تعیین جایگاه توسعه یافتگی شهرستان‌های استان فارس در شاخص‌های اصلی بخش کشاورزی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری دانشگاه اصفهان

2 استادیار گروه جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی دانشگاه اصفهان

3 دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی روستایی دانشگاه اصفهان

چکیده

شناخت و بررسی امکانات و توانایی‌ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی، نخستین گام در فرآیند‏ برنامه ریزی و توسعه کشاورزی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی کشاورزی شهرستان‌های استان فارس صورت گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از آمار کشاورزی سالنامه آماری سال 1387 استان فارس، فهرستی از 24 شاخص توسعه کشاورزی در پنج گروه دسته بندی شده، مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و شاخص‌های مورد مطالعه با استفاده از تحلیل عاملی کاهش یافته و در عامل‌های ترکیبی مهم استخراج شده‌اند. سپس نتایج حاصل از عامل ترکیبی مهم وارد تحلیل خوشه ایی شده و شهرستان‌های استان فارس در پنج خوشه همگن از توسعه کشاورزی سطح بندی گردیده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل‌های به عمل آمده نشان می دهد که شهرستان‌های جنوبی در استان فارس نسبت به سایر مناطق، در سطوح پایین تری از توسعه کشاورزی قرار دارند که با استفاده از نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (Arc Map) سطح بندی شهرستان‌های استان برای تحلیل فضایی وضعیت توسعه کشاورزی و ساماندهی آن، در سطح استان نمایش داده شده و جایگاه هر یک از شهرستان‌های استان در توسعه کشاورزی مشخص گردیده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Finding the developed positions of Fars Province Townships in main indicators of agricultural field

نویسندگان [English]

  • Masoud Taghvaei 1
  • Ahmad Tagdisi 2
  • M.R. Boshagh 3
1 Professor of Geography and Urban Planning, University of Isfahan
2 Assistant Professor of Geography and Rural Planning Department of Isfahan University
3 Graduate student of rural planning at Isfahan University
چکیده [English]

 Recognition and study of potentials and capabilities and after that determining the development level of agriculture, is the first step in agricultural development and programming process. For this reason the current study has been carried out with the aim of identifying and classifying the agriculture of Fars Province townships. In this research using the annual agricultural statistics of Fars Province 1387, a list of 24 agricultural development indicators in five classified groups has been studied and the studied indicators has been reduced using the subjective analysis and has been exploited in important combination elements. Then the results of the important combinational element have entered the cluster analysis and the provinces of Fars Province have been clustered in five homogenous clusters of agricultural development. The results from carried out analysis show that the south township in Fars Province in regard with other regions, are located in lower levels of agricultural development by using Geographical Information System software (Arc Map), the ranking of the province’s townships is shown for spatial analysis of the state of the province’s agricultural development and the position of each township of the province in agricultural development is determined.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Development
  • agricultural development
  • Factor Analysis
  • Cluster analysis
  • Geographical Information System
  • Fars Province
1- مقدمه

1-1- طرح مسأله

در هر شرایطی توسعه بخش کشاورزی پیش شرط توسعه اقتصادی کشور است و تا زمانی که موانع توسعه این بخش برطرف نشود سایر بخش‌ها نیز به شکوفایی رشد و توسعه دست نخواهند یافت(صامتی و فرامرزپور، 1383، 92). تجربه نشان داده با وجود در حاشیه قرار گرفتن بخش روستایی و کشاورزی در مواقعی که درآمد حاصل از نفت با مشکل مواجه می‌شود، این بخش است که می تواند به رشد خود ادامه دهد و از طریق افزایش تولید ناخالص ملی به عنوان پشتوانه اصلی جامعه در آید. در اقتصاد وابسته به درآمد نفت بخش کشاورزی به دلیل وابستگی کمتر به آن می‌تواند رشد پایدارتر و درون‌زا برای جامعه فراهم آورد (جمعه پور، 1384، 47). این مسأله نقش مهم کشاورزی را در کشورمان نشان می دهد.

نگرش در کارکرد بخش‌های اقتصادی کشور، حاکی از موقعیت مناسب بخش کشاورزی در اقتصاد ایران است. این بخش به خوبی توانسته از نظر اشتغال زایی، تأمین درآمد و سهم آن در تولید ناخالص ملی، تأمین نیازهای مصرفی جمعیت و همچنین تأمین ارز موقعیت مطلوب‌تری را به نسبت سایر بخش‌های اقتصادی کسب نماید (مطیعی لنگرودی، 1381، 82). این همه دستاوردهای بخش کشاورزی برای اقتصاد ملی در شرایطی است که سهم این بخش از کل منابع سرمایه‌گذاری دولت طی 30 سال گذشته همواره کمتر از 6 درصد بوده است. نسبت یارانه‌های پرداختی دولت به کشاورزان به ارزش تولیدات کشاورزی تنها 85/0 درصد است، در حالی که در کشورهای صنعتی این نسبت به 40 درصد می‌رسد. در واقع بخش کشاورزی با حداقل سرمایه‌گذاری ریالی و ارزی بالاترین نقش را در اقتصاد ملی داشته است(رضوانی، 1387، 6). از این رو امروزه اقتصاددانان توسعه تشخیص داده‌اند که بخش کشاورزی به طور اخص و اقتصاد روستایی به طور عام، قبل از آن که به عنوان بخش انفعالی و حمایتی در جریان توسعه اقتصادی در نظر گرفته شود و خدمتگذار صنعت به حساب آید، لازم است به عنوان عناصر پویا و پیشرو مورد توجه قرار گیرند (تودارو، 1368 ، 414). بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش مطرح شده که مناطق محروم از نظر توسعه کشاورزی درسطح شهرستان‌های استان فارس کدامند؟

 

1-2- اهمیت و ضرورت

عدم تعادل بین رشد جمعیت و تولیدات کشاورزی، کشورهای در حال توسعه را با چالشی جدی روبه رو ساخته و فشار روز افزون جمعیت و محدودیت‌های ذخیره غذایی توجه جهانی را به تحقیق دربارة محیط، غذا و تغذیه جلب کرده است (Burke et al., 2005, 30). با توجه به این مسأله در کشور ما نیز توجه به توسعه کشاورزی به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر درآمده است. اما متأسفانه امروزه تحقق توسعه کشاورزی در مناطق مختلف کشور با موانع عدیدهای روبرو است. مقابله صحیح با این موانع و تحقق اهداف توسعه کشاورزی نیازمند بازنگری تجارب گذشته ، شناخت وضعیت موجود، ترسیم دورنمای آینده و ارزیابی دقیق امکان گذر از وضعیت موجود است. این امر بدون برنامه ریزی و ایجاد تمهیدات لازم و مناسب با شرایط خاص هر منطقه و هماهنگ با تحولات و نیازهای کشور برای بهره گیری صحیح از دستاوردهای نوین علمی و فنی، محقق نخواهد شد. در همین راستا استان فارس با 02/7 درصد سهم در برداشت سطح محصولات سالانه و 84/10 درصد سطح محصولات سالانه آبی بالاترین سطح زراعی برداشت شده نسبت به سایر استان‌های کشور را به خود اختصاص داده است. همچنین این استان پس از استان خوزستان بیشترین میزان تولید محصولات زراعی مختلف را داراست (آمارنامه کشاورزی، 1388، 5). مجموع عوامل فوق سبب پررنگ شدن نقش این استان به عنوان یکی از قطب‌های کشاورزی کشور شده است. تا پیش از انجام این مطالعه، پژوهشی در مورد بررسی وضعیت سطوح توسعه کشاورزی در شهرستان‌های استان فارس صورت نگرفته است، از این روی نیاز به انجام چنین مطالعه ای در منطقه احساس می گردید. از سوی دیگر براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران، استان فارس بیشترین جمعیت روستایی کشور را پس از استان خراسان رضوی داراست (مرکز آمار ایران، 1385). بنابراین شناسایی و ارزیابی امکانات و توانایی‌ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی و ارائه راهکارهایی در جهت رشد و توسعه بخش کشاورزی می تواند در نهایت یاری رسان توسعه روستایی منطقه گردد. این مسأله ضرورت تحقیق حاضر را بیش از پیش نمایان می‌کند.

 

1-3- اهداف

دستیابی به توسعه در هر سطحی و با هر هدفی که باشد نیازمند برنامه ریزی اصولی، کارآمد و اجرای دقیق آن است. این مهم در گرو شناخت جامع و آگاهی دقیق از از امکانات، فرصتها، توانها و محدودیتهایی است که در رسیدن به وضع مطلوب با آن مواجه هستیم (تقوایی و نوروزی آورگانی، 1386، 61). از این رو پژوهش حاضر نخست با هدف تحلیل شاخص‌های توسعه کشاورزی در شهرستان‌های استان فارس و سطح‌بندی هر کدام از آن‌ها صورت گرفته است و سپس با شناسایی مناطق محروم از نظر توسعه کشاورزی، در پی آن است که بستری مناسب برای برنامه ریزی توسعه کشاورزی در سطح منطقه فراهم آورد.

 

1-4- پیشینه

امروزه اقتصاددانان نظریة رشد متوازن در مناطق مختلف، ضرورت برنامه ریزی منطقه ای صحیح را برای رسیدن به توسعه متوازن مطرح می کنند و معتقدند که توسعه تعادل‌های منطقه ای به این دلیل است که بهترین شرایط و امکانات را برای توسعه جامع همه نواحی فراهم آورد و تفاوتهای کیفیت زندگی بین نواحی را به حداقل برساند و در نهایت از بین ببرد. در این زمینه مطالعاتی بصورت سطح بندی توسعه یافتگی در بخش‌های مختلف اعم از بخش کشاورزی، صنعت، آموزش و... در مقیاس‌های مختلف مکانی انجام شده است که از آن جمله می توان به موارد زیر که منابعی نزدیک به موضوع پژوهش هستند اشاره کرد.

سوارز و همکارانSoares & et al., 2003)) در مقاله ایی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی[1] و خوشه ایی[2]، مناطق کشور پرتقال را در مقاطع زمانی سال‌های 1991 و 1995 به لحاظ توسعه یافتگی مورد ارزیابی قرار داده و رتبه بندی کردند.

باتیا و ری((Bhatia & Rai, 2004 با استفاده از 23 شاخص (12 شاخص کشاورزی و 11 شاخص زیر بنایی) به کمک روشهای تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی، در مطالعه ای به تعیین سطح توسعه کشاورزی 380 بلوک در32 منطقه از هند در مقطع زمانی سال 2001 پرداخته اند. بر پایه نتایج به دست آمده، 56 بلوک توسعه یافته، 156 بلوک نسبتاً توسعه یافته، 116 بلوک کمتر توسعه یافته و 52 بلوک توسعه نیافته معرفی شده اند.

نوربخش (Noorbakhsh, 2004)در تحقیقی تحت عنوان توسعه انسانی و عدم تعادل منطقه ای در هند با استفاده از روش تحلیل عاملی به بررسی تفاوتها و نابرابری‌های منطقه ای بین ایالتهای هند براساس شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی پرداخته است.

اما از جمله مطالعاتی که در داخل کشور انجام شده می توان این موارد را نام برد: اسلامی (1372) با استفاده از تکنیک تاکسونومی عددی و تحلیل عاملی در دو مقطع زمانی سال‌های 1355 و 1365 و با استفاده از 44 شاخص توسعه منطقه ای به تعیین درجه توسعه یافتگی مناطق روستایی کشور پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که وضعیت مناطق روستایی کشور به لحاظ توسعه در سال 1365 نسبت به سال 1355 بهبود یافته، اما دوگانگی منطقه‌ای بین این مناطق افزایش یافته است.

آهنگری و سعادت مهر(1386) در تحقیقی با عنوان مطالعه تطبیقی سطح توسعه یافتگی شهرستان‌های استان لرستان به تفکیک بخش‌های اقتصادی و اجتماعی، با استفاده از 90 شاخص که 22 شاخص آن مربوط به بخش کشاورزی بود پرداختند و نشان دادند که در استان لرستان شهرستان‌های خرم‌آباد، الیگودرز، کوهدشت و دلفان در بخش کشاورزی وضعیت توسعه نیافته ایی دارند.

مولایی(1387) در بررسی و مقایسه درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی استان‌های ایران طی سالهای 1373 و 1383، با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی و تاکسنومی عددی به طبقه بندی استان‌های کشور بر اساس 54 شاخص کشاورزی پرداخت.

زنگی آبادی و سلطانی(1387) در مقاله ایی با عنوان سنجش سطوح توسعه کشاورزی در شهرستان‌های استان اصفهان با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی و خوشه ایی و بهره گیری از 24 شاخص، به بررسی وضعیت کشاورزی در سطح شهرستان‌های استان اصفهان و رتبه بندی آنها در چهار سطح پرداختند.

فطرس و بهشتی فر(1388) در مقاله ایی به بررسی درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی استان‌های کشور براساس 78 شاخص توسعه کشاورزی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی و تاکسنومی عددی پرداختند.

 

1-5- روش تحقیق

روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و علّی است. برای شاخص سازی و انجام محاسبات از نرم افزارهای EXCEL و SPSSو برای ترسیم نقشه‌ها و تولید اطلاعات مکان مند از نرم افزار Arc Map استفاده شده است. در این پژوهش داده‌ها از آمار کشاورزی سالنامه آماری 1387 استان فارس که بر گرفته از داده‌های مرکز آمار ایران است گردآوری و استخراج شده که در آن آمار شهرستان پاسارگاد در شهرستانهای خرمبید و مرودشت و شهرستان‌های خنج، رستم و سروستان به ترتیب در شهرستان‌های لار، ممسنی و شیراز منظور گردیده است. همچنین نبود آمار و اطلاعات در برخی شهرستان‌ها عملاً سبب شد 24 شاخص برای سنجش سطوح توسعه کشاورزی درسطح استان مورد ارزیابی قرار ‌گیرد.

تعیین درجه توسعه مناطق از طریق مجموعه ای از متغیرها معمولاً با دو مشکل مواجه است: الف) وابستگی بین شاخص‌های انتخاب شده و ب) مشخص نبودن ضریب اهمیت (وزن) هر شاخص.

به دلیل دو مشکل فوق، از روش تجزیه مؤلفه‌های اصلی[3] بهره گرفته شد که در واقع متداول‌ترین روش در تحلیل عاملی است و هدف از انجام آن رفع مشکل وابستگی درونی مجموعه ای از متغیرها و تلخیص آنها در چند مؤلفه اصلی (عامل( است.

عامل متغیر جدیدی است که از طریق ترکیب خطی متغیرهای اصلی بر پایه رابطه زیر برآورد می‌شود:

 =  + + … +

هدف از به کارگیری این روش، یافتن ترکیباتی از P متغیر (X1 و X2 ... و Xp) برای ایجاد متغیرهای مستقل و غیر همبسته F1 و F2 و ... و FJ است. این متغیرهای جدید در واقع متغیرهای متفاوتی را در خود جای می دهند و اطلاعات تکراری از بین رفته است. در فرمول فوق A مبین ضرایب نمره عاملی و P معرف تعداد متغیرهاست.

با توجه به این تفاسیر در این پژوهش به منظور بررسی اهداف، ابتدا از روش تحلیل عاملی استفاده شده است، که مراحل آن عبارتند از: 1- تهیه ماتریس استاندارد، 2- محاسبه ماتریس ضرایب همبستگی، 3- استخراج عوامل[4] (براساس معیار کیزر، میر، الکین[5])، 4- چرخش عوامل[6] (از روش وریماکس[7]) 5- محاسبه نمرات عاملی[8].

از آنجا که در چرخش عوامل از دوران وریماکس استفاده می شود، نمرات عاملی استخراج شده مستقل از هم هستند و بین آنها هیچ ترکیب خطی برقرار نیست. پس در واقع با تکنیک تحلیل عاملی، همخطی بین شاخصها رفع و شاخصهای اولیه به تعدادی فاکتور یا عامل خلاصه می شوند و به هر یک وزن مناسب داده می شود، لذا جمع نمرات عاملی می تواند نماینده بسیار خوبی برای شاخص‌ها باشد. از این رو، میانگین جمع نمرات عاملی را می توان مبین سطح توسعه یافتگی شهرستان‌های استان فارس دانست. از طرفی برای نشان دادن نابرابری بین مناطق نیاز به تعیین درجه توسعه یافتگی آنها است که بدین منظور از تحلیل خوشه ای استفاده گردیده است. این روش به محقق امکان می دهد که بر مبنای همگنی موجود در بین موارد یا موضوعات مورد مطالعه، آنها را به شیوه ای مناسب طبقه بندی کرده و سپس مورد تفسیر و تبیین قرار دهد(کلانتری 1389، 329).

 

1-6- معرفی شاخص‌ها

نحوه انتخاب شاخص‌ها به گونه ایی بود که سعی شد تمامی عوامل اصلی را در بخش کشاورزی تجزیه و تحلیل کند و در نهایت هدف تحقیق را بصورتی واقع بینانه مورد سنجش قرار دهد. براین اساس شاخص‌ها عبارتند از:

 

 

 

 


1-7- محدوده مطالعاتی

استان فارس با وسعت 122608 کیلومترمربع بین 27 درجه و 3 دقیقه تا 31 درجه و 40 دقیقه عرض شمالی از خط استوا و 50 درجه و 36 دقیقه تا 55 درجه و 35 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد (سالنامه آماری استان فارس، 1387) این استان با داشتن 38/1 میلیون هکتار اراضی قابل کشت و 265 هزار کشاورز، با تولید بیش از 7 میلیون تن انواع محصولات، یکی از قطبهای کشاورزی کشور به شمار می رود(سلیمانی و همکاران، 1388، 40).

 

 

 

نقشه شماره(1): نمایش فضایی موقعیت استان فارس و شهرستان‌های آن

 


2-   مفاهیم نظری

2-1- توسعه: توسعه جریانی چند بعدی است که در خود تجدید سازمان و سمت‌گیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر بهبود در میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساخت‌‌های نهادی، اجتماعی- اداری وهمچنین ایستارها و وجهه نظرهای عمومی مردم است (ازکیا، 1381، 7) با توجه به مفهوم فراگیر توسعه می توان گفت دستیابی به آن منوط به موقعیت توأمان در زمینه‌های همچون: رشد چشمگیر اقتصادی، برخورداری از دانش فنی قابل توجه، برقراری تعادل مکانی- فضایی در سطوح مختلف محلی، منطقه‌ای و ملی، دستیابی به رفاه اجتماعی، اقتصادی و تعالی فرهنگی افراد و گروه‌ها و تکاپو در جهت مدرن‌سازی مداوم جامعه و بهبود روابط اجتماعی و اقتصادی است(سعیدی، 1377، 155).

2-2- توسعه کشاورزی: از توسعه کشاورزی به دلیل ساختارهای بسیار متفاوت کشاورزی در کشورهای مختلف تعاریف بسیار متفاوتی می‌توان ارایه داد. به ویژه آن که فرآیند‏ توسعه کشاورزی در جوامع مختلف با تغییر و تحول و شدت و ضعف بسیار متفاوتی روبه رو بوده است. برخی بر توسعه کشاورزی به عنوان گذار از کشاورزی سنتی تأکید دارند و برخی دیگر آن را فرآیند‏ی می‌دانند که در طی آن به تدریج اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشاورزان بهبود یافته و اصلاح می‌شود (زمانی‌پور، 1379، 71). بنابراین بر اساس این دو عقیده، تغییر شیوه کشت سنتی به کشت پیشرفته و سود آور تولیدات کشاورزی امری ضروری و اساسی به حساب می آید. از این رو می‌توان توسعه کشاورزی را دستاورد یک سلسله فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده مرتبط و هماهنگ به منظور اعمال تغییرات و تحولات مطلوب برای وسعت بخشیدن به زمینه‌ها، گسترش دامنه‌ی فعالیت‌ها، بسط امور و افزایش عملکردها در قالب برنامه جامع توسعه اقتصادی دانست (شهبازی، 1372، 10).

2-3- سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS): سامانه اطلاعات جغرافیایی یک سیستم کلی است که شامل مجموعه‌ای از نرم‌افزار، سخت‌افزار، زنده‌افزار، الگوریتم و مدل‌هایی است که در جهت اخذ و ذخیره‌سازی و بازیابی و به هنگام‌سازی و پردازش اطلاعات مکانی طراحی شده است. GIS حمایت مناسب برای اداره کردن کلیه‌ اطلاعات مورد نیاز برای برنامه‌ریزی کشاورزی را فراهم می‌کند(Ayala & Becerral, 1996, 2).

 

3-                بحث اصلی

3-1- تحلیل عاملی

در اولین مرحله از پژوهش، به منظور آماده سازی و پردازش بیشتر اطلاعات، کاهش حجم شاخص‌های معرفی شده و استخراج عامل‌های ترکیبی مهم، مجموعه شاخص‌های مذکور وارد مدل تحلیل عاملی شده و با روش تجزیه به مؤلفه‌های اصلی کاهش یافته اند. در جدول 1 نتایج حاصل از استخراج عامل‌ها مشخص گردیده است.

 

 

جدول شماره 1- عامل‌های استخراج شده، مقادیر ویژه و درصد تبیین واریانس آنها از مجموعه شاخص‌ها

 

عوامل

 

مقادیر ویژه اولیه

استخراج مجموع ضرائب عوامل

چرخش مجموعه ضرائب

مجموع

واریانس %

تجمعی %

مجموع

واریانس%

تجمعی%

مجموع

واریانس%

تجمعی% %

1

871/6

631/28

631/28

871/6

631/28

631/28

822/5

257/24

257/24

2

623/4

263/19

894/47

623/4

263/19

894/47

999/4

828/20

085/45

3

690/3

374/15

268/63

690/3

374/15

268/63

601/3

006/15

092/60

4

916/1

982/7

250/71

916/1

982/7

250/71

175/2

063/9

154/69

5

807/1

531/7

780/78

807/1

531/7

780/78

000/2

335/8

489/77

6

362/1

675/5

455/84

362/1

675/5

455/84

672/1

966/6

455/84

7

779/0

 

248/3

703/87

 

8

698/0

908/2

611/90

9

571/0

378/2

989/92

 

10

423/0

760/1

749/94

11

260/0

083/1

832/95

 

12

242/0

009/1

841/96

13

207/0

864/0

705/97

14

173/0

719/0

424/98

 

 

15

143/0

594/0

018/99

16

113/0

472/0

489/99

 

 

17

054/0

224/0

714/99

18

039/0

162/0

876/99

19

024/0

098/0

974/99

20

004/0

018/0

992/99

21

002/0

008/0

000/100

22

033/2E-16

471/8E-16

000/100

23

226/1E-16

109/5E-16

000/100

24

395/1-E-16

813/5-E-16

000/100

مأخذ: یافته‌های تحقیق

 

 

این شش عامل اول دارای مقادیر ویژه بزرگتر از 1 بوده، در مجموع 455/84 درصد از واریانس مجموعه 24 شاخص مذکور را تبیین می‌کنند که درصد قابل قبول و بسیار بالایی به حساب می آید. این امر قدرت توضیح دهندگی عوامل به دست آمده را نشان می‌دهد. نمایش نموداری همه عواملی که برای استخراج مورد توجه قرار گرفته اند، در نمودار شماره (1) نشان داده شده است. همانطوری که این نمودار نشان می دهد تنها شش عامل اول دارای مقادیر ویژه بزرگتر از یک هستند و سایر عوامل مقدار ویژه کمتر از یک دارند. بنابراین ارزش چندانی نداشته و از فرآیند‏ تحلیل عاملی کنار گذاشته شده‌اند.

 

 

 

نمودار شماره (1): نمایش مقادیر ویژه عوامل

مأخذ: یافته‌های تحقیق

 

 

از آنجا که در چرخش عوامل از دوران وریماکس استفاده شده است، نمرات عاملی به دست آمده مستقل از هم هستند و بین آنها هیچ ترکیب خطی برقرار نیست پس جمع نمرات عاملی را می توان نماینده خوبی برای تعیین سطح توسعه کشاورزی شهرستان‌ها دانست. اما جمع نمرات عاملی فقط رتبه شهرستان‌ها را مشخص می کند و اشاره ای به همگن بودن و غیر همگن بودن شهرستان‌ها و تقسیم آنها به پنج گروه از بسیار قوی تا بسیار ضعیف نمی کند و همچنین نابرابری بین شهرستان‌ها را نشان نمی‌دهد، بنابراین نمرات عاملی را ورودی تحلیل خوشه ای قرار داده و بر این اساس، شهرستان‌های همگن و غیر همگن مشخص گردیده اند.

 

3-2- تحلیل خوشه‌ای

پس از اولین مرحله پژوهش؛ کاهش حجم شاخص‌های معرفی شده، استخراج عوامل ترکیبی مهم و آماده سازی اطلاعات، در دومین مرحله از پژوهش از روش تحلیل خوشه ای استفاده گردید. تحلیل خوشه ای یکی از روش‌های پرکاربرد در مطالعات جغرافیای ناحیه ای است که به دو روش خوشه ای سلسله مراتبی و خوشه ای غیر سلسله مراتبی صورت می پذیرد که در این پژوهش از روش خوشه ای سلسله مراتبی به جهت کاربرد بیشتر در مطالعات جغرافیایی استفاده شده است. در روش خوشه ای سلسله مراتبی تراکمی هر مکان با خوشه ای خاص آغاز می گردد، سپس دو مکان با هم ترکیب شده، خوشه ای جدید می سازند. بنابراین در هر مرحله تعداد خوشه‌ها به صورت یک به یک کاهش می یابد(حکمت نیا و موسوی، 1385، 236). نمودار شماره (2) نتایج حاصل از سطح بندی توسعه کشاورزی را براساس تحلیل خوشه ای در شهرستان‌های استان فارس نشان می دهد.

 

 

 

 

 

نمودار شماره (2): خوشه بندی 22 شهرستان استان فارس در بخش کشاورزی

مأخذ: یافته‌های تحقیق

 

 

سطح بندی فوق نشان از طبقه بندی شهرستان‌های استان فارس براساس توسعه کشاورزی در پنج طبقه همگن دارد. این سطح بندی نمایانگر این است که مکان‌های واقع در یک سطح شباهت زیادی با همدیگر داشته، اما تفاوت قابل توجهی با مکان‌های سطوح دیگر دارند. بنابراین در اولین سطح از توسعه کشاورزی، شهرستان‌های آباده، مرودشت، شیراز، کازرون، فسا و فیروزآباد قرار دارند. در دومین سطح از توسعه کشاورزی شهرستان‌های جهرم، داراب، بوانات، زرین دشت، فراشبند، نی ریز، اقلید، خرمبید، استهبان و ارسنجان قرار دارند. شهرستان‌های سپیدان و ممسنی در سطح همگن بعدی قرار گرفته اند. سه شهرستان لامرد، مهر و قیر و کارزین در سطح بعدی واقع شده اند و در پایین ترین سطح از توسعه کشاورزی نیز شهرستان لارستان قرار گرفته است. بنابراین 27/27 درصد از شهرستان‌های استان فارس در وضعیت بسیار قوی، 45/45 درصد در شرایط قوی، 09/9 درصد در شرایط متوسط، 63/13 درصد در شرایط ضعیف و 54/4 درصد در شرایط بسیار ضعیفی از توسعه کشاورزی قرار گرفته اند.

در نهایت با استفاده از نرم‌افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (Arc Map)، سطح‌بندی شهرستان‌های استان جهت تحلیل فضایی وضعیت توسعه کشاورزی در محیط GIS در سطح استان و در پنج سطح نمایش داده شده و وضعیت شهرستان‌های استان و میزان توسعه کشاورزی در هر کدام از آنها براساس 24 شاخص مشخص گردید. نقشه شماره (2) سطوح توسعه کشاورزی را در شهرستان‌های استان فارس نشان می دهد.

 

 

نقشه شماره(2): نمایش فضایی وضعیت توسعه کشاورزی و سطح بندی شهرستان‌های استان فارس

 


4- نتیجه گیری و پیشنهادها

با عنایت به این موضوع که اغلب جمعیت کشاورز کشور در مناطق روستایی اند، توجه به توسعه کشاورزی از سویی نوعی استراتژی و هدف اولیه برای توسعه روستایی محسوب می شود و می تواند از بروز بسیاری از مشکلات از جمله مهاجرت‌های روستایی بویژه در مناطق محروم از نظر توسعه کشاورزی جلوگیری کند و از سوی دیگر توجه به مناطق محروم و اولویت قرار دادن آنها در برنامه ریزی‌های توسعه کشاورزی، می تواند سبب پویایی کشاورزی در این مناطق شده و در نهایت زمینه ساز رشد همراه با برابری و ثبات و تداوم توسعه ملی گردد.

در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش‌های تحلیل عاملی، مؤلفه‌های اصلی و دوران واریماکس، شاخص‌ها وزن دار و همخطی بین آنها رفع شده است و با کمک درصد واریانس تراکمی، قدرت توضیح دهندگی عامل‌های(فاکتور) استخراج شده مشخص گردید. سپس جمع نمرات عاملی محاسبه و میانگین آنها به عنوان معیاری برای سطح توسعه کشاورزی شهرستان‌ها در نظر گرفته شد. آنگاه جمع نمرات عامل‌های به دست آمده به عنوان ورودی تحلیل خوشه ای قرار گرفته و با کمک روش خوشه ای سلسله مراتبی تراکمی، شهرستان‌ها در پنج مجموعه همگن طبقه بندی شده اند و سپس نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای وارد نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) شده و شهرستان‌های استان فارس در پنج طبقه توسعه از بسیار قوی تا بسیار ضعیف ارایه شده‌اند. در همین راستا نتایج این پژوهش نشان می دهد که شهرستان‌های جنوبی در استان فارس نسبت به سایر مناطق در سطوح پایین تری از توسعه کشاورزی قرار دارند. اگرچه این شهرستان‌ها در مناطق گرم و کم باران با زمین‌های نامناسب کشاورزی قرار دارند و از این نظر با هم همگونی دارند ولی نمی توان همه محرومیت آنها را به اوضاع نامناسب طبیعی نسبت داد، بویژه اینکه بیشتر شاخص‌های این پژوهش متکی بر داده‌های غیر طبیعی می باشد. این مسأله ضرورت مدیریت صحیح تر و میزان توجه بیشتر مسئولین را نمایان می سازد. در زیر به تفکیک سطوح توسعه نتایج حاصل، تشریح گردیده اند:

سطح اول

شهرستان‌های آباده، مرودشت، شیراز، کازرون، فسا و فیروزآباد با در اختیار داشتن بیشترین امکانات در شرایط مطلوب تری نسبت به سایر شهرستان‌ها بوده و وضعیتی بسیار قوی در بخش کشاورزی دارند. به جز شهرستان فسا که در بخش مکانیزاسیون از وضعیت مناسبی برخوردار نیست، سایر شهرستان‌های این سطح، تقریباً در تمامی شاخص‌های توسعه کشاورزی شرایطی نسبتاً خوب دارند.

 

سطح دوم

در این سطح شهرستان‌های جهرم، داراب، بوانات، زرین دشت، فراشبند، نی ریز، اقلید، خرمبید، استهبان و ارسنجان قرار گرفته‌اند که وضعیت قوی از نظر توسعه کشاورزی دارند، لذا در راستای تسریع روند توسعه کشاورزی در این مناطق توسعه سرمایه‌های فیزیکی و انسانی و سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه کشاورزی می تواند راهگشا باشد.

 

سطح سوم

شهرستان‌های سپیدان و ممسنی در سطح همگن بعدی قرار گرفته اند که از نظر توسعه کشاورزی در شرایط متوسطی قرار دارند. از این رو باید با بسترسازی مناسب و ارتقاء شاخص‌های توسعه کشاورزی، زمینه رشد و توسعه کشاورزی در این شهرستان‌ها فراهم شده و به سطوح بالاتری از توسعه کشاورزی دست یابند. این شهرستان‌ها جز مناطق مستعد هستند، که در بخش‌های سواد و عملکرد شرایط نامناسبی دارند از این رو گسترش سواد روستاییان و توسعه برنامه‌های ترویجی در ابعاد کمی و کیفی می‌تواند در نهایت سبب تقویت کشاورزی در این شهرستان‌ها گردد.

 

سطح چهارم

سه شهرستان لامرد، مهر و قیر و کارزین در شرایط ضعیفی در بخش کشاورزی قرار دارند به طور کلی نتایج حاصل در دو سطح چهارم و پنجم (ضعیف و بسیار ضعیف) نشان می دهد که نابرابری‌های منطقه ای در زمینه شاخص‌های کشاورزی در استان فارس تنها به ضعف توان‌های محیطی و نامناسب بودن شرایط اقلیمی محدود نمی شود زیرا شهرستانی همانند مهر در خوشه وسعت اراضی بهره برداران (متوسط وسعت بهره برداری، نسبت مساحت زیر کشت محصولات سالانه، نسبت مساحت باغ و قلمستان، متوسط وسعت بهره برداری‌های با زمین آبی، نسبت مساحت زیر کشت محصولات سالانه آبی، نسبت مساحت باغ و قلمستان آبی) وضعیتی برتر نسبت به سایر شهرستان‌ها دارد اما به دلیل ضعف در سایر شاخص‌ها از جمله در شاخص‌هایی همچون وضعیت مکانیزاسیون و عملکرد، در نهایت در سطحی ضعیف از توسعه کشاورزی قرار گرفته است.

 

سطح پنجم

شهرستان لامرد در شرایط بسیار ضعیفی در بخش کشاورزی قرار دارد که می باید در جهت جلوگیری از بروز عدم تعادل‌ها و ناهماهنگی‌های منطقه‌ای در راستای سیاست هماهنگ ملی و توسعه متوازن مورد توجه خاص قرار گیرد. این شهرستان تقریباً در همه بخش‌ها در پایین ترین سطح قرار گرفته است.

بنابراین در صورتی که بخواهیم به توسعه پایدار کشاورزی دست یابیم و بستری برای رشد متوازن مناطق، پویایی کشاورزی، کاهش مشکلات ناشی از مهاجرت‌های روستایی و ثبات و تداوم توسعه ملی فراهم آوریم، باید با توجه به برنامه ریزی اصولی برای مناطق محروم و توجه به ارایه خدمات و امکانات زیربنایی متناسب با نیاز آنها برای تحقق توسعه کشاورزی در این مناطق اقدام نمود. به ویژه اینکه به نظر می رسد مزیت نسبی مناطق در فرآیند‏ توسعه یافتگی شهرستان‌ها بی تأثیر نبوده است. از این رو بهتر است برنامه ریزان در تخصیص بودجه وجود مزیت نسبی مناطق را لحاظ کنند تا با مدیریت مناسبتر در شهرستان‌ها و کشف استعدادهای ذاتی و پتانسیل‌های هر منطقه به گسترش تخصص گرایی در تولید فراوردهای مختلف کشاورزی کمک کنند.



[1] - factor analysis

[2] - cluster analysis

[3] - principal component

[4] - factor extraction

[5] - Kaiser, Meyer, Olkin (KMO)

[6] - factors rotation

[7] - Varimax

[8] - factor scores

1- آمارنامه کشاورزی،(1388)، جلد اول محصولات زراعی سال زراعی 87- 1386، دفتر آمار و فناوری اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی، تهران.
2- آهنگری، عبدالمجید و مسعود سعادت مهر، (1386)، مطالعه تطبیقی سطح توسعه یافتگی شهرستان‌های استان لرستان به تفکیک بخش‌های اقتصادی و اجتماعی، مجله دانش و توسعه، شماره 21، 194-159 .
3- ازکیا، مصطفی (1381)، جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستاهای ایران. چاپ ششم. انتشارات اطلاعات.
4- اسلامی، سیف الله (1372)، تعیین درجه توسعه یافتگی مناطق روستایی کشور، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه شهید بهشتی.
5-  تقوایی، مسعود و اصغر نوروزی آورگانی (1386)، تحلیلی برنحوه توزیع فضایی امکانات و خدمات روستایی و سطح بندی دهستانهای استان چهار محال و بختیاری، مجلة پژوهشی دانشگاه اصفهان، جلد بیست و چهارم، شماره ٣ ، 74-59 .
6- تودارو، مایکل (1368)، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، چاپ چهارم، انتشارات سازمان برنامه و بودجه، تهران.
7- جمعه پور، محمود (1384)، مقدمه ایی بر برنامه ریزی توسعه روستایی:دیدگاهها و روشها، انتشارات سمت، تهران .
8- حکمت نیا، حسن و میرنجف موسوی (1382)، کاربرد مدل در برنامه ریزی شهری و ناحیه ای، انتشارات علم نوین، یزد.
9- رضوانی، محمد رضا (1387)، مقدمه ای بر برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران، چاپ دوم، نشر قومس، تهران .
10- زنگی آبادی، علی و زهرا سلطانی (1387)، سنجش سطوح توسعه کشاورزی در شهرستان‌های استان اصفهان، فصل نامه تحقیقات جغرافیایی، سال بیست و سوم، شماره 4، 178-153 .
11-   زمانی پور، اسدالله (1379)، ترویج کشاورزی در فرآیند‏ توسعه، دانشگاه بیرجند. مشهد.
12- سالنامه آماری استان فارس (1387)، معاونت برنامه ریزی«دفتر آمار و اطلاعات» استانداری فارس.
13- سعیدی، عباس (1377)، مبانی جغرافیای روستایی، تهران، انتشارات سمت.
14- سلیمانی، سمیه، میردامادی، مهدی و حسینی، سید فرج الله (1388)، بررسی عوامل تأثیرگذار بر نگرش کشاورزی پایدار مهندسین ناظر طرح محوری گندم استان فارس، فصلنامه اقتصادکشاورزی و توسعه، شماره 68، 55 -37 .
15- شهبازی، اسماعیل (1372)، توسعه و ترویج روستایی، انتشارات دانشگاه تهران.
16- صامتی، مجید و بیتا فرامرزپور (1383)، بررسی موانع سرمایه گذاری خصوصی در بخش کشاورزی ایران،فصلنامه اقتصادکشاورزی و توسعه، شماره 45، 112-91 .
17- فطرس، محمد حسن و محمود بهشتی فر (1388)، مقایسه درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی استانهای کشور در دو مقطع 1372 و 1382، فصل نامه اقتصادکشاورزی و توسعه، شماره 65، 39-17 .
18-   کلانتری، خلیل (1389)، پردازش و تحلیل داده‌ها در تحقیقات اجتماعی- اقتصادی، چاپ چهارم، انتشارات فرهنگ صبا، تهران.
19-           مرکز آمار ایران (نتایج کلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن)، 1385 .
20-           مطیعی لنگرودی، حسن (1381)، جغرافیای اقتصادی ایران(کشاورزی)، انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد .
21- مولایی، محمد (1387)،بررسی و مقایسه درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی استانهای ایران طی سالهای1373 و 1383، فصلنامه اقتصادکشاورزی و توسعه، شماره 63، 88-71.
 
22-   Ayala, R. & A, Becerral (1996), GIS system as a Decision Tool for Agricultural Planning in Arid Zones of Spain, Universidad de Almeria.
23-   Bhatia, V.K. & S.C. Rai (2004), Evaluation of socio-economic development in small areas, New Dehli.
24-   Burke, F., UL Huda, S., Hamza, S., Azam, M., (2005), Disparities of agricultural productivity in Balochestan (A GIS perspective)”. Pakistan Geographical Review.Vol. 27, No. 1, PP. 27-34.
25-   Noorbakhsh, F (2004), Human Development and Regional Disparities in India. Center for Development Studies Department of Economics University Glasgow.
26-Soares, J & M Marques, C Monteiro (2003), A multivariate methodology to uncover regional disparities: A contribution to improve European Union and governmental decisions European Journal of Operational Research, Vol. 145: 121-135.