Analysis of the effects of handmade carpet production on the livelihood of rural households in Fasa County

Authors

1 MA, Department of Geography, Faculty of Literature and Humanities, University of Zabol, Iran

2 Associate professor, Department of Geography, Faculty of Literature and Humanities, University of Zabol, Iran

Abstract

Problem definition: At present, diversification of economic activities in rural areas has become more and more important. In the meantime, the handmade carpet industry, due to its long-standing link with the country's rural areas, should be considered as part of the rural non-farm economy in the form of a livelihood approach.
Purpose: The purpose of this study was to investigate the production situation and the effects of handmade carpet production on livelihoods of rural households in this county.
Methodology: This is a descriptive-analytical study. The statistical population of the study includes all carpet weaving households residing in the villages of Fasa county. In this study, to calculate the maximum number of sample households, based on the number of households living in the villages studied and using Cochran's formula, 372 sample households were calculated to complete the questionnaires, and finally household questionnaires were completed by random sampling with the help of active people in the production of handmade carpets. AHP model, statistical and spatial analysis, and Expert choice software, SPSS and ArcGIS were also used for data analysis.
Results: According to the results of study, in villages where the skill of weaving handmade carpets is traditional, the average livelihood level of households living in them is moderate or weak and lower than other villages active in handmade carpet production. The results of Kendall's test in examining the relationship between the amount of handmade carpet production and the level of livelihood of the studied households also show that these two variables are related to each other with a correlation coefficient of -0.106.
Innovation: In this study, the desirability level of livelihoods of households were determined and the distribution of villages has been considered separately from the average desirability of household livelihoods living in them.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

جمعیت زیادی از فقرای جهان در مناطق و بافت‌های روستایی کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند (مهدوی و شمس‌الدینی، 1392: 22)؛ بر این اساس در نیم‌قرن اخیر، رهیافت معیشت پایدار روستایی به‌طور بالقوه در کشورهای در حال توسعه برای کاهش فقر روستایی مورد توجه بوده است (فدایی و زاهدی، 1385: 14؛ رومیانی و همکاران، 1396: 186). در رهیافت معیشت پایدار به خانوارهای فقیر روستایی کمک می‌شود معیشت خود را برپایة نظام موجود بنا کنند و در شرایطی پایدار به زندگی خود تداوم بخشند (Krantz, 2001: 37)؛ درواقع راهبرد معیشت پایدار، راهکاری با هدف توانمندسازی و ظرفیت‌سازی در مناطق روستایی به‌منظور تغییر الگوی زندگی و فعالیت کنونی به الگویی مطلوب و ابزاری مهم برای رسیدن به توسعة پایدار محسوب می‌شود (سجاسی قیداری و همکاران، 1392: 86)؛ بر این اساس رویکرد معیشت پایدار، فقر را به‌مثابة شرایطی ناامن و آسیب‌پذیر مدنظر قرار می‌دهد (Soh and Omar, 2012: 604) و سعی دارد مشکل فقر و آسیب‌پذیری خانوارها را بر محوریت انسان و با افزایش توانایی مردم فقیر برای ایجاد یک زندگی پایدار حل کند ( 3: 2003,Phillips and Potter).

از سوی دیگر، برای توسعة روستایی به فعالیت‌ها و رویکردهای جدیدی نیاز است که پایدار و جامع باشند؛ از این رو صاحب‌نظران بر این باورند که توسعة روستایی باید با تنوع‌بخشی بهینه به فعالیت‌های اقتصادی جوامع روستایی ارتقا یابد (Rizov, 2005: 621). در این زمینه، یکی از دیرپاترین فعالیت‌های مؤثر بر معیشت پایدار خانوارهای روستایی و تنوع‌بخش به فعالیت‌های اقتصادی آنها، تولید فرش دست‌باف است. نقش تولیدات این بخش در تنوع‌بخشی به فعالیت‌های معیشتی خانوارهای روستایی شهرستان فسا نیز جالب توجه است؛ زیرا براثر سطح پایین فناوری کشاورزی و وقوع مخاطرات طبیعی بسیار (همچون خشکسالی، سرمازدگی و بحران کمبود منابع آب)، اقتصاد روستاییان این شهرستان با چالش‌های جدی مواجه شده است؛ به گونه‌ای که مشکلاتی از قبیل بیکاری و نبود شغل مناسب و درآمد کم گریبان‌گیر ساکنان روستاهای این شهرستان است و این شرایط زمینة مهاجرت گستردة روستاییان را به شهرها تشدید کرده است؛ از این رو برای دستیابی به توسعة پایدار روستایی و جلوگیری از ظهور بی‌تعادلی‌ها، لازم است اقداماتی به‌منظور افزایش درآمد و تنوع‌بخشی به اقتصاد روستایی براساس امکانات و استعدادهای موجود در محدودة پژوهش مدنظر قرار گیرد. در این زمینه حمایت سیاست‌گذاران توسعة روستایی این شهرستان از صنایع دستی روستایی و احیای آنها به‌ویژه صنعت قالی‌بافی با توجه به توانایی ایجاد فرصت‌های شغلی زیاد و درآمدزا به‌صورت راهکاری برای ریشه‌کن‌کردن فقر مؤثر واقع می‌شود. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است ضمن بررسی وضعیت تولید فرش دست‌باف در روستاهای شهرستان فسا، نقش آن در معیشت پایدار خانوارهای ساکن در روستاها نیز بررسی شود.

پژوهش حاضر برای پاسخگویی به پرسش‌های اساسی زیر طراحی شده است:

  1. تولید فرش دست‌باف چه جایگاهی در معیشت خانوارهای روستایی شهرستان فسا دارد؟
  2. چه ارتباطی بین میزان تولید فرش دست‌باف خانوارهای بررسی‌شده با سطح مطلوبیت معیشت آنها برقرار است؟

 

پیشینة پژوهش

تاکنون در چهارچوب مطالعات روستایی، پژوهش‌های بسیار متنوعی درزمینة هریک از حوزه‌های معیشت و فرش دست‌باف انجام شده است؛ در ادامه به بعضی از آنها اشاره می‌شود.

لطیفی و همکاران (1393) در پژوهش خود دربارة آثار اقتصادی‌اجتماعی تعاونی‌های فرش دست‌باف روستایی استان همدان به این نتیجه رسیده‌اند که بین قالی‌بافان عضو و غیرعضو تعاونی‌ها به‌لحاظ میزان تولید، درآمد حاصل از قالی‌بافی، دسترسی به وام و تسهیلات قالی‌بافی، دسترسی به مواد اولیه و ابزار قالی‌بافی، میزان تعامل اجتماعی، میزان آگاهی اجتماعی و دانش و آگاهی تخصصی قالی‌بافی، تفاوت معنا‌داری در سطح یک درصد وجود دارد و درمجموع تعاونی‌های فرش دست‌باف روستایی استان همدان نقش مؤثری در بهبود وضعیت اقتصادی‌اجتماعی قالی‌بافان این استان داشته‌اند.

همچنین لطیفی و همکاران (1393) با ارزیابی نقش تعاونی‌های فرش دست‌باف روستایی در توانمندسازی زنان قالی‌باف استان همدان دریافتند اختلاف معنا‌داری بین دو گروه قالی‌بافان عضو و غیرعضو تعاونی‌ها به‌لحاظ توانمندی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و حرفه‌ای در سطح یک درصد وجود دارد و میزان توانمندی زنان قالی‌باف عضو تعاونی‌ها در ابعاد چهارگانه بیش از زنان قالی‌باف غیرعضو است.

 نتایج پژوهش صادق‌زاده و همکاران (1393) در تحلیل پایداری اراضی شهرستان رشت با استفاده از رویکرد معیشت پایدار نشان می‌دهد هیچ‌یک از شش بخش شهرستان رشت در پنج نوع سرمایة فیزیکی، انسانی، اجتماعی، مالی و طبیعی وضعیت خوبی ندارند؛ اما سرمایة فیزیکی در مقایسه با سایر سرمایه‌های معیشتی وضعیت بهتری دارد.

شهرکی و شریف‌زاده (1394) براساس پژوهش خود دربارة ارزیابی جایگاه آبزی‌پروری در معیشت پایدار خانوارهای روستایی شهرستان زاهدان به این نتیجه رسیده‌اند که آبزی‌پروری موجب پایداری بیشتر دارایی‌های اجتماعی، انسانی و مالی کشاورزان آبزی‌پرور شده است.

خاتون‌آبادی و همکاران (1396) با ارزیابی نقش عضویت در تعاونی‌های فـرش دست‌باف در وضعیت اقتصـادی‌اجتماعی اعضا در استان قم دریافتند تعداد فرش تولیدی اعضا با میانگین 30/2 مترمربع نسبت به غیراعضا با میانگین 77/1 مترمربع بیشتر و نسبت هزینه به درآمد آنها کمتر است؛ همچنین با استفاده از نتایج آزمون همبستگی، تعاونی‌های فـرش دست‌باف نقش مؤثری در حذف واسطه‌ها داشته‌اند.

سجاسی قیداری و همکاران (1397) در بررسی آثار تنوع‌بخشی به اقتصاد روستایی بر معیشت خانوارهای روستایی شهرستان چناران به این نتیجه رسیده‌اند که متغیر وابستة ویژگی اقتصادی با آمارة پیرسون 119/0 و ویژگی اجتماعی با آمارة پیرسون 256/0 با متغیر مستقل (تنوع شغلی) رابطة مستقیم دارد؛ اما براساس نتایج، شدت این ارتباط ضعیف است.

رام‌چاندانی و کارمارکر[1] (2014) معیشت پایـدار روستایی را در مناطق عقب‌ماندة ماهاراشترا[2] بررسی کرده‌اند. براساس نتایج این پژوهش، از آنجا که کشاورزی، اصلی‌ترین راه امرار معاش در این مناطق بوده، راه‌حل توسعة معیشت، کنارگذاشتن روش‌های سنتی و بهبود روش کشاورزی و توسعة منابع بیان شده است.

اشمیت و پرسن[3] (2016) با استفاده از پژوهش‌های میدانی در چهار روستای واقع در کشور اتیوپی، چالش‌های مربوط به معیشت محلی را ارزیابی کرده‌اند. براساس نتایج این پژوهش، تضعیف نهادهای بومی و شیوه‌های فـرهنگی بدون درک روشنی از تأثیر آنها بر نسل‌های آینده، معیشت ساکنان را در بلندمـدت تحت فشار قرار خواهد داد.

کومار و همکاران[4] (2019) در بررسی تغییرات وضعیت اشتغال خانوارهای روستایی ساکن در روستاهای قبیله‌ای شرق هند به این نتیجه رسیده‌اند که با کاهش اشتغال مردان در روستاها، میزان اشتغال زنان افزایش یافته است. نتایج دیگر پژوهش مؤید آن است که با کاهش فرصت‌های اشتغال در بخش کشاورزی، میزان اشتغال هر دو جنس در بخش‌های غیرکشاورزی افزایش یافته و در حال حاضر، اشتغال غیرکشاورزی، مهم‌ترین منبع درآمد خانوارهای روستایی مدنظر است.

ایلی[5] (2019) در بررسی چالش‌های امرار معاش خانوارهای روستایی در جنوب اتیوپی به این نتیجه رسیده است که با بروز خشکسالی‌ها، معیشت خانوارهای روستایی به دلیل وابستگی آنها به فعالیت کشاورزی با چالش مواجه می‌شود؛ زیرا آنها برای توسعة فعالیت‌های معیشتی غیرکشاورزی به‌منظور کسب درآمدهای جایگزین نیز با چالش‌هایی همچون محدودیت دسترسی به سرمایة اولیه برای راه‌اندازی کسب‌وکار جدید، دانش و مهارت محدود و دسترسی‌نداشتن به بازارهای فروش برای محصولات تولیدی مواجه هستند؛ از این رو بر رویکرد حمایت از بخش غیرکشاورزی برای پایداری معیشت خانوارهای روستایی تأکید شده است.

مروری بر نتایج پژوهش‌های مرتبط با موضوع این پژوهش مؤید آن است که فعالیت‌های مکمل کشاورزی با تأثیرگذاری بر بخش درآمد و توانمندسازی اقتصادی خانوارها، پشتوانة قابل اعتمادی برای حمایت از خانوارهای روستایی محسوب می‌شود (جدول 1).

 

 

 

جدول- 1: وضعیت متغیرهای پژوهش در نتایج پژوهش‌های داخلی و خارجی

پژوهشگران

سال

وضعیت متغیرهای مدنظر

لطیفی و همکاران

1393

حمایت تعاونی‌های فرش دست‌باف از قالی‌بافان آثار مثبت بر متغیرهای اقتصادی (درآمد حاصل از قالی‌بافی، دسترسی به وام و تسهیلات قالی‌بافی، دسترسی به مواد اولیه و ابزار قالی‌بافی) و اجتماعی (میزان تعامل اجتماعی، میزان آگاهی اجتماعی و دانش و آگاهی تخصصی قالی‌بافی) داشته است.

صادق‌زاده و همکاران

1393

در خانوارهای روستایی بررسی‌شده، وضعیت سرمایة فیزیکی در مقایسه با سایر سرمایه‌های معیشتی (انسانی، اجتماعی، مالی و طبیعی) بهتر بوده است.

شهرکی و شریف‌زاده

1394

آبزی‌پروری آثار مثبت بر دارایی‌های اجتماعی، انسانی و مالی خانوارهای روستایی داشته است.

خاتـون‌آبادی و همکاران

1396

حمایت تعاونی‌های فـرش دست‌باف موجب کاهش نسبت هزینه به درآمد خانوارهای روستایی و حذف واسطه‌ها شده است.

سجاسی قیداری و همکاران

1397

ارتباط مستقیمی بین ویژگی اقتصادی (متغیر وابسته) و تنوع شغلی (متغیر مستقل) برقرار است.

رام‌چاندانی و کارمارکر

2014

کنارگذاشتن روش‌های سنتی و بهبود روش‌های کشاورزی در بهبود معیشت مؤثر بوده است.

اشمیت و پرسن

2016

تضعیف نهادهای بومی و شیوه‌های فرهنگی، آثار منفی بر معیشت خانوارهای روستایی داشته است.

کومار و همکاران

2019

با کاهش فرصت‌های اشتغال در بخش کشاورزی، میزان اشتغال در بخش‌های غیرکشاورزی افزایش یافته است.

ایلی

2019

حمایت از بخش غیرکشاورزی خانوارهای روستایی در پایداری معیشت آنها مؤثر بوده است.

 

مبانی نظری پژوهش

مفهوم معیشت پایدار از سال 1990 در پاسخ به نارضایتی نظریه‌های غالباً رو به رشد توسعه گسترش یافته است (Donohue and Biggs‚ 2015: 392)؛ درواقع رویکرد معیشت پایدار، یکی از رویکردهای تحلیلی جدید درزمینة توسعة روسـتایی است که به‌منظور تحقق تـوسعة پایـدار روسـتایی و کاهش فقـر در کانون توجه قرار گرفته است (جمعه‌پور و احمدی، 1390: 33). این رویکـرد فقر را فراتر از ناکافی‌بودن درآمد می‌داند. برمبنای رویکرد معیشت پایـدار، مردم در نواحی در حال پیشرفت و کشـورهای جهان سوم، معیشت خود را از میان مجموعه‌ای از دارایی‌ها و سرمایه‌ها شکل می‌دهند که شناخت معیشت آنها با شناخت این چهارچوب امکان‌پذیر خواهد بود (Guillotrea et al., 2012: 288).

همچنین چهارچوب معیشت پایدار، رویکردی مفهومی با هدف بهبود درک ما از معیشت مردم فقیر از راه توجه به پیچیدگی ذاتی فقر، ارزیابی عوامل مختلف، محدودیت‌ها و فرصت‌هاست که درنهایت راهبرد معیشتی مردم در چهارچوب آن شکل می‌گیرد (Donohue and Biggs, 2015: 392)؛ از این رو چهارچوب رویکرد معیشت پایدار به توسعه و کاهش فقر مربوط است که از تغییر دیدگاه در فقر، مشارکت و توسعة پایدار تکامل یافته است (Chilimo and Ngulube, 2011: 150).

براساس تعاریف مطرح، معیشت به معنی تفکر دربارة دسترسی به دارایی‌ها و مدیریت برای نگهداری آن است (مطیعی لنگرودی و همکاران، 1390: 70). براساس تعریف چمبرز و کانوی[6] (1992) نیز یک معیشت از قابلیت‌ها، دارایی‌ها (منابع و حق دسترسی به آنها)، فعالیت‌ها (شغل‌ها) و لوازم برای گذران معاش تشکیل شده و هنگامی پایدار است که با فشارها و شوک‌ها سازگار شود و بهبود یابد و قابلیت‌ها و دارایی‌ها را تقویت یا حفظ کند (سجاسی قیداری و همکاران، 1392: 89).

دستیابی به معیشت پایدار نیازمند اتخاذ راهبردهایی در دوره‌های مختلف برنامه‌ریزی با در نظر گرفتن شرایط و موقعیت محیط درونی و بیرونی جوامع روستایی است؛ زیرا معیشت پایدار، فرایندی است که با همکاری متقابل و مشارکتی نهادهای متولی توسعة روستایی و برقراری ارتباط هماهنگ بین اجزای مختلف مؤثر بر معیشت پایدار در بلندمدت امکان‌پذیر است و دستیابی به آن نیازمند انجام برنامه‌ریزی راهبردی و مشخص‌کردن راهبردهاست (همان، 90).

چهارچوب پنج جزئی دپارتمان توسعة بین‌الملل در سال 1999، یکی از مهم‌ترین رویکردهای معیشت پایدار است و بسیاری عقیده دارند که این چهارچوب مفاهیم اصلی رویکرد معیشت پایدار را به‌خوبی دربرگرفته است (Shen, 2009: 11)؛ به این ترتیب رویکرد معیشت پایدار برپایة رویکردی مردم‌محور بر پنج جزء کلیدی تأکید می‌کند؛ این پنج جزء کلیدی شامل دارایی‌های معیشتی (سرمایه‌های طبیعی، فیزیکی، اجتماعی، انسانی و مالی)، ساختارها و فرایندهای تحول‌زا (به‌مثابة سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای سیستم)، آسیب‌پذیری‌ها (از قبیل شوک‌ها که بر دارایی‌ها و انتخاب‌های معیشتی قشر فقیر تأثیر منفی دارد)، نتایج (پیامدها) و راهبردهای معیشتی است (جمعه‌پور و احمدی، 1390: 37- 38).

با توجه به مبانی نظری و پیشینة پژوهش به نظر می‌رسد گسترش تولید فرش دست‌باف در بین خانوارهای روستایی به‌مثابة یک راهبرد، ضمن ایجاد تنوع معیشتی، دستیابی آنها را به معیشت پایدار آسان خواهد کرد؛ درواقع در صورت وجود حمایت‌های دولت، نبود محدودیت‌های اجتماعی، وجود انگیزه‌های اقتصادی و افزایش تولید فرش دست‌باف در خانوارهای روستایی، سرمایه‌های انسانی، مالی، اجتماعی، فیزیکی و طبیعی آنها متحول خواهد شد و معیشت آنها بهبود خواهد یافت (شکل 1).

 

 

شکل- 1: مدل مفهومی پژوهش

(منبع: ترسیم براساس مبانی نظری و پیشینة پژوهش، نگارندگان، 1398)

 

روش‌شناسی پژوهش

معرفی محدودة پژوهش

براساس تقسیمات اداری و سیاسی کشور، شهرستان فسا، یکی از 19 شهرستان واقع در استان فارس محسوب می‌شود که در قسمت میانی این استان واقع شده و شامل چهار بخش «مرکزی»، «ششده و قره‌بلاغ»، «نوبندگان» و «شیب‌کوه» است (شکل 2). این شهرستان 8 دهستان شامل ششده، قره‌بلاغ، فدشکویه، میانده، جنگل، صحرارود، کوشک‌قاضی، نوبندگان و 3 نقطة شهری به نام‌های فسا، ششده و زاهدشهر دارد که شهر فسا، مرکز این شهرستان محسوب می‌شود. شهرستان فسا 239 روستای دارای سکنه دارد که 7/67 درصد از کل روستاهای آن در مناطق جلگه‌ای و 3/32 درصد آنها در مناطق کوهستانی واقع شده‌اند (استانداری فارس، 1397: 73).

 

شکل- 2: موقعیت محدودة پژوهش (منبع: ترسیم براساس نقشة تقسیمات سیاسی کشور، 1398)

 

روش پژوهش

این پژوهش به روش توصیفی‌تحلیلی انجام و اطلاعات به دو صورت کتابخانه‌ای و میدانی گردآوری شده است. جامعة آماری پژوهش شامل همة خانوارهای قالی‌باف ساکن در روستاهای شهرستان فساست. در این پژوهش با توجه به نبود هیچ‌گونه اطلاعات قابل اعتماد دربارة تعداد کل خانوارهای روستایی دارای فعالیت تولیدی فرش دست‌باف در شهرستان فسا، حداکثر تعداد خانوار نمونه برمبنای تعداد خانوارهای ساکن در روستاهای مدنظر و با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و درنهایت پرسش‌نامه‌های پژوهش برمبنای حجم نمونة محاسبه‌شده با کمک خانوارهای فعال در تولید فرش دست‌باف تکمیل شد. در این زمینه برای تعیین خانوارهای نمونه، نخست براساس اطلاعات موجود در ادارة تعاونی شهرستان فسا، لیستی از روستاهای مطرح در تولید فرش دست‌باف این شهرستان تهیه و با توجه به تعداد 53 روستای مدنظر و روش آماری (رابطة 1)، تعداد 20 روستا به‌مثابة روستای نمونه محاسبه شد. درنهایت روستاهای نمونه به‌طور تصادفی از بین روستاهای مختلف انتخاب شدند.

رابطة 1

 

N= 53                    t= 96/1                s= 21/0                    d= 05/0                 n= 30

در ادامه، با توجه به نامشخص‌بودن تعداد خانوارهای تولیدکنندة فرش دست‌باف، برای محاسبة حداکثر تعداد نمونه (با فرض حداکثر درصد ممکن برای فراوانی خانوارهای روستایی قالی‌باف)، براساس تعداد خانوارهای ساکن در روستاهای مدنظر (11905 خانوار) و با استفاده از فرمول کوکران (رابطة 2)، تعداد خانوارهای نمونه محاسبه شد.

رابطة 2

 

N= 11905     t=  ۹۶/١         p= 5/0          q= ۵/۰          d= 05/0         n= 372

 

در مرحلة بعد به تناسب فراوانی خانوارهای ساکن در هر روستا، تعداد خانوار نمونة آن روستا تعیین و با روش تصادفی ساده انتخاب و درنهایت پرسش‌نامه‌های خانوار با کمک افراد فعال در تولید فرش دست‌باف خانوارها تکمیل شد؛ بر این اساس، پس از بررسی منابع مرتبط با موضوع پژوهش، بررسی‌های اولیة میدانی و تدوین مبانی نظری، فهرستی جامع از شاخص‌ها و نشانگرهای منطبق با موضوع و متناسب با شرایط روستاهای مدنظر برای بررسی ابعاد اقتصادی و اجتماعی تولید خانوارهای مطالعه‌شده (جدول 2) و وضعیت معیشت آنها در ابعاد سرمایه‌های انسانی، مالی، اجتماعی، فیزیکی و طبیعی (جدول 3) تنظیم شد.

 

جدول- 2: شاخص‌های مدنظر در بررسی ابعاد اقتصادی و اجتماعی تولید خانوارهای مطالعه‌شده

ابعاد

شاخص‌ها

اقتصادی

میزان درآمد سالیانة خانوار، میزان درآمد سالیانة حاصل از فروش فرش دست‌باف تولیدی خانوار، میانگین تولید سالیانة فرش دست‌باف خانوار، نوع فرش دست‌باف تولیدی خانوار، نحوة تأمین مواد اولیة تـولید فـرش دست‌باف، دسترسی خانـوار به منابع معیشتی سایر بخش‌های اقتصـادی (زراعت، باغداری، دامـداری، کارگری و...)، نحوة فروش فرش دست‌باف تولیدی، میزان ارتباط خانوار با دلالان فرش، نوع ارتباط خانوار با دلالان فرش، نقش دستگاههای اجرایی دولت در تولید فرش دست‌باف، دسترسی به وام و تسهیلات قالی‌بافی، تأثیر دلالان و واسطه‌های فرش دست‌باف بر میزان درآمد خانوار قالی‌باف

اجتماعی

درصد خانوارهای فعال در تولید فرش دست‌باف، تعداد افراد فعال خانوار در تولید فرش دست‌باف، جایگاه افراد تولیدکنندة فرش دست‌باف در خانواده (مادر، دختر، پدر و پسر)، درصد زنان فعال در تولید فرش دست‌باف، میانگین تعداد روزهای فعالیت تولیدی فرش دست‌باف در سال، میانگین تعداد ساعات فعالیت در روز، میزان ارتباط خانوار با تعاونی‌های فرش دست‌باف، نوع ارتباط خانوار با تعاونی‌های فرش دست‌باف، میزان تمایل افراد خانواده به تولید فرش دست‌باف، سطح رضایت خانوار از درآمد حاصل از فروش فرش دست‌باف، تأثیر تولید فرش دست‌باف بر امنیت اقتصادی خانوار

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

 

 

 

 

 

 

جدول- 3: شاخص‌های مدنظر در بررسی سطح مطلوبیت معیشت خانوارهای مطالعه‌شده

نوع سرمایه

شاخص‌ها

انسانی

تعداد افراد دارای توانایی کار، تعداد افراد دارای تجربه و مهارت تولید

اقتصادی

درآمد سالیانة خانوار، مالکیت مسکن، مالکیت زمین، مالکیت دام، مالکیت ماشین، ثبات شغلی

طبیعی

دسترسی به اراضی حاصلخیز، دسترسی به منابع آب مورد نیاز برای فعالیت‌های کشاورزی

اجتماعی

سطح امنیت اجتماعی روستا، سطح مشارکت مردمی، انسجام اجتماعی در سطح روستا، سطح رضایت از زندگی در روستا

فیزیکی

کیفیت مسکن، دسترسی به زیرساخت‌های اساسی (آب، برق، گاز، تلفن و اینترنت)، دسترسی به ابزار و ماشین‌آلات کشاورزی، دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی، دسترسی به راههای ارتباطی مناسب

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

 

برای آزمون روایی پرسش‌نامه از روایی صوری و محتوایی استفاده شد؛ به‌طوری که برمبنای تکنیک دلفی، پرسش‌نامه در اختیار صاحب‌نظران و کارشناسان قرار گرفت و پس از چند بار بازبینی به تأیید نهایی رسید. پایایی پرسش‌نامة پژوهش نیز به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. این ضریب از عمومی‌ترین ضرایبی است که پژوهشگران علوم اجتماعی برای سنجش پایایی ابزارهای مختلف گرد‌آوری داده‌ها از آن استفاده می‌کنند (عنابستانی و همکاران، ۱۳۹۰: 79)؛ بر این اساس، مقدار ضریب آلفای کرونباخ در متغیرهای مربوط به وضعیت تولید خانوارهای بررسی‌شده، بیش از 869/0 و در متغیرهای مربوط به وضعیت معیشت آنها نیز، بیش از 753/0 محاسبه شد؛ درنتیجه اجزای درونی مقیاس با یکدیگر همبستگی دارند و پایایی پرسش‌نامه تأیید شده است.

از سوی دیگر، برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از روش‌های آمار توصیفی، روش‌های آمار استنباطی، روش تحلیل فضایـی و نرم‌افزارهای Expert Choice، SPSS و ArcGIS استفاده شده است. در این زمینه برای تعیین سطح مطلوبیت معیشت خانوارهای مدنظر، براساس فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP)، مراحل مختلفی شامل تشکیل ماتریس ارزیابی، تعیین وزن شاخص‌های مرتبط (در محیط Expert Choice) و نیز استانداردکردن داده‌ها مورد توجه بوده است؛ همچنین تحلیل فضایی و نمایش وضعیت تولید روستاهای بررسی‌شده و سطح مطلوبیت معیشت خانوارهای ساکن در آنها با طراحی نقشه از راه نرم‌افزار ArcGIS انجام شده است.

 

یافته‌های پژوهش

براساس ویژگی‌های پاسخگویان پرسش‌نامه‌ها، صددرصد پاسخگویان را زنان ساکن در روستاهای بررسی‌شده تشکیل می‌دهند که این امر با توجه به موضوع پژوهش و نقش زنان در این صنعت، امری طبیعی محسوب می‌شود؛ همچنین بیشترین فراوانی سنی پاسخگویان به گروه سنی کمتر از 35 سال مربوط است که درمجموع 9/40 درصد از پاسخگویان را دربرمی‌گیرند؛ از سوی دیگر، 1/56 درصد از پاسخگویان، متأهل و 9/43 درصد مجرد بوده‌اند. بیشترین فراوانی پاسخگویان ازنظر سطح تحصیلات به تحصیلات ابتدایی (معادل 7/57 درصد) و کمترین فراوانی به تحصیلات فوق دیپلم یا بالاتر (معادل 8/3 درصد) مربوط است؛ بنابراین نتایج اولیة پژوهش نشان می‌دهد بیشتر افرادی که به شغل قالی‌بافی گرایش یافته‌اند، ازنظر تحصیلات در سطوح پایین تحصیلی هستند.

براساس یافته‌های پژوهش، فرش‌های تولیدی خانوارهای روستایی فسا عمدتاً در قالب ذرع‌ونیم (حدود یک‌ونیم مترمربع)، سه‌متری، پرده‌ای، شش‌متری، نه‌متری و تابلوفرش با نقش‌ونگارهای منحصربه‌فرد و زیبا تولید و به بازار عرضه می‌شود که بخشی از آنها در سبک تجاری و بخش دیگری از آنها برای مصارف داخلی تولید می‌شود. بازار این محصولات طی سال‌های اخیر به دلیل تحریم‌های غرب و درنتیجة کاهش صادرات و از سوی دیگر، افزایش ارزش دلار و درنتیجه افزایش قیمت فرش‌های تولیدی و درنهایت افزایش تمایل و اشتیاق خانوارهای تولیدکننده، با افت‌وخیزهای گوناگونی همراه بوده است.

یافته‌های دیگر پژوهش حاکی است در 4/45 درصد از خانوارهای بررسی‌شده، مادر تنها عضو فعال خانواده در تولید فرش دست‌باف است؛ همچنین در 1/1 درصد از خانوارها، تمامی اعضای خانواده (مادر، دختر، پدر و پسر) در تولید فرش دست‌باف سهیم هستند (جدول 4).

 

جدول- 4: فراوانی خانوارهای بررسی‌شده به تفکیک افراد فعال خانواده در تولید فرش دست‌باف

ردیف

افراد فعال خانوار

فراوانی

درصد

1

مادر

169

4/45

2

دختر

117

4/31

3

مادر و دختر

49

2/13

4

مادر و پدر

33

9/8

5

مادر، دختر، پدر و پسر

4

1/1

6

جمع کل

372

100

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

 

همچنین نتایج پژوهش در بررسی نوع فعالیت‌های معیشتی بیشتر خانوارهای بررسی‌شده حاکی است 2/10 درصد از این خانوارها صرفاً از راه قالی‌بافی امرار معاش می‌کنند و در 4/16 درصد از خانوارها نیز قالی‌بافی به همراه دامداری، معیشت غالب خانواده را تشکیل می‌دهد (جدول 5).

 

جدول- 5: نوع فعالیت معیشتی غالب خانوارهای فعال در تولید فرش دست‌باف

ردیف

فعالیت معیشتی

فراوانی

درصد

1

قالی‌بافی

38

2/10

2

قالی‌بافی- زراعت

24

5/6

3

قالی‌بافی- باغداری

3

5/0

4

قالی‌بافی- دامداری

61

4/16

5

قالی‌بافی- دامداری- زراعت

25

7/6

6

قالی‌بافی- کارگر کشاورزی

23

2/6

7

قالی‌بافی- شغل آزاد

198

53

8

جمع کل

372

100

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

یافته‌های دیگر پژوهش حاکی است در 9/69 درصد از خانوارها، تولید فرش به‌صورت دستمزدی‌بافی انجام می‌شود. پاسخگویان علت آن را نداشتن توان مالی برای خرید مواد اولیه و مشکلات خانوارهای روستایی برای دسترسی به بازار فروش فرش‌های تولیدی خود بیان کرده‌اند (جدول 6).

 

جدول- 6: چگونگی توزیع فراوانی بافندگان فرش دست‌باف ازنظر نوع پشتوانة تولیدی

 

ردیف

الگوی تولید

فراوانی

درصد

1

دستمزدی‌بافی (با دخالت دلال)

260

9/69

2

تعاونی فرش

34

1/9

3

صنف فرش‌فروشان

53

3/14

4

کمیتة امداد

20

4/5

5

جهاد کشاورزی

3

8/0

6

خودمصرفی

2

5/0

7

جمع کل

372

100

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

 

یافته‌های دیگر پژوهش مؤید آن است که از بین روستاهای بررسی‌شده، روستاهای کوشک‌قاضی، رحیم‌آباد و دیندارلو با داشتن بیش از 60 درصد خانوار فعال در تولید فرش دست‌باف و روستاهای قاسم‌آباد، خیرآباد و وکیل‌آباد با داشتن کمتر از 20 درصد خانوار فعال در تولید فرش دست‌باف، به ترتیب بیشترین و کمترین درصد خانوارهای فعال در تولید فرش دست‌باف را به خود اختصاص می‌دهند؛ همچنین برآورد میانگین تولید سالیانة فرش دست‌باف در روستاهای بررسی‌شده بیان‌کنندة آن است که خانوارهای ساکن در روستای رحیم‌آباد با میانگین حدود 18 مترمربع و خانوارهای ساکن در روستاهای نورآباد و دستجه با میانگین حدود 5 مترمربع، به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین تولید سالیانة خانوارهای فعال در تولید فرش دست‌باف را دارند.

از سوی دیگر، براساس برآورد میزان تولید سالیانة خانوارهای قالی‌باف ساکن در روستاهای مدنظر، روستاهای کوشک‌قاضی و امیرحاجیلو با تولید سالیانه حدود 4500 مترمربع و روستاهای نورآباد و شصتگان با تولید سالیانه کمتر از 1000 مترمربع، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تولید سالیانة فرش دست‌باف را در بین روستاهای مدنظر به خود اختصاص می‌دهند. چگونگی پراکنش روستاها ازنظر میزان تولید سالیانة فرش دست‌باف نشان می‌دهد روستاهای دارای تولید سالیانة زیاد، بدون نظم خاصی در بین سایر روستاهای بررسی‌شده واقع شده‌اند (شکل 3)

 

 

شکل- 3: پراکنش روستاهای بررسی‌شده به تفکیک میزان تولید سالیانة فرش دست‌باف در آنها

(ترسیم: نگارندگان، 1398)

 

همچنین نتایج حاصل از بررسی وضعیت شاخص‌های مربوط به سرمایه‌های مختلف مالی، انسانی، اجتماعی، طبیعی و فیزیکی خانوارها حاکی است دسترسی‌نداشتن به درآمد کافی و اراضی حاصلخیز و منابع آب کافی برای کشاورزی، از مشکلات اساسی در بیشتر خانوارها محسوب می‌شود (جدول 7). در این زمینه، براساس یافته‌های پژوهش، بیشترین فراوانی خانوارهای قالی‌باف ازنظر میزان کل درآمد سالیانة خانوار بدون احتساب مبلغ یارانة دریافتی (و در خانوارهای زیر پوشش کمیتة امداد، بدون محاسبة کمک‌های نقدی کمیتة امداد) مربوط به گروه درآمدی زیر دو میلیون تومان (شامل 9/41 درصد از خانوارها) و کمترین فراوانی مربوط به درآمد چهار میلیون تومان به بالا (معادل 2/7 درصد آنها) است.

از سوی دیگر، برای تعیین اهمیت نسبی عوامل مؤثر بر مطلوبیت معیشت خانوارها، مقایسة زوجی شاخص‌های مدنظر در نرم‌افـزارهای Expert Choice انجام شده است. براساس نتایج به‌دست‌آمده، «میزان درآمد خانوار» با وزن 276/0، دسترسی به زیرساخت‌های اساسی (آب، برق، گاز، تلفن و اینترنت) با وزن 131/0 و «مالکیت مسکن و زمین» به ترتیب با وزن‌های 088/0 و 082/0، بیشترین درجة اهمیت را کسب کرده‌اند (شکل 4).

 

 

 

جدول- 7: وضعیت شاخص‌های مدنظر در بررسی سرمایه‌های مختلف مالی، انسانی، اجتماعی، طبیعی و فیزیکی خانوارها

ضریب تغییرات

میانگین

درصد فراوانی

شاخص‌ها

خیلی زیاد

زیاد

متوسط

کم

خیلی کم

480/0

03/2

1/1

2/6

4/24

2/32

1/36

میزان درآمد[7]

328/0

84/1

0

1/1

0/20

1/41

8/37

دسترسی به اراضی حاصلخیز

416/0

21/2

9/1

7/2

7/36

0/33

7/25

دسترسی به منابع آب مورد نیاز کشاورزی

176/0

66/2

6/0

6/7

2/52

7/36

8/2

دسترسی به زیرساخت‌های اساسی

451/0

00/2

0

7/6

6/20

4/39

3/33

دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی

21/0

84/3

2/25

2/29

5/26

3/7

8/11

دسترسی به راههای ارتباطی مناسب

196/0

12/1

6/0

6/0

6/0

1/7

1/91

سطح مشارکت مردمی

209/0

72/2

0

3/3

3/68

6/25

8/2

امکان اشتغال برای بیکاران فصلی روستا

29/0

09/3

0/5

6/28

0/42

1/20

4/4

امکان اشتغال برای زنان در تولید فرش دست‌باف

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

 

 

شکل- 4: وزن‌های حاصل از مقایسة زوجی عوامل مؤثر بر سطح مطلوبیت معیشت خانوار

(منبع: یافته‌های پژوهش، 1398)

 

همچنین براساس درجة اهمیت شاخص‌های مدنظر در مطلوبیت معیشت و وضعیت شاخص‌ها در خانوارها، میانگین مطلوبیت معیشت در سطح روستاها محاسبه و درنهایت طبقه‌بندی روستاها و نمایش چگونگی پراکنش روستاها به تفکیک سطح مطلوبیت معیشت خانوارهای ساکن در آنها انجام شد. نتایج پژوهش مؤید آن است که 21 روستا از 30 روستای بررسی‌شده ازنظر میانگین مطلوبیت معیشت خانوار در سطح ضعیف یا نسبتاً ضعیف هستند. بررسی چگونگی پراکنش روستاهای مدنظر به تفکیک سطح مطلوبیت معیشت خانوارهای ساکن در آ‌نها حاکی است روستاهای دارای شرایط مناسب، بدون نظم خاصی در بین سایر روستاها پراکنده‌اند (شکل 5).

با توجه به نتایج پژوهش، مهارت بافت فرش در روستاهایی که ازنظر مطلوبیت معیشت در سطح متوسط یا ضعیف‌اند، همچون گذشته به روش سنتی است. در این روستاها، خانوارها عمدتاً زمین و دام کافی ندارند، غالباً مساکنی با بافت قدیمی و فرسوده و فاصلة بیشتری تا مرکز شهر و تعاونی فرش و انجمن صنف فرش‌بافان دارند و از امکانات و خدماتی همچون دسترسی به وام و کلاس آموزشی بی‌بهره‌اند.

 

 

شکل- 5: پراکنش روستاهای بررسی‌شده به تفکیک سطح مطلوبیت معیشت خانوارهای ساکن در آنها

(ترسیم: نگارندگان، 1398)

 

نتایج آزمون کنـدال[8] در بررسی ارتباط بین میزان تولید فرش دست‌باف با سطح مطلوبیت معیشت خانـوارها نشان می‌دهـد این دو متغیر با ضریب همبستگی 106/0-، با یکدیگر در ارتباط‌اند (جدول 8)؛ درواقع با توجه به نتایج آزمون، ارتباط ضعیف، معکوس و معناداری در سطح اطمینان 95 درصد بین آنها برقرار است.

 

جدول- 8: نتیجة آزمون همبستگی کندال در بررسی ارتباط بین میزان تولید فرش دست‌باف و سطح مطلوبیت معیشت خانوارها

موارد

مقادیر

ضریب همبستگی[9]

سطح معناداری (Sig.)

تعداد خانوار (N)

106/0-

043/0

372

منبع: یافته‌های پژوهش، 1398

 

نتیجه‌گیری و پیشنهادها

صنعت فرش دست‌باف به علت داشتن پیوند دیرینه با مناطق روستایی کشور، باید به‌مثابة جزئی از اقتصاد غیرزراعی روستایی در قالب رویکرد معیشتی در کانون توجه قرار گیرد. این رویکرد، توسعة روستایی را در ارتقای پنج دارایی معیشتی دنبال می‌کند و با تأکید بر پنج سرمایة انسانی، اجتماعی، طبیعی، فیزیکی و مالی، دیدگاهی فراتر از نگاه اقتصادی دربارة توسعة روستایی ارائه می‌دهد.

پژوهش حاضر که با هدف تحلیل وضعیت تولید فرش دست‌باف در روستاهای شهرستان فسا و نقش آن در معیشت پایدار خانوارهای روستایی این شهرستان انجام شده، در نوع خود در مقایسه با پژوهش‌های مشابه دربارة فرش دست‌باف و معیشت جالب توجه است؛ زیرا برخلاف وجود پژوهش‌های متعدد در هریک از حوزه‌های بیان‌شده، در پژوهش حاضر، این دو مقوله در پیوند با یکدیگر در قالب تحلیل آثار تولید این صنعت بر معیشت خانوارهای روستایی مدنظر قرار گرفته‌اند.

براساس نتایج به‌دست‌آمده، روستاهای کوشک‌قاضی و امیرحاجیلو بیشترین میزان تولید را در بین روستاهای مدنظر دارند. این امر با توجه به پیشینة تاریخی تولید فرش دست‌باف در این روستاها قابل درک است. در این روستاها از گذشته‌های دور تا به حال به دلیل کم‌رنگ‌بودن فعالیت‌های کشاورزی و وابستگی شدید معیشت خانوارها به این صنعت، ارتباط دیرینة آنان با دلالان فرش و دسترسی به مواد اولیة قالی‌بافی از راه واسطه‌ها، دوری از شهر و کم‌اثربودن شیوه و سبک زندگی شهرنشینی و نیز سطح تحصیلات پایین دختران، تولید فرش دست‌باف از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است؛ در حالی که روستاهایی همچون شصتگان، وکیل‌آباد و قاسم‌آباد به علت ارتباط ضعیف خانوارهای ساکن در آنها با تعاونی‌های فرش دست‌باف، دسترسی‌نداشتن به مواد اولیة قالی‌بافی و نیز حضور و نقش‌ نداشتن کارشناسان و مشاوران تعاونی‌های فرش دست‌باف در مراحل مختلف تولید، ازنظر تولید فرش دست‌باف در پایین‌ترین سطح فعالیت‌‌اند که این وضعیت با نظریة مرکز- پیرامون جان فریدمن[10] توجیه‌پذیر خواهد بود؛ همچنین خانوارهای ساکن در روستای خیرآباد به علت متأثرشدن شدید زندگی‌شان از شیوة زندگی شهرنشینی و روی‌آوردن مردم به مشاغل دیگر (ازجمله شغل اداری یا کارمندی) و بالارفتن سطح تحصیلات دختران و گرایش‌نداشتن آنان به قالی‌بافی، کمترین میزان تولید را دارند.

از سوی دیگر، با توجه به نتایج آزمون کندال و ارتباط ضعیف، معکوس و معنادار بین میزان تولید فرش دست‌باف و سطح مطلوبیت معیشت خانوارها و مقایسة آن با آمارهای توصیفی پژوهش، در حال حاضر تولید فرش دست‌باف در محدودة پژوهش عمدتاً در خانوارهایی مطرح است که ازنظر میزان درآمد، جزو قشرهای ضعیف جامعه‌اند و قالی‌بافی را تنها راه پیش رو یا فعالیتی مازاد برای امرار معاش خانوادة خود می‌دانند.

با توجه به اینکه براساس نتایج پژوهش حاضر، توسعة قالی‌بافی (متغیر مستقل پژوهش) موجب افزایش درآمد و بهبود معیشت خانوارهای تنگدست و کم‌بضاعت ساکن در روستاهای مدنظر می‌شود، نتایج این پژوهش ازنظر آثار فعالیت‌های تولیدی فرش دست‌باف در قالب آثار مثبت تنوع‌بخشی به فعالیت‌های مکمل کشاورزی بر درآمد و معیشت خانوار روستایی، با نتایج پژوهش شهرکی و شریف‌زاده (1394)، سجاسی قیداری و همکاران (1397) و ایلی (2019) همسوست.

براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای زیر به‌منظور افزایش هرچه بیشتر نقش تولید فرش دست‌باف در بهبود معیشت خانوارهای روستایی این شهرستان ارائه می‌شود:

- با توجه به تعداد زیاد خانوارهای دارای فعالیت تولیدی فرش دست‌باف در روستاهای بررسی‌شده (جدول 4) و با عنایت به وجود رابطة منفی بین میزان تولید فرش دست‌باف و سطح مطلوبیت معیشت خانوارها (جدول 8) و گرایش بیشتر قشرهای تنگدست و محروم جامعة روستایی به تولید فرش دست‌باف به‌مثابة یک فعالیت مکمل برای امنیت اقتصادی و استمرار بقای خانوار، اعطای تسهیلات مناسب از سوی صندوق‌های تعاون و نظام بانکی کشور و ضمانت خرید تعاونی‌ها برای فرش‌های بافته‌شده به‌منظور حمایت از اینگونه قشرهای ضعیف ضرورتی انکارناپذیر خواهد بود.

- با توجه به سودجویی بیش از حد واسطه‌ها و دلالان فرش دست‌باف، کاهش آثار مثبت تولید فرش دست‌باف در معیشت خانوارهای روستایی و نارضایتی خانوارهای قالی‌باف از شیوة کار دلالان فرش دست‌باف و استمرار ارتباط با آنها از سر ناچاری (به دلیل نبود شبکة تهیه و توزیع مواد اولیه و خرید فرش دست‌باف)، موضع انفعالی دستگاههای اجرایی دولت، رویکرد پذیرفته‌ای دربرابر چالش‌های موجود نیست؛ بنابراین اتخاذ تدابیر مناسب برای شکل‌گیری شبکة تهیه و توزیع مواد اولیه و خرید فرش دست‌باف، کنارزدن واسطه‌ها و خرید بی‌واسطة محصول از راه نهادهایی مانند شرکت‌های تعاونی و صنف فرش‌بافان و دسترسی بافندگان فرش دست‌باف به مواد اولیه با قیمت مناسب و ایجاد شرایط لازم برای افزایش تولید و کسب درآمد بیشتر الزامی است.

- براساس جمع‌بندی نظرات بافندگان فرش دست‌باف در پاسخ به پرسش‌های باز این پژوهش، با عنایت به اینکه تحریم‌های اخیر ایران موجب کاهش صادرات فرش‌های دست‌باف تولیدی خانوارهای روستایی و درنهایت کاهش توان معیشتی خانوارهای فعال در تولید فرش دست‌باف شده است، از مسئولان و دولتمردان کشور به‌مثابة هدایت‌کنندگان ملت در مسیر درست و دوراندیشانه انتظار می‌رود به معیشت بافندگان فرش دست‌باف توجه کنند و با مدیریت کارآمد و اقدامات متناسب، شرایط را به سمتی سوق دهند که آنها از مواهب صادرات فرش دست‌باف بهره‌مند شوند.

 



1 Ramchandani & karmarkar

[2] Maharashtra

3 Schmidt & Pearson

4 Kumar et al.

5 Ayele

1 Chambers and Conway

1 بدون احتساب یارانة نقدی دریافتی و کمک‌های نقدی کمیتة امداد

1 Kendall's tau-b

2 Correlation Coefficient

[10] John Friedman

1-      Ayele, D.G., (2019). Challenges to Rural Livelihoods: A Case Study of Chichu, Gedeo, Southern Ethiopia, Journal of Rural and Community Development, 14 (2), Brandon University, 107- 123.
2-      Chilimo, W., Ngulube, P., (2011). Role of information and communication technologies in sustainable livelihoods in selected rural areas of Tanzania, African Journal of Library, Archives & Information Science, 21 (2), Nigeria, 145- 157.
3-      Donohue, C., Biggs, E., (2015). Monitoring scio-enviromental change for sustainable development: Developing a Multidimensional Livelihoods Index (MLI), Applied Geography, No 62, Netherlands, 391- 403.
4-      Guillotrea, P., Campling, L., Robinson, J.‚ (2012). ulnerability of Small Island Fishery Econimies to Climate and Institutional Changes, Current Opinion in Environmental Sustainability, No. 4, Netherlands, 287- 291.
5-      Krantz, L., (2001). The Sustainable Livelihood Approach to Poverty Reduction: An Introduction, Division of Policy and Socio Economic Analysis Swedish International Development Agency (SIDA), Stockhom, Sweden, 115 p.
6-      Kumar, A., Singh, R.K.P., Kumar, P., Singh, K.M., Kumar, U., Mishra, J.S., (2019). Rural labour employment and livelihoods in tribal villages of eastern India, Indian Journal of Agricultural Sciences, 89 (3), India, 426- 432.
7-      Ramchandani, R., karmarkar, P., (2014). Sustainable rural livelihood security in the backward Districts of Maharashtra, Procedia-Social and Behavioral Sciences, No. 133, United Kingdom, 265- 278.
8-      Rizov, M., (2005). Rural development under the European CAP: the role of diversity, The Social Science Journal, 42 (4), Kuwait, 621- 628.
9-      Schmidt, M., Pearson, O., (2016), Pastoral livelihoods under pressure: Ecoligical, political and socioeconomic transitions in After (Ethiopia), Journal of Arid Environments, No. 124, United States, 22- 30.
10-  Shen, F., (2009). Tourism and Sustainable Livelihoods Approach: Application within the Chinese context, Ph.D. thesis, Lincoln University in Oakland, California, United States, 273 p.
11-  Soh, M.B.C., Omar, S.K.A., (2012). Small is big: The charms of indigenous knowledge for sustainable livelihood, Procedia-Social and Behavioral Sciences, No. 36, United Kingdom, 602- 610.
12-  Phillips, J.L., Potter, R.B., (2003), Social Dynamics of Foreign-BornandYoung Returning Nationals to the Caribbean: A Review of the Literature, Geograghical Paper, No. 167, University of Reading, England, 1- 21.