تبیین جایگاه برنامه‌های تلویزیونی در ارتقای سطح توسعۀ فرهنگی زنان روستایی (دهستان کیار غربی، شهرستان کیار)

نویسندگان

1 گروه جغرافیا، دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

2 گروه جغرافیا، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

3 جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی، گروه جغرافیا، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

چکیده

امروزه رسانه‌های جمعی نقش چندبعدی با جنبه‌های مثبت و منفی در تحولات زندگی جوامع دارند. یکی از ابعاد زندگی انسان، بعد فرهنگی است که به‌شدت در تأثیر رسانه‌های جمعی به‌ویژه برنامه‌های تلویزیونی است. توسعۀ فرهنگی زیربنای توسعة روستایی است و شاخص‌های متنوعی در حوزة نظام مهارت، نظام دانایی، نظام توانایی، افزایش سرمایۀ اجتماعی، حفظ و تقویت هویت فرهنگی و بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی دارد. هدف این پژوهش، تبیین اثر برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی است. نوع پژوهش توصیفی - تحلیلی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعة آماری پژوهش، زنان روستایی بالای 15 سال دهستان کیار غربی‌ هستند که با استفاده از رابطۀ کوکران، 359 نفر برای نمونه انتخاب شدند. پایایی پرسش‌نامه با یک مطالعۀ راهنما (30 پرسش‌نامه) انجام شد. ضریب آلفای کرونباخ بیش از7/0 محاسبه شد و نشان‌دهندة پایابودن ابزار استفاده‌شده بود. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های T، رگرسیون و تحلیل خوشه‌ای در نرم‌افزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد با این که زنان روستایی دهستان کیار غربی به ‌طور متوسط، روزانه حدود 4 ساعت از وقت خود را صرف استفاده از برنامه‌های تلویزیونی می‌کنند، تأثیر برنامه‌های مذکور بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی با میانگین 9/2، پایین‌تر از حد متوسط است. همچنین نتایج مشخص کرد که 10 متغیر پژوهش به‌طور همزمان 4/73 درصد از واریانس اثرات تلویزیون را بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی تبیین کرده‌اند؛ مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: توجه به مشکلات پیش‌‌روی زنان، پخش برنامه با موضوع فرهنگ مدرن (توجه کم به فرهنگ و خواسته‌های زنان محلی)، پخش برنامه‌ها در راستای ارتقای حقوق زنان و تقویت مشارکت روستاییان.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Identifying the role of television programs on promoting cultural development of rural women (case study: west Chiar districts, Chiar county)

نویسندگان [English]

  • ali hajineja 1
  • aboozar paidar 2
  • ayda alahdini 3
1 Gilan
2 Zabol
3 Zabol
چکیده [English]

Today, mass media play a multi-dimensional role –either positive or negative- in the evolution of communities. cultural dimension is one of thes dimensions, being intensely under the impact of television programs. Cultural development shapes the foundation of rural development, that enjoys diverse indexes in skills' system, knowledge system, ability system, promoting social capital, preserving and promoting cultural identity, and improving the culture of using cultural goods and places. The purpose of this study is explaining Identifying the role of television programs on promoting the cultural development of rural women, in west Chiar district. The research is descriptive- analytical, and conducted through survey. The study sample composed of all over 15 years old rural women, in West Chiar districts, 359 ones finally selected as the sample population, using Cochran formula. To evaluate the reliability of the research, we conducted a guide-study with 30 questionnairs. Cronbach's alpha coefficient was obtained more than 0.7, that confirmed the reliability of the questionnaire. T-test, regression and cluster analysis in SPSS were used for data analysis. Results showed that although women in rural districts of Western Chiar, spend in average 4 hours a day for Watching TV, the impact of these programs on cultural development of these rural women, was the mean 2.9 (lower than the average). Also, the results showed that 10 reserch variables, explained totally %73.4 of the variance of television effects on the cultural development of women in the rural districts of West Chiar. The most important of which, are respectively: considering the problems and challenges facing women, showing program with the subject of modern culture (low attention to the culture and demands of rural women), programs to promote women's rights and strengthening villagers' participation.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Development
  • rural Women
  • Media
  • television
  • west Chiar district

مقدمه

امروزه، جامعه‌ای توسعه‌یافته تلقی می‌شود که بتواند در چهارچوب نظام اجتماعی و اقتصادی مناطق مختلف جغرافیایی بر بعد فرهنگی (نظریات دانایی‌محور) تأکید کرده و خود را مبتنی بر قابلیت‌های موجود با شرایط جامع یادگیرنده برای هم‌سویی با تحولات رو به گسترش و سریع جامعه انطباق دهد. به‌‌طور کلی رسانه‌های همگانی به کمک برنامه‌های مناسب جذاب و سرگرم‌کننده می‌توانند ارزش‌ها و افکار نوین را به کشورهای توسعه‌نیافته انتقال دهند. گسترش اندیشه‌های عقلانی و منطقی به دنبال خود بیداری افکار عمومی، ایجاد روحیة تعاون، بالابردن سطح آگاهی، آموزش فنون و حرفه‌ها و مانند آن را در پی خواهد داشت و به این طریق، فرهنگ صحیح گسترش می‌یابد (گلشنی و همکاران، 1391: 8). بنابراین رسانه‌های جمعی از عوامل اساسی رسیدن به توسعة همه‌جانبه و پایدارند (کرم‌پور، 1390: 43). طرفداران نقش رسانه‌ها در توسعة روستایی معتقدند رسانه‌ها با کارکرد‌های متنوع خود در ارتقای سطح دانستنی‌ها و معلومات عمومی و اعتلای سطح دانش فنی، مهارت‌های کشاورزی، معارف قشرهای روستایی، تشویق ذوق هنری آن‌ها و در نهایت رسیدن به توسعة منابع انسانی به‌خوبی تأثیرگذارند (دراستیکل، 1382: 48). از نظر آن‌ها رسانه‌های جمعی نه تنها ابزار و عامل توسعه محسوب می‌شوند، خود هدف و شاخص توسعه نیز به ‌شمار می‌روند؛ این در حالی است که محققان توسعۀ روستایی معتقدند دست‌یابی به توسعة پایدار در جامعۀ روستایی بدون مشارکت نیمی از پیکرۀ جامعۀ روستایی یعنی زنان، غیرممکن خواهد بود. از این‌رو افزایش مهارت‌های مشارکتی و آموزشی زن روستایی، تأثیر مهمی در ارتقای وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانوار روستایی دارد (فرجی سبکبار و همکاران، 1388: 22). به‌طور کلی، رسانه‌های جمعی به دلیل ماهیت ویژة خود از طریق مخاطب قراردادن زنان روستایی، نقش ارزنده‌ای در افزایش توانمندی زنان روستایی دارند. زنان با بهره‌گیری از رسانه‌های جمعی، شکاف اطلاعاتی خود را نسبت به مردان کاهش می‌دهند و از این طریق علاوه بر برخورداری از حقوقی که شایستة آنان است وظیفۀ مؤثری در ارتقای جایگاه خانوادۀ روستایی از طریق تربیت فرزندان بر عهده می‌گیرند (کلانتری و همکاران، 1388). یکی از پرکاربردترین رسانه‌ها، تلویزیون است که امروزه نزد هر خانوار، جایگاه ویژه و یکی از اساسی‌ترین وسایل ابتدایی است که در خانوارهای جوامع مختلف وجود دارد. در کشور ایران با توجه به ساختار سنتی خانوار، بیشتر زنان داخل خانه مشغول به فعالیت هستند و قسمت زیادی از زمان خود را به تماشای برنامه‌های پخش‌شده از تلویزیون اختصاص می‌دهند. زنان جوامع روستایی هم از قاعدۀ مذکور جدا نیستند و قسمتی از وقت خود را صرف استفاده از این برنامه‌ها می‌کنند. از گذشته تاکنون زنان روستایی کشور از نظر فرهنگی با ویژگی‌هایی چون مدیریت چرخ تولید روستا و اقتصاد خانواده، حفظ و تقویت بنیاد خانواده، ساختن شخصیت و هویت فرزندان، جامعه‌پذیری فرزندان، انتقال و حفظ رسوم و آداب ملی و مذهبی و نمادهای فرهنگ محلی شناخته می‌شوند. متأسفانه امروزه با افزایش شبکه‌های ماهواره‌ای و میزان استفاده از آن‌ها در نواحی روستایی، این خطر جدی وجود دارد که چنین ویژگی‌ها و ارزش‌هایی آسیب ببینند. رسانة ملی و شبکه‌های آن، یکی از ابزارهای قوی است که با تهیه و پخش برنامه‌هایی هم‌سو با ویژگی‌ها و ارزش‌های زنان روستایی مانع گسترش استفاده و تأثیرگذاری برنامه‌های ماهواره‌ای بین زنان روستایی ‌می‌شود.

با توجه به این که زنان روستایی استان چهارمحال و بختیاری یکی از مخاطبان برنامه‌های تلویزیونی هستند و رسانه‌های جمعی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در شکل‌گیری الگوهای رفتاری و نوع نگرش و ارتقای دانش زنان تأثیر می‌گذارند، پرسش‌هایی از این قبیل  مطرح می‌شود:

نقش‌آفرینی برنامه‌های تلویزیونی در بالابردن توسعة فرهنگی زنان دهستان کیار غربی چگونه است؟

عوامل اثرگذاری برنامه‌های تلویزیونی در توسعۀ فرهنگی زنان محدودۀ مطالعاتی کدامند؟

در پژوهش حاضر، برای دست‌یابی به پاسخ علمی برای پرسش‌های مذکور، زنان روستایی دهستان کیار غربی از توابع شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری مطالعه شدند.

 

پیشینۀ تحقیق

با وجود اهمیت موضوع پژوهش در کشور ایران مطالعه‌ای به صورت منسجم در ارتباط با بررسی اثرات رسانه‌ها بر توسعۀ فرهنگی و به‌ویژه در ارتباط با زنان روستایی انجام نشده است. دربارة موضوع پژوهش به نتایج چند مطالعۀ مرتبط اشاره می‌شود.

مطالعات داخلی

یافته‌های پژوهش طاهرخانی (1382) با عنوان «بررسی توزیع جغرافیایی محصولات فرهنگی و نقش آن در مهاجرت جوانان روستایی» نشان داد که کالاهای فرهنگی اعم از رادیو، تلویزیون، ویدیو و مطبوعات دیگر در مناطق روستایی در ایجاد انگیزه برای مهاجرت و به‌ویژه میان جوانان روستایی تأثیرگذار بوده است. نتایج پژوهش سام‌آرا (1386) با عنوان «بررسی بهرهمندی روستاییان ایران از مطبوعات و نقش آن در توسعة روستایی» مشخص کرد بیشترین اثر رسانههای جمعی بر جامعۀ روستایی در شاخصهای سواد، انتخاب شغل و افزایش ارتباط با جامع شهری بوده است. قلی‌پور و روشن‌دل اربطانی (1385) در تحقیق خود، ارتباط سازگاری برنامههای شبکۀ تلویزیونی استان اردبیل را با ویژگی‌های جامعۀ روستایی از یک‌سو و مشارکت اجتماعی روستایی استان اردبیل از سوی دیگر تبیین کردند. نتایج پژوهش نشان داد که میزان سازگاری این برنامهها با ویژگیهای جامعة روستایی پایین بوده و در افزایش مشارکت روستاییان نقش چندانی نداشته است. نتایج پژوهش اخترشهر (1386) با عنوان «بررسی نقش رسانه‌های جمعی در جامعه‌پذیری دینی» نشان داد رسانه‌ها در جامعه‌پذیری افراد تأثیر مثبتی دارند و همچون ابزاری مؤثر و کارآمد در خدمت اعتلای ارزش‌های والای انسانی و پروراندن فضایل اخلاقی قرار می‌گیرند. نتایج پژوهش بوذری (1387) با عنوان «بررسی نقش رسانه‌های جمعی بر توسعۀ پایدار روستایی استان قزوین» آشکار کرد که با وجود برخورداری نواحی روستایی استان قزوین از زیرساخت‌های مناسب ارتباطی و‌ دسترسی نسبی به رسانه‌ها، رسا‌نه‌های جمعی تأثیر ناچیزی بر توسعۀ پایدار روستاییان داشته‌اند. میرترابی و همکاران (1389) در پژوهشی عوامل ارتباطی تأثیرگذار بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت را پس از برداشت محصول کشاورزی در بخش آسارا در شهرستان کرج شناسایی کرده‌‌اند. نتایج تحقیق نشان داد که رابطۀ مثبت و معناداری بین متغیر وابستة مشارکت در فعالیت‌های پس از برداشت و میزان استفاده از داده‌ها و منابع ارتباطی سازمانی و رسانه‌های جمعی وجود دارد. کاظم‌زاده و کوهی (1389) در تحقیق خود با عنوان «نقش وسایل نوین ارتباط جمعی در توسعۀ فرهنگی جوامع» به این نتیجه رسیده‌اند که به کمک رسانه‌ها روند توسعة ملی و محلی، بهبود و تسریع می‌یابد. نتایج پژوهش ریاحی و همکاران (1389) با هدف «بررسی انگیزه و رضایتمندی کسب‌شده از تماشای سریال‌های تلویزیون بین زنان» مشخص کرد بیشترین انگیزۀ زنان از تماشای سریال‌های تلویزیونی، کسب هویت شخصی بوده است. در واقع زنان تمایل داشته‌اند تا از این طریق، تقویت ارزش‌های فرهنگی و مذهبی، کسب ارزش‌های مورد پسند جامعه و ارتقای جایگاه خود در عرصه‌های اجتماعی و خانوادگی را محقق کنند. یافته‌های پژوهش باهنر و جعفری کیذقان (1389) با عنوان «تأثیر تلویزیون بر هویت فرهنگی جوامع» نشان داد که برنامه‌های تلویزیونی تأثیری بر هویت قومی نداشته‌اند. در رابطه با هویت ملی نیز تأثیر تلویزیون در کنار سایر عوامل نظام اجتماعی معنادار است. نتایج پژوهش حاجینژاد و الاالدین‌وندی (1392) با عنوان «بررسی نقش رسانه‌های جمعی بر توسعة اجتماعی زنان روستای زوردگان شهرستان کیار» نشان داد در بین 25 متغیر بررسی‌شده سه متغیر افزایش سطح دانش و آگاهی عمومی، آگاه‌سازی روستاییان از مسایل روز و افزایش میزان باسوادی، بیشترین تأثیرات را از رسانه‌های جمعی پذیرفته‌اند. سواری و همکاران (1392) در مطالعه‌ای نقش منابع و کانال‌های ارتباطی و اطلاعاتی را در توانمندسازی زنان روستایی بررسی کرده‌اند. نتایج نشان داد رابطة مثبت و معناداری بین منابع و کانال‌های ارتباطی (محلی، ملی، بین‌المللی) با توانمندسازی زنان روستایی وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش‌های شکیبازاده (1386)، احمدی و احمدی (1393) و جعفری و ربیعی (1393) با هدف بررسی نقش رسانه‌ها بر سلامت جوامع آشکار کرد که در صورت توجه به نکاتی چون روشن‌کردن هدف برنامه، توجه به مخاطبان برنامه و نیاز‌های آنان، رسانه‌های جمعی با تغییر سبک زندگی و الگوهای رفتاری جوامع، آموزش‌های صحیح و لازم، ایجاد سرگرمی و اشتغال ذهنی جذاب و افزایش سطح دانش نسبت به ابعاد مختلف زندگی در ارتقای سلامت جامعه مؤثر هستند. با وجود این، جامعه در صورت استفادۀ افراطی از رسانه‌ها با پیامدهایی چون شیوع پرخاشگری، گسستگی انسجام خانواده و فردگرایی روبه‌رو خواهد شد.

مطالعات خارجی

نتایج پژوهش مهتا[1] (2010) با هدف بررسی تأثیر رسانه‌های جمعی بر زنان مسلمان دهلی طی 30 سال گذشته نشان داد رسانه‌های زنان مسلمانان دهلی به صورت معناداری در تأثیر کالایی‌شدن فرهنگ رسانه‌ای قرار گرفته‌اند. همچنین سبک زندگی و الگوهای فکری جامعه در تأثیر رسانه‌های جمعی کاملاً تغییر یافته است.

یافته‌های پژوهش کریک جانسون[2] (2001) به نقل از سواری و همکاران (1392) با عنوان «تلویزیون و تغییرات اجتماعی در روستاهای هندوستان» بر این بود که تلویزیون در نواحی روستایی هندوستان تغییرات متعددی از جمله شیوة ارتباط افراد در محل کار و به‌‌طور کلی فرهنگ را سبب شده است. داهال[3](2013) در مطالعه‌ای، نقش رادیو بر توانمندسازی زنان را در نپال بررسی کرد. نتایج تحقیق نشان داد که رادیو تأثیر زیادی در مراحل مختلف تغییرات اجتماعی زنان داشته است. به این صورت که از طریق آشناسازی زنان با مسایل مربوط به دفاع از حقوق خود و مبارزه بر ضد خشونت نسبت به زنان، سبب توانمندسازی آنان در نپال شده است. نتایج چند مطالعۀ دیگر در ارتباط با رسانه‌های جمعی نشان‌دهندة تأثیرات متفاوت رسانه‌ها بر جوامع مخاطب است. از جمله، نتیجة مطالعۀ هوست و سیمونس[4] (2009) بیانگر تأثیرات منفی فرهنگی تلویزیون بر اقلیت‌ها است. نتایج پژوهش‌های موکو[5] (2005) و سوامی[6] و همکاران (2010) با هدف بررسی نقش رسانه‌ها بر سلامت جوامع مشخص کرد که رسانه‌های جمعی با تغییر الگوهای رفتاری جوامع، سبب افزایش سطح دانش و بینش در ابعاد مختلف زندگی مردم و ارتقای سلامت جامعه ‌می‌شوند؛ اما استفادة نامناسب از رسانه‌ها پیامدهای منفی چون پرخاشگری، گسستگی خانواده و فردگرایی را در پی دارد.

مرروی بر مطالعات انجام‌شده، نشان می‌دهد که رسانه‌های جمعی به‌ویژه تلویزیون تأثیر چشم‌گیری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی زنان روستایی دارد. این تأثیر در بعد فرهنگی، شاخص‌های بهبود دانایی، توانایی، نگرش‌ها، رفتارها و سبک زندگی و فعالیت زنان را دربرمی‌گیرد. ضمن این که این برنامه‌ها در شرایط مختلف، تأثیرات متفاوتی بر مخاطبان‌ دارند؛ یعنی در صورت تطابق با نیاز و سلیقة مخاطبان، تأثیر مثبتی بر آن‌ها می‌گذارند و در غیر این صورت، عملکرد رسانه‌ها نه ‌تنها مثبت نیست، در بیشتر مواقع بر مخاطبان تأثیر منفی نیز خواهد داشت.

 

مبانی نظری پژوهش

مهم‌ترین ویژگی تمایزبخش حیات انسانی از حیات غیرانسانی، فرهنگ است. فرهنگ، عناصری چون هنجارها، باورها و ارزش‌ها را دربرمی‌گیرد (کاشانی، 1387: 6). فرهنگ، نقش‌پذیری کارکردی و توسعه‌یافتگی تاریخ یک ملت و برخاسته از رسوم، سنت‌ها، عادت‌ها و ارزش‌های جامعه است (گودوین[7]، 2009: 14). عبارت فرهنگ در بعد عمومی نشأت‌گرفته از اندیشۀ تایلر است که فرهنگ را مجموعه‌ای از توانایی‌ها، شناخت‌ها، باورها، اشیا، فنون، هنرها و قوانین می‌داند که هر انسانی از جامعه‌ای که در آن عضو است، دریافت می‌کند (فکوهی، 1379: 245؛ شاه‌طالبی و همکاران، 1388: 58). از اساسی‌ترین مفاهیم مرتبط با فرهنگ، مفهوم توسعة فرهنگی است. توسعة فرهنگی در واقع ارج‌نهادن به افکار، آداب و رسوم ملی و بومی هر جامعه‌ای است. توسعة فرهنگی به خودباوری جامعه منجر شده است و توانایی‌های درونی و خلّاق انسان را در زمینة فرهنگی شکوفا می‌کند. این مسئله در شکل‌گیری هویت فرهنگی جامعه جایگاه مهمی دارد. توسعة فرهنگی در قالب اهمیت‌دادن به ارزش‌های محلی و ملی باید از طریق برنامه‌ریزی‌ فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد تا از این راه، ایده‌ها، افکار، آداب و رسوم بومی جامعة خود را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه‌های ملی و بومی در عصر حاضر، هم‌پای فرهنگ سایر جوامع مؤثر در جهان گسترش دهد. توسعة فرهنگی به معنای خاص، مانند فرایند توسعة اقتصادی، تعریف، محتوا و هدف‌های مشخصی دارد. مفهوم توسعة فرهنگی طی دهۀ 1960-1970 در برنامه‌های یونسکو تحول یافت و شکل جدیدی گرفت. توسعة فرهنگی نیز مانند توسعة آموزشی و توسعة علمی و فنی طبق آخرین تحلیل‌ها، مسیر و مبحث جداگانه‌ای نیست؛ جزء جدایی‌ناپذیر توسعة عمومی و کلی است که وسیله، محتوا و غایت آن انسان است (اردلان، 1381: 26-27). بنابراین می‌توان چنین گفت که توسعة فرهنگی یکی از مهم‌ترین وجوه توسعة پایدار است و با وجود این که در تأثیر رکن اجتماعی توسعة پایدار قرار گرفته است، نباید از اهمیت بنیانی آن غافل شد. فرهنگ همچون چتری بر سر همة نهاد‌های اجتماعی (حکومت، اقتصاد، دین، علم، خانواده، آموزش) در زندگی روزمره اثرات خود را بر جای می‌گذارد (اوهالا[8]، 2002؛ میلس و براوان[9]، 2004). در تکمیل بحث اهمیت فرهنگ و توسعة فرهنگی در جوامع امروزی، بیان این عبارت کافی است که توسعة ملی به‌ویژه، اقتصادی، اجتماعی و محیطی، مستلزم رفتار‌های خاص به‌ویژه در زمینه‌های مختلف زندگی انسانی است و به‌شدت به فرهنگ و باور‌های فرهنگی وابسته است. در واقع، فرهنگ، تغییرات اساسی در طرز تفکر و شیوة رفتار افراد به وجود می‌آورد که بنیان توسعة پایدار بر آن استوار است (دیوسالار و همکاران، 1391: 6).

در دهه‌های اخیر در سطوح جهانی و ملی توجه زیادی به ارتقای شاخص‌های توسعة پایدار فرهنگی می‌شود. برنامۀ عمل کنفرانس جهانی پکن پیرامون زنان (1995) در راستای تحقیق توسعة فرهنگی زنان روستایی، پنج بعد مهم از توانمندسازی زنان را مشارکت اقتصادی، فرصت اقتصادی، توانمندسازی سیاسی، دستیابی به آموزش و بهداشت و تأمین رفاه معرفی کرده است. زنان از طریق انتقال انواع گوناگون فرهنگ معنوی با توجه به توانایی‌هایشان در بازسازی خلّاق و انطباق این‌گونه فرهنگ‌ها با محیط‌های دگرگون‌شونده قادرند در تداوم شیوه‌های بیان فرهنگی محلی مؤثر باشند و به عبارتی تنوع فرهنگی را تضمین کنند. بدان سبب که در بیشتر جوامع، پرورش و تربیت فرزندان، مسئولیت اصلی زنان است، آن‌ها همواره نقش محوری در حفظ سنت‌ها و انتقال بین نسلی قواعد رفتاری، اخلاقیات، روش‌ها و مهارت‌ها داشته‌اند؛ قلمروهایی‌که غالباً برای حفظ مناسبات خانوادگی و انسجام اجتماعی حیاتیند (پهلوان، 1378، 65). بر اساس الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، توسعة فرهنگی بر افزایش دانایی و توانمندسازی زنان تأکید می‌کند. توسعه و پیشرفت از نظر الگوی ایرانی ـ اسلامی بر این شاخص‌ها استوار است: دانش، پای‌بندی و تعهد، مسئولیت، محبت، انسجام و مشارکت، توجه به ظرفیت‌های انسانی، علایق دینی، هشیاری، پشتکار و عدالت (شعبانی و همکاران، 1391، 153-121)، حفظ بنیان خانواده، جلوگیری از رواج الگوهای زودگذر در خانواده، حفظ هویت دینی و ملی و حفظ مناسبت بین نسلی و پویایی خانواده و جامعه (صادقی فسایی و عرفان‌منش، 1392، 83-63).

رسانه، دروازه‌ای است که فرهنگ از طریق آن به افراد منتقل می‌شود؛ اگرچه محتوای رسانه، عنصری فرهنگی به شمار می‌آید (دینسر[10]، 2011: 63). رسانه‌ها جایگاه و فضای بسترسازی فرهنگی، تأمل و ژرف‌اندیشی دربارة اهمیت معنا و اندیشه‌ورزی با توجه به متن فرهنگی و ساخت اجتماعی قلمداد می‌شوند که به تقویت و بازسازی الگوی منسجمی از معنا و تأسیس کانون ارزشی مبادرت می‌ورزند. بدون ارتباطات، فرهنگی وجود نخواهد داشت (بورن، 1379: 120). رویکرد مطالعات فرهنگی به رسانه بر این است که با توجه به جایگاه مستقل فرهنگ، پیام رسانه از یک‌سو در زیرمجموعه‌ای از مباحث فرهنگی جای می‌گیرد؛ زیرا معنای موجود در ساختار محتوایی پیام‌ها را آشکار می‌کند و از سوی دیگر، پیام ارتباطی نیز به دگرگونی فرهنگی در مخاطبان اهتمام می‌ورزد (دهشیری، 1384: 41).

رسانة جمعی در معنای وسیع کلمه، وسایل ارتباطی را شامل می‌شود که در سطح گسترده‌ای، اطلاعات، اخبار، عقاید و نظرها را انتشار می‌دهند. از انواع مختلف طبقه‌بندی رسانه‌ها به رسانه‌های بزرگ (از جمله رادیو، تلویزیون، سینما، کامپیوتر و غیره) و رسانه‌های کوچک (نظیر نوار‌های ضبط صوت، پروژکتور، اورهد، DVD وCD و غیره) اشاره می‌شود (معتمدنژاد، 1383: 274؛ بختیاری، 1390).

رابطة متقابل فرهنگ و رسانه، ریشه در تاریخ حیات بشر دارد و پیدایش رسانه، همزاد جامعه بوده است (ساروخانی، 1385). فرهنگ و ارتباطات در روابط، هم‌زیست و در عمل، جدایی‌ناپذیرند.

دربارة نظریه‌ها و دیدگاه‌های مرتبط با نقش رسانه، نظریات ذیل بیان می‌شود.

الف) نظریۀ برجسته‌سازی: این نظریه نقش وسایل ارتباطی را در انتقال، انتشار اطلاعات و نوآوری‌ها (پیام) همراه با نوعی برجسته‌سازی یا اولویت‌بخشی برای مخاطب می‌داند و تأثیرات آن‌ها را به‌ویژه در حوزۀ رفتار محدود ‌می‌کند و به‌طور عمده بر جایگاه آن‌ها در ایجاد شناخت، آگاهی و احیاناً تغییر نگرش در افراد تأکید می‌کند. بنابراین طبق این نظریه رسانه‌ها با برجسته‌ساختن برخی موضوعات بر اطلاعات مردم تأثیر می‌گذارند (هاگت، 1379: 88).

ب) نظریۀ کاشت: بر اساس این نظریه، تلویزیون در کارکرد گزارشگری خود به ابلاغ پیام‌های به هم پیوسته‌ای گرایش دارد که درس‌های یکسانی را پیاپی نمایش می‌دهد. اثر این مواجهه با پیام‌های مشابه چیزی را تولید می‌کند که آن را کاشت می‌دانند. کاشت فراگردی بی‌سمت و سو نیست؛ بلکه شبیه فراگردی جاذبه‌ای است. هر گروه بیننده ممکن است در جهت متفاوت تلاش کند، اما همۀ گروه‌ها در تأثیر جریان مرکزی واحدی هستند. اصل فراگرد کاشت، ساخت تصویر دنیای اطراف است (واتسون[11]، 2008).

ج) نظریۀ شکاف آگاهی یا اطلاعات: از نظر تیکنور و دنوهو که برای نخستین بار نظریۀ شکاف آگاهی یا اطلاعات را مطرح کرده‌اند این مفهوم چنین تعریف می‌شود: «به همراه افزایش انتشار اطلاعات از طریق رسانه‌های جمعی در یک نظام اجتماعی، بخش‌هایی از جمعیت که از آگاهی‌های ابتدایی و پایگاه اجتماعی، اقتصادی بالاتری برخوردارند، خیلی سریع‌تر و بیشتر از بخش‌هایی که آگاهی‌های اولی را نداشته‌اند و نیز پایگاه اجتماعی، اقتصادی پایین‌تری دارند، اطلاعات کسب می‌کنند؛ در نتیجه شکاف آگاهی و اطلاعات میان این دو بخش به جای کاهش، افزایش پیدا می‌کند (رزاقی، 1381: 164).

در ادامۀ نظریات با توجه به جامعۀ هدف در پژوهش حاضر برخی از مهم‌ترین نظریات مربوط به توسعة فرهنگی زنان روستایی بررسی خواهد شد.

نظریۀ توانمندسازی: این نظریه بیشتر بر اساس شرایط کشورهای در حال توسعه و از تجربه‌های سازمان‌های دست‌اندرکار مسایل زنان طراحی شده است. محور اصلی این نظریه، تغییر ساختار و شرایطی است که نابرابری را به زنان تحمیل می‌کند. نظریة توانمندسازی با هدف ارتقای توانمندی‌های زنان برای مشارکت با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی ـ اجتماعی کشورها و موضوع مورد نظر کاملاً انعطاف‌پذیر است. در فرایند توانمندسازی اجتماعی زنان روستایی نیز به‌ویژه تأکید بر آگاه‌سازی است؛ زیرا باور بر این است که نابرابری‌های اجتماعی تا حدود زیادی از نابرابری‌های اطلاعاتی ناشی می‌شود. بنابراین، توسعة منابع و کانال‌های ارتباطی و اطلاعاتی در روستاها با دیدگاه و رویکرد توانمندسازی اجتماعی حتی بر سطوح فردی و اجتماعی نیز آثار روانی دارد؛ برخی از آثار مثبت آن عبارت از این است: ارتقای آگاهی، کسب مهارت‌های نوین، اصلاح نگرش‌ها، احساس اعتماد به نفس، ارزش و احترام قایل‌شدن برای خود و ایجاد این حس در دیگران، پشتیبانی از سایر افراد، مشارکت در فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها، کمک به شبکه‌بندی و ایجاد تشکل‌ها، احساس تعلق به گروه، ایجاد انگیزه و تحرّک و علاقة بیشتر برای انجام کار، امیدواری و خوشحالی، احساس مفید‌بودن و غیره (شابیر و همکاران[12]، 2013). علاوه بر این، استفاده از منابع و کانال‌های ارتباطی و اطلاعاتی، فرصت‌هایی چون تبادل اطلاعات و دسترسی به آموزش‌های مناسب پیش‌روی زنان روستایی قرار می‌دهد (مارسلا[13]، 2002).

رویکرد دانایی‌محوری: رویکردی است که در تمام برنامه‌های توسعه و در چهارچوب توسعة پایدار دنبال می‌شود و این بنیان‌ها را دارد: 1) ابداعات و نوآوری‌ها؛ 2) آموزش و منابع انسانی؛ 3) زیرساخت‌های اطلاعاتیICT ، 4) قانون‌گرایی (احترام به قوانین و نظم‌پذیری) (مصلی‌نژاد، 1390: 67-64). بنابراین با توجه به بنیان‌های مذکور رویکرد دانایی محوری، دست‌آویز مناسبی در راستای توسعة همة اقشار جامعه به‌ویژه زنان روستایی است. به‌طور کلی با توجه به مطالب بیان‌شده برای بررسی اثرات رسانه‌های جمعی بر زنان روستایی دهستان کیار غربی که در مطالعة حاضر توجه اصلی به تلویزیون بوده، از شاخص‌ها و زیر شاخص‌های ذیل استفاده شده است (جدول 1). بر اساس چهارچوب نظری، فرضیه‌های تحقیق در پاسخ به پرسش‌ها چنین صورت‌بندی می‌شود:

1- نقش‌آفرینی برنامه‌های تلویزیونی بر ارتقای توسعۀ فرهنگی زنان دهستان کیار غربی نامطلوب بوده است.

2- عوامل متعددی در نقش برنامه‌‌های تلویزیونی بر توسعۀ فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی مؤثرند.

 

 

 

جدول- 1: شاخصها و زیر شاخص‌های پژوهش برای بررسی اثر برنامههای تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان روستایی

موضوع

شاخص اصلی

شاخص فرعی

تأثیر رسانه‌های جمعی با تأکید بر تلویزیون بر ارتقای توسعۀ فرهنگی زنان روستایی

بهبود نظام دانایی

کمک به شناخت ارزش‌ها و باورهای فرهنگی زنان روستایی

افزایش دانش زنان روستایی  نسبت به فرهنگ عمومی

افزایش شناخت زنان در زمینۀ فعالیت‌های فراغتی، تفریحی، ورزشی و بازدیدها

افزایش شناخت در زمینة سلامتی (جسمی و روانی)

آشنایی با سبک مناسب زندگی و فعالیت زنان روستایی

بروز خلاقیت‌ها و حمایت از ابتکارات زنان روستایی

بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی

افزایش مصرف کالاهای فرهنگی زنان روستایی

افزایش میزان استفاده از فضاهای فرهنگی در بین زنان روستایی

حفظ و تقویت هویت فرهنگی زنان روستایی

حفظ و تقویت هویت ملی زنان روستایی

حفظ و تقویت هویت مذهبی زنان روستایی

حفظ و تقویت هویت محلی زنان روستایی

بهبود نظام مهارت

بهبود شناخت زنان روستایی در زمینۀ فعالیت‌های هنری

آموزش و افزایش مهارت زنان روستایی

افزایش سرمایۀ اجتماعی

تشویق به همکاری با نهادهای فرهنگی (برنامه‌های فرهنگی)

افزایش ارتباطات اجتماعی در بین زنان روستایی

تقویت انگیزه و تمایل زنان روستایی به مشارکت در امور اجتماعی

بهبود نظام توانایی

تقویت سخنوری و تنوع زبانی

کمک به افزایش خوداتکایی زنان روستایی

ایجاد حس خوداثربخشی در زنان روستایی

تقویت خودباورمندی زنان روستایی

مأخذ: یافته‌های پژوهش، 1393

 

روش تحقیق

پژوهش حاضر از نوع توصیفی ـ تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شده است. جمع‌آوری اطلاعات به شیوة اسنادی و میدانی است. جامعة آماری تحقیق شامل زنان بالای 15 سال دهستان کیار غربی (4875= (N است که با استفاه از رابطۀ کوکران، 357 نفر از زنان این دهستان برای نمونه انتخاب شدند. توزیع جامعۀ نمونه با روش تصادفی و طبقه‌ای انجام شد. ابزار اصلی پژوهش، پرسش‌نامۀ محقق‌ساخته است که روایی آن را استادان دانشگاه و کارشناسان متخصص انجام دادند. ضریب آلفای کرونباخ حاصل‌شده برای همۀ ابعاد پرسش‌نامه بیش از 7/0 محاسبه شد (جدول 2). برای تحلیل داده‌ها از آزمون t تک‌نمونه‌ای و تحلیل رگرسیون در نرم‌افزار SPSS، استفاده شد. آزمون T برای مقایسۀ نقش برنامه‌های تلویزیونی در حوزه‌ها و شاخص‌های مختلف توسعۀ فرهنگی به کار برده شد؛ یعنی تفاوت‌های حوزه‌ها و شاخص‌های توسعۀ فرهنگی از نظر نقش برنامه‌های تلویزیونی نسبت به یک حد متوسط و مبنا ارزیابی و مقایسه شد.

 

جدول- 2: ضریب آلفای کرونباخ محاسبه‌شده برای بخش‌های مختلف پژوهش

بعد فرهنگی

ضریب آلفای کرونباخ

بعد فرهنگی

ضریب آلفای کرونباخ

بهبود نظام دانایی

813/0

بهبود نظام مهارت

862/0

بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی

798/0

افزایش سرمایۀ اجتماعی

851/0

حفظ و تقویت هویت فرهنگی زنان روستایی

774/0

بهبود نظام توانایی

819/0

مأخذ: یافته‌های تحقیق، تابستان 1393

موقعیت جغرافیایی منطقۀ مطالعاتی

دهستان کیار غربی از توابع شهرستان کیار استان چهارمحال بختیاری، 9814 نفر جمعیت (4939 نفر مرد و 4875 نفر زن) و 10 نقطۀ روستایی با مرکزیت روستای خراجی دارد. موقعیت منطقه در شکل (2) ارائه شده است.

 

شکل- 2: موقعیت جغرافیایی دهستان کیار غربی در استان چهارمحال بختیاری و کشور(ترسیم: نگارندگان)

 

یافته‌های تحقیق

دربارة مدت زمان استفادۀ هر یک از پاسخگویان از تلویزیون در طول روز، نتایج تحقیق نشان داد پاسخگویان، روزانه به‌ طور میانگین 3/4 ساعت تلویزیون نگاه می‌کنند. بیشترین و کمترین زمان تماشای تلویزیون به‌ترتیب 1 و 11 ساعت بوده است. نتایج بررسی بخش مورد علاقة پاسخگویان در برنامه‌های تلویزیونی نشان داد بخش مورد علاقۀ 8/38 درصد افراد مطالعه‌شده، فیلم و سریال بوده است. همچنین بخش مورد علاقۀ 1/11 درصد برنامه‌های آموزشی، 6/10 درصد اخبار، 8/5 درصد برنامه‌های مذهبی، 3/3 درصد برنامه‌های ورزشی است و حدود 4/30 درصد اعلام کرده‌اند که همۀ بخش‌های برنامه‌های پخش‌شده از تلویزیون را در صورت داشتن وقت کافی تماشا می‌کنند.

بررسی نقش تلویزیون بر حوزه‌ها و شاخص‌های توسعۀ فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی

با توجه به نرخ بالای تماشای تلویزیون در بین زنان منطقه، تأثیر تلویزیون در توسعۀ فرهنگی زنان روستایی ارزیابی شد (جدول 3 و 4). برای بررسی اثر کلی برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی، ترکیب 73 گویه در قالب 18 شاخص فرعی و 6 شاخص اصلی استفاده‌شده در تحقیق به کار برده شد. نتایج جدول (3) نشان می‌دهد از نظر 8/29 درصد افراد مطالعه‌شده، تأثیر مثبت تلویزیون در توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی در حد کم و بسیار کم و از نظر 49 درصد افراد در حد متوسط است و از نگاه 2/21 درصد پاسخگویان، برنامه‌های مذکور تأثیرات مثبت زیاد و بسیار زیاد بر توسعۀ فرهنگی زنان دهستان داشته‌اند. برای بررسی نقش برنامه‌های تلویزیونی در سطح توسعۀ فرهنگی زنان روستایی منطقه از آزمون t تک‌نمونه‌ای (مبنا= 3) استفاده شد. با توجه به منفی‌بودن حد بالا و پایین و همچنین منفی‌بودن اختلاف میانگین، اثر برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی نامطلوب است.

جدول- 3: بررسی اثر تلویزیون بر توسعة فرهنگی زنان دهستان کیار غربی

سطح

فروانی

درصد فراوانی

درصد فروانی تجمعی

بسیار ضعیف

22

1/6

1/6

ضعیف

85

7/23

8/29

متوسط

176

49

8/78

زیاد

60

7/16

5/95

بسیار زیاد

16

5/4

100

مجموع

359

100

-

مأخذ: یافته‌های تحقیق، تابستان 1393

جدول- 4: نتایج حاصل از آزمون t تک‌نمونه‌ای برای بررسی اثر تلویزیون بر توسعة فرهنگی زنان دهستان کیار غربی

اثرات تلویزیون بر توسعۀ فرهنگی زنان روستایی

Test Value = 3

T

سطح معناداری

میانگین

انحراف از میانگین

اختلاف با فاصلۀ 95 درصد

حد پایین

حد بالا

158/2-

032/0

9/2

103/0-

20/0-

01/0-

مأخذ: یافته‌های تحقیق، تابستان 1393

 

پس از بررسی نقش کلی برنامه‌های تلویزیونی بر سطح توسعۀ فرهنگی زنان دهستان کیار غربی، تأثیر برنامه‌های مذکور از نظر شاخص‌های اصلی 6گانۀ پژوهش با استفاده از آزمون t تک‌نمونه‌ای بررسی شد (جدول 5). نتایج نشان می‌دهد در بین 6 شاخص اصلی بررسی‌شده، نقش رسانه‌ها در سه شاخص بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی، بهبود نظام مهارت و بهبود نظام توانایی به‌ترتیب با میانگین 11/3، 12/3 و 19/3، بالاتر از عدد مبنا (3) بوده است؛ بنابراین با توجه به میانگین شاخص‌های مذکور (بیش از حد متوسط) نقش رسانه‌ها در توسعۀ فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی در این سه شاخص، مطلوب بوده است. برخلاف سه شاخص مذکور، نتایج بیانگر این است که تأثیر برنامه‌های تلویزیونی در سه شاخص بهبود نظام دانایی، حفظ و تقویت هویت فرهنگی و افزایش سرمایة اجتماعی به‌ترتیب با میانگین 89/2، 84/2 و 74/2، کمتر از حد مبنا بوده است؛ بنابراین نقش برنامه‌های تلویزیونی برای ارتقای سه شاخص مذکور، نامطلوب بوده است.

جدول- 5: نتایج آزمون t تک‌نمونه‌ای برای بررسی نقش برنامه‌های تلویزیونی بر توسعۀ فرهنگی زنان دهستان کیار غربی (6 شاخص اصلی)

شاخص اصلی

t

درجه آزادی

سطح معناداری

میانگین

انحراف از میانگین

اختلاف با فاصله
 95 درصد

حد پایین

حد بالا

بهبود نظام دانایی

079/2-

358

038/0

89/2

113/0-

22/0

01/0-

بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی

046/2

358

041/0

11/3

106/0

00/0

21/0

حفظ و تقویت هویت فرهنگی زنان روستایی

223/3-

358

001/0

84/2

159/0-

26/0-

06/0-

بهبود نظام مهارت

065/2

358

040/0

12/3

123/0

01/0

24/0

افزایش سرمایۀ اجتماعی

478/5-

358

000/0

74/2

265/0-

36/0-

17/0-

بهبود نظام توانایی

439/3

358

001/0

19/3

187/0

08/0

29/0

 

 

بعد از بررسی نقش برنامه‌های تلویزیونی بر توسعۀ فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی در قالب 6 شاخص اصلی پژوهش، محققان در پژوهش حاضر یک گام دیگر پایین‌تر آمده و اثرات برنامه‌های تلویزیونی را بر توسعۀ فرهنگی زنان روستایی در محدودۀ مطالعه در قالب 18 شاخص فرعی توسعۀ فرهنگی بررسی کرده‌اند. نتایج نشان می‌دهد در بین 18 زیرشاخص بررسی‌شده (جدول 6) تأثیر برنامه‌های تلویزیونی در 9 شاخص کمک به شناخت ارزش‌ها و باورهای فرهنگی، افزایش دانش زنان روستایی نسبت به فرهنگ عمومی، افزایش مصرف کالاهای فرهنگی زنان روستایی، افزایش شناخت در زمینۀ سلامتی، تقویت سخنوری و زبانی، خلاقیت‌ها و حمایت از ابتکارات زنان روستایی، کمک به افزایش خوداتکایی زنان روستایی، ایجاد حس خوداثربخشی در زنان روستایی و تقویت خودباورمندی زنان روستایی به‌ترتیب با میانگین‌های 27/3، 24/3، 10/3، 23/3، 61/3، 13/3، 16/3، 14/3، 73/3 بالاتر از حد مبنا (عدد 3) بوده است؛ اما در شاخص‌های دیگر پژوهش، اثرات برنامه‌های تلویزیونی پایین‌تر از حد متوسط است.

جدول- 6: نتایج حاصل از آزمون t تک‌نمونه‌ای برای بررسی اثرات تلویزیون بر توسعۀ فرهنگی زنان دهستان کیار غربی در قالب 18 زیرشاخص پژوهش

شاخص فرعی

Test Value = 3

T

Sig

مقدار حاصل

انحراف از میانگین

95 درصد اطمینان

حد پایین

حد بالا

کمک به شناخت ارزش‌ها و باورهای فرهنگی

227/5

000/0

27/3

267/0

17/0

37/0

افزایش دانش زنان روستایی نسبت به فرهنگ عمومی

213/5

000/0

24/3

24/0

15/0

33/0

افزایش شناخت زنان در زمینۀ فعالیت‌های فراغتی، تفریحی، ورزشی و بازدیدها

239/5-

000/0

77/2

234/0-

32/0-

15/0-

افزایش مصرف کالاهای فرهنگی زنان روستایی

350/2

019/0

10/3

103/0

02/0

19/0

افزایش میزان استفاده از فضاهای فرهنگی در بین زنان روستایی

686/4-

000/0

74/2

256/0-

36/0-

15/0-

افزایش شناخت در زمینۀ سلامتی (جسمی و روانی)

201/4

000/0

23/3

226/0

12/0

33/0

حفظ و تقویت هویت فرهنگی زنان روستایی

223/3-

001/0

84/2

159/0-

26/0-

06/0-

بهبود شناخت  زنان روستایی در زمینۀ فعالیت‌های هنری

013/2-

045/0

92/2

081/0

16/0-

00/0

آموزش و افزایش مهارت زنان روستایی

184/2-

030/0

89/2

106/0-

20/0-

01/0-

تشویق به همکاری با نهادهای فرهنگی (برنامه‌های فرهنگی)

008/2-

.045/0

88/2

123/0-

24/0-

00/0

تقویت سخنوری و تنوع زبانی

723/11

000/0

61/3

613/0

51/0

72/0

آشنایی با سبک مناسب زندگی و فعالیت زنان روستایی

111/2-

035/0

89/2

109/0-

21/0-

01/0

بروز خلاقیت‌ها و حمایت از ابتکارات زنان روستایی

172/2

030/0

13/3

.131/0

01/0

25/0

افزایش ارتباطات اجتماعی در بین زنان روستایی

149/2-

032/0

89/2

111/0-

21/0-

01/0-

تقویت انگیزه و تمایل زنان روستایی به مشارکت در امور اجتماعی

589/4-

000/0

77/2

226/0-

32/0-

13/0-

کمک به افزایش خوداتکایی زنان روستایی

026/3

003/0

16/3

159/0

06/0

26/0

ایجاد حس خوداثربخشی در زنان روستایی

183/2

030/0

14/3

136/0

01/0

26/0

تقویت خودباورمندی زنان روستایی

577/10

000/0

73/3

727/0

59/0

86/0

مأخذ: یافته‌های تحقیق، تابستان 1393

 

توزیع فضایی و گروه‌بندی روستاها بر اساس امتیاز نهایی حاصل از نقش برنامه‌های تلویزیون در توسعۀ فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی

از طریق روش مجموع وزنی، امتیازات روستاها از نظر نقش تلویزیون در توسعۀ فرهنگی زنان روستایی، محاسبه و بر اساس آن سطح‌بندی روستاهای منطقه با روش تحلیل خوشه‌ای سلسله‌مراتبی انجام شد؛ در نتیجه روستاهای منطقه در 3 خوشۀ همگن دسته‌بندی شد و با توجه به وضعیت هر خوشه، طبقه‌بندی آن‌ها در 3 سطح با تأثیرپذیری زیاد، متوسط و کم صورت گرفت. سطح اول روستاهای با تأثیرپذیری در سطح زیاد (روستای قلعه تک)، سطح دوم روستاهای با تأثیرپذیری متوسط (روستاهای خراجی، قلعه ممکا، شهرک زوردگان، جعفرآباد، تشنیز، امیرآباد، اسلام‌آباد و سلم) و سطح سوم روستاهای با تأثیرپذیری در سطح کم (روستای حاجی‌آباد) را شامل می‌شود. توزیع فضایی و میزان تأثیرپذیری روستاها با استفاده از GIS در قالب نقشه نمایش داده شده است (شکل 4).

 

 

شکل- 3: گروه‌بندی روستاهای دهستان کیار غربی بر اساس نقش تلویزیون در توسعۀ فرهنگی زنان روستایی

 

شکل- 4: توزیع فضایی روستاهای مطالعه‌شده و میزان تأثیرپذیری زنان روستایی از برنامه‌های تلویزیونی در زمینۀ فرهنگی

 

ارزیابی عوامل مؤثر بر جذب زنان روستایی دهستان کیار غربی به تماشای برنامه‌های تلویزیونی با روش رگرسیون

در پژوهش حاضر برای تعیین سهم نسبی متغیرهای مستقل در متغیر وابسته (اثر برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان دهستان کیار غربی) از روش رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج به ‌دست آمده بیانگر این است ‌که 10 متغیر به‌‌طور هم‌زمان بر میزان اثرات برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان محدودۀ مطالعه تأثیر می‌گذارند. ضریب هم‌بستگی چندگانه (857/0= R، 734/0=R Square، 723/0= Adjusted R Square) نشان می‌دهد که 4/73 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابسته با متغیرهای مستقل مطرح‌شده، تبیین می‌شود (عوامل جذب 10گانه طبق جدول 8). با توجه به نتایج جدول (10)، معادلة خطی حاصل از تحلیل رگرسیون به شکل ذیل است:

X10302/0 + X9441/0 + X8731/0 + X7618/0 + X6876/0 - X5333/0 + X4152/0 – X3188/0 + X2813/0 + X1888/0 + 831/0 - = Y

در مورد سهم هر یک از متغیرهای مذکور در تماشای تلویزیون و اثرگذاری برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی، باید به مقادیر بتا مراجعه کرد؛ زیرا این مقادیر، استاندارد هستند و امکان مقایسه و تعیین سهم نسبی هر یک از متغیرها را فراهم می‌کنند. بر اساس بتای به‌دست‌آمده برای متغیر توجه به مشکلات پیش روی زنان به ازای یک واحد تغییر در متغیر مذکور به اندازۀ 888/0 در انحراف معیار متغیر وابسته، تغییر ایجاد می‌شود. دومین متغیری که بیشترین تأثیر را بر انحراف معیار متغیر وابسته تحقیق می‌گذارد، متغیر گسترش فرهنگ مدرن (توجه کم به فرهنگ و خواسته‌های زنان محلی) با ضریب منفی است که به ازای یک واحد تغییر در این متغیر به اندازۀ 876/0 در متغیر وابسته، تغییر به وجود می‌آید. اما متأسفانه 4 عامل (آموزش زبان‌های محلی، آموزش خانواده، آداب و رسوم محلی و بهبود روحیۀ همکاری و مشارکت و جمع‌گرایی روستاییان) به‌ترتیب کمترین ضریب بتا را دارند و برنامه‌های تلویزیونی که چنین جاذبه‌هایی داشته‌ باشند در میان برنامه‌های دیگر در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرند. این 4 عامل که شاخص‌های اصلی مطرح در الگوی اسلامی ـ ایرانی را برای توسعه فرهنگی زنان نشان می‌دهند در برنامه‌های تلویزیونی کم‌رنگ هستند و جایگاه پایین‌تری در جذب زنان به تماشای برنامه‌های تلویزیون داشته‌اند.

جدول- 7: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه

متغیرها

ضریب (B)

بتا

آزمون t

Sig

ضریب ثابت

831/0-

-

743/2-

007/0

پخش برنامه در راستای حل مشکلات پیش‌‌روی زنان

793/0

888/0

823/7

000/0

پخش برنامه در راستای ارتقای آگاهی از حقوق زنان

691/0

813/0

060/3

002/0

پخش برنامه‌های آموزش زبان‌های محلی

140/0

188/0

839/11

000/0

تبلیغ کالاهای تجملی و لوکس

142/0-

152/0-

021/3-

003/0

پخش برنامه‌ برای تقویت آداب و رسوم محلی

317/0

333/0

238/15

000/0

پخش برنامه با موضوع فرهنگ مدرن (توجه کم به فرهنگ و خواسته‌های زنان محلی)

745/0-

876/0-

043/15-

000/0

پخش برنامه‌های مهارت‌آموزی

600/0

618/0

748/11

000/0

پخش برنامه‌ها با ماهیت بهبود روحیۀ همکاری، مشارکت و جمع­گرایی روستاییان

470/0

731/0

287/11

000/0

توجه و تقویت فرهنگ‌های متنوع کشور

489/0

441/0

665/8

000/0

پخش فیلم‌ها و سریال‌های خانوادگی و آموزش خانواده

171/0

302/0

335/7

000/0

 

734/0 = R2

785/0 = R

000/0 = sig

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق، تابستان 1393

 

نتیجه‌گیری

توسعة وضعیت زنان روستایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره پیرو عوامل متعددی است که زمینه‌ساز توسعه یا توسعه‌نیافتن شرایط زنان روستایی در مکان‌های مختلف جغرافیایی خواهد شد. بر اساس الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در هر گونه تغییر فرهنگی باید این شاخص‌ها با یکدیگر همراه باشند: حفظ بنیان خانواده، جلوگیری از رواج الگوهای زودگذر در خانواده، حفظ هویت دینی و ملی، حفظ مناسبت بین نسلی و پویایی خانواده و جامعه، توسعة دانش، پای‌بندی و تعهد، مسئولیت، محبت، انسجام و مشارکت، توجه به ظرفیت‌های انسانی، علایق دینی، هشیاری، پشتکار و عدالت. در قرن حاضر، عصر فناوری ارتباطات و اطلاعات، رسانه‌های جمعی یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در توسعۀ فرهنگی جوامع بشری به‌ویژه زنان روستایی است. از بین رسانه‌های جمعی برنامه‌های پخش‌شده از سازمان صدا و سیمای هر کشور از طریق تلویزیون، عام‌ترین نوع برنامه رسانه‌ای هستند که همواره در دسترس هر خانوده‌ای قرار دارند؛ بنابراین، بررسی نقش برنامه‌های تلویزیونی بر سطح توسعۀ فرهنگی زنان روستایی، موضوعی است که در این پژوهش در روستاهای دهستان کیار غربی تحلیل شد.

آزمون فرضیۀ اول بیان می‌کند که نقش‌آفرینی برنامه‌های تلویزیونی بر ارتقای توسعۀ فرهنگی زنان دهستان کیار غربی نامطلوب بوده است. نتایج تحقیق در راستای این آزمون نشان داد در مجموع، نقش برنامه‌های تلویزیونی بر سطح توسعۀ فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی (مقدار محاسبه‌شده -2.9) پایین‌تر از حد مبنا (3) و نقش‌آفرینی برنامه‌های تلویزیونی در ارتقای شاخص‌های توسعۀ فرهنگی زنان دهستان کیار غربی در حد ضعیف و بسیار ضعیف بوده است. این یافته‌ها با نتایج پژوهش‌های قلیپور و همکاران (1385)، بوذری (1387)، باهنر و جعفری کیذقان (1389) و هوست (2009) که نشان‌دهندة تأثیرات ضعیف و منفی رسانه‌ها بر جوامع میزبان و همچنین یافته‌های پژوهش طاهرخانی (1383) که بیانگر تأثیرات رسانه‌ها بر مهاجرفرستی از روستا بوده، هم‌سو است. تحلیل اثرات برنامه‌های تلویزیونی بر شاخص‌های اصلی پژوهش (6 شاخص) نشان داد تأثیر رسانه‌ها بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی در سه شاخص بهبود فرهنگ استفاده از کالاها و اماکن فرهنگی، بهبود نظام مهارت و بهبود نظام توانایی به‌ترتیب با میانگین، 11/3، 12/3 و 19/3 مثبت است و در سه شاخص بهبود نظام دانایی، حفظ و تقویت هویت فرهنگی و افزایش سرمایۀ اجتماعی به‌ترتیب با میانگین 89/2، 84/2 و 74/2 در وضعیت مساعدی نیست؛ بنابراین برای بهبود وضعیت اثربخشی برنامه‌های تلویزیونی بر توسعۀ فرهنگی زنان روستایی توجه به سه شاخص مذکور و تقویت آن‌ها از ضروریات به شمار می‌رود. در ادامه، اثرات برنامه‌های مذکور در شاخص‌های 18گانۀ توسعۀ فرهنگی زنان بررسی شد. نتایج مشخص کرد که در بین شاخص‌های بررسی‌شده، 9 شاخص میانگین بیشتر از عدد مبنا و برنامه‌های تلویزیونی تأثیر ناچیزی بر 9 شاخص دیگر داشته است.

نتایج تحقیق در راستای آزمون فرضیه دوم که بیان می‌کند عوامل متعددی در نقش برنامه‌های تلویزیونی بر توسعة فرهنگی زنان روستایی دهستان کیار غربی مؤثرند، نشان داد 10 متغیر به‌طور هم‌زمان بر متغیر وابسته تأثیرگذارند. متغیرهای مذکور بر حسب تأثیرگذاری عبارت‌ از این هستند: پخش برنامه برای حل مشکلات پیش‌روی زنان، گسترش فرهنگ مدرن (توجه کم به خواسته‌های زنان و فرهنگ محلی)، ارتقای آگاهی زنان از حقوق خود، تقویت حضور و مشارکت زنان در جامعه، مهارت‌آموزی، معرفی فرهنگ‌های مختلف کشور، تقویت آداب و رسوم محلی و پخش فیلم‌ها و سریال‌های خانوادگی،‌ آموزش زبان‌های محلی و تبلیغ کالاهای تجملی و لوکس. متأسفانه 4 عامل (برنامه‌های با موضوع آموزش زبان‌های محلی، آموزش خانواده، آداب و رسوم محلی و حضور و مشارکت زنان در اجتماع) به‌ترتیب کمترین ضریب بتا را دارند و برنامه‌های تلویزیونی که چنین جاذبه‌هایی داشته‌ باشند در میان برنامه‌های تلویزیونی در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرند. این 4 عامل که شاخص‌های اصلی مطرح در الگوی اسلامی ـ ایرانی را برای توسعة فرهنگی وضعیت زنان نشان می‌دهند در برنامه‌های تلویزیونی کم‌رنگ هستند و جایگاه پایین‌تری در جذب زنان به تماشای برنامه‌های تلویزیون داشته‌اند.

با توجه به نتایج تحقیق و تهدید اساسی که از جانب برنامه‌های ماهواره‌ای پیش روی توسعۀ پایدار فرهنگی زنان در نواحی روستایی کشور وجود دارد، برای رفع آسیب‌های رسانه‌های جمعی بیگانه و افزایش اثربخشی برنامه‌های تلویزیون ملی و جذب زنان روستایی برای تماشای این برنامه‌ها راهکارهای ذیل ارائه می‌شود. چنین راهکارهایی منطبق با ماهیت تولیدگرای روستاها، حفظ هویت محلی و آداب و رسوم، حفظ و تقویت بنیاد خانواده، پای‌بندی به هویت مذهبی و ملی و جامعه‌پذیری فرزندان بیان می‌شود.

آسیب‌شناسی دقیق برنامه‌های تلویزیونی از نظر تضاد با فرهنگ اصیل محلی و مذهبی روستایی از دیدگاه کارشناسان فرهنگی قبل از پخش برنامه از رسانه.

توجه بیشتر به تهیۀ برنامه‌های مهارت‌آموزی زنان روستایی در راستای ارتقای کیفیت شغلی آن‌ها و یا آموزش مشاغل جدید، صنایع دستی ـ هنری، کارگاه‌های خانگی و در نتیجه حمایت از فرهنگ استقلال اقتصادی خانوار روستایی.

توجه بیشتر به تهیه و پخش برنامه‌ها و فیلم‌های معرفی ارزش‌های فرهنگی نهفته در روابط روستاییان شامل اعتماد، صداقت، همکاری و خیرخواهی.

توجه بیشتر به تبلیغ فرهنگ تلاش، کار و تولید بین فیلم‌ها، سریال‌ها و مستندها.

تهیۀ مستندها و برنامه‌های جذاب برای گسترش فرهنگ بازدید از اماکن تاریخی، فرهنگی و مذهبی در بین زنان.

تهیۀ برنامه‌‌هایی برای معرفی ارزش واقعی زن روستایی ایرانی و جایگاه والای او در نظام خانواده و کشور و کاهش تمایل زنان روستایی به مدگرایی، مصرف‌گرایی، پذیرش فرهنگ بیگانه و سرمایه‌داری.



[1] Mehta

[2] Johnson

[3]Dahal

[4] Dhoest and Simons

[5] Mooko

[6] Swami et al

[7] Goodwin

[8] Ohala

[9] Mills & Brown

[10] Dincer

[11] Watson

[12] Shabir et al

[13] Marcella

1- احمدی، مهناز و احمدی، میلاد (1393)، نقش رسانه‌های جمعی در سلامت جامعه، اولین همایش سراسری روانشناسی سلامت ایران، 25-23 اردیبهشت ماه، صفحه 554، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
2- اخترشهر، علی (1386)، رسانه‌های جمعی و نقش آن در جامعه‌پذیری دینی، معرفت، س 16، ش 123، صص 117-101.
3- اردلان، فریدون (1381)، مجموعۀ مقالات توسعۀ فرهنگی، ترجمه احمد صبوری، شهرآشوب امیرشاهی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.
4- الاالدین وندی، آیدا (1393)، تببین نقش رسانه‌های جمعی بر ارتقای سطح توسعۀ فرهنگی زنان روستایی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: علی حاجی‌نژاد، دانشکده علوم انسانی، گروه جغرافیا، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
5- باهنر، ناصر و جعفری کیذقان، طاهره (1389)، تلویزیون و تأثیرات کاشتی آن بر هویت فرهنگی ایرانیان، تحقیقات فرهنگی ایران، شماره 12، صص 156-131.
6- بختیاری، مهدی (1390)، بررسی رابطه بین مصرف رسانه‌های ارتباط جمعی (ماهواره، رادیو، تلویزیون، روزنامه، اینترنت و...) و دینداری با تأکید بر مصرف رادیو و تلویزیون (مطالعۀ موردی: شهر قم)، دین و رسانه، شماره 98، صص 78-64.
7- بوذری، سیما (1387)، نقش ارتباطات جمعی در توسعۀ پایدار روستا (مطالعۀ موردی: روستاهای استان قزوین)، پایان‌نامه دوره دکتری، استاد راهنما دکتر رحمانی فضلی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
8- بورن، آد (1379)، بعد فرهنگی ارتباطات برای توسعه، ترجمه: مهرسیما فلسفی؛ تهران، انتشارات مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا سیما.
9- پهلوان، چنگیز (1378)، فرهنگ‌شناسی، گفتارهایی در زمینۀ فرهنگ و تمدن، چاپ اول، تهران، پیام امروز، همایش بین‌المللی نقش زنان در انتقال میراث فرهنگ معنوی.
10- جبارلو شبستری، بهرام (1380)، کار ویژۀ اینترنت در فرایند توسعۀ روستاهای ایران، همایش نقش فناوری اطلاعات در اشتغال، صص 594- 858.
11- جعفری، سعیده و ربیعی، هادی (1393)، نقش رسانه در سلامت روان جامعه، اولین همایش سراسری روانشناسی سلامت ایران، دانشگاه اصفهان، ش 5، صص 25-23.
12- حاجی‌نژاد، علی و الاالدین‌وندی، آیدا (1392)، بررسی نقش رسانه‌های جمعی در بعد اجتماعی زنان روستایی (مطالعۀ موردی: روستای زوردگان، شهرستان کیار)، پژوهش‌های علوم انسانی دانشگاه اصفهان، ش 36، صص 28-42.
13- دادگران، محمد (1391)، مبانی ارتبااطات جمعی، تهران، انتشارات فیروزه.
14- دراستیکل، فیلیپ ون (1382)، ارزیابی مشارکتی ارتباطات روستایی، رهیافتی جدید در تحقیقات و طراحی ارتباطات برای برنامه‌ها و راهبردهای توسعه، ترجمة ابراهیم مردانی بلداچی، تهران، وزارت جهاد سازندگی.
15- دهشیری، محمدرضا (1388)، رسانه و فرهنگ‌سازی، تحقیقات فرهنگی، دوره دوم، شماره 8، صص 208-179.
16- دیوسالار، اسدالله، نقوی، محمدرضا و پایدار، ابوذر(1391)، بررسی و تحلیل نقش فرهنگ در توسعۀ مناطق روستایی با رویکردهای توسعۀ پایدار، مهندسی فرهنگی، ش 67 و 68، صص 107-93.
17- رزاقی، افشین (1381)، نظریه‌های ارتباطات جمعی، تهران، انتشارات پیکان.
18- ریاحی، محمداسماعیل؛ وردی‌نیا، علی‌اکبر و حقگویی اصفهانی، مرضیه (1389)، زنان و سریال‌های تلویزیونی: سنجش انگیزه‌های تماشا و میزان رضایتمندی، پژوهش زنان، دوره 8، شماره1، صص 77-53.
19- ساروخانی، باقر (1385)، فرهنگ علوم اجتماعی، چاپ دوم، تهران، انتشارات کیهان.
20- سام‌آرا، عزت‌الله (1386)، بهره‌مندی روستاییان از مطبوعات و نقش آن در توسعۀ روستایی، مجله روستا و توسعه، سال دهم، شماره 1، صص 177-155.
21- سواری، مسلم؛ شیری، نعمت‌الله و اسدی، علی (1392)، نقش منابع و کانال‌های ارتباطی و اطلاعاتی در توانمندسازی زنان روستایی شهرستان دیواندره، پژوهش‌های روستایی، دوره 4، شماره 2، صص 384-365.
22- شادی‌طلب، ژاله (1380)، بانک زنان روستایی حصاربن: حاصل یک رهیافت مشارکتی، پژوهش زنان، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان، دوره 1، شماره 4، صص 143-128.
23- شاه‌طالبی، بدری؛ قلی‌زاده، آذر و شریفی، سعید (1388)، تدوین مؤلفه‌های فرهنگ شهروندی در حیطۀ ارزش‌ها و هنجارها برای دانش‌آموزان دورۀ راهنمایی تحصیلی، رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، ش5، صص 76-57.
24- شعبانی، هادی؛ رخشنده‌نیا، سیده اکرم و حسینی اجداد، اسماعیل (1391)، الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت با تکیه بر عناصر علم، محبت و آزادی از منظر دین، نشریه مطالعات الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی، س1، ش 1، صص 60-85..
25- شکیبازاده، الهام (1386)، تولید و تأثیر پیام در رسانه‌های جمعی با رویکرد سلامت، پژوهش و سنجش، ش 49، صص 28-9.
26- صادقی فسایی، سهیلا و عرفان‌منش، ایمان (1392)، تحلیل جامعه‌شناختی تأثیرات مدرن‌شدن بر خانوادۀ ایرانی و ضرورت تدوین الگوی ایرانی - اسلامی، زن در فرهنگ و هنر، دوره 5، شماره 1، صص 84-63.
27- طاهرخانی، مهدی (1382)، توزیع جغرافیایی محصولات فرهنگی و نقش آن در مهاجرت جوانان روستایی (مطالعۀ موردی: استان قزوین)، پژوهش‌های جغرافیایی، شماره 46، صص 45-23.
28- فرجی سبکبار، حسن‌علی؛ نعمتی، مرتضی و خاکی، افشین (1388)، ارزیابی نقش ICTدر توانمندسازی زنان روستایی (مطالعۀ موردی: روستای قرن‌آباد)، جغرافیا (انجمن جغرافیای ایران)، سال هفتم، شماره 22، صص 18-15.
29- فکوهی، ناصر (1379)، درآمدی بر انسان‌شناسی، تهران، نشر نی.
30- قلی‌پور، آرین و روشن‌دل اربطانی، طاهر (1385)، نهادهای رسانه‌ای توسعه محور، محور توسعۀ روستایی: بررسی و تبیین ارتباط بین سازگاری برنامه‌های تلویزیونی شبکۀ استانی و توسعۀ روستایی در استان اردبیل، روستا و توسعه، سال 9، شماره 4، صص 176-137.
31- کازنو، ژان (1364)،  قدرت تلویزیون، مترجم، علی اسدی، انتشارات امیر کبیر، تهران.
32- کاشانی، علیرضا (1387)، توسعۀ فرهنگی، روزنامه رسالت، صفحه 6 انقلاب اسلامی، شماره 6559.
32- کاظم‌زاده، موسی و کوهی، کمال (1389)، نقش وسایل نوین ارتباط جمعی در توسعۀ فرهنگی، موانع و راهکارها، پژوهش فرهنگی، سال دوازدهم، شماره دوازدهم، صص 212-183.
34- کرم‌پور، شکوفه (1390)، نقش رسانه‌ها در توسعۀ فرهنگ جوامع، همایش ملی صنایع فرهنگی و نقش آن در توسعۀ پایدار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه، 17 و 18 اسفند.
35- کلانتری، خلیل؛ اسدی، علی و چوبچیان، شهلا (1388)، تدوین و اعتبارسنجی شاخص‌ها‌ی توسعۀ پایدار مناطق روستایی، فصلنامه مطالعات و پژوهش‌ها‌ی شهری و منطقه‌ای، شماره 2، صص 86-69.
36- گلشنی، علیرضا؛ جدیدی، علی و اسکندری، صالح (1391)، نقش رسانه در توسعۀ سیاسی و اجتماعی با تأکید بر جامعۀ معناگرای ایران، پژوهش‌های سیاسی، سال دوم، شماره1، صص 28-5.
37- مصلی‌نژاد، عباس (1390)، دولت و توسعۀ اقتصادی در ایران، تهران، نشر قاموس.
38- معتمدنژاد، کاظم (1383)، وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
39- میرترابی، مهدیه‌السادات؛ حجازی، یوسف و حسینی، سیدمحمود (1389)، عامل‌های ارتباطی تأثیرگذار بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت‌های پس از برداشت محصولات کشاورزی بخش آسارا کرج، زن و جامعه، س1، ش 4، صص 32-19.
40- هاگت، پیتر (1379)، جغرافیای ترکیبی نو، ترجمه: شاپور گودرزی، چاپ دوم، تهران، انتشارات سمت.
41- Dahal, Sudhamshu (2013), Power, powerment and community radio, media by and for women in Nepal. Womens studies international forum 40(2013), 44-55.
42- Dhoest, A. & Simons, N. (2009), ‘One nation, one audience? Ethnic diversity on and in front of Flemish TV’, Quotidian: Dutch Journal for the study of everyday life.
43- Dincer, S. E. (2011). Multi-criteria Analysis of Economic Activity for European Union Member States and Candidate Countries: TOPSIS and WSA Applications, European Journal of Social Sciences– Vol 21, N 4.
44- Goodwin, D. (2009), Farm Wives labor force participation & Eaerings.Rural sociology, Vol 16, pp: 25-43.
45- Krik Johnson (2000), Immigration and the Changing Social Geography of Indian Cities, Vancouver: Department of Geography, University of British Columbia.
46- Marcelle. G. M. (2002), Information and Communication Technologies (ICT) and their impact on and use as instrument for the Adancement and Empowerment of Women.Retrieved March 25.
47- Mehta, Sh. (2010), Commodity Culture and Porous Socio-Religious boundaries: Muslim Women in Delhi, South Asia Research, Vol. 30, No.1, pp: 1-24.
48- Mills, Deborah & Brown. P. (2004), Art and Wellbeing, Sydney, Australia: Australia Council for the Arts.
49- Moko, N. (2005), The information behaviors of rural women in botswana, library & information, Science Research Vol 17, pp, 115-127.
50- O’Hala, Scott, (2002), Hand ON! Practices and Projects, Community Cultural Development Board,NSW, Australia: Australia Council for the Arts.
51- Shabir, G., Frogh, U., Rooh. Ul., Amin & Ayesha, W. (2013), Mass media, culture &society with the perspective of globalization, modernization and global cultureAsian journal of social sciences & humanities, vol. 2, No 3, pp 4-6l.
52- Sharma, usha (2003), Women Emopwerment through Information Techonolgy.
53- Swami, V. et al (2010), The Attractive Female Body Weight and Female Body Dissatisfaction in 26 Countries across 10 World Regions: Results of the International Body Project I, Personality and Social Psychology Bulletin, Vol 36, No.3.
54- Watson, J. (2008), Media Communication: An Introduction to Theory and Process. 3rd ed.) (pp.-16). New York: Palgrave Mac Millan.