اولویت‌بندی پهنه‌های مناسب توسعة اکوتوریسم در شهرستان تالش با GIS و AHP

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد مدیریت جهانگردی، گروه مدیریت جهانگردی، دانشکدة گردشگری، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

2 استادیار گروه مدیریت جهانگردی، دانشکدة گردشگری، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

چکیده

یکی از نخستین گام‌ها در برنامه‌ریزی برای توسعة گردشگری منطقه، داشتن شناخت کامل از محیط است؛ به‌گونه‌ای‌که ضمن شناسایی مناسب‌ترین مکان ها برای توسعة گردشگری آن، پهنه‌های نامناسب یا در معرض خطر نیازمند حفاظت یا احیاء نیز مشخص شوند تا بدین‌ترتیب ضمن طرح‌ریزی برای ارائة بهترین و سودآورترین برنامه‌ها، اصول توسعة پایدار نیز رعایت شود. از‌این‌رو در پژوهش حاضر، با به‌کارگیری سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP)، پهنه‌های مناسب توسعة گردشگری در شهرستان تالش که به‌دلیل برخورداری از جاذبه‌های کم‌نظیر طبیعی همچون کوهستان، جنگل‌های انبوه، رودخانه، روستاهای ییلاقی - تاریخی، آبشارها، چشمه‌های طبیعی و همچنین سواحل دریای خزر، از منظر اکوتوریسم، توانمندی‌های بسیار مناسبی دارد و از شهرستان‌های برتر استان گیلان به شمار می‌رود، به‌ترتیب اولویت مشخص شده‌اند. بدین‌منظور، پس از تعیین 5 معیار و 27 زیرمعیار برای بررسی پتانسیل‌های گردشگری منطقه در قالب پرسش‌نامة مقایسه‌های زوجی، به توزیع پرسش‌نامه بین خبرگان و صاحب‌نظران حوزة گردشگری در شهرستان تالش، اقدام شد. پس از ارزش‌گذاری این معیارها با روش AHP، لایه‌های رقومی مربوط به معیارها و زیرمعیارها در محیط GIS تهیه و تلفیق شدند تا درجات تناسب محیطی برای توسعة گردشگری در منطقه مشخص شوند. یافته‌ها بیان می‌کند 777 کیلومتر مربع از زمین‌های شهرستان تالش در طبقة بسیار مناسب و 415 کیلومتر مربع از این پهنه‌ها در طبقة مناسب قرار دارند؛ به عبارت دیگر، در مجموع، 55 درصد از زمین‌های شهرستان تالش شرایط پذیرفتنی برای برنامه‌ریزی و توسعة گردشگری دارند. همچنین، بخش مرکزی با برخورداری از مساحت 434 کیلومتر مربع از پهنه‌های با درجة بسیار مناسب، اولویت اول را برای برنامه‌ریزی توسعة گردشگری به دست آورده است. پس از آن، بخش‌های کرگانرود، اسالم و حویق به‌ترتیب در اولویت‌های بعدی قرار دارند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Prioritization of Appropriate Areas for Developing Ecotourism in Talesh County, Using GIS & AHP

نویسندگان [English]

  • Nazanin Fekrizad 1
  • Leila Vossoughi 2
1 MA in Tourism Management, Semnan University, Semnan, Iran
2 Assistant Professor, Geography and Tourism Planning, Semnan University, Semnan, Iran
چکیده [English]

One of the first steps towards tourism development planning for an area, is to have enough knowledge of the environment. In such a way that in addition to identifying the most appropriate locations for tourism development, the inappropriate areas or those areas at risk and requiring to be protected or revived, be also determined. So that, in addition to planning for offering the best and most profitable programs, the principles of sustainable development, be also preserved. Accordingly, in the current survey, using Geographic Information System (GIS) and Analytic Hierarchy Process (AHP), the appropriate areas for tourism development in Talesh County -Which, due to having unique natural attractions such as mountains, dense forests, rivers, up country-historical villages, waterfalls and natural springs, as well as beautiful beaches of the Caspian Sea, are considered as one of the best counties of Gilan province in terms of having the ecotourism attractions- have been determined based on their priorities. For this porpuse, after setting 5 criteria and 27 sub criteria for evaluating the tourism potentials of the region through the paired comparisons questionnaire, they distributed these questionnaires among tourism experts of Talesh County. After evaluating these criteria using AHP, digital layers related to criteria and sub criteria in GIS system were prepared and combined, so that levels of environmental relevance for tourism development in the area be determined. Based on the findings of the current research, the central district with an area of 434 square kilometers of very appropriate quality, gained the highest priority in terms of tourism development planning. Other districts like Karganrood, Asalem and Haviq, have been allocated the most priorities, respectively.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ecotourism
  • Tourism planning
  • Sustainable Development
  • GIS
  • AHP
  • Talesh County

مقدمه و طرح مسئله

صنعت گردشگری از پررونق‌ترین فعالیت‌های اقتصادی جهان است. این صنعت بزرگ‌ترین صنعت خدماتی جهان از نظر درآمدزایی شناخته شده است و به‌دلیل برخورداری از توانمندی زیاد در خلق و ارتقاء مؤلفه‌های توسعة ملی، منطقه‌ای، شهری و روستایی، همیشه کانون توجه بوده است (درام و مور[1]، 2005، 1). در این میان یکی از انواع گردشگری که توجه ویژه‌ای به خود جلب کرده است، اکوتوریسم است. اکوتوریسم یکی از انواع گردشگری است و ضمن هماهنگی بیشتر با اصول توسعة پایدار و شرایط زیست‌محیطی منطقه، منبع مهم درآمد نیز است که می‌تواند در بهبود وضعیت معیشتی جوامع محلی و دیگر بخش‌های اقتصادی مناطق مقصد گردشگری مؤثر باشد؛ اما چنان‌چه بخواهیم از این صنعت که یکی از منابع مالی در چرخة اقتصاد است برای برآورده‌کردن نیاز فرامعیشتی انسان به تفرج به‌صورت پایدار استفاده کنیم، انجام پژوهش‌های جامع برای دستیابی به برنامه‌ای مدون و تعیین سیاست‌های اصولی در توسعة سازگار با محیط‌زیست ضروری است (پیر محمدی و همکاران، 1389، 231). افزون‌بر‌این باید به این نکته توجه کرد که تنوع ابعاد و پیچیدگی‌های این صنعت، متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه‌های ویژه‌ای برای برنامه‌ریزی و مدیریت گردشگری می‌طلبد (نوری و تقی‌زاده، 1392، 74). یکی از مناطق مهم دارای جاذبه‌های اکوتوریستی با ظرفیت‌‌های منحصربه‌فرد درزمینة توسعة گردشگری مبتنی بر طبیعت، شهرستان تالش است که با داشتن جاذبه‌های کم‌نظیر طبیعی مانند کوهستان، جنگل‌های انبوه، رودخانه، روستاهای ییلاقی - تاریخی، آبشارها، چشمه‌های طبیعی و سواحل زیبای دریای خزر، از دیرباز برای گذراندن اوقات فراغت و لذت‌بردن از طبیعت، کانون توجه و استقبال گردشگران و پژوهشگران بوده است؛ اما متأسفانه نبود مدیریت صحیح فرایند توسعة گردشگری در این شهرستان و رواج توسعة ناپایدار گردشگری (همچون رشد روزافزون خانه‌های دوم و ...) در این منطقه و تمرکز فعالیت‌های گردشگری و تسهیلات و زیرساخت‌های مربوطه در مناطق ویژه، پیامدهایی مانند نابودی طبیعت و منابع طبیعی، از بین رفتن محیط‌زیست، به‌‌خطر افتادن گونه‌های گیاهی و جانوری و تغییر الگوهای زندگی برای شهرستان تالش در پی داشته است. این فرایند در کنار آسیب‌های ناشی از فقر فرهنگی و اقتصادی ساکنان، بهره‌برداری بی‌رویه و قطع درختان و رستنی‌ها برای سوخت و دیگر مصارف توسط جنگل‌نشینان، تخلیة مقادیر زیاد زباله در این مناطق، برداشت‌های بی‌رویه و غیراصولی شن و ماسه از بستر رودخانه‌ها، تصرف و تخریب زمین‌ها، منابع و ... به محیط زیست منطقه، درنهایت، از بین رفتن صنعت اکوتوریسم را در آینده‌ای نه‌چندان دور باعث خواهد شد؛ بنابراین باتوجه‌به‌اینکه توانمندی‌های موجود در شهرستان تالش، اعم از طبیعی، تاریخی، فرهنگی و سایر زیرشاخه‌های وابسته به آن، زمینة نفوذ را در بازارهای هدف گردشگری دارد و می‌تواند به‌صورت هدفمند، خیل گسترده‌ای از گردشگران را به این نقطه از کشور هدایت کند، برای بهبود بهره‌برداری از توانمندی‌های محیطی و گردشگری این منطقه از یک‌سو و درآمدزایی این صنعت برای کمک به توسعة شهرستان و مقابله با مشکلاتی مانند فقر جامعة محلی، بیکاری جوانان، برداشت‌های غیرقانونی چوب درختان جنگل، مهاجرت جوانان و ... از سوی دیگر، ضرورت ارائة راهبردهای مناسب برای توسعة گردشگری شهرستان تالش به‌طور فزاینده‌ای احساس می‌شود.

برای تحقق این هدف، تعیین اولویت پهنه‌های دارای شرایط لازم برای توسعة گردشگری، می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد؛ به‌طوری‌که با شناسایی مناسب‌ترین پهنه‌ها، برنامه‌ریزی‌هایی برای توسعة پایدار گردشگری در این مناطق انجام شده است. همچنین با شناسایی پهنه‌های نامناسب، برای محافظت از مناطق حفاظت‌شده یا احیای مناطق آسیب‌دیده، اقداماتی به عمل آید. به‌این‌ترتیب با بررسی اصولی منطقه‌ای و ارائة الگویی مناسب که به توسعة صحیح گردشگری منجر می‌شود، بسیاری از تنگناهای اقتصادی - اجتماعی منطقه را می‌توان مرتفع و در مسیر توسعة پایدار هدایت کرد؛ ازاین‌رو، پژوهش حاضر، به‌دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که پهنه‌های مناسب توسعة گردشگری در شهرستان تالش به‌ترتیب اولویت کدامند.

 

پیشینة پژوهش

درزمینة شناسایی و پهنه‌بندی مناطق به‌دلیل برخورداری از شرایط لازم برای توسعة گردشگری مبتنی بر طبیعت، پژوهش‌هایی در داخل و خارج از کشور انجام شده است که از آن جمله می‌توان به پژوهش‌های رمضانی‌پور و همکاران (1390) در مکان‌یابی مناطق گردشگری دیلمان، براساس توان اکولوژیک و استعداد طبیعی آن منطقه اشاره کرد. پژوهشگران برای این کار از داده‌های مکانی لازم (شیب، جهت شیب، آفتاب‌گیری، بافت خاک، پوشش گیاهی، دما و بارش) و سامانة اطلاعات جغرافیایی، برای تحلیل داده‌ها استفاده کردند. نتایج به‌دست‌آمده از تحلیل‌ها با در ‌نظر گرفتن شرایط طبیعی منطقه بیان می‌کنند، همة مناطق گردشگری مستعد منطقة دیلمان در بخش ییلاقی قرار داشت. همچنین حکیمی عابد و همکاران (1390) در پژوهشی به تعیین پهنه‌های مناسب برای توسعة گردشگری ساحلی با کمترین آثار سوء، در‌حال‌حاضر و در بلندمدت در سواحل جنوبی دریای خزر استان گیلان اقدام کردند. برای این کار معیارهای محیطی محدود‌کنندة اکولوژیک گردشگری ساحلی، شناسایی و انتخاب شدند (اقلیم، توپوگرافی، منابع آب، زمین‌شناسی، پوشش گیاهی، پوشش جانوری و خاک) و لایه‌های مربوطه در محیط GIS[2] تهیه شد و درنهایت، پس از ترکیب لایه‌ها، 17 پهنه، پهنه‌های مناسب توسعة گردشگری ساحلی سواحل جنوبی دریای خزر در استان گیلان شناسایی شدند. صفاری و همکاران (1391) باتوجه‌به هدف پژوهش که شناسایی نواحی مستعد توسعة اکوتوریسم در شهرستان کازرون بود، لایه‌های اطلاعاتی مختلف (لایه‌های پوشش گیاهی، دما، مسیرهای ارتباطی، مکان‌های اقامتی و پذیرایی، شبکة آبراهه‌ها، چشمه‌ها و دریاچه‌ها) را تهیه کردند و پس از رقومی‌کردن و ترکیب این لایه‌ها در محیط GIS، نقشة پهنه‌بندی نهایی اکوتوریسم مشخص شد. جذاب‌ترین مناطق شهرستان در قسمت شرق، شمال شرق و قسمت‌هایی از جنوب شرقی آن قرار داشتند. جلیلوند و همکاران (1391) نیز به ارزیابی توان تفرجی پارک جنگلی شهید زارع در شهرستان ساری و همچنین تقاضای تفرجی در این پارک با روش کلاسون و با بهره‌گیری از GIS و AHP[3] پرداختند. پژوهشگران برای این کار از معیارهای شکل زمین، امکانات و تسهیلات، پوشش درختی، خاک و زمین‌شناسی استفاده کردند. نتایج ارزیابی در سطح پارک نشان دادند 02/10 درصد از سطح پارک، توان تفرجی درجة 1، 9/28 درصد توان درجة 2، 02/ 41 درصد توان درجة 3 و 96/19 درصد از سطح پارک از نظر توان تفرجی درجة 4 دارند. از پژوهش‌های خارجی انجام‌شده در این زمینه می‌توان به پژوهش‌های علاءالدین اوغلو و سلکوک جان[4] (2011) اشاره کرد که به شناسایی و ارزیابی منابع طبیعی دارای توانمندی‌های لازم برای توسعه درزمینة گردشگری در بخش غربی دریاچة وان در ترکیه پرداختند. معیارهای ارزیابی برای دستیابی به این هدف عبارت بودند از: سطوح جذابیت، زیرساخت‌ها، سطوح تخریب زیست‌محیطی و دسترسی پژوهشگران برای مشخص‌کردن مکان جاذبه‌های گردشگری مبتنی بر طبیعت از سامانة موقعیت‌یاب جهانی (GPS[5]). برای ارزیابی این اطلاعات از سامانة اطلاعات جغرافیای (GIS) استفاده کردند. نتایج، نشان دادند این ناحیه از نظر برخورداری از جاذبه‌ها در سطوح متوسط (52 درصد) و بالا (48 درصد) قرار داشتند. اولادی و طاهری اطاقسرا (2012) در پژوهشی به شناسایی توانمندی‌های اکوتوریستی منطقة جنگلی ورسک در استان مازندران پرداختند. این بررسی با GIS و براساس الگوی اکولوژیک اکوتوریسم انجام شد. بدین‌منظور، از معیارهای شیب، جهت، ارتفاع، خاک و پوشش گیاهی استفاده شد. باتوجه به نتایج حاصل از نقشه‌ها و تصاویر منطقه و با در نظر گرفتن پرشیب‌بودن منطقه، نتیجه‌گیری شد مناطق مربوط به تفرج گستردة طبقه 1، بیشترین سطح منطقه را داشتند. همچنین منطقة عباس‌آباد ورسک برای برنامه‌ریزی پارک طبیعت بسیار مناسب تشخیص داده شد. همچنین بانروامکا[6] (2012) در پایان‌نامة خود با بهره‌گیری از GIS و AHP و استفاده از عوامل چشم‌انداز، حیات وحش، توپوگرافی، ویژگی‌های جامعه و دسترسی به شاخص‌های پایداری در بوم‌سامانه‌ها، به شناسایی و اولویت‌بندی توانمندی‌های پایگاه‌های اکوتوریستی در استان سورات تانی در تایلند پرداخت. درنهایت، 68/69 درصد از منطقه از نوع مناطق حاشیه‌ای تشخیص داده شد؛ 02/29 درصد، درجة تناسب متوسط داشتند و تنها درصد کمی (41/0 درصد) از منطقه از نوع مناطق بسیار مناسب طبقه‌بندی شدند.

به‌طور خلاصه، در تحقیقات خارجی پیشین در زمینة شناسایی پهنه‌های مناسب توسعة اکوتوریسم که به آن‌ها اشاره شد، به‌ترتیب از معیارهای پوشش گیاهی، شیب، راه و جاذبة طبیعی استفاده شده است؛ اما در تحقیقات داخلی، تمرکز اصلی بر معیارهای جغرافیایی و زیست‌محیطی است. حال آنکه در شناسایی مناطق مستعد توسعة گردشگری مبتنی بر طبیعت، عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز به همان میزان اهمیت دارند. این مهم در پژوهش حاضر که با دیدی کل‌نگر و جامع انجام شده است، برای دستیابی به نتایج معتبرتر و استنادشدنی‌تر مد نظر قرار گرفته است و وجه تمایز این پژوهش با بررسی‌های پیشین است؛ بنابراین برای تحقق این مسئله، باتوجه‌به حجم زیاد داده‌ها که همگی آن‌ها موقعیت مکانی دارند، از سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP) استفاده شد.

 

مبانی نظری

در چند دهة گذشته، گردشگری آثار منفی داشته است؛ مانند گردشگری انبوه که عامل تخریب سامانه‌های زیست‌محیطی و ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جوامع بومی بوده و به‌همین‌دلیل از آن انتقاد شده است. برای تغییر این وضع، مفهوم گردشگری جایگزین مطرح شده است. این اصطلاح انواعی از رویکردهای مربوط به گردشگری را پوشش می‌دهد که گردشگری در طبیعت از آن جمله است. واژة اکوتوریسم برای نخستین بار در دهة 1960 توسط «هترز[7]» مطرح شد (آنانداراج و فیل، 2015، 2؛ فنل، 1999، 31؛ به نقل از ویور، 2001، 5؛ مرادی، 1389، 32) و انجمن بین‌المللی اکوتوریسم[8]، تعریفی بدین‌گونه از آن ارائه کرده است: «اکوتوریسم، سفر مسئولانه به طبیعت است که محیط‌زیست را حفظ و رفاه مردم محلی را افزایش داده است» (انجمن بین‌المللی اکوتوریسم، 2012). توسعة پایدار اکوتوریسم منافع بی‌شماری در پی خواهد داشت. ازآنجا که مناطق طبیعی توسعه‌یافته، از شاخص‌های بارز اکوتوریسم برای هر کشور به شمار می‌روند، اکوتوریسم، بهره‌برداری سودمند را از زمین‌هایی سبب می‌شود که زمین‌های حاشیه‌ای رها‌شده هستند. بدین‌ترتیب باعث می‌شود عرصه‌های بزرگی از زمین‌ها با پوشش طبیعی خود حفظ شوند (تیموتی، 1387، 37). همچنین اکوتوریسم، آثار گردشگری را بازبینی، ارزیابی و مدیریت می‌کند و روش‌های مطمئن ممیزی زیست‌محیطی و مقابله با آثار منفی را توسعه می‌دهد. افزون‌بر این، استفاده از روش منطقه‌بندی در برنامه‌ریزی اکوتوریسم، متضمن رعایت ظرفیت‌های تحمل و توسعة شکل‌های مناسب گردشگری می‌شود (میسون، 1387، 195). اکوتوریسم درزمینة اقتصادی، علاوه‌بر کمک به کسب درآمد ارزی، با توزیع درآمد و ثروت در جامعه، افزایش قدرت خرید و رفاه را در مقاصد گردشگری سبب شده است و افزایش تحرک در بخش‌های تولید و توزیع، ایجاد فرصت‌های شغلی جدید و خدمات گوناگون و افزایش سرعت گردش پول را در پی دارد. توسعة اکوتوریسم، امکانات تفرجگاهی مناسب را فراهم می‌کند که جوامع محلی و همین‌طور بازدیدکنندگان داخلی و خارجی می‌توانند از آن استفاده کنند (تیموتی، 1387، 39). به‌علاوه، توسعة اکوتوریسم توسعة زیرساخت‌ها، بهبود شبکة حمل‌ونقل و ارتباطات را سبب می‌شود و نظام خدمات درمانی و مراقبت‌های سلامتی با ثبات و سودمند برای جامعة محلی ایجاد می‌کند (ایگلز و آگی‌من[9]، 2011، 69). بنابراین با در نظر گرفتن منافع به‌دست‌آمده از توسعة اکوتوریسم و توجه ویژه به این نکته که محیط طبیعی و گردشگری به‌شکلی جدانشدنی با یکدیگر در ارتباط هستند، اطمینان‌پیدا‌کردن از مواردی مانند اینکه از محیط‌زیست استفادة بیش از حد نمی‌شود، به آن آسیب‌های برگشت ناپذیر نمی‌رسد و به‌علت فعالیت‌های گردشگری، بیش از حد آلوده نمی‌شود، ازجملة مهم‌ترین کارهای برنامه‌ریزان و مدیران گردشگری در قرن بیست و یکم است. بیانیة مشترک سازمان جهانی جهانگردی و برنامة محیط‌زیست سازمان ملل متحد[10] در سال 1982 به همکاری بین‌تشکلی در گردشگری و محیط‌زیست، رسمیت داد. این بیانیه اعلام می‌کند: «حفاظت، نیکداشت و بهسازی اجزای مختلف محیط‌زیست بشری از شرایط بنیادی توسعة موزون گردشگری است. همچنین مدیریت منطقی گردشگری نیز می‌تواند به حد زیادی در مراقبت و توسعة محیط کالبدی و میراث فرهنگی، علاوه‌بر توسعة کیفیت زندگی، مؤثر باشد» (سازمان جهانی جهانگردی و برنامة محیط‌زیست سازمان ملل متحد، 1982؛ به نقل از اینسکیپ، 1389، 88). در راستای تأمین هدف بالا، برای دستیابی به روند استفادة حداکثر و مستمر از توانمندی زمین با ایجاد کمترین تخریب در محیط، برنامه‌ریزی استفاده از سرزمین یا آمایش سرزمین به منصة ظهور رسید. برنامه‌ریزی فضایی عبارت است از: نحوة توزیع و سازمان‌یابی انسان و فعالیت‌ها در پهنة سرزمین و تخصیص بهینة فضا به فعالیت‌های مختلف براساس توان مناطق، در دورة زمانی معین (زیاری، 1388، 21)؛ به‌عبارتی برنامه‌ریزی کاربری زمین، فرایند طراحی زمین برای کاربردهای مختلف باتوجه‌به شرایط زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی و با در نظر گرفتن نیازهای حال و آینده مانند کاربری صنعتی، مسکونی یا تفریحی است (ضیائی و میرزایی، 1386، 74). اهمیت برنامه‌ریزی ملی و منطقه‌ای که فن محافظت و توسعة پایدار است، در کارگاه آموزشی محیط‌زیست سازمان جهانگردی و برنامة محیط‌زیست سازمان ملل در سال 1983 به این صورت بیان شد: «برنامه‌ریزی منطقه‌ای، بهترین فرصت را برای دستیابی به هدف‌های حفاظت از محیط‌زیست با راهبردهای منطقه‌بندی فراهم می‌کند. بنابراین، راهبردهای منطقه‌بندی و مقررات می‌تواند برای تشویق تمرکز در برخی نواحی یا پخش‌شدن در سایر نواحی فعالیت‌های جهانگردی به کار رود؛ به‌طوری‌که حداکثر فشارها منحصر به محیط‌های بهبودپذیر شود و به محیط‌های شکننده، بیشترین اندازه‌های حفاظت زیست‌محیطی داده شود. با این روش، منافع طبیعی می‌تواند با اولویت مناسب در جایی‌که نقش کاربری زمین، اساسی است هماهنگ شود» (سازمان جهانی جهانگردی، 1983؛ به نقل از اینسکیپ، 1389، 88). در همین راستا، پهنه‌بندی، ابزار مناسبی برای مدیریت مناطق و مشابه الگوهای کاربری زمین‌ها، آمایش سرزمین و برنامه‌ریزی شهری است که در آن محدوده‌های جغرافیایی که در آن‌ها سطوح معینی از بهره‌برداری، مجاز است مشخص و تعریف شده‌اند و محدودة هریک از انواع بهره‌برداری‌ها را تفکیک می‌کند. پهنه‌بندی روشی پرکاربرد برای راهبری رویکردهای مدیریتی از جنبة مکانی و به‌شکلی ساختارمند است. همچنین ابزاری کارآمد برای ممکن‌کردن کنترل محدوده‌هایی است که برای دستیابی به اهداف حفاظتی و کاربری مختلف طراحی شده‌‌اند. این روش شامل پهنه‌بندی مکانی محدوده‌های مختلف، هم‌زمان با تدوین مجموعه‌ای از قوانین یا آیین‌نامة کاربری است که نوع فعالیت‌هایی که در هر پهنه می‌توان یا نمی‌توان انجام داد متمایز می‌کند. این اجزا در کنار یکدیگر، برنامة پهنه‌بندی را تشکیل می‌دهند که معمولا بخش مهمی از برنامة یکپارچة مدیریت منطقه به شمار می‌روند. پهنه‌های مشخص‌شده در این روش، محدوده‌هایی هستند که می‌توان در آن‌ها راهبردهای متعدد مدیریت و کاربری را برای تحقق اهداف مدیریتی و رسیدن به چشم‌انداز مد نظر برای آینده به کار برد (موزر و لطفی، 1391، 12).

ازسویی شناخت امکانات مکانی موجود در مکان‌های جغرافیایی، یکی از الزامات پهنه‌بندی مناطق برای برنامه‌ریزی توسعة گردشگری است. برای این کار معمولا از معیارهایی مانند دسترسی به زمین‌های خالی، مراکز ثقل جمعیت، شبکه‌های ارتباطی، جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی، تأسیسات اقامتی، تأسیسات پذیرایی، زمین‌های مستعد فعالیت‌های گردشگری، وجود بازار و مراکز تجاری، ارزش بصری جاذبه‌ها، نزدیکی به کانون‌های گردشگرفرست، نزدیکی به مراکز خدماتی پشتیبان، خدمات حمل‌ و نقل، عناصر مؤسساتی و مانند آن استفاده می‌کنند. معمولا بخشی از این عوامل در مناطق مد نظر وجود دارند و مکان‌یابی تنها برای یافتن بهترین مکان استقرار است. گاهی نیز این عوامل وجود ندارند و در صورت نیاز در مناطق ایجاد می‌شوند تا ناحیة مد نظر به مقصدی گردشگری تبدیل شود (اینسکیپ، 1389،153؛ وثوقی و خانی، 1395، 247؛ کلانتری و ملک، 1393، 58). این‌گونه برنامه‌ریزی مستلزم بهره‌گیری از داده‌های مختلفی است که همة آن‌ها به‌نوعی ماهیت مکانی دارند و در کنار آن‌ها ویژگی‌هایی را نیز دارند. مدیریت این حجم وسیع اطلاعات، باتوجه‌به تنوع و ماهیت‌های مکانی، برنامه‌ریزان گردشگری را وادار می‌کند برای سامان‌دهی، مدیریت و تحلیل این اطلاعات از ابزارهای قدرتمند سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده کنند (فرج‌زاده اصل، 1387، 1). افزون‌براین، GIS می‌تواند برای شناسایی مناطق یا پهنه‌هایی به کار رود که باید از آسیب با گردشگری یا هرنوع توسعه‌ای حفظ شوند. همچنین این ابزار می‌تواند برای ارزیابی آثار بالقوة توسعة گردشگری در محیط به کار گرفته شود؛ بنابراین، GIS در تحقیقات مربوط به پهنه‌بندی مناطق برای توسعة گردشگری، با ذخیره، تنظیم، طبقه‌بندی و تحلیل داده‌های پرحجم گردشگری، به برنامه‌ریزان کمک می‌کند. همچنین در قالب این سامانه می‌توان پیامدهای اجرای برنامه‌ها و ارزشیابی آن‌ها را با توزیع فضایی آن‌ها انجام داد. به‌علاوه، برنامه‌ریزان می‌توانند با این سامانه، با ترکیب لایه‌های مختلف، مکان‌یابی پایگاه‌های گردشگری را انجام دهند و به‌کمک آن، توزیع امکانات، تخصیص منابع، اعتبارات و حتی تأسیس و تجهیز امکانات برآورده شود (باهیر و الیوت[11]، 1999، 156). در ادامه، تلفیق GIS با AHP، مزایای بسیاری برای مکان‌یابی و نیز پهنه‌بندی منطقه برای استقرار تأسیسات انسانی، انواع فعالیت‌ها و ارزیابی‌های زیست‌محیطی خواهد داشت و با آن به‌خوبی می‌توان مناطق مناسب و نامناسب را به‌ترتیب اولویت برای استقرار انواع فعالیت‌ها در زمینه‌های گردشگری، سنجش توان زمین‌ها، آمایش سرزمین و غیره که بعد مکانی و فضایی دارند، متمایز کرد تا بدین‌وسیله برای هر پهنه، متناسب با شرایط ویژة آن برنامه‌ریزی شود. همان‌طورکه اشاره شد اکوتوریسم بخش مهمی از گردشگری است که توسعة آن، آثار زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی درخورتوجهی خواهد داشت؛ بنابراین برای به‌ حداکثر رساندن این آثار مثبت و بهره‌برداری بیشتر از مزایای توسعة این صنعت، باید در گام نخست با اجرای اصول برنامه‌ریزی فضایی و کاربری زمین در منطقه، پهنه‌های مناسب و نامناسب برای توسعة اکوتوریسم، مشخص شوند؛ سپس با اولویت‌بندی پهنه‌های مناسب و مشخص‌کردن بهترین مکان‌ها برای توسعة اکوتوریسم، به برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری برای آن پرداخته و زمینة را برای توسعة پایدار این صنعت فراهم شود.

محدودة بررسی‌شده

شهرستان تالش با مساحتی حدود 2160 کیلومتر مربع بزرگ‌ترین شهرستان استان گیلان به شمار می‌رود. این شهرستان در 55 دقیقه و 48 درجة طول شرقی و 48 دقیقه و 37 درجة عرض شمالی واقع شده است (شکل 1). شهرستان تالش 4 بخش و 10 دهستان دارد و با جمعیتی معادل 189933 نفر، پس از شهرستان رشت، دومین شهرستان پرجمعیت استان گیلان به شمار می‌رود (سالنامة آماری استان گیلان، 1393، 57 و 106). به‌طور کلی این شهرستان از دو قسمت کوهستانی و جلگه‌ای تشکیل شده است. قسمت جلگه‌ای آن به‌صورت نوار باریکی بین سواحل دریای خزر و دامنه‌های شمال غربی کوه‌های تالش واقع شده است و قسمت کوهستانی این شهرستان، بخشی از رشتة غربی استان گیلان و پوشیده از جنگل است و رودخانه‌های واقع در این بخش پس از عبور از پیچ‌و خم‌های زیاد به دریای خزر می‌ریزند (کارگر و صباحی، 1375، 4). ناحیة تالش در بخش غربی استان گیلان به‌طورکلی شرایط بسیار ویژه و مطلوبی برای جذب گردشگر دارد؛ به‌طوری‌که این شهرستان علاوه‌بر امکان دسترسی به سواحل دریای خزر، جنگل‌های انبوه و کوهستان‌های بسیار زیبایی نیز دارد.

 

 

شکل- 1: موقعیت منطقة بررسی‌شده

منبع: داده‌های سازمان نقشه‌برداری، 1392

شهرستان تالش از نظر میزان برخورداری از تأسیسات و تسهیلات گردشگری، شرایط چندان مطلوبی ندارد؛ به‌طوری‌که از نظر امکانات و تجهیزات ارتباطی و حمل‌ونقل، از امکانات ریلی، محروم و از نظر حمل‌ونقل هوایی وابسته به مرکز استان (شهرستان رشت) است. بنابراین تنها وسیلة حمل و نقل و مسافرت مستقیم به این شهرستان در حال حاضر، سامانة جاده‌ای است. همچنین از نظر تأسیسات اقامتی، 2 هتل دو ستاره و 1 هتل 3 ستاره مهم‌ترین اقامتگاه‌های موجود در شهرستان تالش هستند. افزون‌براین، تنها 1 بیمارستان دولتی و یک بیمارستان خصوصی در وسیع‌ترین شهرستان استان گیلان، مهم‌ترین مراکز درمانی در حال خدمت‌رسانی به جامعة محلی و گردشگران هستند. باتوجه‌به مسائل مطرح‌شده، واضح است شهرستان تالش از نظر میزان برخورداری از زیرساخت‌های گردشگری با کمبودها و مشکلات عدیده ای مواجه است.

 

مواد و روش‌ها

پژوهش حاضر از جنبة هدف، یک پژوهش کاربردی و از نظر نحوة گردآوری داده‌ها، پژوهشی توصیفی از نوع پیمایشی است. برای شناسایی و اولویت‌بندی پهنه‌های مناسب توسعة اکوتوریسم شهرستان تالش برای برنامه‌ریزی توسعة گردشگری، یک سلسله‌مراتب شامل هدف، معیار و زیرمعیار تشکیل شد که شامل 5 معیار و 27 زیر معیار بوده است و باتوجه‌به نوع بررسی‌ها، نظر کارشناسان مرتبط با پژوهش و شرایط ویژة منطقه، تعیین، تدوین و تعریف شد که در شکل (2)، الگوی فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی به‌کاررفته در پژوهش ارائه شده است. معیارها و زیرمعیارهای استفاده‌شده در پژوهش حاضر مستخرج از ادبیات و پیشینة پژوهش و با در نظر گرفتن منابع گردشگری و وضع موجود شهرستان تالش عبارتند از: جاذبه‌های طبیعی، جاذبه‌های فرهنگی، راه‌های دسترسی، تسهیلات، امکانات و نزدیکی به سکونتگاه‌ها. به‌دلیل اینکه این پژوهش در سطح شهرستان انجام می‌شود و تسهیلات و امکاناتی مانند منابع آب، برق، ارتباطات و زهکشی در بیشتر بخش‌های شهرستان تالش شرایط یکسانی دارند و لحاظ‌کردن آن‌ها در نتیجة پژوهش تأثیر چندانی ندارد؛ بنابراین درزمینة معیارهای مربوط به زیرساخت‌ها، تسهیلات و امکانات، از زیرمعیارهایی مانند راه‌های دسترسی، مراکز اقامتی، واحدهای پذیرایی، جایگاه‌های سوخت و مراکز درمانی استفاده شده است که تمایز بخش‌های مختلف شهرستان را از یکدیگر سبب شده و در نتایج حاصل از اولویت‌بندی پهنه‌ها تأثیرگذار است. برای انجام مقایسه‌های زوجی، تولید سلسله‌مراتب، محاسبة اوزان و میزان ناسازگاری در فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP)، از نرم‌افزار اکسپرت چویس[12] 2000 استفاده شد.

مقایسه‌های زوجی معیارها و زیرمعیارها، توسط افرادی انجام شدند که باوجود آشنایی کامل با منطقة بررسی‌شده، دانش و تجربة کافی درزمینة تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی توسعة گردشگری شهرستان تالش دارند. این افراد شامل مدیران شاغل در سازمان‌ها و ادارات دولتی ازجمله شهرداری، فرمانداری و بخشداری منطقه (مجموعاً 7 نفر) و ادارة حفاظت از محیط‌زیست شهرستان (4 نفر)، پایگاه میراث فرهنگی (2 نفر)، ادارة منابع طبیعی و جنگل‌داری (3 نفر)، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان (3 نفر) و اساتید رشتة جغرافیا و برنامه‌ریزی و مدیریت گردشگری (6 نفر) بودند.

تعداد این افراد 25 نفر بود (شامل: 19 مرد و 6 زن) که بین پرسش‌نامه‌های توزیع‌شده، 23 پرسش‌نامه تکمیل و بازگشت داده شد و از آن‌ها، 20 پرسش‌نامه که پایایی لازم داشتند و میزان ناسازگاری آن‌ها کمتر از 1/0 بود، برای تحلیل استفاده شدند.

درنهایت پس از ارزش‌گذاری این معیارها، لایه‌های مربوط به معیارها در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و تلفیق شدند تا درجات تناسب محیطی برای توسعة گردشگری برای منطقه، مشخص شوند. برای این کار نرم‌افزار Arc GIS 10 استفاده شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

         
   
 
     
 
     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل- 2: ساختار فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی به‌کار‌رفته در پژوهش

مقایسه‌های زوجی معیارها و زیرمعیارها و محاسبة ضریب اهمیت آن‌ها

پس از اینکه مقایسه‌های زوجی معیارها و زیرمعیارها توسط کارشناسان آشنا به منطقه انجام شد، مقایسه‌های زوجی پذیرفتنی وارد نرم‌افزار اکسپرت چویس شد و ضریب اهمیت هریک از معیارها با میزان ناسازگاری 03/0 به دست آمد و ازآنجاکه این عدد کمتر از 1/0 است، مقایسه‌های زوجی، مطمئن هستند. ازآنجاکه هدف از این الویت‌بندی، بررسی برای توسعة اکوتوریسم منطقه است؛ درنتیجه از میان 5 معیار تعیین‌شده، معیار جاذبة طبیعی که پایة اکوتوریسم به شمار می‌رود، از نظر خبرگان در اولویت اول قرار گرفت. در جدول (1)، ضریب اهمیت معیارها ارائه شده است.

جدول- 1: ضریب اهمیت معیارها

رتبه

معیار

ضریب اهمیت

1

جاذبة طبیعی

628/0

2

راه‌های دسترسی

146/0

3

تسهیلات و امکانات

146/0

4

جاذبة فرهنگی

058/0

5

نزدیکی به سکونتگاه‌ها

022/0

 

پس از محاسبة ضریب اهمیت معیارها، به مقایسه‌های زوجی زیرمعیارهای مربوط به هر معیار پرداخته و به این‌ترتیب ضریب اهمیت زیرمعیارها محاسبه شد. معیارها، زیرمعیارها و ضرایب اهمیت آن‌ها در جدول (2) ارائه شده‌اند.

همان‌طورکه مشاهده می‌شود، سه مورد ساحل، مناطق کوهستانی و تنوع اقلیمی، اولویت اول تا سوم را در معیار جاذبة طبیعی به دست آوردند. در زیرمعیارهای راه‌های دسترسی، به‌ترتیب بزرگراه، اولویت اول؛ راه آسفالت، اولویت دوم و سپس راه شنی و راه خاکی (به‌طور مشترک) اولویت سوم را به دست آوردند. جایگاه سوخت، مراکز درمانی و مهمان‌پذیر، به‌ترتیب سه اولویت اول در زیرمعیارهای معیار تسهیلات و امکانات هستند. به‌دلیل آنکه نوع گردشگری مرسوم در شهرستان تالش، گردشگری روزانه است و مناطق کوهستانی و ییلاقی این شهرستان که در ارتفاعات قرار دارند و از مراکز شهری به دور هستند، از اصلی‌ترین نواحی جذب گردشگر در این شهرستان به شمار می‌روند؛ بنابراین، کمبود تعداد جایگاه‌های سوخت در شهرستان تالش سبب شده است تا در اولویت‌بندی زیرمعیارهای معیار تسهیلات و امکانات، عامل جایگاه سوخت در اولویت بیشتری نسبت به واحدهای اقامتی قرار گیرد. دربارة زیرمعیارهای معیار جاذبة فرهنگی، ارجحیت سه عامل اول به این ترتیب است: قلعه، روستای تاریخی و مکان باستانی. درنهایت، زیرمعیارهای معیار نزدیکی به سکونتگاه‌ها به‌ترتیب اولویت عبارتند از: مرکز شهرستان، مرکز بخش و روستا. در همة گزینه‌ها، میزان ناسازگاری زیرمعیارهای معیارهای پنج‌گانه (جاذبة طبیعی، 09/0؛ راه‌های دسترسی، 02/0؛ تسهیلات و امکانات، 03/0؛ جاذبة فرهنگی، 06/0 و نزدیکی به سکونتگاه‌ها، 05/0) کمتر از 1/0 به دست آمد که مطمئن است.

جدول- 2: معیارها، زیرمعیارها و ضرایب اهمیت زیرمعیارها

معیار

زیرمعیار

ضریب اهمیت

جاذبة طبیعی

ساحل

231/0

مناطق کوهستانی

201/0

تنوع اقلیمی

198/0

رودخانه

100/0

تفریحگاه (ساحلی و جنگلی)

087/0

پارک جنگلی

076/0

منطقة شکار ممنوع

045/0

آبشار

031/0

منطقة حفاظت‌شده

023/0

چشمه

008/0

راه‌های دسترسی

بزرگراه

711/0

راه آسفالت

211/0

راه شنی

039/0

راه خاکی

039/0

تسهیلات و امکانات

جایگاه سوخت

303/0

مراکز درمانی

230/0

مهمان‌پذیر

227/0

واحد پذیرایی

173/0

هتل

067/0

جاذبة فرهنگی

قلعه

403/0

روستای تاریخی

321/0

مکان باستانی

127/0

حمام قدیمی

081/0

کاخ

068/0

نزدیکی به سکونتگاه‌ها

مرکز شهرستان

584/0

مرکز بخش

281/0

روستا

135/0

 

شناسایی پهنه‌های مستعد توسعة اکوتوریسم براساس اولویت

پس از شناسایی معیارها و اولویت‌بندی آن‌ها با الگوی AHP که روش تصمیم‌گیری و ارزیابی چند‌معیاره است و نیز استفاده از نرم‌افزار اکسپرت چویس برای محاسبة وزن‌ها، معیارهای شناسایی‌شده اولویت‌بندی شدند؛ سپس با الگوی وزن‌دهی IO [13] در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS)، پهنه‌های دارای توان گردشگری براساس اولویت، در منطقة مد نظر تعیین شدند. در ادامه، فرایند انجام این عمل تشریح می‌شود. در ابتدا لایه‌های اطلاعات مکانی شامل جاذبه‌های طبیعی، راه‌های دسترسی، تسهیلات و امکانات، جاذبة فرهنگی و نزدیکی به سکونتگاه‌ها در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. برای انجام این کار در مراحل مختلف، داده‌های مربوط به این معیارها تهیه شدند. نقشة مرزهای سیاسی (شهرستان، بخش، دهستان) و نقاط روستایی و شهری از نقشه‌های رقومی واحد GIS سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان گیلان تهیه شد. شبکة راه‌های کشور با داده‌های 1:25000 سازمان نقشه‌برداری و سازمان راهداری به دست آمد.

موقعیت جاذبه‌های طبیعی، زیرساخت‌های موجود (مراکز اقامتی، پذیرایی، جایگاه‌های سوخت و مراکز درمانی) شهرستان تالش با بررسی‌های میدانی و ابزار سامانة موقعیت‌یاب جهانی (GPS) ثبت و به لایه‌های سامانة اطلاعات جغرافیایی تبدیل شد. موقعیت جاذبه‌های فرهنگی – تاریخی شهرستان نیز از اسناد ثبتی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان تهیه و به لایه‌های رقومی تبدیل شد. نقشة رودخانه‌های اصلی شهرستان تالش از شرکت سهامی آب منطقه‌ای گیلان تهیه شد. نقشة جانمایی محدودة مناطقی که در مدیریت ادارة کل حفاظت محیط‌زیست در شهرستان تالش هستند، از واحد GIS سازمان حفاظت محیط‌زیست استان گیلان به دست آمد.

پس از گردآوری داده‌ها و ایجاد بانک اطلاعات مکانی، داده‌ها براساس توابع فازی، استاندارد شد. روش‌های مختلفی برای استانداردکردن استفاده می‌شوند که منطبق با هدف پژوهش استفاده می‌شوند. هرگاه دسترسی به متغیری، مثبت تشخیص داده شود، از روش‌هایی برای استاندارد‌کردن استفاده می‌شود که با فاصله‌گرفتن از متغیرها ارزش سلول‌ها کاهش یابد و هرگاه نزدیکی به یک متغیر، منفی تشخیص داده شود از روش‌هایی استفاده می‌شود که با فاصله‌گرفتن از آن متغیر، بر ارزش سلول‌ها افزوده شود. در پژوهش حاضر از الگوهای خطی برای استانداردکردن لایه‌ها استفاده شده است. شکل (3)، الگوی Small را نمایش می‌دهد که در آن با فاصله‌گرفتن از متغیری از ارزش سلول‌ها کاسته می‌شود و شکل (4)، الگوی Large را نمایش می‌دهد که با فاصله‌گرفتن از متغیری بر میزان ارزش آن افزوده می‌شود. برای استانداردکردن متغیرهایی مانند شبکة راه‌ها از الگوی Small و برای متغیرهایی مانند مناطق حفاظت‌شده از الگوی Large استفاده شده است.

 

شکل- 3: الگوی Small  (منبع: فاسرینگام و راجرسون [14]، 2005، 51)

 

شکل- 4: الگوی Large  (منبع: فاسرینگام و راجرسون، 2005، 52)

 

پس از استاندارد‌کردن لایه‌ها، ضرایب به‌دست‌آمده از الگوی AHP در محیط Spatial Analyst سامانة اطلاعات جغرافیایی بر لایه‌های زیر‌معیارها اعمال شد و میانگین آن‌ها به دست آمد. درنهایت، میانگین زیرمعیارهای هر متغیر جمع شد و الگوی نهایی نشان‌دهندة پهنه‌های مناسب برای توسعة گردشگری ارائه شد. به بیان دیگر، پس از تعیین ضرایب و استانداردکردن داده‌ها با توابع فازی، این ضرایب بر لایه‌های استانداردشده اعمال شد. در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی، انواع داده‌های برداری و رستری با ماهیت‌های مختلف، یکسان‌سازی و استاندارد شده‌اند. این ضرایب بر لایه‌ها اعمال شد و درنهایت، لایه‌های اطلاعاتی که ضرایب بر آن‌ها اعمال شده بود، تلفیق شدند و نتیجة نهایی حاصل شد.

همان‌طورکه در جدول (3) نشان داده شده است، براساس مقایسة معیارها و گزینه‌ها (بخش‌های چهارگانة شهرستان تالش)، به‌ترتیب، بخش‌های مرکزی، کرگانرود، اسالم و حویق، از نظر مناسب‌بودن برای توسعة گردشگری، در رتبه‌های اول تا چهارم واقع شده‌اند؛ به‌طوری‌که از نظر معیار جاذبه‌های طبیعی، بخش مرکزی بیشترین توانمندی و بخش حویق کمترین توانمندی را دارد. براساس معیار راه‌های دسترسی نیز بخش مرکزی نسبت به سایر بخش‌ها برتری و مزیت نسبی داشته است. همچنین بخش‌های اسالم و کرگانرود در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. براساس معیار نزدیکی به سکونتگاه‌ها، اوزان معیار در یک سطح قرار دارند و بخش‌ها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. از دیدگاه جاذبه‌های فرهنگی، بخش‌های مرکزی و کرگانرود، توانمندی بیشتری نسبت به بخش‌های حویق و اسالم دارند. از جنبة تسهیلات و امکانات نیز بخش مرکزی، بیشترین و بخش حویق کمترین توانمندی را دارند.

جدول- 3: مقایسة نتایج اوزان به‌دست‌آمده برای بخش‌های مختلف

بخش/ معیار

جاذبه‌های طبیعی

تسهیلات و امکانات

راه‌های دسترسی

نزدیکی به سکونتگاه‌ها

جاذبه‌های فرهنگی

مرکزی

0342/0

0250/0

0278/0

0030/0

0080/0

کرگانرود

0326/0

0226/0

0216/0

0030/0

0073/0

اسالم

0323/0

0224/0

0220/0

0028/0

0043/0

حویق

0314/0

0191/0

0199/0

0028/0

0051/0

شکل (5)، اوزان به‌دست‌آمده برای بخش‌های مختلف را در نمودار نشان می‌دهد.

 

شکل- 5: مقایسة معیارهای پنج‌گانه در بخش‌های چهارگانه

شکل‌های (6) تا (10)، به‌تفکیک، نشان‌دهندة اهمیت پهنه‌ها براساس هریک از معیارهای پنج‌گانه هستند. اهمیت این پهنه‌ها در یک طیف پنج‌نقطه‌ای از خیلی خوب تا خیلی ضعیف مشخص شده است؛ به‌طوری‌که پهنه‌های با درجة خیلی خوب، مناسب‌ترین شرایط را دارند و اولویت اول از نظر برخورداری از معیار مد نظر مطرح هستند. پهنه‌هایی با درجة خیلی ضعیف، نامناسب‌ترین پهنه‌ها را نمایش می‌دهند که اولویت آخر از نظر معیار مد نظر مطرح می‌شوند. شکل (11)، اهمیت پهنه‌ها را براساس همة معیارهای پنج‌گانه و به‌تفکیک بخش‌های چهارگانة شهرستان تالش (حویق، کرگانرود، مرکزی و اسالم) نشان می‌دهد.

   

 

شکل- 6: اهمیت پهنه‌ها براساس معیار جاذبه‌های طبیعی

شکل- 7: اهمیت پهنه‌ها براساس معیار راه‌های دسترسی

 

   

شکل- 8: اهمیت پهنه‌ها براساس معیار تسهیلات و امکانات

شکل- 9: اهمیت پهنه‌ها براساس معیار جاذبه‌های فرهنگی

   

شکل- 10: اهمیت پهنه‌ها براساس معیار نزدیکی به سکونتگاه‌ها

شکل- 11: اهمیت پهنه‌ها براساس معیارهای پنج‌گانه

همان‌طورکه پیش از این اشاره شد، شهرستان تالش از 4 بخش تشکیل شده است که عبارتند از: بخش حویق (به مرکزیت شهر حویق)، بخش کرگانرود (به مرکزیت شهر لیسار)، بخش مرکزی (به مرکزیت شهر هشتپر) و بخش اسالم (به مرکزیت شهر اسالم)؛ بنابراین، وسعت این بخش‌های چهارگانه از نظر میزان برخورداری از بخش‌های مناسب توسعة گردشگری در جدول (4) آورده شده است. همچنین نقشة نهایی که نشان‌دهندة این بخش‌ها به‌ترتیب اولویت است نیز در پایان، در قالب شکل (12) ارائه شده است.

جدول-4: مساحت نواحی مناسب توسعة گردشگری بخش‌های چهارگانة شهرستان تالش و درصد آن نسبت به مساحت کل شهرستان (کیلومتر مربع)

وضعیت پهنه‌ها

بخش

خیلی خوب

خوب

متوسط

ضعیف

خیلی ضعیف

مساحت

درصد

مساحت

درصد

مساحت

درصد

مساحت

درصد

مساحت

درصد

حویق

ـــ

0

15

1

83

4

145

7

202

5/9

کرگانرود

200

9

135

6

93

4

85

4

6

2/0

مرکزی

434

20

120

5

98

5

64

3

8

3/0

اسالم

143

7

145

7

74

3

74

3

36

2

جمع

777

36

415

19

348

16

368

17

252

12

منبع: نگارندگان

 

شکل-12: اولویت بخش‌های چهارگانه براساس نتایج اوزان به‌دست‌آمده برای این بخش‌ها

نتیجه‌گیری

رشد و توسعه در هر زمینه‌ای ازجمله گردشگری، نیازمند برنامه‌ریزی خردمندانه‌ای است تا ضمن به حداقل رساندن آسیب‌ها و هزینه‌ها، بتوان منافع آن را ارتقاء بخشید؛ ازاین‌رو می‌توان گفت، توسعة مطلوب گردشگری، هرگز تصادفی نیست؛ بلکه مسئله‌ای کاملاً نظام‌مند و برنامه‌ریزی شده است.

اما برای برنامه‌ریزی، سرمایه‌گذاری و توسعة زیرساخت‌های توسعة گردشگری، شرط اول، شناسایی مناسب‌ترین مکان‌ها برای توسعه است تا به‌این‌ترتیب ضمن ایجاد شرایط مناسب برای توسعه در مناسب‌ترین مکان‌ها، زمینه‌های حفاظت یا احیاء مناطق آسیب‌دیده نیز فراهم شود. در این بررسی نیز با سامانة اطلاعات جغرافیایی و الگوی فرایند تحلیلی سلسله مراتبی، کوشش شد تا پهنه‌های دارای مطلوب‌ترین شرایط برای توسعة اکوتوریسم شناسایی شوند.

همان‌طورکه در جدول (4) نشان داده شد، 777 کیلومتر مربع از زمین‌های شهرستان تالش در طبقة بسیار مناسب و 415 کیلومتر مربع از این پهنه‌ها در طبقة مناسب قرار دارند. این مسئله بیان می‌کند درمجموع، 1193 کیلومتر مربع از مساحت شهرستان تالش یعنی 55 درصد از زمین‌های این شهرستان شرایط پذیرفتنی برای برنامه‌ریزی و توسعة گردشگری دارند. در این میان، بخش مرکزی با مساحت 434 کیلومتر مربع، بیشترین سهم را از پهنه‌های بسیار مناسب توسعة گردشگری دارد. پس از آن بخش‌های کرگانرود و اسالم به‌ترتیب با مساحت‌های 200 و 143 کیلومتر مربع در اولویت دوم و سوم قرار دارند. از نظر برخورداری از پهنه‌هایی با درجة مناسب، بخش اسالم با مساحت 145 کیلومتر مربع در جایگاه نخست قرار دارد و بخش‌های کرگانرود، مرکزی و حویق به‌ترتیب جایگاه‌های دوم تا چهارم را دارند. درنهایت، با در نظر گرفتن مجموع پهنه‌های با درجة بسیار مناسب و مناسب برای بخش‌های چهارگانه، اولویت اول از نظر برخورداری از این پهنه‌ها برای برنامه‌ریزی و توسعة گردشگری، با بخش مرکزی با مساحت 554 کیلومتر مربع است. بخش کرگانرود با مساحت 335 کیلومتر مربع در اولویت دوم قرار دارد. بخش اسالم با مساحت 288 کیلومتر مربع، جایگاه سوم را به دست آورده است. درنهایت، بخش حویق با برخورداری از تنها 15 کیلومتر مربع از مجموع پهنه‌های بسیار مناسب و مناسب در اولویت چهارم (اولویت آخر) قرار دارد.

باتوجه‌به یافته‌های پژوهش، بخش مرکزی شهرستان تالش، بیشترین مساحت و مناسب‌ترین شرایط را برای توسعة گردشگری دارد که دلیل آن، تمرکز بیشتر شاخص‌های دخیل در الگو در این بخش است. از مهم‌ترین دلایل این مسئله می‌توان به قرارگیری مرکز شهرستان (شهر هشتپر) در این بخش اشاره کرد که به‌دنبال آن، تسهیلات و امکاناتی مانند مراکز بهداشتی و درمانی، هتل‌ها و مهمان‌پذیرها و جایگاه‌های سوخت معمولا در این بخش قرار گرفته‌اند. همچنین به‌دلیل وجود راه‌های دسترسی مناسب‌تر، دسترسی به جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی بخش مرکزی نسبتا آسان‌تر است و این مسئله احداث مهمان‌پذیرها و واحدهای پذیرایی متعدد را در محل جاذبه‌ها در این بخش سبب شده است. درنتیجه، بخش مرکزی نسبت به سایر بخش‌ها شرایط مساعدتری برای توسعة گردشگری و جذب گردشگر دارد؛ اما همان‌طورکه مشاهده می‌شود، بخش حویق از نظر برخورداری از پهنه‌‌هایی با درجة خیلی مناسب، در اولویت آخر قرار داشته است؛ به‌طوری‌که کوچک‌ترین سهمی از این پهنه‌ها نبرده است و علت آن توسعه‌نیافتگی این بخش است؛ به‌گونه‌ای‌که باوجود زیبایی‌های خدادادی و توانمندی‌های زیاد این بخش درزمینة گردشگری، امکانات و زیرساخت‌ها در این منطقه، بسیار ناچیز است و متأسفانه ضعف‌های متعددی در این بخش به چشم می‌خورد که نامساعد‌بودن راه‌های دسترسی، نبود مراکز اقامتی و بیمارستان و دوری از مرکز شهرستان (شهر هشتپر) از آن جمله‌اند. درنهایت، این مسئله باعث می‌شود تا بخش حویق، تنها یک بخش عبوری برای گذر گردشگران از شهرستان تالش برای دستیابی به شهرستان آستارا باشد.

بنابراین، ازآنجاکه بخش مرکزی، اولویت اول برای توسعة گردشگری است، ضمن کوشش برای ارائة برنامه‌هایی در راستای توسعة گردشگری این بخش، اجرای پروژه‌های دولتی و جذب سرمایه‌گذاران بخش خصوصی باید برنامه‌ریزی‌هایی نیز برای جلوگیری از تمرکز تسهیلات و امکانات تنها در بخش مرکزی و توسعة سایر بخش‌های سه‌گانه از نظر میزان برخورداری از امکانات و زیرساخت‌های گردشگری و بهبود وضعیت این بخش‌ها انجام شود. با برنامه‌ریزی صحیح و توسعة زیرساخت‌هایی مانند راه‌های مناسب‌تر دسترسی به جاذبه‌ها، احداث تأسیسات اقامتی و پذیرایی استاندارد، متنوع و مناسب گونه‌های مختلف گردشگران و نیز تأسیسات پشتیبانی مانند مراکز بهداشتی - درمانی و جایگاه‌های سوخت به تعداد کافی در مناطق سه‌گانة کرگانرود، اسالم و حویق؛ این بخش‌های کمترتوسعه‌یافته به‌سمت توسعه، هدایت شوند تا از یک‌سو به جامعة محلی و از سوی دیگر به گردشگران سود برسانند. با این روش، وجود امکاناتی مانند راه‌های دسترسی مناسب‌تر، بیمارستان، خدمات پذیرایی و جایگاه‌های سوخت به‌دلیل استفادة مردم بومی از آن‌ها؛ ارتقاء کیفیت زندگی و سطح رفاه آنان را موجب می‌شوند. همچنین توسعة این امکانات می‌تواند زمینة لازم را برای گسیل گردشگران به این مناطق فراهم کند؛ درنتیجه با هزینة گردشگران و تهیة نیازهای اولیه از مردم بومی، درآمدزایی برای مردم این بخش‌های سه‌گانه و سودرسانی مجدد را به آن‌ها سبب می‌شود. همچنین توسعة گردشگری و افزایش تسهیلات و امکانات، ایجاد فرصت‌های شغلی جدید را سبب می‌شود. این مسئله، مبارزه با فقر جامعة محلی و جلوگیری از مهاجرت جوانان را به شهرهای بزرگ شغل‌یابی موجب می‌شود و به‌این‌ترتیب یکی از اصول توسعة پایدار گردشگری یعنی کمک به رفاه جامعة محلی برآورده می‌شود. افزون‌براین، مسیرهای دسترسی به جاذبه‌ها سهولت دسترسی را در پی دارد و به افزایش تعداد بازدیدکنندگان منجر می‌شود. با این روش، هم امکان بهره‌برداری از جذابیت‌های منطقه برای گردشگران مهیا می‌شود و هم از درآمدهای به‌دست‌آمده از این دیدارها (مانند درآمدهای حاصل از ورودیه‌ها)، می‌توان برای حفاظت از منابع منطقه و توسعة فعالیت‌های گردشگری بهره برد؛ بنابراین شایسته است به این مسئله توجه شود که نبود برنامه‌ریزی در راستای توسعة گردشگری در شهرستان تالش، پایداری وضع موجود را یعنی تمرکز گردشگران تنها در مناطقی ویژه از بخش مرکزی شهرستان در پی دارد که در بیشتر مواقع، فراتر از ظرفیت تحمل این منطقه است. این نبود تعادل‌ها و نابرابری‌های منطقه‌ای و بخشی؛ پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی گوناگونی برای شهرستان در پی دارد؛ به‌گونه‌ای‌که تمرکز زیرساخت‌های توسعه در منطقه، استفادة بیش از ظرفیت از امکانات آن منطقه و بدون‌استفاده‌ماندن ظرفیت‌های مناطق دیگر را موجب می‌شود. استفادة بیش از ظرفیت، نه‌تنها موجب استهلاک سریع‌تر امکانات موجود می‌شود، بلکه به تخلیة منابع تجدیدناپذیر نیز سرعت می‌بخشد و صدمات جبران‌ناپذیری به منابع طبیعی و فرهنگی این منطقه وارد می‌کند؛ در‌حالی‌که سه بخش دیگر شهرستان باوجود برخورداری از توانایی لازم برای جذب گردشگران، در حال حاضر، نقش چندانی در این عرصه ندارند. برنامه‌ریزی منطقه‌ای، فرایندی برای تلفیق برنامه‌های توسعة اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با بعد فضایی برای تعادل‌بخشی میان سه عنصر انسان، فعالیت‌ها و فضا درون و بین مناطق برای دستیابی به الگوی آمایشی مناسب و پایدار است؛ بنابراین، طراحی نظام برنامه‌ریزی مبتنی بر آمایش سرزمین در شهرستان تالش و توجه به نقش و جایگاه آن در توسعة بلندمدت این شهرستان، شرایط مناسبی برای بهره‌برداری مناسب از امکانات و توانمندی‌های مناطق چهارگانه، ایجاد تعادل فضایی در پهنة شهرستان، استفاده از توانمندی‌های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی در تشریع فرایند توسعه و هدایت صحیح چارچوب توسعه، کارایی و بازدهی اقتصادی، گسترش عدالت اجتماعی و تعادل‌های منطقه‌ای، حفاظت محیط‌زیست، احیای منابع طبیعی و رفعمحرومیت‌ها به‌ویژه از بخش حویق فراهم می‌کند. به‌این‌ترتیب، توسعة کارآمد و متعادل شهرستان تالش تحقق می‌یابد؛ به‌طوری‌که همة پهنه‌های شهرستان که‌ بالقوه مستعد پذیرش گردشگر هستند، به‌طور شایسته بتوانند گردشگران را به سمت خود جذب کنند و ضمن برآوردن نیازهای آنان، منافع بی‌شماری برای شهرستان تالش و مردم آن به ارمغان آید.

 

پیشنهادها

1- باتوجه‌به اینکه همة بخش‌های 4 گانة شهرستان تالش از نظر زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی، پهنه‌های مناسبی برای توسعة اکوتوریسم دارند، باید برای جلوگیری از تمرکز تسهیلات و امکانات، تنها در بخش مرکزی و برعکس، توسعة سایر بخش‌های 3 گانه از نظر میزان برخورداری از امکانات گردشگری کوشش شود؛

2- براساس یافته‌های پژوهش حاضر، از نظر کارشناسان رشتة گردشگری، جاذبه‌های طبیعی منحصر‌به‌فرد شهرستان تالش، مهم‌ترین عامل در برنامه‌ریزی توسعة اکوتوریسم در راستای جذب گردشگران به شهرستان تالش است؛ بنابراین، برنامه‌ریزی برای توسعة پایدار این جاذبه‌ها و شناسایی و معرفی دیگر جاذبه‌های طبیعی این شهرستان باید در راستای برنامه‌ها و اهداف متولیان گردشگری این شهرستان باشد؛

3- درمجموع می‌توان گفت پژوهش حاضر از نخستین مراحل فرایند برنامه‌ریزی گردشگری در یک مقصد است و مقیاس این ارزیابی به نسبت کلان است.

در پژوهش حاضر، پهنه‌هایی که توان توسعة اکوتوریسم را دارند، به‌ترتیب اولویت در سطح شهرستان تالش شناسایی شده‌اند. در مرحلة بعد لازم است برای هریک از این پهنه‌های شناسایی‌شده، با در نظر گرفتن عوامل زیست‌محیطی، اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی، پژوهش‌های تفصیلی انجام و طرح‌ها و برنامه‌های اجرایی و عملیاتی در مقیاس خرد تعریف شوند. پس از آن باید ارزیابی ظرفیت تحمل در همة ابعاد، شامل فیزیکی، زیست‌محیطی، اجتماعی، روانی و اقتصادی انجام شود. پس از مرحلة احداث و توسعه، برنامة مدیریت بازاریابی تدوین و اجرا شود تا با انجام بررسی‌ها و تحقیقات مناسب درزمینة امکان‌سنجی فرصت‌های بالقوه در بازار گردشگری مبتنی بر طبیعت، منابع کسب درآمد پایدار برای منطقه شناسایی شوند و در مرحلة بهره‌برداری، برنامه‌های مدیریت بازدید‌کننده به اجرا در آید. لازم است در زمینة فرایند توسعة مقاصد اکوتوریستی، نظارت مستمر انجام شود تا مقاصد، پایداری خود را حفظ کنند و در چرخة عمر خود افول نکنند.



[1] Drumm & Moore

[2]  Geographic Information System

[3] Analytic Hierarchy Proces

[4] Alaeddinoghlu & Selkuk Can

[5] Global Positioning System

[6] Bunruamkaew

[7] Hetzer

[8] The International Ecotourism Society

[9] Eagles & Agyemen

[10] United Nations Environmental Program (UNEP)

[11] Bahaire & Elliot-White

[12] Expert Choice

[13] Index Overlay

[14] Fotheringham & Rogerson

1- اینسکیپ، ادوارد (1389) برنامه‌ریزی توسعة جهانگردی، رویکردی هم‌پیوند و پایدار، ترجمة حمید ضرغام بروجنی، انتشارات مهکامه، چاپ دوم، تهران، صص 296.
2- پیر محمدی، زیبا؛ فقهی، جهانگیر؛ زاهدی امیری، قوام‌الدین و شریفی، مرتضی (1389) ارزیابی توان زیست‌محیطی متناسب با رویکرد طبیعت‌گردی (اکوتوریسم) در جنگل‌های زاگرس (مطالعة موردی: سامان عرفی چم حاجی)، فصلنامة علمی - پژوهشی تحقیقات جنگل و صنوبر ایران، جلد 18، شمارة 2، 241–230.
3- تیموتی، آلن (1387) برنامه‌ریزی توریسم، ترجمة حیدر لطفی و ناصر سلطانی، انتشارات قومس، چاپ اول، تهران، صص 294.
4- جلیلوند، محمد؛ کرمی، امید؛ شاه نظری، آناهیتا و شعبانی، مرتضی (1391) ارزیابی تفرجی به کمک فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP) و سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مورد: پارک جنگلی شهید زارع، مازندران)، جغرافیا و توسعه، شمارة 29، 118-107.
5- حکیمی عابد، مهسا؛ منوری، سید مسعود و کرباسی، عبدالرضا (1390) تعیین نواحی مناسب گردشگری براساس معیارهای محدود‌کنندة اکولوژیکی با استفاده از GIS (مطالعة موردی: سواحل جنوبی دریای خزر استان گیلان)، مجلة علوم زیستی واحد لاهیجان، شمارة 4، 76- 63.
6- رمضانی‌پور، مهرداد؛ روشنی، محمود و پور رمضان، عیسی (1390) ارزیابی مکان‌های مناسب طبیعت‌گردی با تکنیک سامانه‌های اطلاعات جغرافیایی (مطالعة موردی: منطقة دیلمان)، چشم‌انداز جغرافیایی (مطالعات انسانی)، شمارة 16، 83-70.
7- زیاری، کرامت الله (1388) اصول و روش‌های برنامه‌ریزی منطقه‌ای، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، صص 224.
8- سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گیلان (1393) سالنامة آماری استان گیلان 1393، رشت، معاونت برنامه‌ریزی استان.
9- سازمان نقشه‌برداری کشور (1392) ادارة کل نقشه‌برداری و ژئودزی، اطلاعات منطقة مورد مطالعه.
10- صفاری، امیر؛ قنواتی، عزت اله و صمیمی‌پور، خدیجه (1391) شناسایی پهنه‌های مستعد توسعة اکوتوریسم در شهرستان کازرون، نشریة تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، شمارة 26، 160-147.
11- ضیایی، محمود و میرزایی، روزبه (1386) واژگان تخصصی فراغت، گردشگری و هتلداری، انتشارات ترمه، چاپ اول، تهران، صص 174.
12- فرج‌زادة اصل، منوچهر (1387) سیستم اطلاعات جغرافیایی و کاربرد آن در برنامه‌ریزی توریسم، انتشارات سمت، تهران.
13- کارگر، علی و صباحی، مختار (1375) طرح پژوهشی توسعة صنعت توریسم در شهرستان تالش، محل اجرا: فرمانداری تالش.
14- کلانتری، محسن و ملک، مرضیه (1393) تحلیل فضایی و سطح‌بندی جاذبه‌های گردشگری و زیرساخت ارتباطی و شبکة راه در مناطق کویری ایران (شهرستان خور و بیابانک)، مطالعات جغرافیایی مناطق خشک، شمارة 17، 70-53.
15- مرادی، ناهید (1389) اکوتوریسم و نقش آن در توسعة منطقه‌ای استان کرمانشاه شهرستان پاوه، مطالعة موردی: روستای هجیج، پایان‌نامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما: رحمت الله منشی‌زاده، گروه جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی، دانشکدة علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
16- مورز، مایکل و لطفی، احمد (1391) راهنمای پهنه‌بندی تالاب‌ها برای مدیریت و حفاظت آن‌ها، ترجمة سارا کوچکی، انتشارات نشر طلایی، چاپ اول، تهران ، صص 88.
17- میسون، پیتر (1387) گردشگری، اثرات، برنامه‌ریزی و مدیریت، ترجمة روزبه میرزایی و پونه ترابیان، انتشارات ترمه، چاپ اول، تهران، صص 312.
18- نوری، غلامرضا و تقی‌زاده، زهرا (1392) اولویت‌بندی مناطق نمونة گردشگری جهت سرمایه‌گذاری و توسعة منطقه‌ای در شمال غربی استان کرمانشاه، مطالعات مدیریت گردشگری، شمارة 22، 100- 73.
19- وثوقی، لیلا و خانی، فضیله (1395) مروری بر مبانی، رویکردها و مدل‌های برنامه‌ریزی گردشگری، انتشارات مهکامه، چاپ اول، تهران، صص 270.
20- Alaeddinoghlu, F. and Selkuk can, A. (2011) Identification and classification of nature-based tourism resources: western Lake Van, Turkey. Procedia Social and Behavioral Science 19: 198–207.
21- Anandaraj, M. and Phil, M. (2015) Eco-Tourism: Origin and development. International Journal of Management and Humanities 2(1): 1-3.
22- Bahaire, T. M. and Elliott-White, M. P. (1999) The application of Geographical Information Systems (GIS) in sustainable tourism planning: A review. Journal of Sustainable Tourism 7(2): 152-174.
23- Bunruamkaew, Kh. (2012) Site suitability evaluation for ecotourism using GIS and AHP: A case study of Surat Thani Province, Thailand. P.h.D. Thesis, School of Life and Environmental Science, the University of Tsukuba.
24- Drumm, A. and Moore, A. (2005) Ecotourism development- A manual for conservation planners and managers. The Nature Conservancy, Virginia, USA, Volume I, Pp 96.
25- Eagles, P. F. J. and Agyemen, Y. B. (2011) Ecotourism Destination Planning Guidelines, University of Waterloo, Ontario, Canada, Volume I, Pp184.
26- Fennell, D. (1999) Ecotourism: an introduction. Routledge, London. Pp 336.
27- Fotheringham, S. and Rogerson, P. (2005) Spatial analyze and GIS, Talor and Fransic. London.
28- Oladi, J. and Taheri Otaghsara, F. (2012) Feasibility study on ecotourism potential areas using remote sensing and geographic information system (case study: abbasabad forest area, veresk, Iran). Caspian Journal of Environmental Sciences 10(1): 83-90.
29- TIES. (2012), Ecotourism Explorer. (Available online) http://www.ecotourism.org. The International Ecotourism Society (TIES).
30- Weaver, D. B. (2001) The encyclopedia of ecotourism. CABI Publishing, Australia. Pp 682.
31- World Tourism Organization and United Nations Environment Programme, (1983) Workshop on Environmental Aspects of Tourism, Madrid.
32- World tourism Organization and United Nations Environment Programme. (1982) Joint Declaration Between World Tourism Organization and United Nations Environment Programme, Madrid: World Tourism Organization.