نویسندگان
1 گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، ایران
2 کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه محقق اردبیلی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Abstract
Problem definition: The disability and presence of people with disabilities in cities is one of the main challenges that city managers and planners are facing with. Understanding the needs and limitations of disabled people in cities requires to appropriate spatial analysis.
Aim: The aim of this study was to analyze the spatial distribution, density and spatial pattern of the distribution of the disabled people within the city. As well, the next purpose was to examine the relationship between environmental variables and the geographical location of the disabled in the city in order to plan for the future of the disabled.
Methodology: GIS techniques have been used for data analysis. The required data includes information on 16,208 disabled people up to 2017 which was recorded by Welfare Organization of Khuzestan Province. In this study, spatial statistical methods such as density analysis, standard distance, global Moran’s I or high and low clusters, hotspot analysis, average nearest neighbor index, mean and square of standard deviation, GWR, and spatial autocorrelation index were used to perform the data analyzes.
Results: The findings show that neighborhoods 27, 16 and 93 have the highest density of disabled people. The average centers for the disabled coincide with the city center. Spatial distribution pattern of disabled people in Ahvaz city was a clustered and the spatial correlation was positive. There is also a significant relationship between population density, development level of neighborhoods, access to public transport supply with the distribution of the disabled people. The results of this study show that the issue of disability and planning for the disabled in the city has been neglected and needs holistic policies and measures.
Innovation: In this paper, the disability was analyzed from a spatial approach. Also, the spatial relationship between disability and environmental variables has been measured.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
معلولیت بهمثابة پدیدهای زیستی و اجتماعی، واقعیتی است که تمامی کشورها با آن مواجه هستند. تأمین نیازهای دسترسی معلولان مستلزم بهکارگیری تمهیدات ویژهای است؛ زیرا تأمین دسترسی و فرصتهای برابر برای آحاد جامعه، یکی از ارکان حقوق شهروندی است (سبحانی و همکاران، 1395: 1).
معلولیت یا ناتوانی، یکی از پدیدههای پیدا و پنهان زندگی امروز بشر است؛ پیدا به این دلیل که تعداد معلولان بسیار زیاد و در حال رشد است و پنهان به این دلیل که جریان اصلی جامعه و سیاستگذاران اجتماعی توجه چندانی به این امر نداشتهاند (صادقی فسایی و فاطمینیا، 1394: 1).
در تمامی کشورهای جهان، معلولان جسمی و حرکتی، بخشی از جمعیت را تشکیل میدهند که همانند دیگر مردم باید بتوانند برای رفع احتیاجات خود در سطح شهر حرکت و تکاپو داشته باشند (بهمنپور و سلاجقه، 1387: 2). ساماندهی و مناسبسازی فضاهای عمومی شهری با توجه به نیازهای معلولان، یکی از ضروریات هر جامعه بهویژه جامعة ماست که پس از جنگ تحمیلی به آن توجه شد.
شهر اهواز، همانند دیگر شهرها، در سالهای اخیر با رشد شتابان شهرنشینی روبهرو بوده و خدمات پایه در آن برنامهریزی نشده و فضاهای کافی و ضروری برای معلولان کمتر در آن مدنظر قرار گرفته است. با استفاده از آمارهای موجود، درصد معلولان روستانشین و شهرنشین شهر اهواز مشخص شده است. از تعداد 16208 نفر، 15704 نفر معلول (90/96 درصد)، شهرنشین و 504 نفر معلول (10/3 درصد)، روستانشین هستند (سازمان بهزیستی استان خوزستان، 1397). دلیل اصلی وجود افراد معلول روستانشین در کلانشهر اهواز، ادغام بعضی روستاها در شهر است و این مسئله ضرورت و اهمیت پژوهش حاضر را میرساند؛ این پژوهش سعی دارد ارتباط وضعیت جغرافیایی معلولیت را با سایر متغیرهای محیطی و اجتماعی و خدماتی واکاوی کند. با درک اهمیت و ضرورت این موضوع، تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که «چه رابطهای بین توزیع فضایی معلولان با متغیرهای محیطی وجود دارد؟»
هدف این پژوهش، تحلیل وضعیت پراکنش و تراکم فضایی و همچنین شناخت الگوی توزیع فضایی پراکندگی معلولان و افراد کمتوان و ارتباط آنها با سایر متغیرهای جغرافیایی برای معلولان است.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر، از نوع کاربردیتوسعهای و روش آن، توصیفیتحلیلی برپایة روشهای گرافیکمبناست. بهمنظور گردآوری اطلاعات پژوهش، به روش کتابخانهای عمل شده است. پس از اخذ دادهها، به دلیل ناهمسانبودن مقیاسهای اندازهگیری، دادههای اخذشده، دوباره طبقهبندی و کدگذاری شد. در ادامه پایگاه دادههای طبقهبندیشدة مربوط به هرکدام از متغیرها، در نرمافزار EXCEL تشکیل شد. در گام بعدی با توجه به اینکه مختصات جغرافیایی (x, y) مربوط به آمار پراکنش معلولان ثبتنشده بودند، نقاط مربوط به پراکنش معلولان با استفاده از آدرسها روی نقشة بزرگمقیاس شهری (1.500) پیاده شد. از نقشة شهری و نقشههای Google Maps برای ثبت آدرسها و کدگذاری آدرسها استفاده شد. ازجمله مشکلات این گام، درستنبودن آدرسها، تعداد زیاد نقاط مربوط به آمار معلولان و همخوانینداشتن نقشة شبکه با نقشة شهری بود. در ادامه آدرسها و کدگذاری آمار ثبتشده به محیط ARC GIS منتقل شد. پایگاه اطلاعات شبکه که در EXCEL تشکیل شده بود، به دادههای مکانی شامل عوارض نقطهای (آمار معلولان) و عوارض سطحی (شهرستانها) متصل شد. در گام آخر، دادههای مربوط به متغیر وابسته (تعداد معلولان) و متغیرهای مستقل در عارضة سطحی (شهرستانها) وارد شد و مبنای تحلیل به روش آمار فضایی در GIS قرار گرفت. متغیرهای بررسیشده در این پژوهش شامل تراکم جمعیت، شاخصهای توسعهیافتگی محلات شامل شاخص اجتماعی و اقتصادی، شاخص زیستمحیطی و شاخص سلامت شهری، شبکة حملونقل شهری شامل اتوبوسرانی و ایستگاههای مترو و مراکز بهداشتیدرمانی اهواز است. نخست با استفاده از روشهای آماری گرافیکمبنا، الگوی مکانی پراکنش و گرایش به مرکز و توزیع فضایی کلی معلولان و ناتوانان در شهر اهواز مشخص شد؛ در ادامه برای تعیین رابطة بین پراکنش افراد معلول و ناتوان با هریک از متغیرهای بررسیشده، از روش رگرسیون وزنی جغرافیا یا GWR استفاده شد.
معرفی محدودة پژوهش
دربارة قلمرو پژوهش حاضر، یعنی کلانشهر اهواز، باید بیان کرد شهر یادشده بهمنزلة یکی از شهرهای استان خوزستان در موقعیت جغرافیایی ۳۱ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ درجه و ۴۰ دقیقه طول شرقی در بخش جلگهای خوزستان و با ارتفاع ۱۸ متر از سطح دریا واقع شده است. شهر اهواز با ۲۰٫۰۰۰ هکتار مساحت، یکی از شهرهای وسیع کشور محسوب میشود. این شهر با جمعیت ۱۲۰۲۹۱۲ نفر، ۵/۲۶ درصد از جمعیت استان خوزستان را به خود اختصاص داده است. شهر اهواز به 8 منطقة شهرداری و 160 محله تقسیم شده است. موقعیت محدودة جغرافیایی مطالعهشده، در شکل 1 آورده شده است.
شکل- 1: محدودة پژوهش (یافتههای پژوهش، 1397)
یافتههای پژوهش
روشهای متفاوتی برای شناسایی و درک الگوهای مکانی افراد ناتوان و معلول وجود دارد که تحلیلگران با آن مکانهای پراکنش را تشخیص میدهند. نخستین گروه از روشهای تحلیل فضایی، روشهای آماری گرافیکمبناست تا به این وسیله گرایش به مرکز و توزیع فضایی کلی افراد معلول در محدودة جغرافیایی مطالعهشده مشخص شود. در شناسایی و نحوة توزیع افراد ناتوان در شهر اهواز، بعضی روشهای آماری و گرافیکی در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) به کار رفت. روشهای استفادهشده در این بخش شامل نقشة نقطهای، فاصلة استاندارد، موران جهانی یا خوشههای بالا و پایین، روش لکههای داغ، شاخص میانگین نزدیکترین همسایه، میانگین و بیضی انحراف استاندارد، مدل رگرسیون وزندار جغرافیایی و شاخص خودهمبستگی فضایی است.
نحوة توزیع و تراکم معلولان در سطح شهر اهواز
بهطور نظری تحلیل دادههای مربوط به یک مکان، از ارتباط فضایی و تراکم یا پراکندگی مکانی آنها در یک پهنۀ جغرافیایی شروع میشود. تراکم شدید در یک پهنۀ جغرافیایی، کانونها، پهنهها یا نقاط بحرانی نامیده میشود. از آنجایی که درک الگوی فضایی تراکم بدون استفاده از ابزار مناسب برای پژوهشگر دشوار و اغلب غیرممکن است، از روشهای مناسب نقشهنگاری و تحلیل فضایی استفاده میشود. در نخستین گام برای بررسی توزیع معلولان در سطح شهر از نقشة نقطهای استفاده شده است که در شکل 2. الف مشاهده میشود.
شهر اهواز براساس یافتههای پژوهش، 16208 نفر معلول دارد. از حیث تعداد افراد معلول، محلة شمارة 27 با 1251 نفر (71/7 درصد)، محلة شمارة 16 با 772 نفر (76/4 درصد) و محلة شمارة 93 با 502 نفر (09/3)، بیشترین معلول را دارند. شکل 2. ب، درصد هریک از محلهها را ازنظر تعداد افراد معلول نشان میدهد. در ادامه برای بررسی میزان تراکم معلولان (در هکتار) در سطح محلهها از روش تراکم کرنل استفاده شده که نتایج آن در 5 گروه تراکم کم، تراکم متوسط، تراکم زیاد، تراکم خیلی زیاد و تراکم شدید دستهبندی شده است. این نتیجه در شکل 2 نشان داده شده است.
مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار
هدف از تعیین توزیع فضایی دادههای مکان افراد ناتوان، مشخصکردن نواحی تمرکز و نیز چگونگی پراکندگی آنها در فضای بررسیشده است. بررسیها و تهیة نقشة میانگین مرکز و بیضی فاصلة متوسط افراد معلول (شکل 2. ت) نشان میدهد مرکز میانگین افراد معلول و ناتوان شهر اهواز بر مرکز شهر (محلة شمارة 95) منطبق است. کشیدگی بیضی فاصلة استاندارد به سمت شمال شرقی و جنوب غربی است. این امر نشاندهندة این است که در جهات شمال غربی و جنوب شرقی با کاهش روبهروست و افراد معلول و ناتوان در مکانهایی با گستردگی کمتر تمرکز پیدا کردهاند و به تمرکز در محدودههای خاصی از شهر گرایش دارند. دلیل اصلی کاهش تعداد افراد معلول در جهات شمال غربی و جنوب شرقی، وجود مرکز نظامی در شمال غرب و وجود کارگاههای صنعتی در جنوب شرق شهر است که تراکم جمعیت در آنها نسبت به وسعت آنها کمتر است.
شکل- 2: الف. پراکنش معلولان در سطح شهر؛ ب. نسبت معلولان در محلههای شهر؛ پ. تراکم فضایی معلولان؛ ت. بیضی توزیع جهتدار معلولان در سطح شهر
میانگین نزدیکترین همسایگی
بهمنظور سنجش پراکنش فضایی افراد ناتوان در سطح شهر اهواز از ابزار میانگین نزدیکترین همسایگی استفاده شده است. این روش، الگوی توزیع فضایی معلولان را در سطح شهر مشخص میکند. محاسبات صورتگرفته با ابزار میانگین نزدیکترین همسایگی بیانکنندة آن بود که افراد ناتوان و معلول در سطح محلههای شهر اهواز بهصورت خوشهای و نامتوازن توزیع یافتهاند.
جدول- 1: نتایج ضریب نزدیکترین همسایگی و الگوی توزیع آن در سطح شهر اهواز
شاخص نزدیکترین همسایگی |
ارزش Z |
سطح معناداری |
الگوی توزیع |
47/0 |
10/127- |
0.00 |
خوشهای |
منبع: یافتههای پژوهش، 1397
ضریب نزدیکترین همسایگی برای افراد معلول در شهر اهواز، 47/0 بود. اگر میزان ضریب نزدیکترین همسایگی مثبت و عددی نزدیک به یک باشد، به معنی خوشهایبودن توزیع فضایی عوارض مکانی است؛ بنابراین پراکنش افراد معلول، توزیع خوشهای داشت. در اینجا استثنا این است که فقط مثبت و زیادبودن میزان ضریب محاسبهشده دلیل بر خوشهایبودن توزیع عوارض نیست و باید شرط دومی هم رعایت شود؛ این شرط دوم، داشتن ارزش Zمنفی زیاد محاسبهشده در فرایند تعیین توزیع فضایی عوارض است؛ بهطوری که در تعیین الگوی توزیع فضایی افراد معلول و ناتوان، مقدار عددی منفی و بزرگی به دست آمده و میتوان با اطمینان 99 درصد اذعان کرد توزیع افراد معلول در شهر اهواز خوشهای است. در قالب شکل 3، نتایج حاصل از محاسبة شاخص نزدیکترین همسایگی به نمایش درآمده است.
شکل- 3: ضریب میانگین نزدیکترین همسایگی توزیع فضایی افراد معلول در شهر اهواز
(یافتههای پژوهش، 1397)
شاخص خودهمبستگی فضایی موران
تحلیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی، دو نوع خروجی بهصورت عددی و بهصورت گرافیکی ارائه میدهد. بهطور کلی اگر مقدار شاخص موران نزدیک به 1+ باشد، دادهها خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشهای دارند و اگر مقدار شاخص موران نزدیک به 1- باشد، آنگاه دادهها ازهمگسسته و پراکنده خواهند بود. خروجی گرافیکی که در شکل 4 نشان داده شده است، پراکنده یا خوشهایبودن دادهها را نشان میدهد. اگر مقدار شاخص موران بزرگتر از صفر باشد، دادهها نوعی خوشهبندی فضایی را نشان میدهند. اگر مقدار شاخص کمتر از صفر باشد، عوارض مطالعهشده الگوی پراکنده دارند. همانطور که در جدول 2 مشاهده میشود، مقدار شاخص موران جهانی برای افراد معلول در شهر اهواز بالای صفر (004/0) است. این نکته نشان میدهد براساس موران جهانی، افراد معلول مطالعهشده، الگوی خوشهای بالا در سطح 95 و 99 درصد دارند؛ بنابراین درمجموع براساس موران جهانی میتوان استنباط کرد پراکنش افراد معلول و ناتوان در سطح شهر اهواز از الگوی خوشهای پیروی میکند؛ بر این اساس با توجه به زیادبودن مقدار zو کمبودن سطح معناداری، فرضیة وجود داشتن خودهمبستگی فضایی بین پراکنش افراد معلول تأیید میشود.
جدول- 2: تحلیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی افراد معلول در سطح شهر اهواز
شاخص موران |
ارزشZ |
سطح معناداری (P-Value) |
الگوی توزیع |
004/0 |
21/8 |
0.00 |
خوشهای |
(یافتههای پژوهش، 1397)
در قالب شکل 4، نتایج و خروجی گرافیکی حاصل از محاسبة شاخص موران جهانی به نمایش درآمده است.
شکل- 4: تحلیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی افراد معلول در سطح شهر اهواز
(یافتههای پژوهش، 1399)
بهمنظور حصول اطمینان از محلههای دارای خوشههای با ارزش زیاد و کم از شاخص GI استار یا هات اسپات استفاده و نتایج آن در شکل 8 ارائه شده است. آمارة GI که برای هر عارضة موجود در دادهها محاسبه میشود، نوعی امتیاز Z است. برای امتیاز Z مثبت و معنادار ازنظر آماری، هرچه امتیاز Z بزرگتر باشد، مقادیر بالا به میزان زیادی خوشهبندی میشوند و لکة داغ تشکیل میدهند. برای امتیاز Z منفی و معنادار ازنظر آماری، هرچه امتیاز Z کوچکتر باشد، به معنای خوشهبندی شدیدتر مقادیر کم خواهد بود و اینها درحقیقت لکههای سرد را نشان میدهند.
همانطور که در شکل 5 نشان داده شده است، معلولان ساکن در شمال شرق و قسمتهایی از مرکز شهر اهواز، خودهمبستگی فضایی مثبت یا خوشههای با ارزش زیاد در سطح اطمینان 99 درصد دارند و نقاط گرم یا داغ (رنگ قرمز پررنگ) یعنی محدودهای را تشکیل میدهند که در آن مقادیر معلول با معلولیت خفیف تجمع کردهاند. درمقابل غرب، جنوب غرب و شرق شهر اهواز، خودهمبستگی فضایی منفی یا خوشههای با ارزش کم در سطح اطمینان 99 درصد دارند و نقاط سرد (رنگ آبی پررنگ) یعنی محدودهای را تشکیل میدهند که در آن مقادیر معلول با شدت معلولیت متوسط تجمع کردهاند که نسبت به نقاط داغ وسعت بیشتری از شهر را تشکیل دادهاند.
شکل- 5: تحلیل لکههای داغ با استفاده از آزمون GI (یافتههای پژوهش، 1399)
تعیین رابطة متغیرهای بررسیشده با نحوة پراکنش معلولان
تراکم جمعیت و پراکنش معلولان
ازنظر تراکم، بافت شهری اهواز چنان است که صرفاً در محدودة بسیار کوتاهی در مرکز اداری، تراکم زیاد است و تراکم بافت هرچه از مراکز شهری دور میشویم، کمتر میشود و در نواحی حاشیهای به حداقل میرسد. براساس تقسیمبندی مناطق هشتگانة شهرداری (با لحاظ آمار جمعیتی سال 1394)، بیشترین تراکم با 128 نفر در هکتار در منطقة 1 شهرداری است که هستة مرکزی شهر در آن واقع شده و کمترین تراکم به میزان 36 و 51 نفر در هکتار در مناطق 2 و 8 متمرکز است. وجود مراکز و کارگاههای صنعتی در حاشیة منطقة 8 اهواز، دلیل اصلی تراکم کم در این منطقه است.
دربارة منطقة 2 نیز، وجود تراکم بسیار زیاد در کیانپارس و کیانآباد، وجود زمینهای گستردة متعلق به لشکر 92 زرهی خوزستان و زمینهایی که برای ساختوساز به کارکنان نهادی انتظامی در منطقة کیانشهر واگذار شده و تراکم کمی دارند، دلیل کاهش تراکم در این منطقه است. به پیروی از تراکم جمعیت در سطح مناطق، در سطح محلهها نیز، بیشترین تراکم به محلههای بخش مرکزی شهر (محلههای واقع در منطقة یک، شش و هفت) مربوط است.
شکل 6. الف تراکم جمعیت را در سطح مناطق و شکل 6. ب میزان تراکم در سطح محلههای شهر اهواز را نشان میدهد. در ادامه برای تعیین رابطة بین پراکنش افراد معلول و ناتوان با تراکم جمعیتی، از روش رگرسیون وزنی جغرافیا یا GWR استفاده شده است. نتایج بهدستآمده از این روش نشان میدهد بین پراکنش معلولان با تراکم جمعیتی در محلهها رابطة معناداری وجود دارد. بهویژه در محلههای شمارة 20، 21، 23 و 98 این رابطه شدید است. شکل 6. پ نقشة رگرسیون وزندار بین تراکم جمعیت و پراکنش معلولان را در سطح محلههای شهر اهواز نشان میدهد.
توسعهیافتگی و پراکنش معلولان
شهر اهواز ازجمله کلانشهرهایی است که تعداد زیادی از جمعیت آن در سکونتگاههای غیررسمی جای گرفتهاند. با درنظرگرفتن شرایط، فقر حاکم بر این مناطق طی مراحل رشد تفاوت اساسی نکرده است و براساس رشدی خودانگیخته، الگویی ابتدایی و ساده دارد؛ بهطور کلی شاخص ساختار کالبدی این سکونتگاهها، نامتعارف و پیرو نظمی بدون برنامه است که حتی طی رشد در مراحل بعدی تغییر چندانی نیافته است؛ به گونهای که این محلهها در حال حاضر محلههای عقبماندة شهر اهواز را تشکیل میدهند (محمدی دهچشمه و همکاران، 1396: 7).
با توجه به اطلاعات موجود و پژوهش انجامشده دربارة شهر اهواز، نقشة توسعهیافتگی این شهر در سطح محلهها تهیه شد. گفتنی است شاخصهای استفادهشده در ترسیم نقشة توسعهیافتگی محلهها عبارتاند از: شاخص اجتماعی و اقتصادی، شاخص زیستمحیطی و شاخص سلامت شهری (شکل 6. ت). براساس این نقشه، بیشترین توسعهیافتگی به محلههای واقع در منطقة یک مربوط است که درواقع هستة اولیه و مرکزی شهر را تشکیل میدهند. در منطقة 7 نیز به جز محلههایی که بافت فرسوده را تشکیل میدهند، بقیة محلهها در سطح پذیرفتة توسعهیافتگیاند. در بقیة مناطق نیز، بیشتر محلهها جزو محلههای با توسعهیافتگی کم تا کاملاً توسعهنیافته است. برای تعیین رابطه بین پراکنش افراد معلول و ناتوان با توسعهیافتگی محلهها از روش رگرسیون وزنی جغرافیا یا GWR استفاده شده است. نتایج بهدستآمده که در قالب شکل 6. ث آورده شده است، نشان میدهد بین پراکنش معلولان با توسعهیافتگی محلهها رابطة معناداری وجود دارد؛ بهویژه در محلة شمارة 16 و 27، این رابطه شدید و در محلههای شمارة 23، 92، 94 و 119 خیلی زیاد است؛ به بیانی هرچه محلهای توسعهیافتهتر باشد و امکانات رفاهی بیشتری برای معلولان داشته باشد و بهراحتی نیازهای خود را از قبیل رفتوآمد به اماکن و استفاده از خدمات بهداشتیدرمانی برآورده کند، تعداد معلول بیشتری در آن محله ساکن خواهد شد. محلههای شمارة 25، 26، 29، 31 و 146 رابطة معناداری خیلی کمی دارند. بیشترین نوع رابطة معناداری هم، به نوع معناداری متوسط مربوط است. این امر نشاندهندة این است که بین توسعهیافتگی و پراکنش معلولان در سطح محلههای شهر اهواز رابطه وجود دارد، اما این رابطه از نوع ضعیف است. شکل 6. ث، نقشة رگرسیون وزندار بین توسعهیافتگی و پراکنش معلولان را در سطح محلههای شهر اهواز نشان میدهد.
شکل- 6: الف و ب. تراکم جمعیت در سطح منطقه و حوزة آماری؛ پ. ارتباط بین تراکم جمعیت و میزان معلولیت در سطح حوزههای شهری؛ ت. ارتباط بین سطح توسعهیافتگی و میزان معلولیت در سطح حوزههای شهری
شبکههای حملونقل شهری و پراکنش معلولان
شبکة اتوبوسرانی و پراکنش معلولان
با توجه به شرایط اقتصادیاجتماعی شهرهای بزرگ، هر نوع برنامهریزی و سرمایهگذاری مناسب و درست در مسیر توسعه، بهبود و تقویت شبکة حملونقل همگانی، تأثیر مناسب و مثبتی بر عملکرد سیستم حملونقل شهرها خواهد داشت (احمدی، 1389: 129). ناوگان اتوبوسرانی که یکی از مهمترین سیستمهای حملونقل عمومی شهری به شمار میآید، در همة شهرهای ایران ازجمله اهواز نقش عمدهای را در انجام سفرهای درونشهری و روزانة شهروندان ایفا میکند. تعداد کل اتوبوسها در سال 1389، 594 دستگاه بوده که در سال 1390 به 656 دستگاه افزایش یافته است. شبکة اتوبوسرانی شهر اهواز 65 خط (20 خط در منطقة یک، 15 خط در منطقة دو، 16 خط در منطقة 3 و 14 خط در منطقة 4) دارد. اتوبوسرانی شهر اهواز سه پایانه به نامهای آزادگان، غدیر و شهید فهمیده دارد. مبدأ 39 خط از 65 خط اتوبوسرانی شهر اهواز، یکی از این سه پایانه است (معاونت برنامهریزی و توسعة شهرداری اهواز، 1390: 42).
برای تعیین رابطة خطوط شبکة اتوبوسرانی و پراکنش معلولان در سطح محلههای شهر اهواز، نقشة خطوط شبکة اتوبوسرانی برمبنای اطلاعات موجود سازمان اتوبوسرانی اهواز تهیه شد. نقشة تهیهشده (شکل 7. الف) نشان میدهد خطوط اتوبوسرانی، همة قسمتهای شهر را زیر پوشش قرار داده و اگر مشکلی برای خدماترسانی باشد، به کیفیت و تعداد اتوبوسهای خدماترسان مربوط است.
برای تعیین رابطة خطوط شبکة اتوبوسرانی و پراکنش معلولان در سطح محلههای شهر اهواز از روش بافرینگ استفاده شده است؛ به این صورت که یک حریم 300متری برای خطوط اتوبوسرانی انتخاب شد. قرارگرفتن معلولان داخل این حریم نشاندهندة این امر است که برای سکونت خود به شبکة اتوبوسرانی توجه شایانی داشتند. نتایج بهدستآمده از این روش نشان میدهد نزدیک به 84 درصد (13518 نفر) معلولان در حریم 300متری از شبکة خطوط اتوبوسرانی قرار گرفتند؛ بنابراین بین شبکة خطوط اتوبوسرانی و نحوة پراکنش معلولان در سطح شهر اهواز رابطة معناداری وجود دارد (شکل 7. ب).
ایستگاههای مترو و پراکنش معلولان
در طرح متروی اهواز که در سال 1380 پس از 8 سال مطالعه به تصویب رسید، 4 خط مترو تا سال 1392 در نظر گرفته شده بود که در حال حاضر فقط عملیات اجرایی خط 1 آغاز شده است. خط 1 متروی اهواز بهمثابة اصلیترین خط بهصورت زیرزمینی با ایستگاههای ژرف و دو تونل مجزای رفتوبرگشت از نیروگاه زرگان در شمال شرقی اهواز شروع میشود و پس از عبور از بلوار پاسداران و آیتالله بهبهانی به سمت خیابان نادری تغییر مسیر و با عبور از زیر رود کارون به سمت جنوب غربی شهر و منطقة گلستان ادامة مسیر میدهد و درنهایت در منطقة بقایی در جنوب غربی اهواز به پایان راه خود میرسد. درازای خط 1 براساس مصوبة شورای عالی ترافیک کشور، 23 کیلومتر با 24 ایستگاه است (سازمان قطار شهری اهواز و حومه، 1396: 1). خط متروی اهواز در 4 فاز عملیاتی شده که در شکل 7. پ آورده شده است.
برای تعیین رابطة ایستگاههای مترو و پراکنش معلولان در سطح محلههای شهر اهواز از روش بافرینگ استفاده شده است؛ به این صورت که یک حریم 500متری برای ایستگاههای مترو انتخاب شد. قرارگرفتن معلولان داخل این حریم نشان داد برای سکونت خود به ایستگاههای مترو توجه شایانی داشتند. نتایج بهدستآمده از این روش نشان میدهد تعداد کمی از معلولان در حریم 500متری از ایستگاههای مترو قرار گرفتند؛ بنابراین بین ایستگاههای مترو و نحوة پراکنش معلولان در سطح شهر اهواز رابطة معناداری وجود ندارد (شکل 7. ت).
شکل- 7: الف. مسیرهای زیر پوشش خطوط اتوبوسرانی؛ ب. وضعیت معلولان در ارتباط با خطوط اتوبوسرانی؛ پ. خطوط متروی شهر اهواز؛ ت. موقعیت معلولان در ارتباط با ایستگاههای مترو
مراکز بهداشتیدرمانی و پراکنش معلولان
یکی از معضلاتی که امروزه در برنامهریزی و مدیریت بیشتر شهرها بهویژه کلانشهرهای کشور به چشم میخورد، تخصیص نامتناسب فضا و جانمایی نامناسب عناصر خدماتی و کالبدی شهر ازجمله مراکز بهداشتیدرمانی است (پورشیخیان و ابراهیمی، 1391: 5). در شهر اهواز بیشتر بیمارستانها به بخش مرکزی شهر متمایل است. با توجه به اینکه مسیرهای رفتوآمد به این کلانشهر به مرکز شهر ختم میشود، بنابراین در مسیرهای دسترسی به بیمارستانها زمان بیشتری صرف خواهد شد؛ از سوی دیگر نبود بیمارستان در منطقة پنج، نشان از پراکندگی نامناسب این کاربریها دارد. واضح است که جانمایی مراکز بهداشتیدرمانی و سطح سازگاری آنها با کاربریهای مجاور در وضعیت نامناسبی قرار دارد که میزان خطرپذیری و همچنین دسترسی نامناسب و صرف هزینة بیشتر (بهویژه برای معلولان) را به دنبال دارد. بخش زیادی از شهر با وجود تراکم جمعیتی، نزدیکی به معابر درجه یک و...، خارج از شعاع عملکردی مراکز درمانی موجود است که خود دلیلی بر کمبود تعداد مراکز بهداشتیدرمانی برای پوشش کل فضای شهر است (زنگانه و همکاران، 1396: 6).
در این پژوهش با توجه به هدف (بررسی وضعیت معلولان) بیمارستانها، مراکز ارائة خدمات بهزیستی و مراکز توانبخشی جزو مراکز بهداشتیدرمانی محسوب و موقعیت این مراکز در شکل (8. الف) آورده شده است.
برای تعیین رابطة مراکز بهداشتیدرمانی و پراکنش معلولان در سطح محلههای شهر اهواز، نقشة مراکز بهداشتیدرمانی شهر اهواز تهیه شد. نقشة تهیهشده نشان میدهد مراکز بهداشتیدرمانی همة قسمتهای شهر را زیر پوشش قرار نمیدهد و بیشتر مرکز شهر، محل تجمع این مراکز است.
برای تعیین رابطة مراکز بهداشتیدرمانی و پراکنش معلولان در سطح محلههای شهر اهواز از روش بافرینگ استفاده شده است؛ به این صورت که یک حریم 800متری برای مراکز بهداشتیدرمانی انتخاب شد. قرارگرفتن معلولان داخل این حریم نشان میدهد برای سکونت خود به مراکز بهداشتیدرمانی توجه شایانی داشتند. نتایج بهدستآمده از این روش نشان میدهد نزدیک به 30 درصد (5145 نفر) معلولان در حریم 800متری از مراکز بهداشتیدرمانی قرار گرفتند؛ بنابراین بین مراکز بهداشتیدرمانی و نحوة پراکنش معلولان در سطح شهر اهواز رابطة معناداری وجود ندارد (شکل 8. ب).
شکل- 8: الف. مراکز بهداشتیدرمانی شهر اهواز؛ ب. ارتباط پراکنش معلولان با مراکز بهداشتیدرمانی شهر اهواز
(یافتههای پژوهش، مستخرج از اطلاعات شهرداری و نقشههای گوگل، 1399)
نتیجهگیری
مروری بر تاریخچة معلولیت نشان میدهد در هر دورهای از تاریخ، افرادی وجود داشتهاند که ازنظر فعالیتهای اجتماعی پایینتر از حد طبیعی عمل کردهاند. شهر اهواز براساس اطلاعات بهدستآمده، 16208 معلول دارد. ازنظر تعداد افراد معلول محلة شمارة 27 با 1251 نفر (71/7 درصد)، محلة شمارة 16 با 772 نفر (76/4 درصد) و محلة شمارة 93 با 502 نفر (09/3 درصد)، بیشترین تعداد معلول را دارند. بررسیها و تهیة نقشة میانگین مرکز و بیضی فاصلة متوسط افراد معلول نشان میدهد مرکز میانگین افراد معلول و ناتوان شهر اهواز بر مرکز شهر (محلة شمارة 95) منطبق است. نتایج حاصل از روش هات اسپات نشان داد معلولان ساکن در شمال شرق و قسمتهایی از مرکز شهر اهواز، خودهمبستگی فضایی مثبت یا خوشههای با ارزش زیاد در سطح اطمینان 99 درصد دارند.
نتایج بهدستآمده از روش رگرسیون وزنی جغرافیا یا GWR نشان میدهد بین پراکنش معلولان با تراکم جمعیتی در محلهها رابطة معناداری وجود دارد؛ بهویژه در محلة شمارة 20، 21، 23 و 98 این رابطه شدید است.
بین پراکنش معلولان با توسعهیافتگی محلهها رابطة معناداری وجود دارد. برای تعیین رابطة شبکههای حملونقل عمومی با پراکنش معلولان، خطوط شبکة اتوبوسرانی و ایستگاههای مترو بررسی شد. نتایج بهدستآمده از این روش نشان داد بین شبکة خطوط اتوبوسرانی و نحوة پراکنش معلولان در سطح شهر اهواز رابطة معناداری وجود دارد؛ جمعبندی پژوهش و رجوع به آمارهای موجود در این زمینه نشان میدهد به مسئلة معلولیت توجه کافی نشده و دلیل آن هم، نبود یک رویکرد اجتماعی کلنگر است.
با توجه به یافتههای پژوهش، معلولیت شهری در اهواز به تمرکز و تراکم بیشتری در بعضی محلهها نسبت به دیگر محلههای شهر گرایش دارد. این نتیجه با نتایج پژوهش افرادی چون راتری (2013)، زجاداز[1] (2015)، ایمری و ادواردز[2] (2007) همسوست؛ همچنین نتایج پژوهش تأییدکنندة نتایج بهدستآمده از پژوهش صفدرزاده (1391) است؛ به این صورت که بین مناسبسازی محیط برای معلولان و جانبازان، تراکم جمعیت و مکان سکونت رابطة مستقیمی وجود دارد.
براساس یافتهها و برمبنای معیارهای بررسیشده، پیشنهادهای زیر به بهبود شرایط زندگی معلولان کمک میکند:
سپاسگزاری
از سازمان بهزیستی استان خوزستان به دلیل در اختیار قراردادن دادههای آماری قدردانی میشود؛ ضمن اینکه در دادههای استفادهشده به محرمانگی اطلاعات شخصی و نیز حقوق مادی و معنوی اشخاص با درجنشدن اطلاعات شخصی توجه شده است.