نویسنده
گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه سیستان و بلوچستان ، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Problem statement: place attachment is an important factor in individual identity, social capital, participation and readiness of citizens to sacrifice for the development and improvement of their neighborhood and the city. Hence, the lack or weakness of place attachment is a known as an obvious challenge. The purpose of this study is to test the relationship between the element of ethnicity of citizens with attachment index to their neighborhood. Research method: This study is applied in terms of purpose, descriptive-analytic in terms of method, and survey regarding data collection method. Data collection tool is a researcher-made questionnaire by two-stage random sampling method. the sample size was 380 units in 5 neighborhoods in Zahedan. The analysis models are: ANOVA, Chi-square, single-sample T, independent samples T. But, for Post hoc test, the Summers D, Kendall Tao B, Kendall Tao C, and Lambda models were also used. The validity was confirmed by professional experts and the reliability of the research was 0.85 with Cronbach's alpha. The findings of the research show that, first, the spatial attachment index of Zahedan citizens is significantly lower than the average. Secondly, there was no significant relationship between the element of ethnicity and their place attachment index. Meanwhile, the spatial quality index of the neighborhood has a significant relationship with place attachment. Also, the level of citizen's place attachment is significantly related to the index of urban services. Because, unlike common belief, the homogeneity of the ethnicity does not create a place attachment; instead, the quality of the neighborhood and the level of service create a place attachment. Research innovation is that so far in Iran, the connection between the index of place attachment to the element of ethnicity of citizens has not been explained.
کلیدواژهها [English]
بیان مسئله
دلبستگی مکانی و تعصب به مکان، ویژگی مشترک انسان و بعضی جانوران است. مؤلفة دلبستگی به مکان نقش بسیار مهمی در ایجاد و ارتقای سطح مسئولیتپذیری و خودیـاری شهروندان در زندگی شهری دارد و شیوة کارآمدتری درزمینۀ مشارکت شهروندان، نظارت و حل مسائل اجتماعی فراهم میکند و نبود آن قطعاً آسیبزاست (Scannell and Gifford, 2010: 256, Comstock et al., 2010: 435).
بررسی آغازین و مطالعات اکتشافی حاکی است؛ اساساً شهر زاهدان به دلایل متعدد با کمبود حس تعلق به مکان، ناهمگنی فضایی در دسترسی به خدمات شهری (وارثی و همکاران، 1387: 154) و محدودیت مشارکت شهروندان درزمینة ارتقای زندگی شهری مواجه است. بدنة کارشناسی و متخصصان شهری و همچنین شهروندان خواهان تراز بالاتری از زندگی شهری، از این وضعیت ناخرسند و در پی بررسی، چارهجویی و برنامهریزیاند. این مشکل در ابعاد مدیریت شهری نیز خود را نشان داده است. آشکار است این نقصان در دلبستگی مکانی عملاً مدیریت و حکمرانی خوب شهری را با اختلال نسبی مواجه میکند. از سوی دیگر شهر زاهدان بهمنزلة شهری چند قومیتی شناخته میشود؛ بنابراین همیشه این پرسش برای کارشناسان مطرح بوده که آیا قومیت شهروندان بر میزان دلبستگی مکانی به محلة زندگیشان اثرگذار است یا خیر؛ از آن رو که روابط بین قومیتها به یکی از دغدغههای بزرگ دولتها تبدیل شده است (Kendall, 2010: 274). در شهرهای بیهویـت، ساکنان تمایلی به حل مسائل آن نشـان نمیدهنـد (عزیـزی و ارباب، 1387: 156). مطالعات اکتشافی عام درزمینة دلبستگی مکانی، مشاهدة مشارکتی طولانیمدت پژوهشگر در محدودة مطالعاتی و مصاحبههای غیررسمی ساختارنیافته، آشکارا مبین فقر شاخص دلبستگی مکانی در میان شهروندان در بیشتر محلات شهر زاهدان است. با فرض بحران نسبی در شاخص دلبستگی مکانی، بیتردید بازتاب این پدیده سبب تضعیف آمادگی شهروندان برای مشارکت در ارتقای شاخصهای کیفیت زندگی شهری میشود و خواهد شد. بدیهی است فقر دلبستگی مکانی به ایجاد مشکلات، کمبودها، نارساییها و آسیبها در مدیریت شهری و برنامههای توسعه و عمران شهر و اجرای طرحهای توسعة شهری و فرهنگ شهری و مشارکت شهروندان منجر میشود.
این بسیار اهمیت دارد که کودکان و جوانان برای زندگی جمعی و احساس تعلق به مکان آموزش ببینند (Gorgula et al., 2017: 517). فهم مکان به احیا و نگهداری مکانهای موجود و خلق مکانهای جدید منجر میشود (میرغلامی و آیشم، 1395: 72). حس تعلق به مکان زمینهساز هماهنگی فرد و محیط و بهرهوری بهتر محیط است. در مکانهایی که ازنظر اجتماعی فعال باشند، برقراری ارتباط چهرهبهچهره در جامعه تأثیری قوی و محکم بر شکلگیری هویت فرد دارد. با گسترش تعاملات اجتماعی در عرصههای عمومی، روابط بین گروههای قومی معمولاً مبتنی بر بعضی پیشداوریهاست و بر دستیابی به فرصتهای اجتماعی تأثیر میگذارد (Tischler, 2011: 222).
زاهدان، شهری با قدمت کمتر از 100 سال، مهاجرپذیر (از داخل و خارج از کشور) و البته ناهمسان و مشخصاً چندقومیتی است و برحسب یافتههای میدانی و مطالعات اکتشافی با ضعف دلبستگی مکانی مواجه است؛ بنابراین انجام این پژوهش ضروری است.
اهداف پژوهش
پژوهش حاضر معطوف به چهار هدف است؛ اول، پژوهش تلاش دارد مشخص کند اساساً دلبستگی مکانی شهروندان محدودة مطالعاتی به محلة اقامت و زندگیشان چقدر است؛ دوم، با توجه به اینکه زاهدان شهری چند قومیتی است، ضرورت دارد ارتباط ویژگی قومی و تأثیر عنصر قومیت شهروندان بر متغیر دلبستگی مکانی به محلة اقامتشان مشخص شود؛ سوم، به دلیل اینکه تراز و موقعیت پنج محلة مطالعهشدة پیمایشی این پژوهش یکسان نیست، همزمان تلاش میشود تبیین شود بازتاب و اثر نوع محلة سکونت شهروندان بر میزان دلبستگی مکانیشان به محله چقدر است؛ چهارم، از آنجا که سطح خدمات شهری در همة پنج محله یکسان نیست، بدیهی است ضرورت دارد آثار این متغیر بر احساس تعلق به مکان و محلة اقامت بررسی شود؛ از این رو ارزیابی اثر متغیر خدمات شهری محلة اقامت شهروندان و تعیین میزان دلبستگی آنها به محله در دستورکار قرار گرفت.
پیشینة پژوهش
در مالزی حس تعلق به مکان در خیابانهای قدیمی مطالعه شد. یافتهها نشان داد دلبستگی مکانی در خیابانهای سنتی قوی و ازلحاظ پایداری فعالیتهای اقتصادی مهم بوده است (Shuhana and Norsidah, 2008:399). حس تعلق به مکان در رابطه با پروژههای خانهسازی عمومی و تراکمهای مختلف شهری در رایس سنگاپور مطالعه و برپایة نتایج مهم تلقی شد (Teo and huang, 1999: 307). همچنین پژوهشهایی دربارة وابستگی به مکان و هویت مکان (273 :, 2003.Pretty et al)، حس تعلق، شاخصهای اجتماعی در اشخاص بیخانمان (Vandemark, 2007: 241) و پژوهش دیگری دربارة موضوع حس مکان در شهرکهای روستایی استرالیا ( 273:Pretty et al., 2003)انجام گرفته است. حس تعلق به مکان حتی بر سلامتی روحی و روانی انسان نیز تأثیرگذار است ( 172:, 1996.Hagerty et al). کایــل و همکــاران (2005) تأثیر دلبسـتگی مکـانی را بر محیط تفریحی کوهپیمـایی و تناسـب آن را بـا ادراک شرایط محیطی و اجتمـاعی آن محـیط بررسی کردهاند (Kyle et al., 2005: 23). تبریزی (1382) در پژوهشی پروژة نواب تهران را تحلیل کرده و حس لامکانی را از الزامات فلسفة نئولیبرال و ناشی از همانندشدن جاها و مکـانهـای شـهری دانسته است. پژوهش میرزاپور (1388) در خرمآباد نشان داد در محلات با تعلق مکـانی بیشتر، نظافت محله بیشتر است و از تجهیزات شهری بهتر محافظت شـده است. امیرکافی و فتحی (1390) پیوندهای اجتمـاعی محلـی را متأثر از دسترسی بـه امکانات، امنیت و نظم اجتماعی دانستهاند.
پرسشهای پژوهش
این پژوهش به دلیل ماهیت کاربردی و مسئلهگرای خود معطوف به چهار پرسش مشخص زیر است:
1- شهروندان به محلة اقامتشان دلبستگی مکانی مناسب و کافی دارند؟
2- عنصر قومیت شهروندان بر میزان دلبستگی آنها به محله تأثیرگذار است؟
3- نوع محلة اقامت شهروندان ازنظر مرغوبیت فضایی بر شاخص دلبستگی مکانی آنها به محله مؤثر است؟
4- میزان دلبستگی مکانی شهروندان با سطح خدمات شهری محلة آنها رابطه دارد؟
فرضیههای پژوهش
1- میزان دلبستگی مکانی شهروندان به محلة اقامتشان اساساً بهصورتی معنادار کمتر از حد متوسط است.
2- دلبستگی مکانی شهروندان به محله رابطة معناداری با همگنی قومیتی شهروندان در محله دارد.
3- دلبستگی مکانی شهروندان با تراز اقتصادی، اجتماعی و محلة اقامت آنها رابطة معناداری دارد.
4- دلبستگی مکانی شهروندان، رابطة معناداری با رضایت از خدمات شهری در محله دارد.
مبانی نظری پژوهش
تعاریف و مفاهیم
مفهوم مکان: مکان در فرهنگ لغت آکسفورد به معنای محلی است که ارزشهای انسانی بر بستر آن شکل میگیرد و رشد مییابد و بار ارزشی- معنایی دارد (افشارنادری، 1378: 4) و دو بعدی است؛ در حالی که فضا سه بعد دارد. نکتة دیگر اینکه مکان بسیار آسانتر از فضا مرزپذیر است (هویداپور، 1390: 4).
مفهوم حس تعلق به مکان: همپیوندی و احساسی خوشایند بین افراد و مکانی خاص است که افراد تمایل به حفظ فیزیکی آن مکان را درک میکنند (Hidalgo, 2002: 273; Relph, 1976: 29). رلف مکان را ترکیبی از جا، منظر، آیین، مسیر، افراد دیگروتجربة شخصی میداند. شخصیشدن و از خود پنداشتن اشیا، فضا و افراد، احساس تعلق را به وجود میآورد (پاکزاد، 1391: 90).
گیدنز[1] هویت را همان چیزی میداند که فرد به آن آگاهی دارد؛ نه اینکه درنتیجة تداوم کنشهای اجتماعی فرد به او تفویض شده باشد (گیدنز، 1393: 21). دلبستگی مکانی[2]، مفهومی چندبعدی و بین رشتهای است و توجـه پژوهشگران رشتههای مختلف را به خود جلب کرده است.
مفهوم قومیت: در گذشـته مشخـصات خـونی و نـژادی نیـز جـزو پیوندهای قومی محسوب میشدند؛ اما امروزه به دنبال درهمآمیختگی ملتها اینگونه تعبیر نمیشود (ابوطالبی، 1378: 131). هویت قومی به سنت فرهنگی مشترک و احساس هویتی گفته میشود که یک قـوم را متمایز میکند.
نظریهها و دیدگاهها
دلبستگی مکانی یا احساس تعلق به مکان را شامای شموئل[3] (1991) در طیفی هفتگانه معرفی میکند که به ترتیب عبارتاند از: الف- حس بیتفاوتی به مکان؛ ب- آگاهی از قرارگیری در یک مکان؛ ج- تعلق به مکان؛ د-دلبستگی به مکان؛ ه- یکیشدن با اهداف مکان؛ و- حضور در مکان؛ ز-فداکاری برای مکان؛ بنابراین از یک برخورد عادی و توأم با نبود احساس تا آمادگی فداکاری برای مکان را دربرمیگیرد. تلقی پدیدارشناسان از حس تعلق به مکان مبتنی بر پیوستگی قوی میان افراد و مکان است که ریشه در ادراک و تجربة فرد دارد و در گذر زمان تحکیم و تعمیق بیشتری مییابد.
روانشناسان محیطی درزمینة حس تعلق به مکان، واژههای متعددی چون دلبستگی به مکان، اولویتدهی به مکان، هویت مکان و ... را در نظر میگیرند (Hidalgo & hernands, 2002: 275).نظریهپردازان رابطة انسان و محیط را با چند رویکرد بررسی میکنند (جوانفروزنده و مطلبی، 1390: 30) که عبارتاند از: رویکرد شناختی (رابطة میزان شناخت و ادراک معنادار از محیط)، رویکرد اجتماعی (رابطة میزان تعامل اجتماعی در محیط) و رویکرد احساسی (رابطة میزان ارتباط عمیق، عاطفی و ادراک احساسی افراد از محیط).
سرمست و متوسلی (1393) مکان را فضایی میدانند که واجـد معنا باشد و بهصورت «مکان= فضا + معنی» نیز بیان میشود (Harrison & Dourish, 1996: 67) کهممکن است هر سطحی از فضا مانند اتـاق، واحد همسایگی، محله، ناحیه، شهر، کشور یا بهطور طبیعی همۀ اینها را دربرگیرد (lewicka, 2010: 35).
در مقالهای در دست انتشار، بازتاب دلبستگی مکانی ساکنان شهر پکن بر تمایل به ارتقای زیستمحیطی بررسی و ارتباط میان این دو تأیید شد (and Soopramanien, 2018: 112 Song).
یافتههای دانشگاه کوئینزلند و استرالیای جنوبیبه یک مدل پنج بعدی دلبستگی مکان متشکل از هویت مکانی، وابستگی، پیوند با طبیعت، پیوند خانوادگی و پیوند دوستی معتبر و قابل اعتماد اشاره دارد (et al., 2010: 422 Raymond).
مزایای دلبستگی مکانی در یک پژوهش روانشناسی تجربی در دانشگاه ویکتوریای کانادا (Scannell and Gifford, 2010: 256) در قالب سیزده دسته مشتمل بر خاطرات، تعلق، آرامش، احساسات مثبت، حمایت از فعالیت، امنیت و آسایش، رشد شخصی، آزادی، سرگرمی، ارتباط با طبیعت، مزایای عملی، حریم خصوصی و زیباییشناسی و تنوع بررسی شد.
نتیجة پژوهش دربارة دلبستگی مکانی و ارزشهای مکان در کوآلالامپور نشان داد زمینههای قومی، اقتصادی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی مؤثر است (Ujang and Zakariya, 2014: 24). رابطة معنادار میان عامل تغییرات برای بهینهسازی محیط از یک سو و ارتقای میزان دلبستگی مکانی از سوی دیگر آزمون و تأیید شده است (Wirth et al., 2016: 67).
پژوهشی دربارة ناهمگونی قومی، سرمایة اجتماعی و پریشانی روانشناختی در استکهلم انجام شد (Johnson et al., 2018: 70). نتایج این پژوهش بهوضوح نشان داد قومیت یا سرمایة اجتماعی و زمینههای اقتصادی و اجتماعی افرادهر قوم، اثر بیشتری بر ریسک ابتلا به پریشانی اجتماعی دارد؛ به علاوه دلبستگی مکانی از صفاتی چون کیفیت محیط، ارزشهای فرهنگی، تحرک، اوقات فراغت و سابقة اقامت هم متأثر میشود (Beery & Jonsson, 2017: 54)؛ همچنین این شاخص از دو بعد وابستگی و هویت مکان تشکیل میشود (Anton & Lawrence, 2016: 61)؛ ضمناً در شرایطی که شهروندان به مکانی دلبستگی دارند، هرگونه دخالت و تغییر نپذیرفتنی بالقوه سبب بازتاب منفی اجتماعی و روحی میشود (Cheng & Chou, 2015: 56) ودر پی آن مشخصاً دلبستگی مکانی و فرایند آن را متأثر میکند (2013: 61Devine- Wright,)؛ بنابراینمکانیزم مواجهة افراد در طیفی از مقاومت دربرابر این تغییر تا ادراک و یافتن معانی و مفاهیم دوباره برای حفظ دلبستگی و کاهش تهدید اختلالات بروز میکند (Anton & Lawrence, 2016: 154). برخلاف محدودیت ادبیات کافی در این زمینه، اشاره به پیامدهای اقلیمی و اثر آن بر تعلق به مکان، مثالی مناسب است (Hess et al., 2008: 468). انطباق تبدیلشونده[4] به گونة فزایندهای بهمنزلة رویکرد مقابله با تحولات اقلیمی از جانب برخی متخصصان پیشنهاد شده است (O'Brien, 2016: 618).
روششناسی پژوهش
این پژوهش بهلحاظ هدف، کاربردی و بهلحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش، جمعیت 15ساله و بیشتر محدودة مطالعاتی هستند که برمبنای حجم نمونه 380 واحد است (از 400 پرسشنامة به کار گرفته شده، حدود 380 پرسشنامة صحیح فراهم شد). روش و ابزار گردآوری اطلاعات، پیمایشی است و از ابزار پرسشنامة بستة پژوهشگرساخته استفاده شده است. انواع شاخصهای پژوهش در قالب پرسشنامه شامل 4 بخش است؛ الف- سیزده پرسش زمینهای مانند جنسیت، قومیت، تحصیلات؛ ب- پنج گویة رفتاری مانند میزان حضور در فضاهای عمومی محله، دفعات، طول زمان و دلیل حضور؛ ج- ده گویة نگرشی و اعتقادی مانند احساس تعلق، افتخار، خاطرات خوش، خودمانیبودن، اعتماد، حس دلتنگی از دوری، صمیمیت، امنیت و آرامش نسبت به محله؛ د- هشت گویه برای سنجش وضعیت خدماتی و کالبدی محله مانند پارک و میدان، حملونقل عمومی، سیستم جمعآوری زباله و سیستم آبهای سطحی و فاضلاب و فضاها و ساختمانهای زیبا با نمای جذاب.
قلمرو پژوهش و روش تعیین نمونهها
قلمرو پژوهش شامل محدودههای مشخصی از منطقة پنج و یک شهرداری زاهدان برمبنای هدف و فرضیههای پژوهش (محدودة زیباشهر، جام جم، مصطفی خمینی، چهارراه رسولی) و همچنین محدودة دانشگاه از منطقة یک شهرداری (محلة دانشگاه) است (جمعاً پنج محدوده شامل خیابانهای متعدد در هر محدوده).
نمونهگیری دو مرحله بود؛ در مرحلة اول با استفاده از دیدگاه خبرگان شهری و شهرسازی و اشراف کامل آنها بر پهنهبندی اقتصادی، اجتماعی و فضایی شهر زاهدان، تعداد پنج محدوده بهمثابة پنج خوشه انتخاب شد که برحسب مرغوبیت فضایی و تراز اجتماعی و اقتصادی عبارتاند از: 1- محدودة دانشگاه (بلوار دانشگاه، بلوار بزرگمهر و اوایل بلوار معلم)؛ 2- محدودة زیباشهر (خیابانهای پیروزی، بشارت، صدرا، بهارستان، نصر، البرز)؛ 3- محدودة خیابان مصطفی خمینی و امام خمینی؛ 4- محدودة اطراف چهارراه رسولی و خیابان چمران؛ 5- محدودة کریمآباد و جام جم (کریمآباد، جام جم 22، جام جم 27 و جام جم 50). به این ترتیب ردة اول و بالاترین تراز مرغوبیت فضایی، محدودة دانشگاه و ردة پنج آخرین تراز مرغوبیت فضایی، محدودة کریمآباد است؛ اما در مرحلة دوم نمونهگیری، از هر یک از خوشهها یعنی محدودههای پنجگانة بالا بیش از حدود 70 تا 80 نمونه انتخاب شد؛ یعنی از حدود 400 نمونه به روش نمونهبرداری تصادفی ساده اطلاعات گردآوری شد. روش دسترسی به نمونهها عبارت بود از انتخاب تصادفی واحدهای آماری که با مراجعه به در منازل نمونه در هر یک از محدودههای پنجگانة یادشده همراه بود.
روشهای مناسب برای تجزیه و تحلیل اطلاعات تابع ضرورتهای پژوهش و مقیاس دادههاست. دادههای پیمایشی پژوهش در طیفی از دادههای دارای مقیاس اسمی، ترتیبی، فاصلهای و نسبی است. بدیهی است استنباط آماری باید با توجه به فرضیهها و متغیرهای مربوط با مدل پارامتری یا ناپارامتری مناسب انجام شود. مشکل زمانی بیشتر میشود که متغیرهای یک فرضیه دو نوع مقیاس متفاوت داشته باشند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات با کمک نرمافزار spss از مدلهای Anova، T تکنمونهای، مدل کای دو، T نمونههای مستقل و تست لوین استفاده شد؛ همچنین برای اعتبار بیشتر و برمبنای بعضی مفروضات درزمینة مقیاس دادههای آماری مدلهای سامرز d، کندال تائو b، کندال تائو c و لامبدا به کار رفت.
معرفی محدودة پژوهش
شهر زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان، پیشینهای حدوداً صدساله دارد (ابراهیمزاده و کاظمیزاد، 1392: 7). این شهر در سال 1395، 587730 نفر جمعیت داشته (مرکز آمار ایران، 1395) و شامل 5 منطقه، 55 ناحیه و 110 محله است.
شکل 1- موقعیت محدودة مطالعاتی در محدودة شهر زاهدان، شهرستان زاهدان، استان سیستان و بلوچستان، کشور ایران
منبع: سازمان نقشهبرداری، استانداری استان 1397
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
برای اجتناب از طولانیشدن بحث و با توجه به درج نتایج محاسبات در جدول یک، به بیان فراوانی و فراوانی نسبی اکتفا میشود. ترکیب قومی نمونههای پژوهش شامل حدود 51درصد فارس، 5/44درصد بلوچ و 5/4درصد سایر (افغان، ترک و ...) است. همچنین ترکیب جنسی نمونهها دربرگیرندة 58درصد مرد و 42درصد زن است. وضعیت سواد نمونهها نشان میدهد حدود 8/5درصد نمونهها بیسواد، 39درصد دارای تحصیلات کارشناسی و بیشتر و بقیه در سطح باسواد تا دیپلم بودهاند. ضمناً حدود 58درصد نمونهها متأهل و بیش از 42درصد نمونهها مجرد بودهاند. وضعیت اشتغال نمونهها حاکی است حدود 61درصد نمونهها شاغل و همچنین بیش از 44درصد نمونهها مالک مسکن خود بودهاند.
جدول 1- یافتههای توصیفی جامعة نمونه (در 9 زمینه) شامل فراوانی و درصد از 380 نمونه
قومیت |
تعداد |
درصد |
جنسیت |
تعداد |
درصد |
تأهل |
تعداد |
درصد |
مالکیت |
تعداد |
درصد |
فارس |
194 |
51 |
مرد |
218 |
58 |
متأهل |
222 |
58 |
مالک |
167 |
44 |
بلوچ |
170 |
5/44 |
زن |
162 |
42 |
مجرد |
157 |
42 |
مستأجر |
176 |
46 |
سایر |
17 |
5/4 |
جمع |
380 |
100 |
جمع |
380 |
100 |
سایر |
37 |
10 |
اشتغال |
تعداد |
درصد |
سکونت |
تعداد |
درصد |
فرزند |
تعداد |
درصد |
تحصیلات |
تعداد |
درصد |
آزاد |
206 |
54 |
ویلایی |
213 |
56 |
هیچ |
188 |
50 |
بیسواد |
22 |
8/5 |
دولتی |
25 |
6/6 |
آپارتمانی |
146 |
38 |
یک |
70 |
18 |
ابتدایی |
29 |
6/7 |
شرکت |
18 |
7/4 |
سایر |
21 |
6/0 |
دو |
58 |
15 |
راهنمایی |
75 |
7/19 |
دانشجو |
27 |
1/7 |
قشربندی |
تعداد |
درصد |
سه |
31 |
8 |
دیپلم |
106 |
28 |
خانهدار |
45 |
8/11 |
بالا* |
35 |
2/9 |
چهار |
20 |
5 |
کارشناسی |
124 |
6/32 |
بیکار |
25 |
6/6 |
متوسط |
238 |
1/62 |
پنج |
12 |
3 |
ارشد |
22 |
8/5 |
بازنشسته |
10 |
6/2 |
پایین |
70 |
4/18 |
شش |
1 |
3/0 |
دکتری |
2 |
5/0 |
سایر |
24 |
3/6 |
بسیار پایین |
38 |
10 |
جمع |
380 |
100 |
جمع |
380 |
100 |
منبع: برگرفته از پژوهش پیمایشی حاضر (*قشربندی اجتماعی براساس پاسخ خود نمونهها ثبت شده است)
یافتههای استنباطی
این پژوهش چهار فرضیه دارد و نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش به شرح زیر است:
آزمون فرضیة اول: فرضیة اول: «شاخص دلبستگی مکانی در محدودة مطالعاتی پایین است».
جامعة آماری با مدل T تکنمونهای[5] آزموده شد و یافتههای جدول 2 نشاندهندة پایینبودن شاخص دلبستگی مکانی است (میانگین 76/2، درجة آزادی 379، مقدار T معادل 38/5- و سطح معناداری 000/0)؛ چون میانگین محاسبهشده کمتر از میانگین تعریفشده یعنی 3 است، فرض صفر رد و فرض اصلی پژوهش تأیید شد.
جدول 2- نتایج آزمون فرضیة اول با مدل استنباط آماری T تکنمونهای (One-Sample Statistic) |
||||||||||
شاخص احساس تعلق به مکان |
تعداد نمونه |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد میانگین |
||||||
380 |
7579/2 |
878/0 |
45/0 |
|||||||
Test Value = 3 |
تی |
درجة آزادی |
سطح معناداری |
تفاوت میانگین |
فاصلة اطمینان 95% |
|||||
پایینتر |
بالاتر |
|||||||||
شاخص کل احساس تعلق به مکان |
38/5- |
379 |
000/0 |
242/0- |
3306/0- |
1536/0- |
||||
منبع: یافتههای پژوهش حاضر
آزمون فرضیة دوم: «عنصر قومیت شهروندان با شاخص دلبستگی مکانی ارتباطی معنادار دارد».
بنا بر اهمیت، این فرضیه با دو مدل (مدل کای دو و مدل تی نمونههای مستقل) آزموده شد.
الف- آزمون فرضیه با مدل کای دو: علت انتخاب این مدل این است که متغیر قومیت مقیاس اسمی و متغیر دلبستگی مکانی مقیاس ترتیبی یا فاصلهای دارد. با توجه به جدول 3 نتایج نشان داد کای دو معادل 524/13، درجة آزادی 20 و سطح معناداری 854/0 است؛ بنابراین فرضیة صفر تأیید و فرضیة اصلی پژوهش، یعنی فرض ارتباط میان عنصر قومیت و شاخص دلبستگی مکانی رد میشود.
جدول 3- آزمون فرضیة ارتباط شاخص تعلق به مکان و عنصر قومیت با مدل کای دو (Chi-Square Tests) |
||||
Pearson Chi-Square |
مقدار |
درجة آزادی |
سطح معناداری دوطرفه |
دادههای معتبر |
524/13a |
20 |
854/0 |
380 |
|
a. 22 cells (73.3%) have expected count less than 5. The minimum expected count is.02. |
منبع: یافتههای پژوهش حاضر
به دلیل اینکه در 22 سلول ارقام کمتر از 5 است، با مدل دیگری آزمون تکرار میشود؛ یعنی به جای آزمون کای دو از آزمون T دو گروهی مستقل استفاده میشود. نتایج در جدول 4 آورده شده است.
ب- آزمون دوبارة فرضیة ارتباط عنصر قومیت و شاخص دلبستگی مکانی: برای استفاده از مدل «تی نمونههای مستقل[6]»، ضرورتاً متغیر قومیت از حالت 5 گزینهای (فارس، ترک، بلوچ، افغان و سایر) به حالت دو گزینة مجزا (بلوچ و فارس) تبدیل شد. براساس نتایج مدل در جدول 4 سطح معناداری تست لوین 928/0 است؛ پس سطر اول استناد میشود. نتایج نشاندهندة سطح معناداری معادل 162/0 است. بنا بر این فرض صفر تأیید و فرضیة ارتباط معنادار میان عنصر قومیت و شاخص دلبستگی مکانی با سطح خطای 5درصد رد شد.
جدول 4- آزمون رابطة شاخص دلبستگی به مکان و عنصر قومیت، مدل تی تست دو گروهی مستقل |
||||||||||
Independent Samples T Test |
تست لوین- آزمون مساوینبودن واریانس[7] |
آزمون دوبارة فرضیة دوم با «تی تست دو گروهی مستقل» مناسب دادهها با دو مقیاس متفاوت، مقیاس اسمی برای متغیر گروهبندی[8](قومیت) و مقیاسترتیبی، فاصلهای برای دلبستگی مکانی |
||||||||
F |
سطح معناداری |
T |
درجة آزادی |
سطح معناداری دو دامنه |
اختلاف میانگین |
اختلاف خطای استاندارد |
فاصلة اطمینان 95% |
|||
پایینتر |
بالاتر |
|||||||||
شاخص تعلق به مکان |
فرض واریانس برابر |
008/0 |
928/0 |
400/1 |
370/0 |
162/0 |
128/0 |
091/0 |
052/0- |
307/0 |
عدم فرض واریانس برابر |
|
|
405/1 |
976/368 |
161/0 |
128/0 |
091/0 |
051/0- |
306/0 |
منبع: یافتههای پژوهش حاضر
فرضیة دوم با توجه به اینکه فرضیة شالودهای پژوهش است، برای تدقیق بیشتر با مدلهای کای دو، سامرز d، کندال تائو b، کندال تائو c و لامبدا هم آزموده شد.
با وجود بعضی محدودیتها در پذیرش مفروضات ضروری این مدلها، در هر 5 آزمون بالا سطح معناداری بیش از 05/0 یعنی به ترتیب معادل 854/0، 069/0، 069/0، 069/0 و 632/0 به دست آمد؛ بنابراین فرضیة صفر یا فرض «ارتباطنداشتن دو متغیر شاخص دلبستگی مکانی و عنصر قومیت» تأیید و فرضیة اصلی پژوهش یعنی ارتباط دو متغیر رد شد.
فرضیة سوم: «شاخص دلبستگی مکانی با متغیر محلة سکونت شهروندان ارتباطی معنادار دارد». این فرضیه با دو روش آزموده شد؛ الف- براساس نتایج آزمون با مدل کای دو (جدول 5)، فرضیة صفر رد شد؛ اما در 18 سلول تعداد واحد آماری کمتر از 5 است؛ بنابراین این فرضیه دوباره با مدل تحلیل واریانس یکطرفه آزموده میشود.
جدول 5- آزمون رابطة شاخص تعلق به مکان و نوع محله با مدل کای دو |
||||
Pearson Chi-Square |
مقدار کای دو |
درجة آزادی |
سطح معناداری دوطرفه |
دادههای معتبر |
340/50 a |
24 |
001/0 |
380 |
|
a. 18 cells (51.4%) have expected count less than 5. The minimum expected count is.02. |
منبع: یافتههای پژوهش حاضر
ب- برمبنای نتایج مدل (ANOVA one way) تحلیل واریانس یکطرفه (جدول 6) که متغیر محله بهمثابة متغیر عامل (Factor) و متغیر دلبستگی مکانی بهمثابة متغیر وابسته (dependent) است، یافتهها نشان میدهد مقدار F معادل 891/3، درجة آزادی برابر با 4 و سطح معناداری بیش از 004/0 است؛ پس فرض صفر رد و فرضیة ارتباط معنادار دو متغیر تأیید میشود.
جدول 6- آزمون دوبارة رابطة شاخص تعلق به مکان [9] و متغیر محله [10] با مدل آنالیز واریانس یکطرفه |
|||||
((ANOVA one way |
جمع مربعات |
درجة آزادی |
مربع میانگین |
F |
سطح معناداری |
در میان گروهها |
568/11 |
4 |
892/2 |
891/3 |
004/0 |
در داخل گروهها |
491/276 |
372 |
743/0 |
|
|
جمع |
058/288 |
376 |
|
|
|
منبع: یافتههای پژوهش حاضر
آزمون فرضیة چهارم: «میان شاخص رضایت شهروندان از خدمات شهری و شاخص دلبستگی مکانی به محله، رابطة معناداری وجود دارد».
براساس نتایج آزمون در جدول 7، ارتباط میان این دو متغیر در سطح معناداری 000/0 تأیید شد؛ درنتیجه فرض صفر (فرض استقلال رابطة دو متغیر) هم رد میشود.
جدول 7- آزمون رابطة شاخص تعلق به مکان و شاخص رضایت از خدمات شهری با مدل کای دو |
||
آزمون مدل کای دو |
میزانتعلقبهمکان |
میزان رضایت از خدمات |
Chi-Square- کای دو |
a 895/248 |
b 718/378 |
درجة آزادی |
4 |
4 |
سطح معناداری |
000/0 |
000/0 |
a. 0 cells (0.0%) have expected frequencies less than 5. The minimum expected cell frequency is 76.0. |
||
b. 0 cells (0.0%) have expected frequencies less than 5. The minimum expected cell frequency is 75.8. |
منبع: یافتههای پژوهش حاضر
در پایان بحث و آزمون فرضیات پژوهش ضروری است اشاره شود رابطة مؤلفة احساس وابستگی مکانی با متغیرهای مختلف که دادههای آن مقیاسهای اسمی، رتبهای یا فاصلهای بود، مجزا از فرایند اصلی پژوهش ارزیابی شد. یافتهها نشان داد مؤلفة احساس دلبستگی مکانی با متغیر تحصیلات، جنسیت، اشتغال، مدت سکونت در زاهدان و محله، درآمد و قشر اجتماعی (به اظهار پاسخگو) و نوع مالکیت واحد مسکونی که هر یک بهصورت مجزا با انواع مدلهای استنباط آماری آزموده شد، ارتباط معنادار ندارد.
نتیجهگیری و پیشنهادها
مؤلفة شاخص دلبستگی مکانی شهروندان به محلة زندگیشان اهمیت زیادی دارد؛ از این رو تحلیل و تبیین، پیشبینی و درنهایت برنامهریزی برای مداخله بسیار مهم است؛ زیرا موجب شکلگیری یا تقویت هویت شهروندان، تعامل اجتماعی بیشتر و بهتر، شکلگیری و گسترش سرمایة اجتماعی، الزام نهادینهشده به مسئولیتپذیری، میل به ارتقای مکان، تمایل به مشارکت در مدیریت بهتر مکان، آمادگی آحاد جامعه برای ازخودگذشتگی و فداکاری بهمنظور ارتقای مکان و درنهایت زندگی بهتر شهروندان میشود.
جمعبندی مبانی نظری حاکی است حس تعلق به مکان شامل طیفی هفتگانه (از حس بیتفاوتی به مکان تا استقرار در مکان، تعلقداشتن به مکان، دلبستگی به مکان، یکیشدن و حضور تافداکاری برای مکان) است (1991: 1 ,Shamai). این پژوهش با هدف تبیین رابطة عنصر قومیت با شاخص دلبستگی مکانی در شهر زاهدان آغاز شد. بر پایة مطالعات اکتشافی، مبانی نظری پژوهش، پرسشها و اهداف پژوهش، چهار فرضیة اصلی تنظیم و با یک نمونة 400 واحدی آزموده شد که بیش از 380 پرسشنامة صحیح به دست آمد.
نتایج حاصل از کاربست مدلهای متعدد استنباط آماری اعم از پارامتریک و ناپارامتریک، متناظر با فرضیههای چهارگانه به این ترتیب است: نخست، میزان دلبستگی شهروندان زاهدانی به محلة زندگیشان درمجموع در سطح معناداری کمتر از حد انتظار است. این مسئله پیامدهای نامطلوبی برای تشکیل و تقویت هویت شهروندی، تعامل اجتماعی بیشتر، سرمایة اجتماعی و مشارکت شهروندان بهمنظور توسعه و ارتقای زندگی شهری دارد و آن را دشوار میکند؛ دوم، دستاورد پژوهش نوعاً خاص تلقی میشود؛ به این اعتبار که برخلاف فرضیة پژوهش هیچگونه رابطة معناداری میان عنصر قومیت شهروندان با شاخص دلبستگی مکانیشان وجود ندارد؛ کاربست همة مدلهای «کای دو، تحلیل واریانس، مدلهای سامرز d، کندال تائو b، کندال تائو c و لامبدا»، همین نبود ارتباط معنادار را تأیید کرد. این یافته، سازگاری مشخصی را با مبانی نظری پژوهش نشان میدهد؛ زیرا با نتایج پژوهشی که سال گذشته در شهر استکهلم (Johnson et al., 2018: 1) انجام و منتشر شد، همخوانی دارد؛ به این اعتبار که در پژوهش استکهلم اثبات شد زمینههای اقتصادی و اجتماعی افراد در قیاس با شاخص قومیت افراد، اثر بیشتری بر ریسک ابتلا به پریشانی اجتماعی دارد؛ بنابراین به نظر میرسد دلبستگی مکانی شهروندان زاهدانی بیش از آنکه تابع قومیتشان باشد به عوامل دیگری وابسته است که در آزمونهای بعدی امکان ردیابی دارد.
یافتههای بعدی نشان میدهد دلبستگی مکانی شهروندان زاهدانی به محلهشان، رابطة مستقیم و معناداری با وضعیت محله دارد؛ به این معنا که در محلههای دارای جایگاه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فضایی بیشتر مانند محدودة دانشگاه میزان دلبستگی مکانی شهروندان بیشتر است. این یافتهها نیز با پژوهش استکهلم همخوانی دارد (همان). به این ترتیب احساس دلبستگی مکانی یا بالعکس و بروز تنش و پریشانی، عمدتاً معطوف به جایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد و نیز محلة زندگی آنان است.
یافتة آخر پژوهش نشان میدهد میزان دلبستگی مکانی شهروندان در هر محدوده بهصورت معناداری تابع شاخص برخورداری محله از خدمات شهری است؛ این در حالی است که جمعیت زاهدان، شهری با قدمت کمتر از یک قرن، در فاصلة 60ساله (1335- 1395) حدود 34 برابر شده است؛ حال آنکه در همین بازة زمانی جمعیت شهری کشور حدود 10 برابر شده است. در تحلیل نتایج پژوهش شاید اشاره به نوپابودن شهر زاهدان و این پوستاندازی شگفتانگیز بهلحاظ حجم جمعیت و نوپابودن محلههای شهری زاهدان، نبود محلههایی با چند قرن قدمت و محلههایی با چندین نسل سابقة اقامت، ورود مهاجران از استانها و شهرستانهای مختلف با زمینههایی بسیار نامتجانس و نیز ورود مهاجران خارجی از افغانستان، موجه و مقبول باشد؛ کما اینکه در شهر زاهدان محلههایی با مرز و مرکزیت فیزیکی و اعتباری تاریخی دیده نمیشود؛ همچنین آثار یادمانی و المانهای هویتبخش و تقویتکنندة هویت مکانی در آن دیده نمیشود؛ بهویژه که شهر زاهدان در برههای از زمان ایجاد شده و گسترش یافته که اساساً سکون و ثبات کالبدی و فضایی که لازمة شکلگیری نسبی هویت و تعلق است، در معرض ضربات ناشی از ورود عناصر عمدتاً بههمریختة مدرنیته فرصت بروز نیافته است. شاید هم به همین دلیل نتایج پژوهش بین طول مدت اقامت و دلبستگی مکانی شهروندان به ارتباط معناداری دست نیافت.
یافتههای پژوهش آشکارا مسئولیت مدیران شهری را برای ایجاد و توسعة آستانههای مناسبی از خدمات شهری بهمنظور جلب مشارکت و همراهی شهروندان گوشزد میکند. این یافتهها، پیامی راهبردی به مدیران شهری است که برای هویتبخشی به شهروندان، تقویت سرمایة اجتماعی، جلب مشارکت شهروندان و آمادگی آنها برای فداکاری بهمنظور توسعة شهر، باید دلبستگی مکانی شهروندان ارتقا یابد و برای ارتقای دلبستگی مکانی شهروندان ضرورتاً ارتقای خدمات شهری اجتنابناپذیر است.