شناسایی پهنه‌‌های مناسب احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبة شهری مطالعة موردی: شهر اردبیل

نویسندگان

1 استادیار جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، گروه جغرافیا، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

2 کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، گروه جغرافیا، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

چکیده

با توجه به رشد فزایندة جمعیت شهری، محدودیت ارائة زمین و خدمات، تقاضا برای مسکن و محدودیت‌های اقتصادی و محیط ‌زیستی، بلندمرتبه‌سازی راهکار مناسبی برای کنترل رشد کالبدی شهرهاست؛ از این ‌رو شناسایی و معرفی پهنه‌‌های مناسب برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه ضروری است و برای توسعة مطلوب شهر اهمیت زیادی دارد. هدف اصلی این پژوهش، شناخت پهنه‌‌های مناسب با توانمندی بسیار برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه در شهر اردبیل است. در این پژوهش از روش‌‌های MCDM شامل VIKOR و ANP و همچنین از 19 زیرمعیار در چهارچوب 4 معیار اصلی برای تعیین پهنه‌های مناسب و در ادامه از نرم‌افزار‌های EXCEL، GIS و SELVA IDRISI برای داده‌پردازی و تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده‌ شده است. یافته‌‌های پژوهش نشان می‌دهد پهنه‌‌های شرقی، غربی و شمال ‌شرقی شهر از توانمندی بیشتری برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه برخوردارند؛ به نحوی که ساخت بلند‌مرتبه در این پهنه‌ها، به توزیع متناسب و تراکم مناسب ساختمانی و جمعیتی در شهر منجر می‌شود. در پایان بر مبنای یافته‌ها، پیشنهادهایی برای استقرار بلندمرتبه‌ها در پهنه‌‌های مناسب ارائه شده‌اند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Identification of Appropriate Zones for Establishing Urban High-Rise Buildings (Case Study: City of Ardabil)

نویسندگان [English]

  • Alireza Mohammadi 1
  • Milad Hosseini 2
  • Hojat Arzhangi 2
1 Assistant Professor, Department of Geography, Faculty of Humanities, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran
2 M.A graduated, Department of Geography, Faculty of Humanities, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran
چکیده [English]

Given the increasing growth of urban population, limitation of land and services, also, increasing demand for housing, economic and environmental limitations; high-rise building is a proper solution to control the physical growth of cities. Therefore, identification of suitable zones for construction of high-rise buildings is essential, and of great importance for the proper growth of the city. The aim of this study is to determine the appropriate zones with high potential for the construction of high-rise buildings in the city of Ardabil. In this study, the MCDM methods, including VIKOR and ANP, also 19 subcriteria of 4 main criteria, were used to determine the suitable zones. We benefited EXCEL, GIS, and SELVA IDRISI softwares for data analyzing. Research findings suggest that the east, west and north-east zones of the city, have more potential for high-rise building construction. So that high-rise construction in these zones can lead to proper distribution of construction and population in the city. In conclusion, appropriate zones for the establishment of the high-rise buildings in Ardabiil city, are suggested.

کلیدواژه‌ها [English]

  • high-rise buildings
  • site-selection
  • multi-criteria decision-making methods
  • city of Ardabil

مقدمه

یکی از مسائلی که شهرهای امروز جهان، به‌ویژه شهرهای بزرگ با آن مواجه هستند، بلندمرتبه‌سازی است
(19 : 1998،Hall). ایدة بلندمرتبه‌سازی، نخست به منظور بهره‌برداری بهتر از زمین‌های مرکز شهر مطرح شد (صدوقیان‌زاده، 1375: 2)؛ اما امروزه مسائلی از قبیل افزایش جمعیت، نیاز به اسکان، تقاضای مردم برای سکونت، کار در محلی خاص، گسترش شهرها و ...، ساخت بناهای بلند را در شهرهای جهان ضروری کرده است
(Gol & Lindberg, 2009: 56). تمام ساخت‌وسازهای یک شهر براساس معیارهای تعیین‌شده در مقررات شهری انجام و این قوانین و مقررات شهری شامل بلندمرتبه‌ها نیز می‌شود (Short, 2007: 23). ساختمان‌‌های بلند بنا بر نوع و ویژگی‌ها خودبه‌خود استانداردهایی نیز دارند؛ ولی این استانداردها در ارتباط با شهرهای مختلف و نوع ساختمان‌‌های بلند متفاوتند (مهندسین مشاور پارت، 1392: 32). در مکان ایجاد ساختمان‌‌های بلند، آنچه پیش از هرچیز ضروری می‌نماید، انجام مطالعاتی با درنظرگرفتن مکانی بهینه برای بلندمرتبه‌سازی در شهر است (رضایی‌‌راد، 1390: 20). در مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلند عوامل بسیاری ازجمله: عوامل ملی، منطقه‌ای و محلی باید در نظر گرفته شوند. از آن جمله می‌توان به ویژگی‌های محیط واطراف ساختمان، حمل و نقل، بافت‌های تاریخی و میراث فرهنگی اشاره کرد (عنابستانی و همکاران، 1394: 5)؛ همچنین توجه به شبکة دسترسی محلی، دسترسی به زیرساخت‌‌های اجتماعی و کالبدی نیز مهم‌ هستند (بمانیان، 1390: 42).

ساختمان بلند به منزلة بنایی مهم و با قلمرو تأثیرگذاری بسیار در شهر، صرف‌نظر از محل قرارگیری، باید کیفیتی درخور و شایسته در حد نشانه‌های شهری داشته باشد و توجه به این موضوع در مکان‌گزینی آن‌ها ضروری است (امیدوار، 1389: 32). در سال‌‌های اخیر که شاهد روند بلند‌مرتبه‌سازی در شهر‌های متوسط و بزرگ هستیم، به اصول مکان‌گزینی مناسب و معیار‌های شهرسازی توجه نمی‌شود. این مسئله، مشکلات دیگری را به وجود می‌آورد؛ ازجمله: راه‌بندان، شلوغی، آلودگی بصری و اغتشاش در سیمای شهری (عادلی و سرده، 1390: 2).

مسئلة اصلی این است که براساس شواهد موجود، شهر اردبیل شاهد ساخت‌وسازهای بدون ضابطه، به‌ویژه در بخش ساختمان‌‌های بلندمرتبه است؛ به طوری ‌که ساختمان‌‌های بلندمرتبه در جای‌جای شهر و بدون توجه به ظرفیت شبکة ارتباطی، تراکم جمعیت و ساختمان، حمل و نقل و سایر معیار‌های شهرسازی، ساخته می‌شوند. این مسئله باعث شده است شهر با میانگین رشد سالیانه 12 هکتاری، رشد افقی چشمگیری بین سال‌های 1335 تا 1393 داشته باشد (مهندسین مشاورین پارس آریان راود، 1392: 52)؛ بنابراین برای جلوگیری از رشد افقی و افسارگسیخته و نیز ارتقای محیط شهری و آسایش شهروندان - که یکی از چالش‌‌های اصلی مدیریت شهری است - انجام پژوهشی با هدف شناسایی پهنه‌‌های مناسب برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه ضروری است. با توجه به این ضرورت، هدف اصلی این پژوهش، تعیین پهنه‌‌های مناسب برای مکان‌گزینی ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر اردبیل است. با توجه به ضرورت و هدف پژوهش، تلاش شده است به این پرسش اصلی پژوهش پاسخ داده شود: پهنه‌‌های مناسب برای مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلندمرتبه در شهر اردبیل کدامند؟

این پژوهش در پنج بخش اصلی شامل مقدمه (بیان مسئله، هدف، ضرورت، پرسش‌ها و پیشینه)، مبانی نظری، روش، یافته‌ها و نتیجه‌گیری تدوین شده است.

طی یک دهة اخیر، در زمینة ساختمان‌‌های بلندمرتبه پژوهش‌هایی انجام شده است. جدول (1)، خلاصه و برگزیده‌ای از بعضی پژوهش‌های انجام‌شده در این زمینه است.

جدول- 1: پژوهش‌‌های انجام‌‌شده دربارة بلندمرتبه‌سازی در جهان و ایران

پژوهشگر و سال

موضوع

نتایج

شورت (2007)

ارزیابی تأثیر طرح‌های پیشنهادی برای ساختمان‌های بلند در میراث ساخته‌شده

در هر جامعه‌ای، وجود شماری از ساختمان‌های بلند که غالباً مرتفع‌تر از الگوی سنتی هستند، در یک محله، منطقة شهری یا حتی در سطح کل شهر مناسب به نظر می‌رسد. تقریباً در تمامی قرن بیستم توافقی غیررسمی، ساختمان‌های فیلادلفیا را در ارتفاع 33 طبقه محدود کرده بود. این محدودیت به منظور حفظ برتری بصری تندیس ویلیام سن بر سردر تالار وضع شده بود.

تاورنر (2007)

عنوان پایداری بصری و فرهنگی: تأثیر ساختمان‌های بلند در لندن

ساختمان‌های بلند نقش عمده‌ای در هویت‌سازی دارند و بسیاری از جوامع به داشتن همین ساختمان‌های بلند مباهات می‌کنند. هرچند به‌کارگیری ارتفاع بیشتر و شکل و طرح متمایز بر اهمیت بعضی از ساختمان‌ها و کاربری‌های مهم برای جامعه دلالت می‌کند، اما زمینه و نوع کاربری نیز در این‌باره نقش دارند. در هر شهر یا جامعه‌ای برای ساختمان‌های یادواره‌ای، نقش هویت‌سازی و برای ساختمان‌های پیرامونشان، نقش زمینه‌ای در نظر گرفته می‌شود.

گالن کرانز (1992)

تأثیر ساختمان‌های بلندمرتبه در پاسخگویی به نیازهای انسانی ساکنان

تغییرات در قیمت زمین، هزینه‌های مسکن و زیرساخت‌های شهری، از بارزترین آثار اقتصادی تراکم‌های مختلف و بلندمرتبه‌سازی متأثر از سیاست‌های مختلف تراکم است. اصولاً به موازات افزایش تراکم، ارزش و قیمت زمین افزایش می‌یابد؛ اگرچه ممکن است هزینة سرانة زمین برای هر واحد مسکونی کاهش یابد.

رضایی راد (1392)

ارزیابی سیاست‌های بلندمرتبه‌سازی در طرح تفصیلی با تأکید بر سازمان فضایی‌ عملکردی شهر تهران

ارزیابی به‌دست‌آمده از تحلیل‌ها و شبیه‌سازی‌های انجام‌شده از وضع موجود و سناریوی تراکمی پیشنهادی طرح تفصیلی منطقة 8 تهران، نشان‌دهندة این مطلب است که مزایای سیاست بلندمرتبه‌سازی از منظر اقتصادی بیش از هزینه‌های آن است و آوردة مالی بهینه‌ای برای محدودة پژوهشی دارد؛ اما به لحاظ کالبدی‌فضایی مستلزم هزینه‌های بیشتری نسبت به مزایای این سیاست است.

رهنما و رزاقیان (1392)

مکان‌گزینی ساختمان‌های بلندمرتبه با تأکید بر نظریة رشد هوشمند شهری

از تلفیق 9 لایة اطلاعاتی دردسترس، منطقة 9 محدودة پژوهشی توانمندی بلندمرتبه‌سازی دارد؛ البته این حوزه‌بندی‌ها به معنای مجازبودن بلندمرتبه‌سازی در همة زمین‌ها و نقاط این سطوح و همچنین به معنی ممنوعیت بلندمرتبه‌سازی در سایر مناطق نیست؛ بلکه نکتة مهم توانمندی بیشتر این محدوده‌ها و سهولت احراز شرایط بلندمرتبه‌سازی ‌است.

کریمی مشاور و همکاران (1389)

رابطة چگونگی قرارگیری ساختمان‌های بلندمرتبه و منظر شهری

برج‌های منفرد به دلیل تناسبات ویژه‌ای که دارند نسبت به برج‌های خوشه‌ای، قدرت تأثیرگذاری بسیاری در قلمرو خود دارند؛ به همین سبب باید در مکان‌گزینی و همچنین تعیین ارتفاع، مقیاس حجم و عملکرد آن‌ها دقت فراوانی کرد تا قدرت تأثیرگذاری آن‌ها تبدیل به تهدید در شهر نشود. برج‌های منفرد، توانایی ایجاد معنی و مفهوم امنیت را در شهرها دارند؛ به همین سبب ساخت این‌گونه برج‌ها، نیازمند مطالعة کافی کارشناسان و ارزیابی آثار محیطی آنهاست.

صمدپور و فریادی (1387)

تعیین ردپای اکولوژیکی در نواحی شهری پرتراکم و بلندمرتبه

نمونة پژوهشی: محلة الهیة تهران

با افزایش ساخت‌وسازهای محلة الهیه طی 26 سال دورة پژوهش، میزان فضای سبز و باز به ‌منزلة یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های کیفیت محیط‌ زیست شهری به درصد چشمگیری کاهش ‌یافته است.

منبع: نگارندگان، 1395

بررسی سوابق موضوع نشان می‌دهد بلندمرتبه‌سازی در شهر‌های مختلف بدون توجه به معیار‌های اساسی مکان‌گزینی در حال انجام است و مکان‌‌های کنونی برای بلندمرتبه‌سازی در این شهر، فقط برای سود مالی انتخاب شده‌اند؛ در حالی ‌که عواملی همچون خطر گسل‌ها، مسائل زیست‌محیطی، ترافیک و دسترسی‌ها، تراکم ساختمانی، حد ارتفاعی و معیار‌های زیبایی‌شناسی، باید در مکان‌گزینی رعایت شوند.

 

مبانی نظری پژوهش

یکی از پیامد‌های سریع شهرنشینی کشور در دهه‌های اخیر، ظهور پدیدة بلندمرتبه‌سازی است که گرته‌برداری نادرستی از الگوی غربی آن برای تقاضای سرسام‌آور مسکن است. تحمیل اجباری این نوع ساخت‌وسازها بر بدنة شهرها، علاوه بر بر‌هم‌زدن توازن کالبدی آن‌ها، موجب بروز عوارض بسیاری برای فرآیند شهرنشینی شده است (حسین‌زاده دلیر و حیدری، 1390: 3).

از دیدگاه‌های مختلف برای ساختمان‌های بلند، تعاریف متفاوتی ارائه شده و هرکس از منظر خود بلندمرتبه‌سازی را تعریف کرده است. در طول زمان و در مکان‌های مختلف نیز تعاریف ساختمان‌های بلند متفاوت بوده است؛ برای نمونه «شورای ساختمان‌‌های بلند و سکونتگاه شهری» در آمریکا معتقد است هرگونه تعریف مناسب برای ساختمان‌‌های بلند باید بر این مبنا باشد که طراحی، کارکرد یا تأثیرات شهری آن ساختمان تا چه حد متأثر از «بلندی» آن است و در مقایسه با ساختمان‌های معمولی تا چه حد به ضوابط و تدابیر ویژه در طراحی، برنامه‌ریزی و ساخت نیاز دارد. به طور کلی معیارهای زیر، یک ساختمان بلند را بدون توجه به بلندی یا تعداد طبقات آن تعریف می‌کنند:

1) تراکم خالص ساختمانی: نسبت کل سطح زیربنا به سطح قطعه‌زمینی که ساختمان روی آن بنا شده است، در مقایسه با عرف محل زیاد است.

2) از سیستم مکانیکی (معمولاً آسانسور) برای ارتباطات عمودی استفاده شود.

3) روش‌‌های ویژة ساختمانی به‌کاررفته در ساخت‌وسازهای پایین‌مرتبه و معمولی تفاوت داشته است (فرهودی و محمدی، 1380: 3).

با توجه به همة تعاریف یادشده، ساختمان بلند، ساختمانی با دست‌کم 10 طبقه است. اصول و سرچشمة بلندمرتبه‌سازی، منبعث از مکاتبی است که به مرور زمان به وجود آمده و ضرورت بلندمرتبه‌سازی نیز زمینة به‌وجودآمدن این مکاتب است. در ادامه این دیدگاهها را مرور می‌کنیم.

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، افزایش استفاده از آهن و فولاد، برق آبی و اختراع آسانسور، ازجمله عواملی بودند که زمینة توسعة عمودی بخش مرکزی شهر شیکاگو و احداث ساختمان‌های بلند را در آن فراهم آوردند و موجب ظهور مکتب شیکاگو شدند. مکتب شیکاگو که نمایندة تحولات اجتماعی، اقتصادی و تکنیکی جامعة عصر خود در آمریکا بود، نگرشی تحسین‌آمیز به آسمان‌خراش‌های دوران خود ‌داشت (صدوقیان‌زاده، 1375: 32). این مکتب از اولین دیدگاه‌هایی است که بلند‌مرتبه‌سازی و بهره‌گیری از ساختمان‌های بلند را برای استفاده‌های مسکونی تشویق کرد و در روند تکاملی خود، تشکیل مکتب جهانی مدرنیسم را رقم زد.

مکتب مدرنیسم در فاصلة دو جنگ جهانی اول و دوم شکل گرفته و بیش از سایر جنبش‌های فکری در شکل‌گیری و رشد عمودی شهر‌های قرن بیستم ایفای نقش کرده است. این مکتب بر به‌کارگیری هنر‌های تجسمی و معماری و فن استوار است و به شهر بدون درنظرگرفتن گذشته و تاریخ و زمان می‌نگرد (زیاری، 1378: 11).

مدرنیسم‌ها با توجه به رشد جمعیت شهر‌های بزرگ و ضرورت و اجبار‌های نشئت‌گرفته از آن، مانند کنترل توسعة شهر، کمبود زمین‌های شهری، نیاز به مسکن و وجود تقاضا در بازار و ...، توسعة شهر در ارتفاع را راه‌حل طبیعی و مناسب برای اسکان مردم در شهر‌های بزرگ می‌دانند (بمانیان، 1390: 102).

با گسترش کار فعالان شهرسازی مدرنیسم و نقد آنها، به ضرورت محور قرارگرفتن انسان و روابط اجتماعی او در فرآیند برنامه‌‌ریزی توجه شد و به ظهور نگرشی انجامید که به انسان‌گرایی یا مکتب آمایش انسانی معروف است (مهندسین مشاور معمار و شهرساز پارت، 1380: 22). به ‌طورکلی پرهیز از فضای یکنواخت و خنثای حادث از عملکردگرایی، گرایش به نظم ارگانیک در شهرها و محلات شهری، نگریستن به شهر و ساخت آن به صورت بین رشته‌ای و خارج‌ساختن آن از تیول صرف معماران، عمدة عقاید این دیدگاه را تشکیل می‌دهد (یاراحمدی، 1378: 15).

پیرو مکتب آمایش انسانی و گسترش انتقاد از عملکرد مدرنیست‌ها، جنبش پست مدرنیسم در برنامه‌ریزی شهری شکل گرفت که سعی در بازنگری اصول مدرنیسم برای ارتقای کیفیت محیطی شهرها داشت. تأکید بر سازماندهی شهرها به جای طراحی کامل آن‌ها، اهمیت‌دادن به اختلاط کاربری‌ها، تشویق حرکت پیاده و کنترل نسبی خودروها در فضای شهری، بهادادن به تداوم تاریخی فضای شهری و درنهایت تأکید بر خیابان، میدان و ساختمان‌‌های کم‌ارتفاع، اصول عمدة این دیدگاه را تشکیل می‌دهند (عنابستانی و همکاران، 1394: 6).

با رشد روزافزون بلندمرتبه‌ها، دیدگاه‌ها و نظریات مختلفی دربارة چگونگی برخورد با این پدیده در جهان شکل گرفت. بررسی این دیدگاه‌ها و نظریات در شناخت ابعاد مختلف ساخت بلندمرتبه‌ها راهگشا خواهد بود و امکان مقایسه و تحلیل این نظریات را فراهم خواهد کرد. به طور کلی دیدگاه‌ها و نظریات مرتبط با بلندمرتبه‌سازی به سه دستة عمده تقسیم می‌شود:

1) دیدگاه‌های موافق با ساختمان‌‌های بلندمرتبه؛

2) دیدگاه‌های مخالف با ساختمان‌‌های بلندمرتبه؛

3) دیدگاه‌های میانه که ارتفاع ساختمان‌ها را در حدی مطلوب می‌پذیرد (رضایی ‌راد، 1390: 14).

موافقان بلندمرتبه‌سازی از دیدگاه ماتریالیسم و واقع‌گرایی، و مخالفان آن از منظر ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگ‌گرایی به قضاوت می‌پردازند که هر دو نظر نیز در جایگاه خود مقبول و محترم است (بمانیان، 1390: 45). موافقان معتقدند بهترین روش برای پاسخگویی به مشکلات روزافزون مسکن و زمین در شهرها، ساخت ساختمان‌‌های بلند است و مخالفان بر تأثیرات سوء بلندمرتبه‌سازی بر فضا‌های شهری و کیفیت زندگی تأکید بیشتری دارند. دیدگاه میانه نیز اعتقاد دارد محدودکردن ارتفاع ساختمان‌ها در حد مطلوب و معتدل و متناسب با ظرفیت و پتانسیل هر شهر و محل، ایدة بسیار سودمندی است (امیدوار، 1389: 38).

روش‌شناسی پژوهش

روش این پژوهش از نوع توصیفی‌تحلیلی است و مبانی نظری آن براساس مطالعات اسنادی، کتابخانه‌ای و مراجعه به سازمان‌ها و ارگان‌‌های مربوطه انجام شده است. درنهایت با مراجعه به محل مدنظر به روش میدانی صحت اطلاعات گردآوری‌شده ارزیابی شد.

در این پژوهش، معیار‌های به‌کاررفته برای مکان‌گزینی (ساختمان‌‌های حداکثر 12 مرتبه)، براساس ضوابط مکان‌گزینی انتخاب شده‌‌اند که 19 معیار است. در جدول (2) به آن‌ها اشاره‌ شده است.

جدول- 2: شاخص‌های به‌کاررفته در مکان‌گزینی ساختمان‌های بلندمرتبه و پژوهشگران تأییدکننده

معیارها

شاخص‌ها

پژوهشگران تأییدکننده

اقتصادی

قیمت زمین

رهنما و رزاقیان (1392)، شکوهی و همکاران (1390)، امیدوار (1389)

قیمت ابنیه

عادلی و سرده (1390)، شکوهی و همکاران (1390)، رضایی‌راد (1390)

اجتماعی

تراکم جمعیت

امیدوار (1389)، عزیزی (1383)، Westminster City Hall (2009)

بعد خانوار

رهنما و رزاقیان (1392)، عادلی و سرده (1390)، شکوهی و همکاران (1390)

گروه‌های درآمدی

عادلی و سرده (1390)، عزیزی (1383)

کالبدی

تراکم ساختمانی

عادلی و سرده (1390)، امیدوار (1389)، Westminster City Hall (2009)

فاصله از معابر

رهنما و رزاقیان (1392)، امیدوار (1389)، رضایی‌‌راد (1390)

نسبت زمین‌های بایر و خالی

عادلی و سرده (1390)، امیدوار (1389)، عزیزی (1383)، Leicester city council (2007)

تعداد طبقات

رهنما و رزاقیان (1392)، عادلی و سرده (1390)، عزیزی (1383)

فاصله از میراث فرهنگی
(بافت‌های تاریخی و فرسوده)

رهنما و رزاقیان (1392)، رضایی ‌راد (1390)، مهندسین مشاور پارت (1392)

فاصله از بیمارستان‌ها

عادلی و سرده (1390)، امیدوار (1389)، عزیزی (1383)

ریزدانگی

رهنما و رزاقیان (1392)، مهندسین مشاور پارت (1392)، عزیزی (1383)

نفوذپذیری

شکوهی و همکاران (1390)، رضایی‌‌راد (1390)، مهندسین مشاور پارت (1392)

محیطی

شیب زمین

شکوهی و همکاران (1390)، عزیزی (1383)، مهندسین مشاور پارت (1392)

فاصله از آلاینده‌های زیست‌محیطی

شکوهی و همکاران (1390)، عزیزی (1383)، مهندسین مشاور پارت (1392)، Westminster City Hall (2009)

فاصله از گسل

عادلی و سرده (1390)، شکوهی و همکاران (1390)، عزیزی (1383)

زیرساخت

دسترسی به خطوط ارتباطی

رهنما و رزاقیان (1392)، عادلی و سرده (1390)، رضایی‌‌راد (1390)، Leicester city council (2007)

فاصله از تأسیسات شهری

رهنما و رزاقیان (1392)، شکوهی و همکاران (1390)، Leicester city council (2007)

فاصله از دکل‌‌های برق فشار قوی

امیدوار (1389)، عزیزی (1383)، رضایی‌راد (1390)

منبع: نگارندگان، گردآوری از منابع نوشته‌شده در جدول

در این پژوهش از چندین نرم‌افزار مختلف برای به‌روزرسانی و پردازش داده‌ها و اطلاعات مکانی، ساخت، ویرایش، تعیین وزن معیارها، طبقه‌بندی تصاویر و خروجی‌گرفتن از نقشه‌ها و داده‌ها استفاده ‌شده است. این نرم‌افزارها عبارت‌اند از: Arc GIS، IDRISI SELVE، نرم‌افزار EXCEL (برای انجام محاسبات کمی).

عمده‌ترین روش به‌کاررفته، قاعدة تصمیم‌گیری و اولویت‌بندی گزینه‌ها بر پایة تکنیک تحلیل چندمعیاری VIKOR است. ارزش‌گذاری و استانداردسازی نقشه‌های معیار به روش منطق فازی است. برای تعیین میزان اهمیت معیارها از نظرات کارشناسان خبره در حیطة موضوع و برای به‌دست‌آوردن وزن نهایی هریک از معیارها، از روش ANP در قالب نرم‌افزار Super Decisions استفاده ‌شده است.

از نوآوری‌های این پژوهش این است که تاکنون دربارة بلندمرتبه‌سازی در شهر اردبیل، به‌ویژه با بهره‌گیری از معیارها و روش‌های به‌کاررفته در این مقاله، پژوهشی انجام نشده است.

 

محدودة پژوهش

شهر اردبیل در شمال غرب ایران بین 11 38 تا 18 38 عرض شمالی و 14 48 تا 20 48 طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ با ارتفاع متوسط1400 متر از سطح دریا قرار گرفته است. این شهر، مرکز استان اردبیل بوده و در فاصلة 588 کیلومتری شمال غرب تهران واقع ‌شده است. براساس آخرین گزارش‌های سال 1395 شهرداری اردبیل، جمعیت آن 496973 نفر است و مساحتی برابر با 6271 هکتار دارد. براساس تقسیمات کالبدی، شهر اردبیل 4 منطقة شهرداری و 44 محلة شهری دارد. بیشترین تراکم جمعیت در بین محلات شهر اردبیل متعلق به محلة 7 از منطقة 4 و کمترین تراکم مربوط به محلة 11 از منطقة 2 است (طرح جامع شهر اردبیل، 1390).

 

 

شکل- 1: محدودة پژوهشی، شهر اردبیل

یافته‌‌های پژوهش

در این بخش از پژوهش، هدف پژوهش، یعنی ارائة الگو‌یی بهینه در مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلندمرتبة شهر اردبیل، با انجام چند گام عملی شده است؛ این گام‌ها به ترتیب عبارت‌اند از:

1) فهرست‌کردن معیارها دربارة موضوع پژوهش؛

2) تهیة نقشه‌‌های معیار؛

3) ارزش‌گذاری و استانداردسازی نقشه‌‌های معیار بر مبنای درجة عضویت در تابع فازی؛

4) وزن‌دهی نقشه‌‌های معیار؛

5) تحلیل وضعیت مکان‌گزینی در چهارچوب تحلیل تصمیم‌گیری چندمعیاری (MCDM)، یعنی الگوی VIKOR.

مراحل یادشده در این بخش تشریح شده است و نتایج به‌دست‌آمده از این اقدامات، در قالب نقشة تناسب مکانی زمین‌های موجود در شهر اردبیل ارائه ‌می‌شود.

 

ملاحظات مطرح در تشکیل ماتریس معیار‌های ارزیابی برای مکان‌گزینی

یک معیار، میزان و مبنا برای آزمون سطح مطلوبیت گزینه‌‌های تصمیم‌گیری به‌ حساب می‌آید. در ارزیابی چندمعیاری برای دستیابی به یک هدف، باید معیارها را تعریف و معین کرد که بر مبنای آن‌ها بتوان به آن هدف معین دست ‌یافت؛ بنابراین براساس معیار، تصمیم‌گیری صورت می‌گیرد و همچنین باید قابل ‌اندازه‌گیری باشد (غلامی،1390: 33).

در پژوهش حاضر در زمینة چیدمان ساختمان‌‌های بلندمرتبه (ساختمان‌‌های حداکثر 12 مرتبه) شهر اردبیل، با توجه به مطالعات کتابخانه‌‌ای و ضوابط و استانداردها به تشکیل ماتریس معیارها و قیود محدودیت در زمینة مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلندمرتبه اقدام شده است. در این پژوهش از 19 معیار بهره برده‌ایم و تفاوت آن با دیگر پژوهش‌ها در این است که معیار‌های بررسی‌شده تفکیک‌ شده و بسیار جزئی‌تر به مقولة بلندمرتبه‌سازی در سطح شهر پرداخته ‌شده است. در ماتریس معیار‌های ارزیابی، هر Xij، معرف صورت ‌وضعیت پیکسل i (سلول تشکیل‌دهندة نقشة رستری از محدودة پژوهشی) است که به ازای وضعیت ثبت‌شده از معیار(j) تعیین می‌شود. نقشه‌های مربوط به معیار‌‌های به‌کاررفته در محیط GIS استخراج‌، در ادامه این نقشه‌‌ها به محیط نرم‌افزار
IDRISI Selva وارد و به‌ صورت نقشه‌های رستری ذخیره و درنهایت نقشه‌ها به ‌تناسب نیاز با بهره‌گیری از توابع موجود در نرم‌افزار ایدریسی تهیه شدند.

 

 

 

 

جدول- 3: ماتریس معیار‌های استفاده‌شده در مکان‌گزینی

معیار

 

 

 

 

پیکسل

قیمت زمین

قیمت ابنیه

تراکم جمعیت

بعد خانوار

گروههای درآمدی

تراکم ساختمانی

معابر

نسبت زمین‌های بایر و خالی

تعداد طبقات

فاصله از میراث فرهنگی(بافت‌های تاریخی و فرسوده)

فاصله از بیمارستان‌ها

ریزدانگی

نفوذپذیری

شیب زمین

فاصله از آلاینده‌های زیست‌محیطی

فاصله از گسل

دسترسی به خطوط ارتباطی

فاصله از تأسیسات شهری

فاصله از دکل‌‌های برق
فشار قوی

پیکسل1

                                     

پیکسل2

                                     

پیکسلM

 

 

 

 

                 

 

 

 

 

 

 

 

ملاحظات مطرح در ارزش‌گذاری و استاندارد‌سازی نقشه‌‌های معیار

ارزش‌گذاری به معنای آن است که به مقادیر یا برچسب‌‌های مشخص‌شده از معیارها برحسب میزان مطلوبیت، ارزشی تعلق گیرد. در این پژوهش، مراحل مربوط به ارزش‌گذاری و استاندارد‌سازی توأمان و بر مبنای ارزش عضویت در مجموعة فازی در نظر گرفته ‌شده‌ است. ارزش عضویت یا درجة تعلق در یک مجموعة فازی را می‌توان با شمار‌ه‌ای تعیین کرد که دامنة آن بین مقادیر 0 و 1 (یا حالت کش‌داده‌شدة آن در دامنة 0 و 255) قرار دارد. در دامنة بین 0 و 1 اگر  است، در آن صورت عنصر X به‌صورت کامل به مجموعة A تعلق دارد. به همین ترتیب اگر  است، در آن صورت عنصر X به ‌طور مشخص به مجموعة A تعلق ندارد (غفاری گیلانده و غلامی، 1393: 9).

در منطق فازی، هر منطقه با توجه به مقداری که معیار مدنظر (X) را رعایت می‌کند، مقدار عضویتی می‌گیرد () که بیان‌کنندة میزان مطلوبیت آن ناحیه است؛ بدین معنی که هر ناحیة با مقدار عضویت بیشتر، از مطلوبیت بیشتری برخوردار است. در منطق فازی قطعیت موجود در منطق بولین وجود ندارد و هر لایه در مقیاس بین 0 و 1 درجه‌بندی می‌شود (0. علاوه بر مسئلة انتخاب مقیاس برای تهیة نقشه‌‌های فازی می‌بایست نوع تابع فازی را نیز بررسی و تابع مناسب‌تر را برای معیار مدنظر انتخاب کرد. از توابع مشهور، توابع Sigmoidal، linear و J-Shape هستند. این توابع در نرم‌افزار IDRISI به‌ صورت آماده وجود دارند و علاوه بر این توابع، کاربر می‌تواند با نیاز خود تابع را تعریف کند. در معیار‌هایی چون فاصله از بیمارستان، فاصله از تجهیزات و تأسیسات شهری، فاصله از راههای ارتباطی که در آنها به لحاظ بحث‌‌هایی چون وضعیت سازگاری یا موقعیت دسترسی، افزایش مقادیر ثبت‌شده فاصله با کاهش مطلوبیت همراه است، از تابع نوع کاهشی استفاده‌ شده است؛ یعنی کاهش مقادیر ثبت‌شدة فاصله با افزایش مقادیر استانداردشدة مطلوبیت همراه است. از سوی دیگر در معیار‌هایی چون فاصله از کاربری‌‌های آلاینده و فاصله از گسل و ...، به لحاظ مباحثی چون وضعیت ناسازگاری، از تابع نوع افزایشی استفاده ‌شده است. بدین ‌صورت که افزایش مقادیر ثبت‌شدة فاصله از کاربری‌‌های اشاره‌شده به ‌موازات آنکه با کاهش اثر مزاحمت ناشی از ناسازگاری همراه می‌شود، با افزایش مطلوبیت در دامنة مقادیر استانداردشده همراه می‌شود.

در این پژوهش با بهره‌گیری از امکاناتی که در تابع فازی از نرم‌افزار IDRISI Selva وجود دارد، برای استانداردسازی نقشه‌هایی که به ‌صورت نقشه‌های معیار تهیه ‌شده‌اند، به ‌تناسب از توابع عضویت Sigmoidal و Linear در قالب‌هایی چون افزایشی به‌ صورت یکنواخت، کاهشی به‌ صورت یکنواخت و سیمتریک استفاده ‌شده و نقشه‌‌های استانداردشدة هریک از معیارها در دامنة بین 0 و 1 به‌ دست ‌آمده و درنهایت هرکدام از لایه‌ها به فرمت پذیرفته برای GIS به منظور ادامة محاسبات آورده شده است. نمونه‌ای از ارزش‌گذاری و استانداردسازی فازی دامنة تغییرات مقادیر متعلق به معیارها (جدول 4) و نقشه‌‌های استاندارد‌شده (شکل3) در جدول زیر آمده است.

جدول- 4: نمونه‌‌هایی از ارزش‌گذاری فازی دامنة تغییرات مقادیر متعلق به معیارها

نقشة معیار

نمایش درجة عضویت در تابع فازی و حد آستانه

توضیحات

شیب

 

روند افزایشی از سطوح بدون شیب تا شیب 2 درصد، مقطع دارای شیب‌های2 تا 5 درصد با مطلوبیت زیاد به واسطة قرارگیری در مقطع دارای درجة عضویت 1، روند کاهشی در حد فاصل شیب‌های 5 تا 9 درصد، نبود مطلوبیت در فواصل دیگر بر پایة درجة عضویت صفر در عدد فازی

تابع: سیمتریک

تجهیزات و تأسیسات

 

مطلوب‌نبودن تا فاصلة 300 متری و ارزش صفر به پیکسل‌‌های موجود تا این فاصله

افزایش مطلوبیت پیکسل‌ها از فاصله 300 متر به بعد

تابع: خطی

روند: افزایشی از 300 متر به بعد

ریزدانگی

 

روند کاهشی مطلوبیت به موازات کاهش نمرة تناسب زمین‌ها

مطلوب‌نبودن برای قطعات زیر 800 متر

تابع: سیگمودال

روند: افزایشی

فاصله از آلاینده‌ها

 

مطلوب‌نبودن تا فاصلة 800 متر، افزایش روند مطلوبیت پیکسل‌‌های موجود از 800 متر به بعد

تابع: خطی

روند: افزایشی

فاصله از بیمارستان‌ها

 

مطلوب‌نبودن مناطق موجود تا 1 کیلومتر از این فاصله به بعد روند افزایشی و مطلوبیت

تابع: سیگمودال

روند: افزایشی

منبع: یافته‌‌های پژوهش، 1395

 

 

شکل- 2-3: نقشة استانداردشدة فازی فاصله از مراکز تاریخی

 

شکل2-2-: نقشة استانداردشدة فازی فاصله از گسل

 

شکل2-1-: نقشة استانداردشدة فازی فاصله از بیمارستان

 

شکل2-6-: نقشة استانداردشدة فازی فاصله از آلاینده‌ها

 

شکل2-5-: نقشة استانداردشدة فازی معابر

 

شکل2-4-: نقشة استانداردشدة فازی قیمت زمین

 

شکل2-9-: نقشة استاندارد‌شدة فازی گروههای درآمدی

 

شکل2-8-: نقشة استانداردشدة فازی کاربری زمین

شکل2-7-: نقشة استاندارد‌شدة فازی تأسیسات

شکل- 2: نمونه‌‌هایی از استانداردسازی فازی دامنة تغییرات مقادیر متعلق به معیار‌ها

گفتنی است وجود جا‌های خالی و سفیدرنگ در بعضی نقشه‌‌های استانداردشده، به دلیل نبود داده‌‌های مکانی مربوط به کاربری‌‌های نظامی و انتظامی و داده‌‌های مربوط به وضعیت درآمد در سرشماری این محدوده‌هاست. بنابراین در روش استانداردسازی، نرم الگوی VIKOR در نرم‌افزار، به صورت پیش‌فرض، ارزش صفر را برای این پهنه‌ها در نظر گرفته است.

 

ملاحظات مطرح در وزن‌دهی نقشه‌‌های معیار

بررسی روابط بین انواع عوامل، معیارها و مؤلفه‌‌های مختلف توسعه نشان میدهد بیشتر عوامل مؤثر در مکان‌گزینی وضعیت پایداری توسعة مناطق اهمیت یکسانی ندارند؛ بنابراین برای ارزیابی دقیقتر، لازم است اهمیت نسبی هریک از عوامل مشخص و براساس آن، ضرایب ویژهای به‌ منزلة وزن در تجزیه ‌و تحلیل اطلاعات اعمال شود. هدف از وزن‌دهی، آن است که اهمیت هر شاخص را نسبت به شاخص‌‌های دیگر بتوان ارزیابی کرد. همان‌طور که می‌دانیم در شکل‌گیری بسیاری از پدیده‌‌های جغرافیایی، عوامل و معیار‌های متفاوتی نقش دارند که وزن و تأثیر هریک متفاوت است (پورطاهری، 1389: 42). تاکنون روش‌‌های متعددی در تعیین وزن استفاده‌ شده که روش ANP از آن جمله است. روش ANP، شکل توسعه‌یافته‌ای از روش AHP، همبستگی‌ها و بازخوردهای موجود بین عناصر مؤثر در یک تصمیم‌گیری را الگو‌سازی و تمامی تأثیرات درونی اجزای مؤثر در تصمیم‌گیری را منظور و وارد محاسبات می‌کند؛ به ‌واسطة این ویژگی، این تکنیک متمایز و برتر از الگوهای پیشین است (پورطاهری، 1389: 53).

در جدول (5)، وزن‌‌های به‌دست‌آمده برای هر معیار با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان و روش ANP در نرم‌افزار Super Decisions نشان داده شده است.

جدول- 5: وزن نهایی معیار‌های استفاده‌شده در مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلندمرتبهبا بهره‌گیری از روش ANP

معیار

وزن نهایی

معیار

وزن ‌نهایی

فاصله از بیمارستان‌ها

0.096

گرو‌ه‌های درآمدی

0.013

فاصله از دکل‌‌های برق فشار قوی

0.105

کاربری (نسبت زمین‌های بایر و خالی)

0.104

فاصله از معابر اصلی

0.092

شیب

0.023

فاصله از میراث فرهنگی (بافت‌های تاریخی و فرسوده)

0.047

فاصله از آلاینده‌ها

0.087

تراکم جمعیت

0.041

فاصله از گسل

0.031

تراکم ساختمانی

0.032

دسترسی به خطوط ارتباطی

0.101

بعد خانوار

0.026

فاصله از تأسیسات شهری

0.063

تعداد طبقات

0.02

ریزدانگی

0.023

قیمت ابنیه

0.029

نفوذپذیری

0.025

قیمت زمین‌ها

0.042

مجموع : 1

منبع: یافته‌‌های پژوهش، 1395

 

 

مراحل تعیین پهنه‌های مناسب با بهره‌گیری از الگوی ویکور (VIKOR)

ویکور را به منزلة یک روش تصمیم‌گیری چندمعیاره برای حل یک مسئلة تصمیم‌گیری گسسته با معیار‌های نامتناسب، واحد‌‌های اندازه‌گیری مختلف و متعارض، «اپروکویک» و «تزنگ» ایجاد کرده‌اند. در روش ویکور راه‌حل توافقی، همیشه نزدیک‌ترین گزینه تا ایده‌آل است. مراحل روش ویکور:

گام اول: تشکیل ماتریس تصمیم‌گیری

 

گام دوم: محاسبة ماتریس نرمال که با فرمول زیر به دست می‌آید:

 

گام سوم: محاسبة ایده‌آل مثبت و منفی که البته در بعضی مطالعات، این گام محاسبه نشده است و مستقیما با اعداد غیرنرمال کار می‌کنند.

                 

 

گام چهارم: محاسبة شاخص مطلوبیت S و شاخص نارضایتی R برای هر گزینه که مطابق فرمول‌‌های زیر به دست می‌آید:

             

گام پنجم: W، وزن معیار j است که ما با روش آنتروپی آن را به دست آوردیم.

گام ششم: محاسبة شاخص نهایی ویکور که همان امتیاز نهایی هر گزینه بوده و کمتربودن آن مطلوب‌تر است و با رابطة زیر به دست می‌آید:

 

مرحلة آخر: به‌دست‌آوردن سه فهرست مرتب‌شده از SوRوQ. جواب بهینه، گزینه‌ای است که کمترین Q را دارد (عطایی، 1389: 87).

خروجی نهایی و معرفی پهنه‌ها

برای تهیة لایة نهایی مکان‌‌های بهینة ساختمان‌‌های بلندمرتبه، پس از تهیة لایه‌های مربوط به مکان‌گزینی و آماده‌سازی داده‌‌های استانداردسازی‌شده به روش فازی در محیط نرم‌افزار Idrisi، از داده‌ها به فرمت ESRI با دستور ASCII خروجی گرفته شد تا داده‌ها به یک فرمت پذیرفته در محیط GIS درآیند؛ درنهایت با عملیات هم‌پوشانی لایه‌ها با بهره‌گیری از دستور Image Calculator به جمع این لایه‌ها اقدام شد و نتیجة به‌دست‌آمده با پیکسل‌‌های در حد فاصل 36/0 تا 98/0 و در 5 طبقه به دست آمد.

شکل (3)، نقشة نهایی مکان‌گزینی بهینة ساختمان‌‌های بلندمرتبه در محدودة پژوهشی است. با توجه به شکل که نشان‌‌دهندة ارزش‌‌های مکان بهینه برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه است و ماهیت فازی دارد،هرچقدر مقدار ارزش یک پیکسل به سمت عدد بیشتر یا همان ارزش زیاد به‌دست‌آمده در این خروجی، یعنی 98/0 میل می‌کند، حاکی از تناسب بیشتر آن پیکسل برای اختصاص‌یافتن به‌ منزلة محل بلندمرتبه‌سازی است که در اینجا طبقات چهار و پنج، پهنه‌‌های مناسب معرفی ‌شده‌اند. هرچقدر مقدار ارزش یک پیکسل به سمت پایین یا 0.38 میل کند، طبقات یک و دو به‌ منزلة طبقات بسیار ضعیف هستند و گویای پتانسیل کمتر آن پیکسل‌ها برای احداث بلندمرتبه‌سازی است.

 

 

شکل- 3: خروجی الگوی ویکور در مکان‌گزینیساختمان‌‌های بلندمرتبه

همان‌گونه که از نقشة خروجی بالا پیداست، قسمتی از بخش‌‌های غربی و شمال شرقی محدودة پژوهشی مناسب‌ترین مکان‌ها برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه است. علت اصلی این انتخاب، تراکم زیاد جمعیت و نزدیکی به معابر و فاصله از مراکز تاریخی است. همچنین نامناسب‌ترین مکان‌ها برای احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه عمدتاً نواحی جنوبی و مرکزی شهر است که دلیل اصلی آن، وجود مراکز تاریخی و فرسوده در مرکز شهر، تراکم ساختمانی زیاد، نزدیکی به آلاینده‌ها و وجود ساختمان‌‌های با طبقات زیاد است.

همان‌گونه که در بخش استانداردسازی گفته شد، جا‌های سفیدرنگ در خروجی نهایی الگوی ویکور، پهنه‌‌هایی‌اند که در ارزش‌گذاری اهمیت بسیار کمی برای مکان‌گزینی ساختما‌ن‌‌های بلندمرتبه دارند و بنابراین به رنگ سفید نشان داده شده‌اند.

تطبیق نتایج خروجی به‌دست‌آمده از الگو با واقعیات زمینی و ساختار فضایی شهر

از مهم‌ترین مسائلی که پس از انتخاب و مکان‌گزینی به ‌وسیلة سیستم اطلاعات جغرافیایی باید به آن توجه شود، بررسی این موضوع است که مناطق تعیین‌شده تا چه حد با واقعیت و شرایط منطقه تطابق دارند. برای تحقق این هدف، انجام بازدیدها و مطالعات میدانی می‌تواند درستی و نادرستی مناطق مکان‌گزینی‌شده را نشان دهد و در صورت میسرنبودن مطالعات میدانی، نظرخواهی از کارشناسان بومی سودمند خواهد بود. هرچقدر عوامل شناسایی‌شده برای مکان‌گزینی تطابق بیشتری با واقعیت زمینی داشته باشد، نتایج مکان‌گزینی رضایتمندتر خواهد بود.

با توجه به شکل (4)، نقشة خروجی نتایج الگو با واقعیات زمینی و مقایسة آن با نقشة کاربری زمین‌های محدودة پژوهشی، مشخص شد که زمین‌‌های مناسب برای ایجاد ساختمان‌‌های بلندمرتبه تناسب زیادی با کاربری زمین‌ها دارند. این مکان‌ها نزدیک به مراکز با تراکم جمعیت زیاد، با فاصلة زیاد از بافت‌های قدیمی و تاریخی، نزدیک به شبکه‌های ارتباطی و مراکزی هستند که قیمت ابنیه و زمین در آن نسبت به بقیه سایت‌ها کمتر است و از پارامترهای دیگر مانند ساختمان‌های بلندمرتبة موجود فاصلة مناسبی دارند و از همه مهم‌تر آن‌ها در زمین‌های بایر قرار گرفته‌اند. نتیجة همة مباحث نشان می‌دهد خروجی به‌دست‌آمده از الگوی ویکور، کاملاً منطقی و واقعی ‌است.

 

 

شکل- 4: بررسی چند نمونه از نتایج خروجی الگو با واقعیات زمینی

در ادامه برای اطمینان بیشتر، نقشة نهایی به‌دست‌آمده با ساختار فضایی شهر (شکل 5) مقایسه شد. با توجه به ساختار فضایی شهر، قسمت‌های شمال و غرب شهر اردبیل محاسنی دارند؛ ازجملة مهم‌ترین محاسن این محدوده‌ها واقع‌شدن به دور از مراکز صنعتی و آلوده است. این مناطق بدون تراکم ساختمان‌های بلند‌مرتبه و خارج از محدودة عملکردی چنین ساختمان‌هایی است و تا حد امکان به معابر درجة یک و دو شهری دسترسی لازم را داشته و به دور از مراکز ارزشمند تاریخی (در مالکیت میراث فرهنگی) قرار دارد. همچنین دسترسی به زمین‌های خالی در این محدوده وجود دارد؛ بنابراین برنامه‌ریزان شهری می‌توانند به مکان‌یابی ساختمان‌های بلند‌مرتبه در این مناطق توجه کنند.

قسمت و بخش مرکزی شهر هم به دلایلی همچون وجود معابر پرترافیک، ریزدانگی، وجود بافت‌های فرسودة شهری و بافت‌های ارزشمند و ادارات مختلف، علاوه بر آلودگی هوا و آلودگی صوتی از لحاظ بصری نیز با ناهنجاری‌ها و به نوعی با آلودگی‌های دیداری مواجه است؛ بنابراین برای مکان‌یابی ساختمان‌های بلند، جزء مناطق در اولویت نیست. می‌توان گفت مقایسة نقشة نهایی با ساختار فضایی شهر، نشان‌دهندة واقعی و منطقی‌بودن خروجی الگوی ویکور در پژوهش حاضر است. شکل (5)، نقشة ساختار فضایی شهر اردبیل را به نمایش می‌گذارد.

 

شکل- 5: ساختار فضایی شهر اردبیل

 

 

نتیجه‌گیری

با توجه به اینکه در انتخاب مکان بهینه برای احداث ساختمان‌های بلند‌مرتبه، عوامل زیادی دخالت دارند، بنابراین نظریة مکان‌یابی سنتی قادر به ترکیب تمامی این عوامل در فرآیند مکان‌یابی نیست. از سویی دیگر، همان‌گونه که در روند پژوهش حاضر ملاحظه شد، سیستم اطلاعات جغرافیایی با داشتن توانمندی‌های فراوان در زمینة تحلیل‌های فضایی‌مکانی، امکان تجزیه و تحلیل انواع اطلاعات را فراهم می‌سازد و توان ترکیب عوامل مؤثر را در مکان‌یابی ساختمان‌های بلند‌مرتبه دارد؛ بنابراین در این پژوهش از توانایی‌های سیستم اطلاعات جغرافیایی و الگوهای مکان‌یابی گنجانده‌شده در این نرم‌افزار، استفاده و روشی کارآمد در امر مکان‌یابی تشخیص داده شد.

بررسی‌ها نشان‌دهندة نبود ضوابط لازم برای مکان‌یابی پهنة بلندمرتبه‌ها و نبود عوامل و معیار‌های مؤثر بر آن است که باعث سطحی‌نگری در مکان‌یابی و ساخت آن‌ها شده است. این امر در شهر اردبیل نیز دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که در حال حاضر ساخت‌وساز بلندمرتبه‌ها فقط با هدف افزایش سود اقتصادی مالکان انجام می‌شود.

براساس بررسی صورت‌گرفته در پژوهش، با توجه به ساختار فضایی شهر و نقشه‌های طرح جامع و تفصیلی، قسمت‌های شمال و غرب شهر اردبیل، بیشترین میزان تراکم جمعیت را دارد و قیمت زمین‌ها و ساختمان‌ها در این محدوده‌ نسبت به دیگر مناطق شهر از نظر اقتصادی کمتر است. همچنین مهم‌ترین محاسن این محدوده‌ها، دوربودن از مراکز صنعتی و آلوده‌ است. این مناطق بدون تراکم ساختمان‌های بلند‌مرتبه و خارج از محدودة عملکردی چنین ساختمان‌هایی است؛ بنابراین برنامه‌ریزان شهری می‌توانند به مکان‌یابی ساختمان‌های بلند‌مرتبه در این مناطق توجه کنند.‌

قسمت و بخش مرکزی شهر هم به دلایلی همچون وجود ترافیک، ریزدانگی، بافت‌های فرسودة شهری و ادارات مختلف، علاوه بر آلودگی هوا و آلودگی صوتی از لحاظ بصری نیز با ناهنجاری‌ها و به نوعی با آلودگی دیداری مواجه است؛ بنابراین برای مکان‌یابی ساختمان‌های بلند، جزء مناطق در اولویت نیست.

مقایسه و انطباق نتایج پژوهش با ساختار فضایی شهر اردبیل، نشان‌دهندة این واقعیت است که محدوده‌های اولویت‌دار برای احداث ساختمان‌های بلند‌مرتبه در سطح شهر - که در نقشة نهایی پژوهش آورده شده است - انسجام لازم را با ساختار فضایی شهر دارد؛ به طوری که محدوده‌های انتخاب‌شده (شمال شرقی و غرب شهر) برای احداث چنین ساختمان‌هایی، مناطق و محدوده‌هایی هستند با بیشترین تراکم جمعیت و بعد خانوار، ارزش زمین و ابنیه نسبت به دیگر مناطق در کمترین حد و به دور از از تأسیسات صنعتی و مراکز آلودگی و بافت‌های فرسوده و قدیمی شهر که تا حد امکان به شبکه راههای اصلی دسترسی لازم را دارند و استاندارد هستند. بنابراین یافته‌های پژوهش برای مدیران و برنامه‌ریزان شهر کاربردی است.‌

‌با توجه به اینکه ساخت بلندمرتبه‌ها برای اجتناب از اتلاف زمین، تأمین زیرساخت‌ها، صرفه‌جویی در هزینه‌ها و پاسخ به نیاز‌های شهروندان در شهر مدنظر ضروری است، از این ‌رو نتایج پژوهش با یافته‌‌های شورت (2007) هم‌سوست. اما مشاهدات و مستندات موجود نشان می‌دهد که در مکان‌گزینی بیشتر ساختمان‌‌های بلندمرتبه به هویت و منظر شهری، توجه چندانی نشده است؛ از این ‌رو یافته‌های این پژوهش با نتایج تاورنر (2007)، و کریمی و همکاران (1389) و صمدپور و فریادی (1387) هم‌سوست که بر تعیین میزان تناسب پهنه‌‌های شهری و توجه به منظر و هویت شهری در مکان‌گزینی ساختمان‌ها و نوع کاربری زمین تأکید کرده‌اند.‌

با توجه به نبود یا نامناسب‌بودن سیاست‌‌های کنونی بلندمرتبه‌سازی در شهر اردبیل، هرگونه بلندمرتبه‌سازی، به ایجاد نوسان در قیمت زمین و ساختمان منجر می‌شود یا هزینه‌ها و منافع مالی برای افراد یا گروه‌های مختلف به وجود می‌آورد؛ از این ‌رو توجه به نظرات کرانز (1992) و نتایج پژوهش رضایی‌راد (1392) در مکان‌گزینی بلندمرتبه‌ها، ضروری است.‌

با توجه به اینکه در این پژوهش، بعضی از پهنه‌ها برای بلندمرتبه‌سازی مناسب تشخیص داده شدند، در عین حال این به مفهوم ایجاد محدودیت برای بلندمرتبه‌سازی در سایر پهنه‌ها نیست؛ از این ‌رو نتایج پژوهش رهنما و رزاقیان (1392) دربارة بلندمرتبه‌سازی جالب توجه است.

 

پیشنهادها

در پایان براساس هدف، معیارها و یافته‌های این پژوهش نیاز است به نکات پیشنهادی زیر در مکان‌گزینی ساختما‌ن‌های بلند توجه شود:

1) ساختار فضایی شهر: در مکان‌گزینی ساختمان‌های بلند، توجه به ساختار فضایی شهر و توزیع کارکردهای کلان ضروری است.

2)  تراکم جمعیتی: به‌ویژه برای بلندمرتبه‌‌های مسکونی، مکان‌‌های پرتراکم برای استقرار مناسب نیستند.

3) ظرفیت و کشش معابر شهری: ایجاد بلندمرتبه‌ها در معابر با ترافیک زیاد و کشش کم مناسب نیست.‌

4) تراکم‌ ساختمانی: تراکم ساختمانی مناسب، تراکم‌ ویژه مندرج در ضوابط طرح‌‌های تفصیلی است.

5) منظر و هویت شهری: مکان‌گزینی بلندمرتبه نباید منظر و هویت اجتماعات محلی شهری را مخدوش کند.

6) کاربری زمین: ایجاد بلندمرتبه‌ها باید با کاربری بیشتر محلات شهری سازگار باشد.‌

7) اقتصاد و قیمت زمین: مکان‌گزینی بدون توجه به این موضوع موفق نخواهد بود.‌

8) زیرساخت‌ها و خدمات عمومی: دسترسی مناسب به زیرساخت‌ها و خدمات عمومی مانند درمانگاه مهم است.

9) معابر و دسترسی: ایجاد بلندمرتبه‌ها در نواحی بدون دسترسی مناسب درست نیست.‌

در پژوهش‌‌های آتی مربوط به مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلندمرتبه، پژوهشگران می‌توانند به مرکز تجاری شهر، نوع و هدف بلندمرتبه‌سازی‌ها، اقتصاد و مالیة شهر توجه کنند.‌

1- امیدوار، محمدحسن، (1389)، بررسی نقش بلندمرتبه‌سازی مجتمع‌‌های مسکونی در توسعة پایدار شهری، پایان‌نامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما: محمد اجزاء شکوهی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی.
2- بمانیان، محمدرضا، (1377)، بررسی عوامل مؤثر بر شکل‌گیری ساختمان‌‌های بلندمرتبه در ایران، رسالة دورة دکتری در رشتة معماری، دانشگاه تهران، دانشکدة هنرهای زیبا.
3- بمانیان، محمدرضا، (1390)، ساختمان بلند و شهر، نشر شهر، چاپ اول، سازمان فرهنگی‌هنری شهرداری تهران، 144.
4- پورطاهری، مهدی، (1389)، کاربرد روش‌‌های تصمیم‌گیری چندشاخـصه در جغرافیـا، انتشارات سمت، چاپ اول، تهران، 232.
5- توفیق، فیروز، (1369)، مجموعة مباحث و روش‌‌های شهرسازی مسکن، انتشارات مرکز مطالعات و پژوهش‌های شهرسازی و معماری ایران، چاپ اول، وزارت مسکن و شهرسازی، 135.
6- حسین‌زاده دلیر، کریم و حیدری، محمدجواد، (1390)، تحلیلی بر بلندمرتبه‌سازی و معایب آن در ایران، مجلة رشد آموزش جغرافیا، دورة 25، شمارة 4، 13-3.
7- رضایی راد،‌ هادی، (1392)، ارزیابی سیاست‌‌های بلندمرتبهسازی در طرح تفصیلی با تأکید بر سازمان فضایی- عملکردی شهر تهران، پایان‌نامة کارشناسی ارشد رشته: شهرسازی، گرایش: برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای، استاد راهنما: مجتبی رفیعیان، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدة هنر و معماری.
8- رهنما، محمدرحیم و رزاقیان، فرزانه، (1392)، مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلندمرتبه با تأکید بر نظریة رشد هوشمند شهری در منطقه 9 شهرداری مشهد، مجلة آمایش جغرافیایی فضا، فصلنامة علمی‌پژوهشی دانشگاه گلستان، سال سوم، شمارة 9، 64-45.
9- زیاری، کرامت‌الله، (1378)، مکتب‌ها، نظریه‌ها و مدل‌‌های برنامه و برنامه‌ریزی منطقه‌ای، انتشارات دانشگاه یزد، چاپ چهارم، 195.
10- شکوهی، محمد، رهنما، محمدرحیم و امیدوار، محمدحسن، (1390)، نقش بلندمرتبه‌سازی در هماهنگی عملکرد‌های شهری با استفاده از شبکة عصبی محتمل؛ نمونه موردی: مجتمع بلندمرتبة فیروزة‌ بانک ملی مشهد، نشریة مشهدپژوهی، شمارة 5، 80-57.
11- صدوقیان‌زاده، مینوش، (1375)، بلندمرتبه‌سازی و فضای شهری، مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهری وزارت کشور، چاپ اول، تهران، 278.
12-  صمدپور، پریماه و فریادی، شهرزاد، (1387)، تعیین ردپای اکولوژیکی در نواحی شهری پرتراکم و بلندمرتبه (نمونه مورد مطالعه: محلة الهیة تهران)، محیط‌شناسی، دورة 34، شمارة 45، 72-63.
13- عادلی، زینب و سرده، علی‌اکبر، (1390)، مکان‌گزینی ساختمان‌‌های بلند مسکونی در قزوین با استفاده از فرآیند سلسله مراتبی (AHP) و GIS، سومین کنفرانس برنامه‌ریزی و مدیریت شهری، مشهد مقدس.
14- عزیزی، محمدمهدی، (1383)، تراکم در شهرسازی (اصول و معیار‌های تعیین تراکم شهری)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، تهران، 286.
15- عطایی، محمد، (1389)، تصمیم‌گیری چندمعیارة فازی، انتـشارات دانـشگاه صنعتی شاهرود، چـاپ اول، شاهرود، 384.
16- فرهودی، رحمت‌اله و محمدی، علیرضا، (1380)، تأثیر احداث ساختمان‌‌های بلندمرتبه بر کاربری‌‌های شهری، مجلة پژوهش‌‌های جغرافیایی، شمارة 41، تهران، 82-71.
17- عنابستانی، علی‌اکبر، جوانشیری، مهدی و عنابستانی، زهرا، (1394)، مقایسة تطبیقی روش‌‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره در مکان‌گزینی بهینه ساختمان‌‌های بلندمرتبه (مطالعة موردی: منطقة 9 شهرداری مشهد)، فصلنامة علمی‌پژوهشی برنامه‌ریزی فضایی (جغرافیا)، سال 5، شمارة 3، 24-1.
18- غفاری گیلانده، عطا و غلامی، عبدالوهاب، (1393)، مقایسة کارآیی فنون تحلیل چندمعیاری در بررسی تناسب ارضی (مطالعة موردی: مکان‌گزینی محل دفن پسماند‌های شهری شیراز)، پژوهش‌‌های جغرافیای انسانی، دورة 46، شمارة 12، دانشگاه تهران، 448-427.
19- غلامی، عبدالوهاب، (1390)، کاربرد فنون MCDM در طرح و اولویت‌بندی گزینه‌های مناسب در امر بازیافت و دفن پسماندهای شهری، پایان‌نامة ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، استاد راهنما: عطا غفاری گیلانده، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی.
20- کریمی مشاور، مهرداد، منصوری، سید امیر و ادیبی، علی‌اصغر، (1389)، رابطة چگونگی قرارگیری ساختمان‌‌های بلندمرتبه و منظر شهری، باغ نظر، سال 7، شمارة 13، 99-89.
21- کشفی، محمدعلی، حسینی، سید باقر و نوروزیان ملکی، سعید، (1391)، نقش فضاهای عمومی ساختمان‌‌های بلند در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنین، مدیریت شهری، 17-7.
22- مالچفسکی، یاچک، (1385)، سامانة اطلاعات جغرافیایی و تحلیل تصمیم چندمعیاری، ترجمة اکبر پرهیزکار و عطا غفاری گیلانده، انتشارات سمت، چاپ اول، تهران، 608.
23- مبهوت، محمدرضا، سروش، فهیمه و رحمانی، سحر، (1392)، ارزیابی آثار مثبت و منفی بلندمرتبه‌سازی با توجه به اهداف توسعة پایدار شهری؛ نمونة موردی: منطقة 9 شهر مشهد، معماری و شهرسازی و توسعة پایدار با محوریت از معماری بومی تا شهر پایدار، مؤسسة عالی خاوران، مشهد.
24- متوسلی، محمدمهدی و عزیزی، محمدمهدی، (1392)، ارزیابی انواع ساختمان‌‌های بلندمرتبة مسکونی از لحاظ تأثیر بر سیما و منظر شهری؛ نمونة موردی: بافت‌های جدید شهر مشهد، مدیریت شهری، شمارة 30، 112-91.
25- مهندسین مشاور پارت، (1389)، تدوین ضوابط ساخت‌وساز ساختمان‌‌های بلندمرتبه در پهنه‌ها و زیرپهنه‌‌های مصوب و مجاز، جلد اول.
26- مهندسین مشاور پارت، (1392)، طرح تدوین ضوابط و مقررات ساخت‌وساز بنا‌های بلندمرتبه؛ مطالعات، تحلیل و ارائة ضوابط پیشنهادی، معاونت مطالعات و برنامه‌ریزی امور زیرساخت و طرح جامع.
27- مهندسین مشاور پارس آریان راود، (1392)، برنامه توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی شهر اردبیل و اقدامات توانمندسازی اجتماعات آنها با تأکید بر بهسازی شهری اردبیل با دیدگاه شهرنگر، وزارت راه و شهرسازی.
28- یاراحمدی، امیر، (1392)، به سوی شهرسازی انسان‌گرا، نشر شرکت پردازش و برنامه‌ریزی شهری، چاپ اول، تهران، 280.
29- Barney, G.C., (2003). Vertical Transportation in Tall Buildings, Elevator World. Retrived from http://documents.mx/documents/barney-vertical-transport-tall-bldg-barney21.html.
30- Cranz, G., T. L. Schumacher., (1998)."The Impact of High-Rise Housing On Older Residents," Pp. 194-207 In D. J. Conway (Ed.) Human Response to Tall Buildings. Stroudsburg, Pa: Dowden, Hutchinson & Ross.
31- Gál, T., Lindberg, F., Unger, J., (2009). Computing continuous sky view factor using 3D urban raster and vector database: comparison and application to urban climate, Theoretical and applied climatology, 95, pp. 111-123.
32- Giuliani, Rudolph, W., Tormenta, Luis M., Burton, M., Brown, H., Bell, F., and Woodner, A., (1999), High Performance Building Guidelines, City of New York, Department of Design and Construction.
33- Hall, P., (1998). Citie of Tomorrow Basil Blakwell ins. New Work.
34- Hans, A. Ouo, G., (1967). High rise Buildings and Urban Design. New York: Publishers. Page 78.
35- Leicester city council, (2007). Tall Buildings Supplementary Planning Document.
36- Mouray, T. A. and Akyurek, Z., (2003). The enhancement of the Cell based GIS analyses with fuzzy processing capabilities, Information Sciences, 176, pp.1067-1085.
37- Short, M., (2007). Assessing the impact of proposals for tall buildings on the built heritage: England's regional cities in the 21st century.
38- Tavernor, R., (2007). Visual and cultural sustainability: The impact of tall buildings on London, Landscape and Urban Planning 2007, No. 83. pp. 2–12.
39- Westminster City Hall, (2009). Views and Tall Buildings, City Management Plan workshop briefing notes.
40- Wood, A., (2007). Sustainability: a new high‐rise vernacular? The Structural Design of Tall and Special Buildings, 16(4), pp. 401-410.