نویسندگان
1 استادیار، بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، اصفهان، ایران
2 کارشناسی ارشد، بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The most important center of dust production in Isfahan province is Segzi-Rudasht center. This center with an area of 801520 hectares is located in the east of the historical city of Isfahan. Despite the great economic potential, the study area is in a state of imbalance due to drought, reduction of agricultural activities, lack of employment processes and consequently unemployment and lack of demand for labor, which is due to the imbalance in the coming years. Reducing water resources and increasing particulate matter become more critical. Creating and spreading dust in the east of Isfahan.
This research is a survey research and questionnaires were designed to achieve the research objectives appropriate to the statistical population of the project. In addition, observational interview methods were used to obtain more information. The validity and reliability of the questionnaire were assessed by a panel of experts using the opinions of experts in natural resources and desertification, and the reliability was assessed through a pilot study by calculating the Cronbach's alpha coefficient.
In order to analyze the data and information from different methods of descriptive and inferential statistical analysis such as pca factor analysis (factor analysis),
The results show that determining the degree of importance of each factor indicates the great importance of water and agriculture factors in intensifying desertification and the occurrence of fine dust in the Segzi-Rudasht pilot. There are social factors and finally development and technological factors. The extent of economic damage is only part of the enormous damage that this phenomenon has done to the system of research scope
کلیدواژهها [English]
مقدمه
امروزه پدیدة گرد و غبار به یکی از جدیترین مسائل محیط زیستی پیش روی بشر تبدیل شده است. ایجاد گرد و غبار مؤثر از عوامل طبیعی و انسانساخت است که بخش انسانی آن عمدتاً نوعی واکنش به تغییر پوشش و کاربری اراضی است. آثار ناشی از پدیدة گرد و غبار تا فاصلة 4000کیلومتری از منبع اصلی پراکنش، خسارات زیادی در زمینههای کشاورزی، صنعتی، حملونقل و سیستمهای مخابراتی به وجود میآورد (زراسوندی، 1392: 106). از مهمترین شرایط بهوجودآمدن گرد و غبار در کنار هوای ناپایدار، وجود یا نبود رطوبت است؛ به گونهای که در صورت وجود رطوبت، بارش و طوفان و رعد و برق و در صورت نبود رطوبت، طوفان گرد و غبار ایجاد میشود (ادارة کل هواشناسی استان کرمانشاه، 1394).
علت وقوع پدیدة گرد و غبار عمدتاً با منشأ خارجی و ناشی از جریانهای منطقهای است؛ ولی در داخل کشور به دلیل وقوع فرسایش بادی، گرد و غبار محلی بسیار رایج است. در ابعاد منطقهای باید دانست که ایران علاوه بر داشتن مناطق بیابانی زیاد، در مجاورت کانونهای اصلی گرد و خاک در کشورهای همسایه نیز قرار گرفته که از مهمترین آنها، بیابانها و صحاری عراق، اردن و عربستان است. مشاهدات هواشناسی نشاندهندة افزایش وقوع این پدیده در سالهای اخیر است. با توجه به قرارگیری ایران در منطقة برونحاره و وجود جریانهای غالب عربی، انتقال گرد و غبار از منابع بیانشدة غربی در مسیر، امری بدیهی است؛ بنابراین مدیریت درست زمینهای خشک و نیمهخشک که منشأ اصلی گرد و غبار هستند، مهم است (طایی سمیرمی و همکاران، 1392: 2).
علاوه بر جریان گرد و غبار با منشأ خارجی، کشور ایران با پدیدة فرسایش بادی نیز دست به گریبان است. نزدیک به 20 میلیون هکتار از کشور متأثر از فرسایش بادی است که این امر علت بروز پدیدة گرد و غبار با منشأ داخلی است. کشور ایران بیش از 4/2 درصد از مجموع کل بیابانهای جهان را در خود جای داده است که در 17 استان ازجمله اصفهان پراکندهاند.
براساس مطالب بیانشده، بیابانزایی و پیرو آن ریزگردها پدیدههایی است که از عوامل و متغیرهای متعددی اعم از طبیعی و انسانی تأثیر میپذیرد و متقابلاً بر این عوامل تأثیر میگذارد. نخستین گامها در اجرای اقدامات بیابانزدایی و ممانعت از گسترش بیابانزایی باید متکی بر شناخت پدیدهها و عواملی باشد که بهطور مجزا از هم و در کنش با هم در یک منطقه تغییراتی را ایجاد میکنند و به بیابانزایی منجر میشوند.
براساس تعریف کنوانسیون مقابله با بیابانزایی[1]، بیابانزایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب ناشی از عوامل مختلف ازجمله تغییرات آبوهوایی و فعالیتهای انسانی است. از زمان ارائة این تعریف در بیشتر پژوهشهای علمی به آن استناد شده است. دربارة عوامل طبیعی تأثیرگذار بر فرایند بیابانزایی پژوهشهای متعددی انجام شده، لیکن پژوهشهای عمیق دربارة نقش عامل انسانی در ایجاد این پدیده اندک است و ادبیات بیابانزایی در این زمینه با فقر مطالعات نظری روبهروست. این یکی از مهمترین دلایلی است که پژوهشگر بر نقش عامل انسانی تمرکز کرده است. درواقع بیابانزایی پیش از آنکه معضلی صرفًا طبیعی باشد، معضلی اجتماعی و انسانی است. هرچه زمان میگذرد، نقش انسان در بیابانزایی بارزتر میشود. براساس شاخصها و معیارهای سازمان ملل بیابانزایی و تخریب اراضی در مناطق خشک، نیمهخشک و مرطوب متأثر از عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی روی میدهد (طراوتی و ایافت، 1377: 53).
پدیدة بیابانزایی در قرن 21 در بین 38 چالش مهم جهانی بوده است و پس از دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین، مهمترین چالش جهانی محسوب میشود. این پدیده افزون بر 5 میلیارد هکتار از سرزمینهای آباد یعنی حدود ۳۸/۵ درصد از مجموع خشکیهای زمین را در ۱۱۰ کشور جهان در معرض زوال و تهدید قرار داده است. هرگونه مداخلة نادرست انسانی و بهرهبرداری از منابع در این مناطق که نظام اکولوژیکی شکنندهای دارند، پیامدهای محیطی جدی در پی خواهد داشت. عوامل اقتصادیاجتماعی از عوامل غالب و عمدة مؤثر بر بیابانزایی است؛ به طوری که 87 درصد عوامل بیابانزایی را شامل میشود و فقط 13 درصد آن به عوامل طبیعی مربوط است. براساس گزارشهای برنامة محیطی سازمان ملل کشورهای تأثیرپذیر سالیانه معادل 42 میلیارد دلار از فرایند بیابانزایی خسارت میبینند (Babaev, 1985: 48).
براساس این تعریف، حدود ۹۰ درصد مساحت ایران در معرض تهدید خطر بیابانزایی است. ایران با در اختیار داشتن ۱/۲درصد خشکیهای جهان و ۳۴ میلیون هکتار اراضی بیابانی ۲/۴ ،درصد از بیابانهای جهان را دارد. مناطق بیابانی ایران هماکنون با ۳۴ میلیون هکتار وسعت، حدود ۲۰ درصد مساحت کشور و ۲۵ درصد عرصههای منابع طبیعی ایران را شامل میشود. حدود 61 درصد از مساحت کشور اقلیم خشک و فراخشک دارد؛ به این ترتیب ایران 3.08 درصد از مناطق بیابانی جهان را دارد.
بیابانزایی در ایران یک موضوع فرابخشی و معلول عوامل متعددی است که با توجه به شرایط ویژة هر منطقه ازجمله ویژگیهای طبیعی و ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم به وجود آمده است. با وجود اینکه بخشی از اراضی و عرصههای بیابانی درنتیجة شرایط طبیعی حاکم بر محیط کشور طی سالیان متمادی ایجاد شده، بخشهای وسیعی نیز به دلیل بیمبالاتیها و مداخلات غیراصولی و نامناسب انسانها در محیط به وجود آمده است؛ از این رو رشد فزایندة فعالیت انسانها و بهرهبرداریهای انسانی، سهم بسزایی در توسعه و گسترش بیابانزایی داشته است. اگر بتوان سهم عوامل طبیعی و انسانی را در توسعة بیابانزایی مشخص کرد، قطعاً نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فضاییکالبدی بسیار بیشتر از تأثیر مؤلفههای طبیعی خواهد بود؛ بنابراین لحاظنکردن نقش جوامع انسانی در فرایند برنامهریزیهای توسعه، یکی از علل اصلی گسترش بیابانزایی بوده است یا به مفهوم روشنتر گسترش و پیشروی عوارض بیابانی متضمن علل، شواهد و راهکارهایی است که در هر منطقه ویژگیهای خاص خود را دارد و گامنهادن در راه مقابله با این پدیده مستلزم تلاش برای دستیابی به شناخت عمیق و کافی دربارة این ویژگیها خواهد بود.
چهارچوب مفهومی پژوهش
مرور پیشینة پژوهشهای مرتبط با موضوع بررسیهای اجتماعیاقتصادی در محیطهای بیابانی بهویژه در قالب طرحهای تحقیقاتی و علمیپژوهشی نشاندهندة ناچیزبودن فعالیتهای انجامشده در این زمینه است. بیشتر پژوهشهای علمی انجامشده درزمینة مباحث انسانی مؤثر بر فرایند بیابانزایی در قالب طرحهای شناخت ارزیابی و طبقهبندی بیابانهای ایران ارائه شده و این پژوهشها کمتر بهصورت مجزا و مشخص سنجهها و شاخصهای انسانی مؤثر در بیابانیشدن را بررسی کردهاند.
بیابانزایی حاصل مجموعهای از تأثیرات متقابل عوامل اقتصادیاجتماعی شامل ناپایداری اقتصادی، فقر، گرسنگی و... و عوامل طبیعی شامل خشکسالی، فرسایش بادی، شوری خاک، تخریب پوشش گیاهی و... است. پژوهشهای علی بیگف[2] (2007) در آسیای مرکزی نشان داد عوامل اقتصادیاجتماعی از عوامل غالب مؤثر بر بیابانزایی است؛ به طوری که 87 درصد عوامل بیابانزایی به آن اختصاص دارد و فقط 13 درصد آن به عوامل طبیعی مربوط است. براساس گزارشهای برنامة محیطی سازمان ملل (UNEP) کشورهای تأثیرپذیر سالیانه معادل 42 میلیارد دلار از فرایند بیابانزایی خسارت میبینند.
از مهمترین مطالعات انجامشده در داخل کشور، بررسیهای نجمشعاع و اخلاصپور (1375) در منطقة شهداد است. در این مطالعه که دلایل بیابانزایی در منطقة شهداد بررسی شده، مهمترین عوامل بیابانیشدن ویژگیهای مورفولوژیکی زمین، زمینشناسی، خاک، پوشش گیاهی، اقلیم، هرزابها، بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی و افزایش املاح آنها، شیوههای نادرست آبیاری، جمعیت انسانی و مسائل اجتماعی و اقتصادی معرفی شده است.
همینطور عباسآبادی (1378) در بررسیهای خود در منطقة آققلا ضمن معرفی آثار فرایند ماندابی و شورشدن اراضی در کاهش کارایی سرزمین و بیابانیشدن در منطقه، برای تعیین سهم هریک از عوامل بیابانزا اقدام کرده است. وی از بین عوامل طبیعی، عامل پیکرشناسی زمین و از بین عوامل و شاخصهای انسانی، عامل بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی بهویژه چرای بیرویه را مهمترین عامل بیابانزایی معرفی کرده است. برپایة نتایج این بررسی، حدود 73 درصد از مساحت منطقه دستخوش بیابانزایی شدید و خیلی شدید است.
از دیگر پژوهشهای انجامشده که با نگرش فضایی و همهجانبه صورت پذیرفته، بررسی اختصاصی و مهاجری (1375) دربارة روش طبقهبندی و شدت بیابانزایی اراضی در ایران بوده است. در این روش که بعدها به مدلI.D.C معروف شد، براساس ساختارهای محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر محیطهای بیابانی کشور، 8 شاخص مؤثر بر فرایند بیابانزایی معرفی شده است؛ این عوامل عبارتاند از: عوامل محیطی شامل اقلیم، پیکرشناسی زمین، کیفیت و کمیت منابع آب و خاک، عوامل انسانی شامل تخریب منابع گیاهی، تخریب منابع آب و تخریب منابع اراضی و خاک و درنهایت دو شاخص شدت فرسایش و توان بیابانزدایی. در این بررسی 75 درصد بیابانیشدن در منطقة مطالعهشده منشأ انسانی و اجتماعیاقتصادی داشته است.
سازمان همکاری بینالمللی در امور بیابانیشدن (ICCP) (1990) در پژوهش خود درزمینة بیابانیشدن (ایران– توران) عوامل مختلفی شامل پوشش گیاهی، دامداری، عشایر، کشاورزی، فشار چرا، زندگی روستایی و... را در بیابانیشدن منطقة حفاظتشدة توران بررسی کرده است (ارزانی، 1383).
صادقی و همکاران (1375) با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و تصاویر ماهوارهای لندست محدودهای به وسعت 144000 هکتار از اراضی بیابانی استان اصفهان واقع در نایین را شناسایی کردهاند. آنها بهمنظور مقایسة روند کنترل یا گسترش بیابان از تفسیر تصاویر ماهوارهای منطقه مربوط به سالهای 63 تا 69 بهره بردهاند. طی مدت بررسیشده، 789 هکتار به سطح تپههای شنی و 3438 هکتار به مساحت دقها در منطقة پژوهش اضافه شده است.
خالدی (1392) در پژوهشی با عنوان «زیانهای اقتصادی طوفان گرد و غبار به استانهای غربی ایران؛ مطالعة موردی: ایلام، خوزستان و کرمانشاه» ضمن بررسی خسارات در جنبههای مختلف و سناریوهای چندگانه به این نتیجه رسیده است که مجموع خسارات اقتصادی گرد و غبار به کل بخش کشاورزی سه استان در سالهای مطالعهشده از 2227 میلیون دلار در سناریوی اول تا 13361 میلیون دلار در سناریوی چهارم بوده است. در سال 1388 هر یک روز تعطیلی در اثر گرد و غبار برمبنای ارزش افزودة استانی، 142 میلیون دلار و برمبنای متوسط ارزش افزودة کشوری، 66 میلیون دلار درمجموع به اقتصاد سه استان زیان وارد کرده است.
خالدی (1395) در مقالهای زیانهای اقتصادی طوفان گرد و غبار را در قالب کاهش ارزش ستادة کشاورزی به بخش کشاورزی استانهای غربی ایران بررسی کرده است. نتایج نشان داد کل خسارات اقتصادی طوفان گرد و غبار به بخش کشاورزی استانهای غربی کشور در دورة مزبور براساس چهار سناریوی کاهش 10، 20، 30 و 40 درصدی ارزش ستادة کشاورزی به ترتیب 4446 میلیون دلار، 10003 میلیون دلار، 17147 میلیون دلار و 26674 میلیون دلار بوده است.
آرامی و همکاران (1397) در پژوهشی با عنوان «تحلیل مطالعات مخاطرة گرد و غبار در جنوب غرب ایران در دورة 22ساله» اذعان میدارند شبیهسازی مسیر حرکت ذرات گرد و غبار نشان میدهد بیشتر مسیرها از مناطق شمالی و مرکزی عراق و سوریه میگذرند و منشأ طوفانهای گرد و غبار، مناطق کویری و خشک شمال و مرکز عراق و سوریه است. نتایج بررسیها نشان میدهد منطقة مرزی بین سوریه و شمال غرب عراق، غرب و جنوب غرب عراق به همراه شرق و شمال شرق عربستان، کانونهای اصلی گرد و غبار برای منطقة جنوب و غرب کشور هستند و شرایط همدیدی همزمان با رخداد گردوغبارهای برخاسته نشان از نقش بارز سیستمهای سیکلونی در رخداد و انتقال این پدیده دارد؛ زیرا همزمان با رخداد این پدیده در دورة گرم، تقویت جالب توجه سیستم کمفشار عراق به همراه شکلگیری تراف در زاگرس سبب شکلگیری گرد و غبار و انتقال آن به منطقة مطالعه میشود.
در یک مطالعة موردی در بیابان نامیبیا، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، انواعی از متغیرهای زنده و غیرزندة مؤثر بر فرایند بیابانزایی نقشهبرداری شد؛ سپس با استفاده از تجزیة عوامل اصلی آماری رابطة وزنی متغیرها انتخاب و درنتیجه یک نقشة ترکیبی از مناطق متأثر از بیابانزایی تهیه شد. نتایج نشان داد استعداد یا توان زیاد بیابانزایی به مناطقی مربوط است که بیشترین تراکم جمعیت انسانی و دام را دارند (Aharoni and Ward, 1997: 12).
برآورد شدت بیابانزایی و نقشهبرداری مناطق خشک بیابان پاتاگونیا (آرژانتین) با استفاده از اطلاعات ماهوارة هواشناسی NOAA-AVHRR به طبقهبندی مناطق بیابانی منجر شده است (Delvalle et al., 1997: 9)
وانگ و همکاران[3] (2015) با بررسی خصوصیات گرد و غبار و شناسایی منابع آن در نواحی خشک و نیمهخشک چین مشخص کردند که بیابانهای وسیع عربستان و صحرای شمال آفریقا از سامانههای همدید مقیاس و امواج غربی تأثیر میپذیرد و گرد و غبار را به مناطق مختلفی همچون ایران گسترش میدهد. ایران به دلیل واقعشدن در کمربند خشک و نیمهخشک جهان همواره در معرض سیستمهای گرد و غبار محلی و منطقهای قرار دارد.
پولئنسکی و ای[4] (2008) نشان دادند هزینة آثار تأخیری (ثانویه) طوفانهای گرد و غبار زرد در استان بیژینگ چین در سال 2000 بیش از آثار مستقیم (فوری) آن، و آثار آن بر سمت عرضة اقتصاد بیش از سمت تقاضای آن بوده است.
اکبری[5] (2011) کاهش دید، کاهش حاصلخیزی خاک، تخریب محصولات کشاورزی، کاهش تابش خورشید، اختلال در ارتباطات و سیستمهای مکانیکی و افزایش بیماریهای تنفسی را پیامدهای مخرب گرد و غبار عنوان کرده است. وی بهمنظور بررسی آثار اقتصادی طوفان گرد و غبار، بخش پایانی مقالة خود را به معرفی یک مدل اقتصادی اختصاص داده است.
جدول 1 خلاصهای از متغیرهای مؤثر بر بیابانزایی را در مطالعات انجامشده نشان میدهد.
جدول- 1: متغیرهای مؤثر بر بیابانزایی در مطالعات انجامشده
نام پژوهشگر |
سال |
عوامل مؤثر بر بیابانزایی |
Alibecov |
2007 |
عوامل اقتصادیاجتماعی، عوامل طبیعی |
انجمشعاع و اخلاصپور |
1375 |
ویژگیهای مورفولوژیکی زمین، زمینشناسی، خاک، پوشش گیاهی، اقلیم، هرزابها، بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی و افزایش املاح آنها، شیوههای نادرست آبیاری، جمعیت انسان، مسائل اجتماعی و اقتصادی |
عباسآبادی |
1378 |
از بین عوامل طبیعی، عامل پیکرشناسی زمین و از بین عوامل و شاخصهای انسانی، عامل بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی بهویژه چرای بیرویه |
اختصاصی و مهاجری |
1375 |
عوامل محیطی شامل اقلیم، پیکرشناسی زمین، کیفیت و کمیت منابع آب و خاک؛ عوامل انسانی شامل تخریب منابع گیاهی، تخریب منابع آب و تخریب منابع اراضی و خاک و درنهایت دو شاخص شدت فرسایش و توان بیابانزدایی |
سازمان همکاری بینالمللی در امور بیابانیشدن |
1990 |
پوشش گیاهی، دامداری، عشایر، کشاورزی، فشار چرا، زندگی روستایی |
صادقی و همکاران |
1375 |
مقایسة روند کنترل یا گسترش بیابان |
خالدی |
1392 |
زیانهای اقتصادی طوفان گرد و غبار به استانهای غربی ایران |
خالدی |
1395 |
برآورد زیانهای اقتصادی طوفان گرد و غبار به بخش کشاورزی |
آرامی و همکاران |
1397 |
تحلیل مطالعات مخاطرة گرد و غبار در جنوب غرب ایران |
Aharoni and Ward |
1997 |
متغیرهای زنده و غیرزنده |
Delvalle et al. |
1997 |
برآورد شدت بیابانزایی و نقشهبرداری مناطق خشک بیابان پاتاگونیا |
Wang et al. |
2015 |
قرار داشتن ایران در معرض سیستمهای گرد و غبار محلی و منطقهای به دلیل واقعشدن در کمربند خشک و نیمهخشک جهان |
Ai and Polenske |
2008 |
بیشتر بودن آثار تأخیری (ثانویه) طوفانهای گرد و غبار زرد در استان بیژینگ چین در سال 2000 از آثار مستقیم (فوری) آن |
Akbari |
2011 |
معرفی کاهش دید، کاهش حاصلخیزی خاک، تخریب محصولات کشاورزی، کاهش تابش خورشید، اختلال در ارتباطات و سیستمهای مکانیکی و افزایش بیماریهای تنفسی بهمثابة پیامدهای مخرب گرد و غبار |
روش پژوهش
این پژوهش از نوع پژوهشهای پیمایشی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش متناسب با جامعة آماری طرح، پرسشنامههایی طراحی شد؛ علاوه بر این بهمنظور کسب اطلاعات بیشتر از روشهای مصاحبة نیمهباز و مشاهده استفاده شد. روایی و اعتبار پرسشنامه را پانل متخصصان و کارشناسان متخصص منابع طبیعی و بیابانزدایی ارزیابی کردند و پایایی آن نیز با یک مطالعة راهنما بهوسیلة محاسبة ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد.
بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات از روشهای مختلف تحلیل آماری توصیفی و استنباطی همچون تحلیل عاملی pca (آنالیز فاکتور)، روش تحلیل شبکة دستاندرکاران به کمک نرمافزار SPSS/PC+ و تاپسیس استفاده شد. چهارچوب و فرایند اجرایی پژوهش در زیر ارائه میشود:
در این پژوهش نخست شاخصهای مؤثر بر بروز و ایجاد گرد و غبار با استفاده از مطالعات انجامشده و مدلهای علمی مرتبط با ارزیابی تخریب سرزمین و بیابانزایی شناسایی شد. در تعیین شاخصهای این پژوهش، استفاده از یک زبان و ادبیات مشترک و بینالمللی بسیار ضروری است؛ از این رو لازم است شاخصهای انتخابی از بطن برترین مدلهای موجود مربوط به ارزیابی تخریب سرزمین در ایران و جهان همچون مدالوس MEDALUS (Mediterranean and land use sensitive)- کمیسیون اروپا 1999، روش لادا LADA (Land Degradation Assessment in Drylands)- FAO. 2006، مدل ایرانی IMDPA (Iranian Model of Desertification Potential Assessment) (احمدی، 1383: 123)، مدل فائو یونپ FAO-UNEP (FAO, 1984: 58)، مدل ایرانی MICD (Modified Iranian Classification Of Desertification) (اختصاصی و مهاجری، 1375) و روش آکادمی علوم ترکمنستان استخراج شود؛ بر این اساس ابعاد اولیة شاخصها و متغیرهای پژوهش به شرح زیر ارائه میشود:
- شاخصهای جمعیتی: میزان رشد جمعیت، مهاجرت، بیکاری و... ؛
- شاخصهای اقتصادی: فقر و محرومیت، نوع بهرهبرداری از زمین، نوع معیشت، میزان وابستگی به منابع طبیعی و... ؛
- شاخصهای نهادی، حقوقی و قانونی: مالکیت، تعارض و تضاد درزمینة زمین، آب و... ؛
- شاخصهای ترویج و مشارکت: اعتماد، تشکل، مشارکت، سواد و میزان آگاهی فنی، آموزش و ترویج؛
- شاخصهای مدیریتی: تبدیل و تغییر اراضی، تراکم جاده و معدن، سرانة فضای سبز، میزان موفقیت اقدامات برنامههای مربوط به حفظ، احیا، بهرهبرداری و توسعة منابع طبیعی، مخارج تحقیق و توسعه.
اولویتبندی شاخصها با استفاده از روش تحلیل شبکة دستاندرکاران و تشکیل کارگاه مشارکتی
در این فرایند نخست گروهها و نهادهای اثرگذار و اثرپذیر از پدیدة ریزگرد در پایلوت سگزی- رودشت شامل نهادهای رسمی و غیررسمی شناسایی و سپس با دعوت از نمایندگان هریک برای حضور در یک نشست مشارکتی، شاخصهای مؤثر بر ریزگرد در مناطق بررسیشده، تدقیق و اولویتبندی شدند. در این فرایند همچنین با استفاده از روش تحلیل شبکهای (قربانی و ابراهیمی، 1395: 3)، جنبههای ساختاری شبکة دستاندرکاران و ذینفعان محلی براساس نقش و موقعیتی بررسی شد که هریک در شبکة مدیریت منابع آب و خاک منطقه دارند. روش تحلیل شبکهای با دقت چالشهای ساختاری موجود در سیستم مدیریت منابع آب و خاک منطقه را بهطور چندوجهی شناسایی و درنهایت ایدههایی را برای رفع چالشها معرفی میکند. بهمنظور اجراسازی این بخش از طرح، دستورکار جداگانهای تدوین و پیوست خواهد شد:
شاخصهای مربوط به عوامل تأثیرگذار با بررسیهای اسنادی و میدانی به کمک پرسشنامة کارشناسان و خبرگان محلی برآورد شد. در ارزیابی شاخصهای بیابانزایی انسانساخت، عوامل بسیار زیادی دخیل هستند و شناسایی و لحاظکردن هرچه بیشتر عوامل تأثیرگذار بر اعتبار نتایج خواهد افزود؛ اما محدودیت دسترسی به دادهها و اطلاعات معتبر نیز همواره وجود دارد و از این رهگذر کاستیها و تردیدهایی متوجه نتایج خواهد بود. برای گزینش متغیرها و معیارهای تصمیمگیری، تمامی متغیرها جمعآوری و اعتبارسنجی شد؛ متغیرهایی که اطلاعات آنها برای تمامی محدودة مطالعاتی وجود داشته و بیشتر آنها نیز مبتنی بر دادههای سرشماری 1385 و 1395 و نظرات کارشناسان خبره در منطقه است؛ بر این اساس جز اطلاعات آماری موجود، 95 متغیر از طریق پرسشنامههای کارشناسی جمعآوری و اعتبارسنجی شد. جدول 2 شرح این شاخصها را بهمثابة معیارهای تصمیمگیری در سطح پایلوت نشان میدهد.
جدول- 2: شاخصهای بیابانزایی انسانساخت در پایلوت سگزی- رودشت و توصیف مختصر آنها
عامل |
شاخص |
عامل |
شاخص |
عامل |
شاخص |
عوامل آب و کشاورزی |
بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی |
|
تغییر کاربری اراضی |
عوامل اجتماعی و اقتصادی |
فشار جمعیت |
شیوههای آبیاری سنتی |
|
جادهسازی غیراصولی در عرصههای طبیعی |
پایینبودن سطح دانش و آگاهی جوامع محلی دربارة تخریب سرزمین |
||
شوریزایی خاک |
|
مانورهای نظامی |
مهاجرت به شهرها و رهاسازی اراضی |
||
نظامهای بهرهبرداری سنتی از اراضی |
عوامل مدیریت، سیاست و قوانین |
کارایینداشتن و جامعنبودن قوانین بهرهبرداری از مراتع و عرصههای بیابانی |
فقر مالی و سرمایة معیشتی اندک جوامع محلی |
||
الگوی ناپایدار کشت |
اثربخشی کم اقدامات و برنامههای حفاظت و بیابانزدایی |
ضعف سرمایة اجتماعی (کمبود تشکلهای غیردولتی و پیوندهای ضعیف اجتماعی و...) |
|||
ضعف فناوری و دانش فنیمهارتی بهرهبرداران |
نبود سند پایة آمایش سرزمین استان |
مشارکت کم مردم محلی در فرایند اجرای طرحهای بیابانزدایی |
|||
رقابت کشاورزان در بهرهبرداری از منابع آب |
ناهماهنگی و عملکرد ضعیف ادارات و نهادهای دولتی |
استفادهنکردن از ظرفیت دانش بومی و تجارب مردم محلی در طرحها |
|||
حکمرانی و مدیریت نامطلوب منابع آب |
اعتبارات اندک پژوهش و توسعه |
تخریب پوشش گیاهی (شخم غیراصولی مراتع، افزایش تعداد دام، چرای زودرس و سنگین) |
|||
اجرای طرحهای خودکفایی کشاورزی و فشار آن بر منابع آب و سرزمین |
ناکافیبودن حجم اعتبارات و سرمایهگذاریها |
فقر اقتصادی و درآمدی جامعة بهرهبردار |
|||
تأمیننشدن نیاز و حقابههای زیستمحیطی تالابها |
لحاظنشدن هزینههای محیط زیستی و مالیات در قیمتهای بازاری منابع آب |
توسعهنیافتگی |
|||
عوامل توسعه و تکنولوژیکی |
تغییر کاربری اراضی (گسترش اراضی کشاورزی، تبدیل مراتع به اراضی کشاورزی) |
تمرکز صرف بر رویکردهای سازهای (تأمین حفر چاه عمیق، احداث سد و...) |
ضعف اشتغالزایی و افزایش بیکاری |
||
جادهسازی غیراصولی در عرصههای طبیعی |
ضعف قوانین واگذاری اراضی به سازمانها و مردم |
حمایتنکردن مناسب دولت از بهرهبرداران (نظام بیمهای، خرید تضمینی محصول) |
|||
توسعة فعالیتهای معدنی و افزایش برداشت |
ضعف نهادسازی در بخش مردمی و خصوصی |
کاهش سرمایهگذاری در منابع طبیعی |
|||
ایجاد و توسعة نواحی و شهرکهای صنعتی و کارخانهها بدون توجه به مسائل زیستمحیطی |
استفادهنکردن از ظرفیت مشارکت مردمی |
اقتصادینبودن مشاغل وابسته به منابع طبیعی |
|||
سدسازیها |
موفقیت اندک برنامههای مربوط به بیابانزدایی |
سیاستهای پولی و اقتصادی دولت |
یافتههای پژوهش
در این پژوهش نخست شاخصهای مؤثر بر بروز و ایجاد گرد و غبار با استفاده از مطالعات انجامشده و مدلهای علمی مرتبط با ارزیابی تخریب سرزمین و بیابانزایی شناسایی شد؛ بر این اساس ابعاد اولیة شاخصها و متغیرهای پژوهش به پنج دستة عوامل اجتماعی، اقتصادی، تکنوژنیک و توسعه، آب و کشاورزی و سیاست و قوانین تقسیم شد.
عوامل اجتماعی
آثار اجتماعی مؤثر بر فرایند بیابانزایی در قالب شش شاخص میزان رشد جمعیت، میزان بیکاری، فقر و محرومیت، سواد و میزان آگاهی، وضعیت سوابق مشارکتی مردم محلی و سرمایة اجتماعی بررسی شده است. به طور کلی تأثیر عوامل اجتماعی بر بیابانزایی بسیار حائز اهمیت است. شاخص عوامل اجتماعی که با ترکیب ابعاد یادشده محاسبه شده است، بین طیف متوسط تا زیاد را نشان میدهد. نقشة زیر، پراکنش این شاخص را در بین دهستانهای دوازدهگانه نمایش میدهد. براساس این نقشه دو دهستان گاوخونی و سیستان در طیف زیاد و بقیة دهستانها در طیف متوسط قرار گرفتهاند.
شکل- 1: رتبهبندی عوامل اجتماعی دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
شکل- 2: رتبهبندی عوامل اجتماعی دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
عوامل اقتصادی
آثار اقتصادی مؤثر بر فرایند بیابانزایی در قالب پنج شاخص نوع بهرهبرداری از زمین و بازده اراضی، نوع معیشت غالب مردم، مدیریت و بهرهبرداری درست از مراتع، بوتهکنی برای سوخت و شاخص شخم اراضی مرتعی و اراضی کمبازده رهاشده بررسی شده است. به طور کلی شاخص عوامل اقتصادی که با ترکیب ابعاد یادشده محاسبه شده است، بین طیف کم تا زیاد را نشان میدهد. نقشة زیر پراکنش این شاخص را در بین دهستانهای دوازدهگانه نمایش میدهد. براساس این نقشه فقط دهستان سین در طیف زیاد قرار گرفته است و بقیة دهستانها در طیف کم و متوسط قرار دارند.
شکل- 3: رتبهبندی عوامل اقتصادی دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
شکل- 4: شدت تأثیر عوامل اقتصادی بر ایجاد و گسترش گرد و غبار در کانون سگزی- رودشت استان اصفهان
عوامل تکنوژنیک و توسعه
عوامل تکنوژنیک و توسعة مؤثر بر فرایند بیابانزایی در سه شاخص میزان تبدیل اراضی زراعی و باغی، میزان تبدیل اراضی منابع طبیعی به سایر کاربریها و وضعیت بهرهبرداری از معادن بررسی شده است. به طور کلی شاخص عوامل تکنوژنیک و توسعه که با ترکیب ابعاد یادشده محاسبه شده است، بین طیف متوسط تا زیاد را نشان میدهد. نقشة زیر پراکنش این شاخص را در بین دهستانهای دوازدهگانه نمایش میدهد. براساس این نقشه در بیشتر دهستانها عوامل تکنوژنیک و توسعه در فرایند بیابانزایی بسیار تأثیرگذار بودهاند؛ به طوری که بیشتر در طیف زیاد و خیلی زیاد قرار گرفتهاند.
شکل- 5: رتبهبندی عوامل تکنوژنیک و توسعة دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
شکل- 6: شدت تأثیر عوامل تکنوژنیک و توسعه بر ایجاد و گسترش گرد و غبار در کانون سگزی- رودشت استان اصفهان
عوامل آب و کشاورزی
عوامل آب و کشاورزی مؤثر بر فرایند بیابانزایی در قالب پنج شاخص میزان افت آب زیرزمینی، الگوی کشت، وضعیت مدیریت کشاورزی، بررسی شیوة آبیاری و کیفیت آب و حفاظت از حقابههای زیستمحیطی بررسی شده است. به طور کلی شاخص عوامل آب و کشاورزی که با ترکیب ابعاد یادشده محاسبه شده است، بین طیف متوسط تا زیاد را نشان میدهد. نقشة زیر پراکنش این شاخص را در بین دهستانهای دوازدهگانه نمایش میدهد. براساس این نقشه در بیشتر دهستانها عوامل آب و کشاورزی در فرایند بیابانزایی بسیار تأثیرگذار بودهاند؛ به طوری که بیشتر در طیف متوسط و زیاد قرار گرفتهاند.
شکل- 7: رتبهبندی عوامل آب و کشاورزی دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
شکل- 8: شدت تأثیر عوامل آب و کشاورزی بر ایجاد و گسترش گرد و غبار در کانون سگزی- رودشت استان اصفهان
عوامل سیاست و قوانین
عوامل سیاست و قوانین مؤثر بر فرایند بیابانزایی شامل شاخصهای مالکیت غالب اراضی، وضعیت تعارض، موفقیت برنامههای مربوط به بیابانزدایی، سطح توسعه و برخورداری از امکانات، تحقیق و توسعه و هماهنگی و عملکرد ادارات دولتی بررسی شده است. از بین این شاخصها، وضعیت تعارض بیشترین تأثیر منفی را داشته است. به طور کلی شاخص عوامل سیاست و قوانین که با ترکیب ابعاد یادشده محاسبه شده است، همگی دهستانها را در طیف متوسط نشان میدهد.
شکل- 9: رتبهبندی عوامل سیاست و قوانین دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
مجموع عوامل
در بخشهای مختلف این پژوهش همزمان از تمامی دادههای دردسترس شامل نتایج دادههای آماری و به طور خاص سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سال 1395، دادههای سازمانها و نهادهای ذیربط و همچنین دادههای جمعآوریشده استفاده شده است. در مواقع ضروری بهویژه بهمنظور اصلاح دادههایی که به دلیل تفاوت منابع مختلف محل تردید بودهاند، از مشاهدة میدانی استفاده شده است. در بعضی مباحث پژوهشهای جدیدی ضروری به نظر میرسید، اما امکان این امر در چهارچوب این پژوهش وجود نداشت؛ با وجود این تلاش بر این بوده است تا کمبود اطلاعات و مهمتر از آن در مواردی نامرتب و نامطمئن بودن اطلاعات و دادههای دردسترس با کار فشرده مرتفع شود.
شکل- 10: رتبهبندی مجموع عوامل دهستانها با استفاده از تکنیک تاپسیس
شکل- 11: شدت تأثیر مجموع عوامل بر ایجاد و گسترش گرد و غبار در کانون سگزی- رودشت استان اصفهان
تحلیل نهایی عوامل
در این مرحله نمره و امتیاز عوامل براساس نمرة هریک از آنها محاسبه شده است که بهصورت میانگین در روش تاپسیس و تحلیل میانگین دریافت کردهاند. در جدول زیر، اعداد ستونهای ابعاد سهگانه در دو ردیف تحلیل میانگین و تحلیل تاپسیس از جدول محاسبة نمرههای مستخرج از پرسشنامه است. اعداد ردیف آخر درجة اهمیت عامل در کل را نشان میدهد (جدول 3). دهستان سیستان و گاوخونی با وزن 2308/0، بیشترین میزان تأثیرپذیری و دهستانهای امامزاده عبدالعزیز، سین و شاپورآباد با وزن 1667/0، کمترین میزان تأثیرپذیری را از مجموع عوامل و شاخصهای پنجگانه داشتهاند؛ به بیان دیگر در بیابانیشدن منطقة گاوخونی و سیستان همة عوامل و شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، آب و کشاورزی، تکنولوژیک و مدیریتی (سیاستها و قوانین) نقش عمده و اساسی داشتهاند.
جدول- 3: رتبهبندی عوامل مؤثر بر تشدید بیابانزایی و بروز ریزگردها در کانونهای داخلی تولید گرد و غبار اصفهان
ردیف |
نام دهستان |
عوامل اجتماعی |
عوامل اقتصادی |
عوامل تکنوژنیک |
عوامل آب و کشاورزی |
عوامل نهادی، حقوقی و قانونی |
مجموعه عوامل |
1 |
امامزاده عبدالعزیز |
2 |
2 |
3 |
3 |
2 |
2 |
2 |
رودشت |
2 |
1 |
3 |
3 |
2 |
2 |
3 |
رودشت شرقی |
3 |
2 |
3 |
3 |
2 |
3 |
4 |
گاوخونی |
3 |
2 |
3 |
3 |
2 |
3 |
5 |
جرقویة علیا |
2 |
2 |
3 |
2 |
2 |
2 |
6 |
سیستان |
2 |
2 |
4 |
3 |
2 |
3 |
7 |
قهاب جنوبی |
2 |
2 |
2 |
3 |
2 |
2 |
8 |
قهاب شمالی |
2 |
2 |
2 |
3 |
2 |
2 |
9 |
برخوار شرقی |
2 |
2 |
2 |
3 |
2 |
2 |
10 |
برخوار مرکزی |
3 |
2 |
2 |
2 |
2 |
2 |
11 |
سین |
2 |
3 |
2 |
3 |
2 |
2 |
12 |
شاپورآباد |
2 |
2 |
3 |
3 |
2 |
2 |
جدول- 4: رتبهبندی براساس تقسیم هر شاخص بر مجموع شاخصها
ردیف |
نام دهستان |
عوامل اجتماعی |
عوامل اقتصادی |
عوامل تکنوژنیک |
عوامل آب و کشاورزی |
عوامل نهادی، حقوقی و قانونی |
مجموعه عوامل |
1 |
امامزاده عبدالعزیز |
0.1667 |
0.1667 |
0.2500 |
0.2500 |
0.1667 |
0.1667 |
2 |
رودشت |
0.1818 |
0.0909 |
0.2727 |
0.2727 |
0.1818 |
0.1818 |
3 |
رودشت شرقی |
0.2308 |
0.1538 |
0.2308 |
0.2308 |
0.1538 |
0.2308 |
4 |
گاوخونی |
0.2308 |
0.1538 |
0.2308 |
0.2308 |
0.1538 |
0.2308 |
5 |
جرقویة علیا |
0.1818 |
0.1818 |
0.2727 |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
6 |
سیستان |
0.1538 |
0.1538 |
0.3077 |
0.2308 |
0.1538 |
0.2308 |
7 |
قهاب جنوبی |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
0.2727 |
0.1818 |
0.1818 |
8 |
قهاب شمالی |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
0.2727 |
0.1818 |
0.1818 |
9 |
برخوار شرقی |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
0.2727 |
0.1818 |
0.1818 |
10 |
برخوار مرکزی |
0.2727 |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
0.1818 |
11 |
سین |
0.1667 |
0.2500 |
0.1667 |
0.2500 |
0.1667 |
0.1667 |
12 |
شاپورآباد |
0.1667 |
0.1667 |
0.2500 |
0.2500 |
0.1667 |
0.1667 |
نتیجهگیری
در فرایند پژوهش حاضر از منابع بسیاری استفاده شده است؛ در میان آنها متون و منابع متعـددی وجود داشته است که بهلحاظ موضوعی به پژوهشهای اقتصادی و اجتماعی اختصاص نداشته یا بهلحاظ مکانی، محیطی فراتر از استان را بررسی کردهاند. این منابع طبیعتاً در محل خود استفاده شده و بهمثابة مرجع در جایگاه خود مورد اشاره قرار گرفتهاند؛ ولی در حیطة این بحث قرار نگرفتهاند که بر منابع پژوهشهای ریزگردها در استان اصفهان تمرکز دارد. مرور پیشینة پژوهشی مرتبط با موضوع بررسیهای اجتماعیاقتصادی در محیطهای بیابانی بهویژه در قالب طرحهای تحقیقاتی و علمیپژوهشی نشاندهندة ناچیزبودن فعالیتهای انجامشده در این زمینه است. بیشتر پژوهشهای علمی انجامشده درزمینة مباحث انسانی مؤثر بر فرایند بیابانزایی در قالب طرحهای شناخت ارزیابی و طبقهبندی بیابانهای ایران ارائه شده و در آنها کمتر بهصورت مجزا و مشخص سنجهها و شاخصهای انسانی مؤثر بر بیابانیشدن بررسی شده است.
برای شناخت بیشتر و امکان دسترسی راحتتر به اطلاعات مورد نیاز، مجموعهمنابع دادهها و نتایج پژوهشها به چند گروه عمده تقسیم شد. هر گروه از اطلاعات ویژگیها و اهمیت خاص خود را داشت و هر کدام بهنوعی در شکلگیری و بهبود پژوهش حاضر نقش ایفا کرد؛ اما به هر حال تفاوتها و کارکردهای منحصر بـه خـود را داشته است و طبعاً هر دستهای از آمار و اطلاعات برای مطالعهای خاص یا در بخشی خاص کاربردیتر و مفیدتر بود. گروهی از این اطلاعات شامل گزارشها و نتایج سرشماریها و آمارگیریهای منظم و غیرمنظم بهمثابة منابع اولیه، بخش عمده و بلامنازع دادههای استفادهشده بوده است؛ گروه دوم، نتایج مطالعات طرحهای موردی است که از این مطالعات بیشتر برای شناسایی پیشینة پژوهش و گرفتن الگو استفاده شد؛ گروه سوم، اطلسها و منابع جمعآوری نقشه بود که در قسمتی از یافتههای پژوهش از آنها استفاده شد؛ گروه چهارم و بسیار حائز اهمیت، مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامههای نمونهای از کارشناسان خبره در منطقه بود که در تحلیلها و به بیانی در تمامی قسمتهای پژوهش به کار رفت.
به طور کلی ایجاد و گسترش گرد و غبار در شرق اصفهان متأثر از عوامل متعددی شکل گرفته است؛ اما طبعاً نقش این عوامل یکسان و هموزن نبوده و اهمیت آنها به مجموعهعوامل تشکیلدهندة محیط جغرافیایی متفاوت وابسته بوده و این همان چیزی است که به هر ناحیهای هویت ویژه بخشیده است.
یکی از مهمترین منابع تولید گرد و غبار، اراضی کشاورزی رها و تخریبشده است. ذرات معلق حاصل از فرسایش بادی در این اراضی زراعی حاوی انواع مواد شیمیایی حاصل از مصرف کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات با دورة ماندگاری زیاد است که سلامت جوامع شهری و روستایی را به مخاطره میاندازد. ریزگردهای برخاسته از اراضی کشاورزی رهاشده در اثر خشکی زایندهرود به دلیل وجود مواد سمی شیمیایی در آنها نسبت به ریزگردهایی که از بیابانها به هوا بلند میشود، به مراتب خطرناکتر است. تالاب گاوخونی به کانون بزرگ تولید ریزگردهای حاوی فلزات سنگین در منطقة مرکزی کشور تبدیل شده است؛ بنابراین منطقة شرق اصفهان به دلیل شرایط خاصی که ازنظر فعالیتها و فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی دارد و با توجه به محدودیتی که در منابع پایه، عوامل تولید، تنوع محصولات و امکانات دارد، در تعامل با روندهای فرهنگی، علم و فناوری، اقتصادی، اجتماعی، نهادی، سیاسی و زیستمحیطی در شرایط فعلی ناتوان است. محدودة مطالعاتی برخلاف قابلیتهای اقتصادی فراوان، به علل مختلف و بهویژه مشکل بیابانزایی در وضعیت عدم تعادل قرار دارد.
در ارزیابی شاخصهای بیابانزایی انسانساخت، عوامل بسیار زیادی دخیل هستند که شناسایی و لحاظکردن هرچه بیشتر آنها بر اعتبار نتایج خواهد افزود. به طور کلی شاخصها به پنج دستة عوامل اجتماعیاقتصادی، مدیریت، سیاست و قوانین، توسعه و تکنولوژیک و درنهایت آب و کشاورزی تقسیمبندی شد. بهمنظور ارزیابی عوامل و تعیین فرایند تحلیل سلسلهمراتبی برای وزندهی از روش میانگین رتبهای فریدمن استفاده شد؛ سپس نتایج ارزیابی هر بعد از عوامل به تفکیک ارائه شد. رتبهبندی عوامل نشاندهندة بسیاری از واقعیتهاست که تا به حال شناخت عینی از آن کمتر تحقق یافته است. زایندهرود تا به حال بهمثابة کریدور حیاتی توسعة استان نقش ایفا کرده است؛ ولی به دلیل رعایتنشدن اصول استفاده از منابع تجدیدپذیر متناسب با میزان تجدیدپذیری و تمرکز بیش از حد فعالیتها در این عرصه، کریدور حیاتی اســتان رو بــه نــابودی و آلودگی شدید است و رواناب اصلی استان که شریان اصلی فعالیتها محسوب میشود به رودخانة فصلی تبدیل شده است. این عامل در تشدید بیابانزایی شرق اصفهان بسیار تأثیرگذار بوده است. مجموع نظرات کارشناسان خبره نیز مؤید همین مطلب است. تعیین درجة اهمیت هر عامل حاکی از اهمیت بسیار زیاد عوامل آب و کشاورزی در تشدید بیابانزایی و بروز ریزگردها در پایلوت سگزی- رودشت است؛ به طوری که از ده عامل بررسیشده در این بعد، چهار عامل یا شاخص از عوامل اصلی محسوب میشوند. پس از عوامل آب و کشاورزی به نظر کارشناسان خبره عوامل اقتصادی قرار دارند. عوامل مدیریت، سیاست و قوانین، سومین دسته ازنظر اهمیت هستند. عوامل اجتماعی نیز ازنظر اهمیت در رتبة چهارم قرار دارند و درنهایت عوامل توسعه و تکنولوژیک کمترین تأثیر را در تشدید و بروز بیابانزایی دارند.
در پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که ظرفیت سازگاری ساکنان برای فائقآمدن و انطباق موفقیتآمیز با شرایط مختلف ازجمله منابع مالی، شبکههای مشارکتی، دانش و اطلاعات، زیرساخت و فناوری در حال حاضر در منطقه کم است. در اراضی خصوصی سگزی- رودشت هیچگونه برنامه یا تلاشی برای حفظ طبیعت وجود ندارد. کشاورزی حفاظتی، مالچپاشی، رویکردهای حفاظت از محیط زیست و کشت گیاهان بادشکن در اطراف مزارع برای جلوگیری از فرسایش بادی دیده نمیشود. حفاظت طبیعی بهمثابة نوعی از کاربری اراضی محسوب نمیشود؛ همچنین تثبیت مراتع محدود بوده است و تلاشها با دادن امتیاز چرای آزاد یا به دلایل دیگر به خطر میافتند. کشت گونههای درختچهای محافظ از بیابانزایی در منطقه مثبت بوده، ولی تاغزارها باعث افزایش موشها و پیرو آن شیوع بیماری سالک شده است. تبدیل مناطق طبیعی به شهری یا کشاورزی و چرای آزاد دام به همراه فعالیتهای معدنی، بقایای محدود مراتع را تخریب کرده است.