بحران برابر با 32/3، نشان از وجود کاستیها در برنامهریزیهای بلندمدت برای تابآوری روستاهای مطالعهشده دارد.
در نهایت مدل نهایی پژوهش با آزمون تحلیل مسیر در راستای پاسخگویی به پرسش اصلی پژوهش ترسیم شد؛ مبتنی بر اینکه آیا ارتباط معناداری بین وضعیت زیستپذیری و تابآوری در روستاهای مدنظر وجود دارد و در صورت وجود ارتباط، کدام شاخصها بیشترین تأثیر را دارند؛ این مدل نشان داد ارتباط معنادار، مثبت و مستقیمی میان میزان زیستپذیری و تابآوری روستاها وجود دارد؛ به گونهای که هرچه زیستپذیری روستاها افزایش یافته است، به میزان تابآوری آنها نیز افزوده شده است. از سوی دیگر دهستانهای روستایی که شرایط رضایتبخشتری به لحاظ تابآوری دارند، از حیث زیستپذیری نیز در وضعیت رضایتبخشی قرار گرفتهاند؛ همچنین بیشترین اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم در وضعیت زیستپذیری منطقة مطالعهشده به بعد اقتصادی اختصاص یافت تا به اهمیت پویایی اقتصادی و تنوع درآمدی در محیطهای روستایی منزوی مرزی منطقة مدنظر پی برده و اظهار شود که پویایی اقتصادی روستاهای منطقه، زیربنای زیستپذیری و تابآوری آنهاست و هر اقدامی در راستای توسعة منطقه بایستی نخست متوجه بهبود وضعیت اقتصادی باشد. ازلحاظ تابآوری نیز توانایی سازگاری و انطباق با تهدیدات که مطلوببودن شاخصهای آن در بازة زمانی بلندمدتتری مطرح است، بیشترین اثرگذاری را داشت؛ در دلایل تبیین این امر بایستی گفت تغییر، تحول و تهدیدات واردشده بر نظام معیشتی و زیستپذیری روستایی حذفکردنی نیست و اصل پذیرفتهشده در رویکرد تابآوری نیز وجود مداوم تهدیدات و ضرورت انطباق با آنهاست و میبایست پذیرفت تحقق تابآوری نیازمند دیدگاه بلندمدت است تا توان سازگاری در برابر هرگونه تهدید فراهم آید.
درنهایت با توجه به نتایج بهدستآمده راهکارهای زیر در راستای تحول وضعیت زیستپذیری و تابآوری نواحی روستایی مطالعهشده پیشنهاد میشود:
نخست با توجه به اهمیت مطلوبیت اقتصادی و اثرگذاری تنوع اقتصادی در دهستانهای مرزی در بهبود وضعیت زیستپذیری و تابآوری آنها، میبایست تنوع اقتصادی در سایر دهستانهای شهرستان نیز متناسب با پتانسیلهای آنان صورت پذیرد که بیشتر مبتنی بر گردشگری روستایی و کشاورزی است. باید توجه داشت با توجه به توزیع خوشهای وضعیت زیستپذیری و تابآوری در دهستانهای شهرستان، ادامة این وضع یعنی نابرابری فضایی منجر به ایجاد آسیبهای بیشتر به دهستانهای غیربرخوردار و مهاجرت ساکنان به مرکز شهرستان و دهستانهای برخوردار و این امر موجب اتلاف منابع تولیدی منطقه در این دهستانها و کاهش سطح تابآوری و زیستپذیری در دهستانهای برخوردار میشود.
دهستانهای سرشیو، گلچیدر و کوماسی در تمامی شاخصهای زیستپذیری و تابآوری بهمنزلة لکههای سرد شناخته شدند که این امر، ضرورت اتخاذ راهکارهای سریع و نتیجهبخش را در کوتاهمدت بهویژه درزمینة تحول اقتصادی (تنوع اقتصادی) و کالبدی (اجرای طرحهای هادی و تعبیة خدمات فیزیکی) ایجاد میکند؛ البته اهمیت این امر برای دهستان سرکل نیز کاملاً احساس میشود که در حالتی بینابین و شکننده به لحاظ زیستپذیری و تابآوری قرار گرفته است تا این دهستان نیز به جمله دهستانهای غیربرخوردار تنزل نیابد. تأکید برنامهریزیها در این دهستان بایستی بر بهبود وضعیت شاخصهای اقتصادی در مقولة زیستپذیری و ارتقای توان مقابله و سازگاری در مقولة تابآوری باشد.
درمجموع وضعیت مطلوب تابآوری در منطقة مطالعهشده به اندازة شرایط زیستپذیری نیست و در این میان نیز، وضعیت متغیرهای شاخص سازگاری و انطباق در وضعیت شکننده و در سطح متوسطی ارزیابی شده است که ضرورت توجه بیشتر به بهبود آنها را ضروری میسازد. در این زمینه ایجاد سازمانهای مردمنهاد و حمایت از آنها که نبودشان در منطقه کاملاً احساس میشود، تدوین برنامههای بلندمدت توسعهای مبتنی بر پتانسیلهای موجود و برمبنای رویکرد مشارکتی، آموزش روستاییان دربارة شیوة برخورد با بحرانهای موجود، تدوین ساختار مدیریت بحران منطقه، ایجاد زمینههای لازم برای حمایت خانوادهها از راهاندازی مشاغل و خوداشتغالی جوانان مبتنی بر آموزش و حمایتهای مالی آنها، راهکارهایی مفید فایدهاند.