نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه ایلام
2 استادیار گروه شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Iran country such most of developing countries is encounter with problem of working in multi place and population concentration. The process developing urbanism at last decades synchronous with urban- village sever immigrations and synchronous with social, economic, political evolutions in Iran has been of most importance urban unbalanced system model making that can its case founded at resource distributions manner in level these areas. Zagros area including the provinces of Ilam, Kermanshah, Kurdestan, Lorestan, Hamadan is encounter with problems such urban- village sever immigration, places of residences dispersion and substructure mobilizations and facilities distribution default, lack of space unity and lack of functional and regular places of residences hierarchy at this article, for analysing is used from Lorenz curve and jieni index population distribution manner in urban different classes. Those results indicate be inappropriate population distribution in urban different classes. Also with use of moris index engaged with determination and analysing of area urban benefiting levels at different fields of cultural and social and education and health- curative and framework that results indicate from high different at urban benefiting levels.
کلیدواژهها [English]
مقدمه بیان مسأله
شهرنشینی و گرایش شدید جمعیت به سکونت در مناطق شهری حاصل سیاستها و راهکارهای اقتصادی و اجتماعی خاص هرکشور است. این سیاستها در کشورهای در حال توسعه و بویژه در دهههای اخیر، به مهاجرتهای شدید روستا- شهری منجر گردیده و همگام با تحولات سریع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، الگویی نامتوازن در نظام شهری چنین کشورهایی را ایجاد نموده است. در ایران تحولات جمعیتی، اثرات شگرفی را بر ساختار اجتماعی - اقتصادی و کالبدی کشور بر جای گذاشته است. افزایش جمعیت و جا به جایی و مهاجرت آنها از نقاط محروم به نقاط برخوردار، باعث برهم خوردن تعادلهای منطقهای شده است(رهنما،1387: 85-84). بازتاب طبیعی آن بروز مشکلاتی نظیر تسلط شهری، تمرکز فعالیتها و خدمات، عدم تعادل در نظام سلسله مراتب شهری و غیره است. یکی از بارزترین این مشکلات، توزیع نامناسب نظام شهری است که عمدتا" بر پایه تمرکز فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی در یک شبکه شهری بزرگ اتفاق می افتد(پورمحمدی و دیگران، 1388: 119- 118). به تدریج با جهت گیری این نیروها و تمرکز آنها در محدودههای معین، پارهای فضاها امتیازات ویژهای یافته و از سایر پهنههای جمعیتی متمایز میشوند (تقوایی و دیگران، 1387: 60). هم اکنون، تمرکز در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و کالبدی و غیره در بین شهرها و استانهای کشور به شدت وجود دارد و تفاوتهای جدی در برخورداری از امکانات اقتصادی - اجتماعی نمایان است(حناچی، 1383: 79). به طور کلی، در مطالعات شهری و منطقهای بررسی تعداد و پراکنش کانونهای شهری و چگونگی توزیع جمعیت در این سکونتگاهها از جایگاه خاصی برخوردار است. منطقه زاگرس در سال 1385، شامل 119 شهر بود. وتوزیع جمعیت در طبقات شهری بیانگر الگوی نامتوازن توسعه شهری است. شهرهای کمتر از 25 هزار نفر یا روستا- شهرها(87 شهر) بوده است(مرکز آمار ایران، 1385) و فقط 56/11 درصد جمعیت مربوط به این طبقه از شهرهاست. این شهرها در نقاط مختلف منطقه پراکنده هستند که به دلیل قابلیتهای محدود و ناچیز اقتصادی- خدماتی توان پرتوافشانی گسترده به پیرامون خود را ندارند و نمیتوانند نقشی قوی به عنوان کانونهای انتشار و توسعه ایفا نمایند. بنابراین، بررسی وشناخت نواحی شهری و تحلیل قابلیتها و تنگناهای آنها در فرایند برنامه ریزی توسعه اهمیت بسزایی دارد و امروزه آگاهی از امکانات و تنگناهای شهری، نوعی ضرورت جهت ارائه طرحها و برنامههای توسعه محسوب میشود (رضوانی، 1382: 1). به همین منظور، مقاله حاضر در صدد آن است، با بهره گیری از مدلهای کمی و آمارهای جمعیتی و شاخصهای توسعه، توسعه منطقهای زاگرس را بررسی و تحلیل نماید و در نهایت راهبردهایی را در جهت رسیدن به توسعه متعادل منطقهای ارائه نماید.
هدف پژوهش
شناخت وضعیت آرایش فضایی شهرها در نظام سلسله مراتب شهری منطقه و همچنین آگاهی از امکانات و تنگناهای شهری جهت ارائه راهکارهای متناسب با نیازها و شرایط خاص منطقه.
فرضیه تحقیق
توزیع نامناسب خدمات در سطح منطقه بر نظام توزیع جمعیت در کانونهای شهری و نیز ساختار الگوی توسعه منطقه اثر گذاشته است.
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نوع مطالعات کاربردی است که از روشهای تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. جامعه آماری نقاط شهری منطقه زاگرس در سال 1385(119 شهر) است. که در ارتباط با یکدیگر مقایسه و بررسی میگردند. برای تهیه اطلاعات مورد نیاز از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن و مرکز آمار ایران و نیز پژوهشهای میدانی استفاده شده است که با مراجعه مستقیم به ادارات و سازمانهای منطقه، آخرین آمار و اطلاعات گردآوری، و سپس با بهره گیری ازنرم افزارهای SPSS، EXCEL و ARC MAP به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شده است.
متغیرها و شاخصها
فرهنگی- اجتماعی
نسبت کتابخانه به ده هزار نفر، نسبت کتاب به ده هزار نفر، نسبت سینما به ده هزار نفر، نسبت صندلی سینما به ده هزار نفر، درصد باسوادی کل، درصد باسوادی مردان، درصد باسوادی زنان، درصد شهرنشینی از کل منطقه.
آموزشی
نسبت مدرسه ابتدایی به ده هزارنفر،نسبت مدرسه راهنمایی به ده هزارنفر، نسبت دبیرستان وهنرستان به ده هزارنفر.
بهداشتی- درمانی
نسبت بیمارستان به ده هزار نفر، نسبت تخت بیمارستان به ده هزار نفر، نسبت آزمایشگاه به ده هزار نفر، نسبت مراکز بهداشتی- درمانی به ده هزار نفر، نسبت داروخا به ده هزار نفر، نسبت پزشک عمومی به ده هزار نفر، نسبت پزشک متخصص به ده هزار نفر.
زیربنایی
درصد خانوارهای برخوردار از برق، درصد خانوارهای برخوردار از آب لوله کشی، درصد خانوارهای برخوردار از تلفن، درصد خانوارهای برخوردار از گازلوله کشی.
کالبدی
درصد خانوار مالک مسکن، تراکم خانوار در مسکن، تراکم نفر در مسکن، درصد تعداد واحد مسکونی.
محدوده مورد مطالعه
براساس طرح کالبدی ایران، منطقه زاگرس یکی از 10 محدوده تقسیمات کالبدی کشور است که 5 استان ایلام، کرمانشاه، کردستان، همدان و لرستان را شامل میشود و مجموعاً با وسعتی برابر 121518 کیلومترمربع، 5/7 درصد کل وسعت کشور را در بر می گیرد(مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری، 1380: 83). بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، این منطقه دارای 5 استان، 49 شهرستان، 123 بخش، 119 شهر و 362 دهستان است.
جدول(1): تقسیمات کشوری منطقه زاگرس در سال 1385
دهستان |
شهر |
بخش |
شهرستان |
استان |
39 |
19 |
19 |
7 |
ایلام |
83 |
23 |
26 |
9 |
کردستان |
85 |
28 |
29 |
16 |
کرمانشاه |
83 |
23 |
26 |
9 |
لرستان |
72 |
26 |
23 |
8 |
همدان |
362 |
119 |
123 |
49 |
منطقه زاگرس |
منبع: مرکز آمار ایران
نقشه 1: منطقه مورد مطالعه در سطح ملی
دیدگاههای توسعه منطقهای
تا قبل از دهه 1970، نگرش به توسعه منطقهای در کشورهای در حال توسعه، بر پایه برنامه ریزیهای اقتصادی و رشد اقتصادی منطقه استوار بود. ازجمله این دیدگاهها، مدلهای رشدهاورد[1](1948)، دومار[2](1957)، روستو[3](1956)، رودان روزنشتاین[4](1943)، اسکتیووسکی[5](1954)، نورکس[6](1953) و هیرشمن[7](1958) را میتوان برشمرد(ضرابی و موسوی، 1388: 4). مطرح ترین این دیدگاهها، تئوری اقتصادی، رشد نامتعادلی هیرشمن بود. وی با طرح استراتژی نامتعادل، اولویت دادن و انتخاب بخشی از اقتصاد، به عنوان بخش پیشتاز و تمرکز سرمایه در آن را عامل اصلی توسعه منطقهای میدانست. به عقیده وی، بخش صنعت به دلیل داشتن پیوند زیاد بین فعالیتهای مختلف، با بخشهای دیگر باید به عنوان بخش پیشتاز مورد توجه قرار گیرد(روزبهان، 1379: 187-185). هیرشمن نیروهای تمرکز را روی هم رفته قطبش نام نهاد که بر اساس آن توسعه در مرکز، سرانجام به رشد مناطق عقب مانده کمک کرده، توسعه آنها را به دنبال خواهدداشت (Richardman,1977:252).
نظریه راهبرد قطب رشد از جمله دیدگاههای دیگری برای توسعه منطقهای بود. در این تئوری بر سرمایه گذاریهای کلان صنعتی در مراکز بزرگ شهری تأکید میشود(شکویی، 1373: 312). جان فریدمن این دیدگاه را سبب شکل گیری انباشتگیهای شهری و تمرکز منطقهای و پیامدهای آن را در قالب الگوی مرکز پیرامون مطرح مینماید وی رابطه بین مرکز- پیرامون را رابطهای استعماری میداند(گیلبرت و گاگلر، 1375: 64)؛ به گونهای که در مرکز، منابع و فعالیتهای پیش برنده اقتصادی رونق میگیرد، در حالی که پیرامون در فرایند توسعه، حاشیهای و توسعه نیافته باقی میماند و ظهور خصیصه قطبش شدید ناشی از رشد نامتعادل درون منطقهای پدیدار میشود(عظیمی، 1382: 103). عدم موفقیت این استراتژیها در ایجاد تعادل درون منطقهای موجب شد این دیدگاهها و نگرشها دستخوش دگرگونی گردند، به طوری که نگرش سیستمی و یکپارچه به توسعه منطقهای مورد توجه قرار گیرد. ایده اصلی این موضوع اولین بار با کار جانسون[8](1970) و فائل[9](1976) آغاز و مطرح گردید(فنی،1382: 16) تا اینکه راندینلی[10] با طرح رهیافتی به نام « عملکردهای شهری در توسعه روستایی»[11] ایجاد شهرهای کوچک در پیوندی عملکردی با حوزه روستایی را محور قرار داد (صرافی، 1379: 132-131). از نظر وی دولتها قادر هستند در رشد شهرهای کوچک تاثیر بگذارند و توزیع متعادل تری از جمعیت شهری و فعالیتهای تولیدی اقتصادی ایجاد نمایند. بنابراین، راندینلی معتقد به پرکردن خلأ سلسله مراتبی سکونتگاهها از بالا به پایین بوده، بر توزیع راهبردی سرمایه گذاریها از طرف دولت تأکید دارد. رودل[12] توسعه شهرهای کوچک و متوسط را روش مناسبی برای توسعه فضایی و ایجاد رشد اقتصادی و تعادل اجتماعی میداند و معتقد است که باید سرمایهها را از شهرهای بسیار بزرگ به سمت شهرهای کوچک و متوسط سوق داد.(ضرابی و موسوی، 1388: 5). میردال با تحلیل روند نابرابریهای بین مناطق یک کشور و تعمیم آن به کل کشورها، به این نتیجه رسیده که وجود ناپیوستگی در ساختار اجتماعی و اقتصادی، دارای آثار بازدارنده است و برقراری ارتباط بین مناطق را آشکار میسازد و یک زنجیره علت و معلولی، توسعه نیافتگی فضایی را تشدید میکند. ولی یکپارچگی بین مناطق و بخشهای اقتصادی، دارای«آثار انتشار» است و موجب میشود که فرایند توسعه در یک منطقه به مناطق دیگر سرایت کند(امکچی،1364: 63). ماربوگونج و میسرا، نابرابریهای منطقهای را به تفاوتهای موجود در بهره وری و ترتیبات نهادی نسبت داده و موضوع را در یک مدل به نام نظام توسعه منطقهای شرح داده اند. در دیدگاه آنان توسعه نظام به توسعه مناسبات بین ارکان آن بستگی دارد و ضعف مناسبات، پخش تحولات مثبت و پیشرفتها را در اجزای نظام با مشکل روبرو میسازد. همچنین معتقدند که ساخت اجتماعی و توسعه منطقهای ارتباط مستقیم دارند(مابوگونج و میسرا،1368: 100-95).
مایک داگلاس معتقد است، فواید متقابل و وابستگیها و پیوندهای بین روستا و شهر نشان می دهد که لازم است دوره تقسیم شهر و روستا به سر آید و پیرو آن چارچوبی برای برنامه ریزی منطقه ای پیشنهاد می کند که این پیوندها را با یکدیگر نشان میدهد Douglass,1998:3)). وی الگوی شبکه منطقه ای را در پاسخ به نقاط ضعف دیدگاههایی همچون "عملکردهای شهری در توسعه روستایی" و سایر نظریههایی که با وجود توجه به روستاها، جانبداری شهری داشته اند، مطرح کرده است. او معتقد است نقش و عملکردهایی که یک شهر در پیرامون روستایی خود ایفا میکند، بر آمده از وابستگی متقابل است و یک جریان یکطرفه از شهر به روستا نیست. به همین دلیل باید روابط و پیوندهای شهر و روستا به طور دو طرفه دیده شود. این روابط متقابل نشان می دهد که به ازای هر نقشی که شهر به عهده می گیرد، نیاز به یک نقش هست که باید در پیرامون آن ایفا شود. به همین دلیل در پارادایم جدید توسعه فضایی که داگلاس مطرح می نماید، تلاش می گردد که اول از همه بر دوگانگی بین شهر و روستا غلبه شود(همان: 13). پیتر کوربین معتقد است، رشد اقتصادی و ساختار فضایی از رابطه معنا دار برخوردارند و ساختار فضایی قطبی شده، حاصل راهبردهای توسعه صنعتی بر مبنای منطق قطب رشد و مرکز رشد است. به اعتقاد وی برای کاهش عدم توازنهای موجود در توزیع جمعیت کشورهای درحال توسعه و کاهش نسبت جمعیت شهرهای بزرگ، میتوان به آثار القایی رشد بخش وابسته به روستا و کشاورزی اتکا نمود زیرا بین سکونتگاهها و یکپارچگی بخشهای تولیدی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بر اساس نظریه او، ایجاد تحرک در بخش کشاورزی و اقتصاد روستایی با متغیر مهاجرت در ارتباط مستقیم است (Corbin , 1982: 289-298). هریسون و تادز از یک دیدگاه آزمایشی به فرایند توسعه مینگرند و تأکید بسیار بر ضرورت توجه به ملاحظات فضایی در سیاستهای توسعه منطقه ای دارند. هدایت آگاهانه و آرایش بهینه کاربریهای اراضی در فضای سرزمین،گره زدن فعالیتهای اقتصادی با عامل مکان و فضا و ساختار فضایی، توجه به ضرورت دخالت دولت برای هدایت سرمایه گذاریها در جهت تخصیص عقلایی منابع به منظور کاهش نابرابریهای فضایی و دستیابی به یک توسعه منسجم و یکپارچه از اهم نکات موجود در نظریه آنان است(Harrison & todes ,2001: 65–85).
موضوع یکپارچگی عملکردی- فضایی به شکل دیگری در نظریه نظام سلسله مراتبی سکونتگاهها و شبکه منطقهای ارائه شده است. بدین ترتیب که حمایت از شهرهای میانی، در شرایطی که منافع توسعه در یک یا چند شهر اصلی متمرکز شده و شبکه شهری نامتعادل و از هم گسیخته است، موجب بهبود سازمان فضایی کشور و کمک به شرایط یکپارچگی میگردد و از این طریق، آثار توسعه بهتر میتواند در فضای ملی و بین مناطق منتشر شود. در دیدگاههای تبیین کننده فرایند توسعه منطقهای، موضوع توازن در توسعه و آرایش متعادل فعالیتها در فضا، از اهمیت خاصی برخوردار است.
مدلها و روشها
ضریب جینی
برای سنجش وضعیت توزیع جمعیت در نقاط شهری منطقه از ضریب جینی استفاده شده است. مقدار ضریب جینی بین صفر و یک است؛ هر چه مقدار ضریب جینی به صفر نزدیکتر باشد نشان دهنده توزیع بهینه و متعادل در بین مناطق است. مقادیر بزرگتر نشان دهنده تمرکز و نابرابری بیشتر در مناطق است (سلیمی فر،1381: 90 و فرهودی و محمدی، 1385: 195).
ضریب جینی از رابطه زیر به دست میآید (حکمت نیا و موسوی: 262):
منحنی لورنز
همچنین یکی از روشهای اندازه گیری سلسله مراتب شهری و چگونگی توزیع جمعیت در شهرهای یک منطقه استفاده از منحنی لورنز است (حکمت نیا و موسوی، 1385: 199). از این شاخص برای نمایش درجه تمرکز و مقایسه نحوه توزیع و در جه تشابه و همسانی چند متغیر، یک متغیر در چند مکان و تغیرات یک یا بیش از یک متغیر در طول زمان استفاده می شود.
شاخص موریس
ساختار کلی مدل به شرح ذیل است:
در این فرمول
Yij= ضریب ناموزون موریس (شاخص ناموزون برای متغیر i ام در واحد j ام)
Xij = نشان دهنده عدد مربوط به متغیر (شاخص) است. (متغیر i ام در واحد j ام)
Xjmax= حداکثر مقادی متغیرها در هر ستون
Xjmin= حداق مقادیر متغیرها در هر ستون
شاخص اصلی توسعه در این مدل عبارت است از:
D.I = ضریب نهایی توسعه
= مجموع ضریبهای ناموزون موریس در سطر مورد نظر برای هر سکونتگاه مورد نظر
N = انواع شاخصهای به کار گرفته شده، است.
هرچه قدر عدد D.I بزرگتر باشد، نشان دهنده این است که سکونتگاهها توسعه یافته تر و از امکانات بیشتری برخوردار هستند (آسایش و استعلاجی، 1382: 149- 148).
تحولات فضایی نظام شهری ایران
در واقع رشد شتابان شهرنشینی در ایران از دهه 1330 آغاز گردید و تفکر اصلاحات ارضی از اواسط دهه 1330 موجب فروپاشی روابط سنتی تولید در روستا و افزایش شهرنشینی شد. در این دوره به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران، توسعه شهرها، فراتر از مازاد نیروی انسانی روستایی بود، با اتکاء به درآمدهای حاصل از نفت باعث جذب جمعیت رانده شده از نقاط روستایی به شهرها گردید و موجب رشد و توسعه ناموزون شهرها شد(اعتماد، 1385: 3). روند رو به رشد شهرنشینی در دهههای اخیر همگام با مهاجرتهای شدید روستا - شهری همزمان با سیر تحولات اقتصادی - اجتماعی و سیاسی از مهمترین عوامل ایجاد الگوی نامتوازن نظام شهری در ایران بوده و تجمع و تمرکز جمعیت و فعالیتهای مهم اقتصادی در چند قطب عمده باعث شکل گیری آرایش فضایی ویژهای گردیده است. طی دهه 85- 55 به تدریج اندازه کلان شهرها و قطبهای عمده بزرگتر و بر تعداد شهرهای کوچک افزوده شده و میزان جمعیت پذیری شهرهای میانی و کوچک کاهش یافته است. این خلاء سکونتگاهی در نظام سلسله مراتب کشور باعث تعمیق روزافزون شکاف در نظام شهری و گسیختگی شبکه شهری شده و نقش شهرهای میانی و کوچک در ایجاد تعادل عملا " از بین رفته است(پورمحمدی و دیگران، همان: 120). در این فرایند به طور منظم از تعداد و سهم جمعیت شهری در طبقات شهری کمتر از 25 هزار نفر و 25 تا 50 هزار نفر(روستا - شهر و شهرهای کوچک) کاسته شده و در عوض بر سهم طبقات شهری 500 هزار تا یک میلیون نفر و بالای یک میلیون نفر(شهرهای بزرگ و کلان شهرها) افزوده میشود. چنانکه دو طبقه شهری کمتر از 50 هزار نفر از سهم جمعیتی 61/38 درصد در سال 1335 به 69/19 درصد در سال 1385 کاهش یافته است در حالیکه در همین دوره دو طبقه شهری بالای 500 هزار نفر از 2/25 درصد به 11/43 درصد افزایش پیدا کرده اند. با وجود افزایش تعداد شهرهای متوسط در طی سالهای مورد بررسی، سهم جمعیتی آنها در کل با افزایش(هرچند جزئی) روبرو بوده است.
جدول(2): روند تغییرات تعداد شهر و جمعیت شهری ایران به تفکیک طبقات شهری(1385-1335)
1355 |
1345 |
1335 |
طبقات شهری (به هزار نفر) |
|||||||||
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
|||||||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
17.82 |
2827790 |
75.86 |
283 |
20.22 |
1980804 |
78.3 |
213 |
25.88 |
1552479 |
79.9 |
159 |
کمتراز25هزار |
9.71 |
1539649 |
12.06 |
45 |
11.04 |
1081313 |
11.02 |
30 |
12.73 |
763716 |
11.06 |
22 |
25 -50 |
9.66 |
1531586 |
5.89 |
22 |
10.9 |
1067906 |
5.51 |
15 |
10.55 |
632953 |
4.52 |
9 |
50-100 |
13.57 |
2153296 |
4.02 |
15 |
11.92 |
1167381 |
2.94 |
8 |
16.56 |
993756 |
3.02 |
6 |
100-250 |
8.48 |
1344880 |
1.07 |
4 |
18.17 |
1779901 |
1.83 |
5 |
9.08 |
544704 |
1.01 |
2 |
250-500 |
12.16 |
1927256 |
0.8 |
3 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
500-1000 |
28.57 |
4530223 |
0.27 |
1 |
27.76 |
2719730 |
0.37 |
1 |
25.2 |
1512082 |
0.5 |
1 |
یک میلیون نفر وبیشتر |
100 |
15854680 |
100 |
373 |
100 |
9797035 |
100 |
272 |
100 |
5999690 |
100 |
199 |
جمع |
1385 |
1375 |
1365 |
طبقات شهری (به هزار نفر) |
|||||||||
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
|||||||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
12.16 |
5871017 |
75 |
759 |
10.77 |
3968042 |
65.3 |
401 |
12.56 |
3390666 |
68.94 |
342 |
کمتراز25هزار |
7.53 |
3636774 |
9.98 |
101 |
8.99 |
3309883 |
15.3 |
94 |
8.56 |
2300499 |
13.5 |
67 |
25 -50 |
10.44 |
5041966 |
7.21 |
73 |
11.57 |
4259820 |
9.77 |
60 |
12.36 |
3154943 |
9.27 |
46 |
50-100 |
17.08 |
8246751 |
5.24 |
53 |
13.94 |
5133325 |
5.86 |
36 |
13.51 |
3756587 |
5.04 |
25 |
100-250 |
9.67 |
4666968 |
1.28 |
13 |
12.97 |
4773718 |
2.28 |
14 |
8.32 |
2225771 |
1.61 |
8 |
250-500 |
10.27 |
4956291 |
0.69 |
7 |
8.74 |
3216611 |
0.65 |
4 |
16.74 |
4490009 |
1.21 |
6 |
500-1000 |
32.84 |
15852089 |
0.59 |
6 |
33.02 |
12156390 |
0.85 |
5 |
27.98 |
7506092 |
0.4 |
2 |
یک میلیون نفر و بیشتر |
100 |
48271856 |
100 |
1012 |
100 |
36817789 |
100 |
614 |
100 |
26824567 |
100 |
496 |
جمع |
منبع: محاسبات نگارندگان بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 1385-1335
تحولات فضایی جمعیت در منطقه زاگرس به تفکیک طبقات شهری
بر اساس آخرین آمار ارایه شده از طرف مرکزآمار ایران، در سال 1385 در منطقه زاگرس، 119 شهر با جمعیت حدود 4/4 میلیون نفر وجود داشته که بخش عمدهای از این شهرها(87 شهر) دارای جمعیت کمتر از 25 هزار نفر بوده اند. با اینکه نقاط شهری کمتر از 25 هزار نفر بیشترین تعداد را دارا بوده، بالاترین درصد جمعیت مربوط به گروه شهرهای 100 تا 500 هزار نفر است، که این شهرها حدود 7 درصد شهرها را در بر میگیرند در حالی 43 درصد جمعیت شهری را در خود جای دادهاند. در طول دوره 85- 35 سهم جمعیتی شهرهای کمتر از 25 هزار نفر، 25 تا 50 هزار نفر و نیز 50 تا 100 نفر جمیت روند نزولی داشتهاند، چنانکه سهم جمعیتی این سه طبقه جمعیتی از حدود 76 درصد به 39 درصد تنزل یافته است. جدول(3) و نمودارهای (1 و 2).
شهر کرمانشاه به عنوان متروپل منطقهای با نقشهای متعدد ملی و منطقهای حدود 18 درصد جمعیت شهری منطقه را به خود اختصاص داده و در رأس هرم سلسله مراتب مراکز شهری قرار گرفته است. پیدایش و توزیع فضایی شهرهای بالای 50 هزار نفر در منطقه نشان میدهد که شهرنشینی به نحو محسوسی در مرکز و شرق منطقه، متمرکز شده است. چنانکه در سال 85، بیش از 65 درصد جمعیت شهری منطقه را در خود جای داده است. و به طور کلی پهنههای نزدیک به مرزهای خارجی منطقه، فاقد شهرهای بالای 100 هزار نفری است(نقشه2)(شیخی و دیگران1388،: 3).
جدول شماره(3): روند تغییرات تعداد شهر و جمعیت شهری منطقة زاگرس به تفکیک طبقات شهری از سال 85 -1335
1355 |
1345 |
1335 |
طبقات شهری (به هزار نفر) |
|||||||||
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
|||||||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
26.29 |
343963 |
73.17 |
30 |
32.05 |
266858 |
82.87 |
29 |
33.39 |
183784 |
78.26 |
18 |
کمتراز25 هزار |
15.24 |
198202 |
14.63 |
6 |
3.59 |
28424 |
2.86 |
1 |
23.90 |
128503 |
13.04 |
3 |
25 -50 |
7.37 |
95872 |
2.44 |
1 |
23.41 |
185642 |
8.57 |
3 |
18.58 |
99909 |
4.35 |
1 |
50-100 |
28.61 |
372042 |
7.32 |
3 |
39.36 |
312097 |
5.72 |
2 |
23.33 |
125439 |
4.35 |
1 |
100-250 |
22.34 |
290600 |
2.44 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
250-500 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
بیشتر از 500 هزار |
100 |
1300679 |
100 |
41 |
100 |
793031 |
100 |
35 |
100 |
537635 |
100 |
23 |
جمع |
1385 |
1375 |
1365 |
طبقات شهری (به هزار نفر) |
|||||||||
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
جمعیت |
شهر |
|||||||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
11.54 |
512374 |
73.09 |
87 |
10.73 |
400625 |
59.70 |
43 |
12.02 |
314282 |
58.48 |
31 |
کمتراز25 هزار |
11.14 |
493729 |
10.92 |
13 |
11.16 |
415527 |
15.27 |
11 |
13.26 |
248675 |
18.86 |
10 |
25 -50 |
16.22 |
718902 |
8.40 |
10 |
17.70 |
659381 |
13.88 |
10 |
15.80 |
412273 |
11.32 |
6 |
50-100 |
17.61 |
780735 |
4.2 |
5 |
16.18 |
602917 |
5.54 |
4 |
26.85 |
700648 |
7.54 |
4 |
100-250 |
25.51 |
1130447 |
2.52 |
3 |
25.56 |
951904 |
4.16 |
3 |
10.44 |
272499 |
1.88 |
1 |
250-500 |
17.93 |
794863 |
0.01 |
1 |
18.61 |
692986 |
1.38 |
1 |
21.48 |
560514 |
1.88 |
1 |
بیشتر از 500 هزار |
100 |
4431050 |
100 |
119 |
100 |
3723340 |
100 |
72 |
100 |
2608991 |
100 |
53 |
جمع |
منبع : محاسبات نگارندگان بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385- 1335
نقشه 2: توزیع فضایی شهرهای منطقه زاگرس در سال 1385
نمودار(1): تعداد شهرها به تفکیک طبقات شهری در منطقه زاگرس از سال 1335 تا 1385
نمودار(2): تعداد جمعیت به تفکیک طبقات شهری در منطقه زاگرس از سال 1335 تا 1385
یافتهها تحقیق
براساس دادههای جدول(4) میزان ضریب جینی در سال 1385 دارای بیشترین مقدار بوده و در سال1335 کمترین مقدار را داشته است؛ به عبارت دیگر در سال 1385 وضعیت توزیع جمعیت در طبقات شهری در منطقه زاگرس در مقایسه با سالهای دیگر بدترین وضعیت را داشته است و در سال 1335 بهترین حالت توزیع جمعیت در طبقات شهری برقرار بوده است. در مجموع مقدار ضریب جینی با گذشت زمان به سمت یک گرایش دارد و این به مفهوم نابرابری نسبی توزیع جمعیت در طبقات مختلف شهری در منطقه زاگرس میباشد. منحنی لورنز توزیع جمعیت شهری در سال 1385 نسبت به خط نرمال به میزان 251/0 انحراف دارد که با توجه به این اختلاف میزان ضریب جینی این توزیع معادل 749/0 است که وضعیت نامطلوبی را نشان میدهد.
جدول(4): محاسبه ضریب جینی برای منطقه زاگرس از 1385- 1335
1385 |
1375 |
1365 |
1355 |
1345 |
1335 |
سال |
|
749/0 |
679/0 |
646/0 |
567/0 |
528/0 |
501/0 |
ضریب جینی |
|
منبع: محاسبات نگارندگان
نمودار(3): توزیع جمعیت شهری و طبقات شهری منطقه زاگرس با استفاده از منحنی لورنز در سال 1385
شهرنشینی در منطقه زاگرس
پس از انقلاب پدیده رشد نامتناسب جمعیت شهرها و عدم رویارویی قاطع با عوامل برهم زننده تعادل در افزایش منطقی و موزون جمعیت شهری و روستایی در کشور علت رشد بی رویه شهرها بوده است(رزاقی، 1378: 44). زنجانی مسائل مربوط به تعریف شهر و روستا، احداث شهرها و آبادیها، ادغام آبادیها در شهرها و... را نیز در افزایش جمعیت شهری و کاهش جمعیت روستایی مؤثر میداند(زنجانی، 1378: 77- 55).
طی سالهای گذشته جمعیت شهری و روستایی منطقه زاگرس دچار تغییرات زیادی شده است. در طول 50 سال(85-35) جمعیت شهری از 537635 به 4431050 نفر رسیده و با رشدی معادل 3/4 درصد در سال حدود 3893415 نفر افزایش یافته است. در این مدت جمعیت شهری منطقه 2/8 برابر شده است. بیشترین افزایش جمعیت شهری در دهه 65-55 اتفاق افتاده؛ که با رشد معادل 3/7 درصد، جمعیت شهری 01/2 برابر شده است. افزایش نسبت شهرنشینی در طول این دهه معلول جنگ ایران و عراق است که استانهای کرمانشاه و ایلام بویژه مراکز آنها را به صورت مقصد پذیرش مهاجرین از نوار مرزی درآورد.
در سال 1375 در چهار استان منطقه یعنی کرمانشاه، لرستان، ایلام و کردستان به ترتیب 8/61، 7/53، 2/53 و 4/52 درصد جمعیت و یا به عبارتی بیش از نیمی از جمعیت در شهرها زندگی می کردند. در این سال نسبت سطح شهرنشینی منطقه نیز برای اولین بار از سطح 50 درصد فراتر رفت و به 54 درصد رسید. در سال 1385 سطح شهرنشینی منطقه برابر با 61 درصد بود که در مقابل حدود 4/68 درصد کل کشور پایین است. در میان استانهای منطقه تنها استان کرمانشاه با 7/66 درصد به سطح شهرنشینی کل کشور نزدیک بود. دیگر استانهای منطقه دارای نسبت سطح شهرنشینی تقریبا" یکسانی بودند.
جدول(5): روند تغییرات درصد جمعیت شهری و روستایی منطقه زاگرس(85-1345)
1385 |
1375 |
1365 |
1355 |
1345 |
محدوده |
|||||
روستایی |
شهری |
روستایی |
شهری |
روستایی |
شهری |
روستایی |
شهری |
روستایی |
شهری |
|
33.21 |
66.79 |
38.25 |
61.75 |
43.83 |
56.17 |
56.92 |
43.08 |
65.68 |
34.32 |
کرمانشاه |
41.57 |
59.43 |
47.58 |
52.42 |
60.29 |
39.71 |
75.62 |
24.38 |
83.48 |
16.52 |
کردستان |
42.42 |
57.58 |
51.69 |
48.31 |
62.59 |
37.41 |
70.2 |
29.8 |
73.92 |
26.08 |
همدان |
40.57 |
59.43 |
46.35 |
53.65 |
53.25 |
46.75 |
67.47 |
32.53 |
78.48 |
21.52 |
لرستان |
39.31 |
60.69 |
46.77 |
53.23 |
59 |
41 |
80.24 |
19.76 |
90.94 |
9.06 |
ایلام |
39.01 |
60.99 |
45.83 |
54.17 |
54.99 |
45.01 |
67.88 |
32.12 |
75.91 |
24.09 |
منطقه زاگرس |
31.54 |
68.46 |
38.69 |
61.31 |
45.71 |
54.29 |
52.97 |
47.03 |
62.02 |
37.98 |
کشور |
منبع: محاسبات نگارندگان براساس نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 85-1345
روند تغییرات رشد شهری منطقه زاگرس
الگوی کلی آهنگ نرخ رشد شهری در منطقه عیناً مشابه الگویی است که بر کل کشور حاکم بوده است با این تفاوت که منطقه زاگرس به رغم پایین تر بودن سطح شهرنشینی خود نسبت به کل کشور در طول دوره آماری 85-1335 عموماً از نرخ رشد بالاتری برخودار بوده است. میانگین نرخ رشد سالانه شهرنشینی در منطقه زاگرس در طول50 سال 31/4 درصد و برای کل کشور27/4 درصد بوده است. در این دوره تنها در سالهای 45-1335 نرخ رشد شهرنشینی کل کشور از منطقه بیشتربوده است(جدول 6). بالاترین نرخ رشد شهرنشینی منطقه متعلق به استان ایلام است که میانگین سالانه آن در 50 سال اخیر حدود 6/7 درصد بوده است. این مقداردر دوره 65-1355 به دلیل تحولات جنگ ایران و عراق و مهاجرپذیری شدید شهرهای این استان به بالاترین حد خود رسید و میانگین آن طی دوره فوق برای استان به 4/12 درصد در سال افزایش یافت. پایین ترین نرخ رشد سالانه شهرنشینی در منطقه طی دوره 85-1335 متعلق به استان همدان است که 5/3 است. آهنگ تغییرات نرخ رشد جمعیت شهری منطقه تقریباً به طور کامل از الگوی آن در کل کشور پیروی کرده است. چنانکه در طی دوره 65-1335 بدون استثنا هم منطقه و هم کل کشور با افزایش مداوم نرخ رشد جمعیت شهری روبرو هستند در حالی که در طی دوره 85-1375 آهنگ نرخ رشد جمعیت شهری در همه استانهای منطقه و کل کشور کاهش مییابد. درواقع این تغییرات یکی از نکات جالب شهرنشینی در منطقه ا ست. بدین معنی که کاهش نرخ رشد شهرنشینی در منطقه هنگامی که سطح شهرنشینی بین40 تا 50 درصد قرار داشته شروع میگردد و این در حالی است که عموماً در این سطح از شهرنشینی به دلیل ظرفیتهای خالی ش=چهرنشینی، نرخ رشد بسیار بالاست. بی تردید یکی از عوامل اصلی کاهش نرخ رشد شهرنشینی در سطح منطقه از 3/7 درصد در دورههای 65-1355 به پایین ترین حد خود در 50 سال اخیر؛ یعنی به 78/1درصد در دوره 85 -1375 کاهش شدید نرخ رشد طبیعی جمعیت در شهر و روستا بوده است.
جدول(6): روند تغییرات نرخ رشد شهری منطقه زاگرس (85-1335)
35 - 85 |
75 - 85 |
65 - 75 |
55 - 65 |
45 - 55 |
35 - 45 |
استان |
3.98 |
1.35 |
2.94 |
6.4 |
4.76 |
4.53 |
کرمانشاه |
5.37 |
1.95 |
5.12 |
8.44 |
6.4 |
5.07 |
کردستان |
3.46 |
1.92 |
3.71 |
5.65 |
3.49 |
2.58 |
همدان |
4.56 |
1.84 |
2.89 |
8.05 |
5.93 |
4.21 |
لرستان |
7.64 |
2.46 |
5.18 |
12.42 |
9.18 |
9.24 |
ایلام |
4.31 |
1.78 |
3.62 |
7.3 |
5.02 |
4.01 |
منطقه زاگرس |
4.27 |
2.74 |
3.21 |
5.41 |
4.93 |
5.1 |
کشور |
منبع: محاسبات نگارندگان براساس نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 85-1335
سطح بندی مناطق شهری بر اساس شاخصهای توسعه
برای شناخت تفاوت سطح توسعه نواحی لازم است ابتدا وضعیت موجود هر ناحیه بررسی شود تا بتوان در مرحله بعدی علل تفاوتها را باز شناخت و در جهت کاهش یا از میان بردن آنها اقدام به برنامه ریزی ناحیهای کرد (کریم زاده دلیر، 1380: 215). در واقع شناخت توانها و امکانات موجود در هر منطقه، به برنامه ریزان این امکان را می دهد تا بر اساس نیازها و شرایط خاص منطقه، جهت و راهکارهای توسعه منطقه را مشخص نمایند و برنامهای هماهنگ و متناسب با شرایط منطقه ارائه دهند. از طرفی یکی از مهمترین اهداف برنامه ریزی فضایی، با توجه به محدودیت منابع، توزیع بهینه و متعادل امکانات و خدمات بین سکونتگاههای مختلف میباشد. برای تحقق این امر نیاز به شناسایی سکونتگاههای مختلف از نظر میزان برخورداری آنها از امکانات و خدمات گوناگون است؛ تا از این طریق نقاط محروم و توسعه یافته مشخص شده و برنامه ریزان بتوانند برای تعادل فضایی و کاهش فاصله بهره مندی بین مناطق اقدام کنند(تقوایی و نوروزی، 1386: 1). در این مرحله با بهره گیری از شاخص موریس به تعیین و تحلیل سطوح برخورداری مناطق شهری منطقه زاگرس پرداخته شده است جدول(7). نتایج نشان دهنده تفاوت زیاد در سطوح برخورداری شهرهاست. به طوریکه با توجه به ضریب کلی، برخوردارترین شهر (کرمانشاه) نسبت به محروم ترین شهر(نوسود) حدود 85 برابر است. بر اساس نتایج از مجموع 119 شهر منطقه، 2 شهر(68/1 درصد) برخوردار، 5 شهر(22/4 درصد) بهره مند از حد متوسط و 112 شهر(1/94 درصد) در وضعیت محروم از نظر بهره مندی از امکانات یا شاخصهای مورد مطالعه قرار دارند که اغلب شهرها، در واقع روستاهای بزرگی بودهاند که تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بویژه بعد از انقلاب به شهر تبدیل شدهاند و نه تنها از لحاظ عملکرد اقتصادی - خدماتی بلکه از نظر سیمای کالبدی بیشتر به روستا- شهر شباهت دارند تا یک شهر. بنابراین با نگاهی بر تعداد و میزان درصد برخورداری کانونهای شهری از امکانات، ضرورت توجه هر چه بیشتر به مسأله مدیریت توزیع خدمات و اختصاص بهینه آنها اهمیت مییابد.
جدول(7) : ضریب و رتبه برخورداری شهرهای منطقه زاگرس
میزان برخورداری |
رتبه |
ضریب برخورداری |
شهر |
میزان برخورداری |
رتبه |
ضریب برخورداری |
شهر |
|
محروم |
31 |
0.07 |
هلشی |
برخوردار |
1 |
0.85 |
کرمانشاه |
|
32 |
0.07 |
موسیان |
2 |
0.67 |
همدان |
|||
33 |
0.07 |
فیروز آباد |
نیمه برخوردار |
3 |
0.50 |
سنندج |
||
34 |
0.07 |
بهار |
4 |
0.46 |
خرم آباد |
|||
35 |
0.07 |
ارکواز |
5 |
0.32 |
بروجرد |
|||
36 |
0.07 |
سرپل ذهاب |
6 |
0.28 |
ایلام |
|||
37 |
0.07 |
دره شهر |
7 |
0.25 |
ملایر |
|||
38 |
0.07 |
مهران |
محروم |
8 |
0.18 |
سقز |
||
39 |
0.07 |
صحنه |
9 |
0.16 |
دورود |
|||
40 |
0.07 |
کنگاور |
10 |
0.14 |
کوهدشت |
|||
41 |
0.07 |
کامیاران |
11 |
0.14 |
بانه |
|||
42 |
0.07 |
تویسرکان |
12 |
0.14 |
اسلام آباد |
|||
43 |
0.06 |
سومار |
13 |
0.12 |
الیگودرز |
|||
44 |
0.06 |
درب گنبد |
14 |
0.12 |
نهاوند |
|||
45 |
0.06 |
گراب |
15 |
0.11 |
نورآباد |
|||
46 |
0.06 |
محمودوند |
16 |
0.11 |
بیجار |
|||
47 |
0.06 |
معمولان |
17 |
0.11 |
مریوان |
|||
48 |
0.06 |
گل تپه |
18 |
0.10 |
گیان |
|||
49 |
0.06 |
کرند غرب |
19 |
0.10 |
هرسین |
|||
50 |
0.06 |
گهواره |
20 |
0.10 |
قروه |
|||
51 |
0.06 |
چقابل |
21 |
0.09 |
چغلوندی |
|||
52 |
0.06 |
زاغه |
22 |
0.09 |
دیواندره |
|||
53 |
0.06 |
گیلانغرب |
23 |
0.09 |
دهلران |
|||
54 |
0.06 |
پلدختر |
24 |
0.09 |
اسدآباد |
|||
55 |
0.06 |
جوانرود |
25 |
0.08 |
کونانی |
|||
56 |
0.06 |
کبودرآهنگ |
26 |
0.08 |
سراب دوره |
|||
57 |
0.06 |
ازنا |
27 |
0.08 |
جورقان |
|||
58 |
0.06 |
سنقر |
28 |
0.08 |
الشتر |
|||
59 |
0.06 |
سرابله |
29 |
0.08 |
ایوان |
|||
60 |
0.05 |
آرمرده |
30 |
0.08 |
آبدانان |
میزان برخورداری |
رتبه |
ضریب برخورداری |
شهر |
میزان برخورداری |
رتبه |
ضریب برخورداری |
شهر |
|
محروم |
91 |
0.03 |
آسمان آباد |
محروم |
61 |
0.05 |
چناره |
|
92 |
0.03 |
بدره |
62 |
0.05 |
حمیل |
|||
93 |
0.03 |
زرنه |
63 |
0.05 |
پهله |
|||
94 |
0.03 |
لومار |
64 |
0.05 |
چوار |
|||
95 |
0.03 |
بابا رشانی |
65 |
0.05 |
صالح آباد |
|||
96 |
0.03 |
دزج |
66 |
0.05 |
مورموری |
|||
97 |
0.03 |
صاحب |
67 |
0.05 |
میمه |
|||
98 |
0.03 |
کانی سور |
68 |
0.05 |
رباط |
|||
99 |
0.03 |
موچش |
69 |
0.05 |
قهاوند |
|||
100 |
0.03 |
تازه آباد |
70 |
0.05 |
دهگلان |
|||
101 |
0.03 |
سرمست |
71 |
0.05 |
روانسر |
|||
102 |
0.03 |
اشترینان |
72 |
0.05 |
لالجین |
|||
103 |
0.03 |
جوکار |
73 |
0.05 |
قصر شیرین |
|||
104 |
0.03 |
شیرین سو |
74 |
0.05 |
رزن |
|||
105 |
0.03 |
یاسوکند |
75 |
0.04 |
چالانچولان |
|||
106 |
0.03 |
بیستون |
76 |
0.04 |
بویین سفلی |
|||
107 |
0.03 |
قروه درجزین |
77 |
0.04 |
زرینه |
|||
108 |
0.02 |
توحید |
78 |
0.04 |
سریش آباد |
|||
109 |
0.02 |
شویشه |
79 |
0.04 |
سطر |
|||
110 |
0.02 |
ازگله |
80 |
0.04 |
کوزران |
|||
111 |
0.02 |
مومن آباد |
81 |
0.04 |
ازندریان |
|||
112 |
0.02 |
برزول |
82 |
0.04 |
دمق |
|||
113 |
0.02 |
سامن |
83 |
0.04 |
صالح آباد |
|||
114 |
0.02 |
سرکان |
84 |
0.04 |
فیروزان |
|||
115 |
0.02 |
فرسفج |
85 |
0.04 |
مریانج |
|||
116 |
0.02 |
باینگان |
86 |
0.04 |
سپید دشت |
|||
117 |
0.01 |
میان راهان |
87 |
0.04 |
فامنین |
|||
118 |
0.01 |
نودشه |
88 |
0.04 |
دلبران |
|||
119 |
0.01 |
نوسود |
89 |
0.04 |
سرو آباد |
|||
120 |
|
|
90 |
0.04 |
پاوه |
منبع: محاسبات نگارندگان
نتیجه گیری
منطقه زاگرس شامل استانهای یلام، کرمانشاه، کردستان، لرستان و همدان، به عنوان یک منطقه همگن اقتصادی - اجتماعی و جغرافیایی شناخته شده و بر اساس نتایج این مطالعه، از شبکه متعادل نظام شهری و سلسله مراتبی سکونتگاهها برخوردار نیست. بر اساس آمار سال 1385، در این منطقه 119 شهر جمعیتی معادل 4/4 میلیون نفر ساکن هستند، که بخش عمدهای از آن در تنها کلان شهر منطقه(کرمانشاه) و 8 شهر 100 تا 500 هزار نفری سکونت دارند. به عبارت دیگر، 9 شهر(56/7 درصد تعداد شهرها) حدود 7/60 درصد جمعیت شهری منطقه را در خود جای داده اند و 110 شهر(44/92) درصد تعداد شهرها)، 3/39 درصد جمعیت شهری منطقه را به خود اختصاص داده اند. این امر باعث تمرکز فعالیتها و خدمات در این شهرها و تمایل به مهاجرت ساکنان سایر شهرها به این مراکز شده، که نتیجه آن عدم توازن و تعادل در نظام سلسله مراتبی شهرهاست.
در این مقاله برای تحلیل چگونگی توزیع جمعیت میان طبقات مختلف سکونتگاههای شهری در سال 1385، از مدلهای منحنی لو رنز و ضریب جینی و با بهره گیری ازشاخص موریس به تعیین و تحلیل سطو ح برخورداری مناطق شهری منطقه زاگرس در زمینههای فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، بهداشتی- درمانی، زیر بنایی و کالبدی پرداخته شده است و به نتایج ذیل رسیده است :
- منحنی لورنز توزیع جمعیت شهری در سال 1385 نسبت به خط نرمال به میزان 251/0 انحراف دارد که با توجه به این اختلاف میزان ضریب جینی این توزیع معادل 749/0 است که وضعیت نامطلوبی را نشان میدهد که حاکی از نامناسب بودن توزیع جمعیت، بین طبقات جمعیتی شهرهاست.
- نتایج شاخص موریس نشان دهنده تفاوت زیاد در سطح برخورداری شهرهاست. چنانکه از 119 شهر منطقه، 2 شهر(68/1 درصد) برخوردار، 5 شهر(22/4 درصد)، بهره مند از حد متوسط و 112 شهر(1/94 درصد) در وضعیت محروم از نظر بهره مندی از امکانات موجود قرار دارند.
پیشنهادها
جهت دستیابی به توسعه مطلوب در سطح منطقهای باید نیازها و مشکلات کانونهای مختلف شهری را شناخته و برای دستیابی به روند مطلوب آن تلاش کرد. به همین منظور پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
- ایجاد انسجام و هماهنگی در نظام مدیریت شهری و محلی با نگرش و تفکر سیستمی به منظور نظارت و هدایت فرایند توسعه شهرها.
- ایجاد تعادل نسبی در توزیع تأسیسات و تسهیلات شهری و تناسب امکانات در شهرهای مختلف منطقه.
- اعمال سیاستهای جدی برای جلوگیری از مهاجرت روستا - شهری و مهاجرت از شهرهای کوچک به بزرگ.