Analysis of the Performance of Rural New Managers (RNM) Towards Sustainable Rural Development (Case Study: Uramanat Region, Kermanshah Province)

Document Type : Original Article

Authors

1 Assistant Professor of Geography and Rural Planning, University of Isfahan

2 Ph.D. Students in Geography and Rural Planning, University of Isfahan

3 Ph.D. in Geography and Rural Planning, University of Isfahan

Abstract

Rural managers are one of the essential pillars of rural development in different periods on different topics such as duties and Dehban, Kadkhoda and ... Office of Rural Affairs is responsible. Currently the two institutions responsible for the management of the village council and is Dhyary. The Dhyary as the executive arm of the rural development are key factors. Performance measurement and management of rural development is the topic of this research is trying to explain it. The studied population of 15,575 households in villages in the district Avramanat Dhyary form. Using Cochran formula (0.07 = d 0.5 = p & q), 193 households as a sample questionnaire to answer the questions (Cronbach's alpha coefficient 0.84) were determined. Data analysis was performed with SPSS software. The findings of the total performance index (TPI), and one sample t-test showed that the new managers of rural (Dhyary) in the sustainable development of rural areas have relatively poor performance Avramanat. Also, the size of the rural practice of modern management (social, cultural, environmental, economic, agricultural, and political) to the social dimension of the mean 3.06, have a good performance. Finally, the results of multiple regression showed that the variables consultation with the Council, be adequate to manage the problems, knowledge of rules and regulations, Dhyar satisfaction with their jobs and talk with people, 60.1 percent of the variance in the dependent variable (performance of modern management sustainable rural development, rural) are explained.

Keywords


مقدمه و طرح مسئله

نقش و جایگاه روستاها در فرایندهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و پیامدهای توسعه­نیافتگی مناطق روستایی چون فقر گسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، حاشیه­نشینی شهری و ... موجب توجه به روستاها و جوامع روستایی و حتی تقدم آن بر جوامع شهری گردیده است (ازکیا و غفاری، 1383: 19). مایکل تودارو ضرورت تقدم و توجه به توسعه روستایی نسبت به توسعه شهری را به علت اینکه راه­حل نهایی مسئله­ی بیکاری شهری و تراکم جمعیت، بهبود محیط روستایی است، عنوان می­کند (پوررجب، 1389: 28).

 توسعه روستایی فرایند ارتقای اقتصادی و اجتماعی مردم روستایی، افزایش مشارکت در تصمیم­گیری­های سیاسی، رفع نیازها در دوره­های بلندمدت و کوتاه مدت است (کلور[1]، 1997: 2). یکی از مهم‌ترین ابعاد توسعه روستایی و شاید بتوان گفت مهم‌ترین بعد آن، مدیریت روستایی است که نقش بسیار مهمی در هماهنگی فعالیت­های توسعه روستایی بر عهده دارد (لشنی پارسا، 2:1385). مدیریت هنر و علم رسیدن به هدف‌ها توسط مردم است و یک فعالیت حیاتی در همه سطوح سازمان‌هاست (اُلوم[2]، 2004: 2). جوامع روستایی نیز همواره ضرورت وجود مدیری منطبق با احوال مختلف و نیازهای متنوع خود را احساس کرده و کسی را طلبیده است که برخاسته از بطن جامعه و دارای قدرت رهبری آن جامعه باشد (وایت[3]، 1980: 25). از زمانی که در مناطق روستایی فرایندهای سیستماتیک ساختاری حاکم گردید، مفهوم مدیریت روستایی جایگاه ویژه­ای پیدا نمود و به عنوان یک راهبرد در جهت نیل به توسعه روستایی (سریرام[4]، 2007: 3) و همچنین، یکی از شاخص­های نوسازی اقتصاد ملی مطرح گردید که در ساختارهای اقتصادی و مدیریتی روستاها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است (سعیدی، 1388: 179). به طور کلی، مدیریت روستایی در فرایند توسعه روستایی یکپارچه و پایدار، نقش اساسی دارد (همدمی مقدم، 1386: 33) و توسعه روستاها جز از طریق اعمال مدیریت شایسته و کارآمد در این مناطق و بهره­گیری از شیوه های مدیریت مشارکتی مبتنی بر حضور مردم در فرایند توسعه امکان پذیر نیست (علینی، 69:1385).

در کشورمان به منظور اداره امور روستاها، به وزارت کشور اجازه داده می­شود سازمانی به نام دهیاری را با توجه به موقعیت محل، با درخواست اهالی و به صورت خودکفا با شخصیت حقوقی مستقل در روستاها تأسیس نماید (اکبری و عبدالهی،1390: 158). دهیاری یک نهاد عمومی غیردولتی است که به منظور اداره امور روستا تأسیس شده و به عنوان حلقه­ی رابط بین دولت و مردم نقش به سزایی در پیشبرد اهداف و سیاست­های دولت در مناطق روستایی دارد (زیارتی نصرآبادی، 1389: 24). بر اساس داده­های سازمان شهرداری­ها و دهیاری­های وزارت کشور، تا پایان سال 1390، 25016 دهیاری فعال در روستاهای سراسر کشور تشکیل شده­اند و 85 درصد جمعیت روستائی کشور تحت پوشش خدمات نوین روستائی که از سوی دهیاری­ها ارائه می‌شود، قرار گرفته­اند. در این میان استان­های خراسان رضوی و البرز به ترتیب با 2209 و 47 دهیاری فعال بیشترین و کمترین تعداد دهیاری را در بین 30 استان کشور داشته و استان کرمانشاه با 1433 دهیاری فعال در جایگاه ششم کشور واقع شده است. روستاهای منطقه اورامانات (شهرستان­های روانسر، جوانرود، پاوه و ثلاث و باباجانی) با 217 دهیاری حدود 15 درصد دهیاری­های استان را به خود اختصاص داده­اند (سایت سازمان شهرداری‌ها و دهیاری­های کشور و استانداری استان کرمانشاه).

لذا با توجه به اینکه یکی از محورهای اساسی در تحلیل مسائل روستایی، توجه به ساختار و نحوه عملکرد مدیریت این جوامع است و همچنین، با توجه به هدف غایی مدیریت نوین روستایی (دستیابی به توسعه پایدار روستایی)، محققین با انتخاب مدیران روستایی منطقه اورامانات به دنبال پاسخ­گویی به این مسئله هستند که آیا مدیران روستایی منطقه اورامانات نقش مؤثری را در راستای تحقق توسعه پایدار روستاهای منطقه داشته­اند؟

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

رشد و توسعه آینده مناطق یک کشور، از مهم‌ترین مسائلی است که برنامه­ریزان و سیاست­گذاران دولتی باید به آن توجه داشته باشند. بدین منظور شناخت استراتژی‌های توسعه­ای مناسب حائز اهمیت فراوانی است (فرشادفر و اصغرپور، 1389: 62-61). چرا که شناخت و درک شرایط و مقتضیات جوامع انسانی و نیازها و تقاضاهای آنان در ابعاد مادی و معنوی از جمله اقدامات اساسی در مسیر پیشرفت و توسعه تلقی می‌شود (فیگوروا[5]، 2006: 5). با توجه به اینکه مناطق روستایی به ویژه طی دو دهه اخیر با مشکلات بی­سابقه­ای مواجه شده­اند (تاتلیدیل[6]، 2009: 1093) و ریشه تمامی مشکلات و مسائل عقب­ماندگی مثل فقر گسترده، نابرابری در حال رشد، رشد سریع جمعیت و بیکاری فزاینده در مناطق روستایی قرار دارد شناخت دقیق مسائل مربوط به روستاها از اهمیت بسیاری برخوردار است (تودارو، 1368: 255). یکی از مسائل اساسی روستاهای کشور، مدیریت روستایی می­باشد که نقش اساسی را توسعه روستایی ایفا می­کنند (دربان آستانه، 1384: 15). رهبری، زیرساخت­ها و برنامه­های تخصیص­یافته سه عنصر مهم مدیریت روستایی هستند که در آینده مدیریت روستایی تأثیرگذارند (سید[7]، 2000: 3). برنامه­ریزان معتقدند که مدیریت روستایی باید سبب کاهش چشمگیر مهاجرت روستایی، از بین بردن شکاف اقتصادی اجتماعی بین شهر- روستا، توسعه کشاورزی و گسترش فرهنگ خودباوری در مناطق روستایی و کاهش فقر روستایی گردد (ونچانگ[8]، 2008: 4). در فرآیند توسعه روستایی طرح­ها، برنامه­ها و وظایف مختلفی با عناوین و کارکردهای گوناگون به تصویب و اجرا در می­آیند که هر کدام از آن‌ها ممکن است برای چند سال به طول بیانجامد. از این حیث باید در حین یا بعد از پایان طرح یا برنامه، ارزیابی از عملکرد آن صورت گیرد تا مشخص شود که این برنامه تا چه حد به اهداف تعیین شده دست پیدا کرده است. منظور از ارزیابی عملکرد، فرایندی است که به وسیله آن کار کارکنان فواصل معین و به طور رسمی، مورد بررسی و سنجش قرار ­گیرد (بیاچ[9]، 1385: 223-221).

بنابراین، ارزیابی عملکرد دهیاران در توسعه روستایی نیز یکی از موضوعاتی است که با هدف تعیین میزان پیشرفت و توسعه روستایی توسط دهیاران صورت می­گیرد. با توجه به کارکردهای مهمی که مدیریت روستایی به رهبری شورای اسلامی و همکاری اجرایی دهیار بر عهده دارد، بی­توجهی به آن عواقب بسیار سنگینی برای روستاها و به تبع آن کشور در پی خواهد داشت. به همین منظور بررسی عملکرد دهیاری­ها در زمینه مدیریت روستایی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستاها، بررسی میزان موفقیت و عدم موفقیت آن‌ها دارای اهمیت و اولویتی بسیار ضروری است، چرا که می­تواند راه‌گشای بسیاری از مسائل و مشکلات روستاییان بوده و با نشان دادن مشکلات و تنگناهای دهیاری‌ها به آن‌ها و همچنین مسئولین مربوطه، گام مهمی در جهت رفع نواقص و مشکلات این نهاد نوپا بر دارد. همچنین با توجه به اینکه در منطقه اورامانات حدود 217 دهیاری فعال در راستای تحقق توسعه پایدار روستاهای منطقه تشکیل شده­اند و تاکنون مطالعه­ای در زمینه بررسی عملکرد مدیران روستایی این منطقه صورت نگرفته است، اهمیت پژوهش حاضر را بیش از پیش نمایان می­سازد.

 

پیشینه تحقیق

علی­رغم نقش غیرقابل انکار مدیران روستایی در توسعه روستایی، تاکنون مطالعات و تحقیقات اندکی در زمینه بررسی عملکرد مدیران روستایی در توسعه روستایی صورت گرفته، که در ادامه به نتایج مهم­ترین مطالعات انجام گرفته اشاره شده است.

نتایج پژوهش قدیری معصوم و ریاحی (1383)، با هدف بررسی محورها و چالش­های مدیریت روستایی در ایران نشان داد با توجه به سیاست­های تمرکززدایی موجود در کشور، انتقال صحیح مدیریت روستایی به شوراهای اسلامی و دهیاری­ها گامی مهم در تمرکززدایی در ابعاد سیاسی و اجتماعی خواهد بود. همچنین، انتقال مدیریت روستایی از دولت به روستاییان می­تواند مهم‌ترین راهبرد برنامه­های مدون جمهوری اسلامی و وزارتخانه ها و سازمان­ها جهت تمرکززدایی باشد. مهدوی و نجفی­کانی (1384)، در مقاله­ای با هدف بررسی عملکرد دهیاری­های استان آذربایجان غربی در توسعه روستایی به این نتیجه رسیده­اند که دهیاری­ها نقش مهمی را در راستای توسعه روستایی به ویژه اوضاع کالبدی فیزیکی روستای منطقه مذکور داشته­اند. همچنین، در مدیریت کنونی روستاها ضعف­هایی وجود دارد که نظارت عالی استانداری­ها، اختصاص بودجه بیشتر، برگزاری دوره­های آموزشی مرتبط با وظایف دهیاری‌ها و ... می­تواند تا حدودی از این ضعف­ها بکاهد. نعمتی و بدری (1386)، در مطالعه­ای نقش کارکردی نظام نوین مدیریت روستایی را در روستاهای کوچک و بزرگ استان گلستان با هم مقایسه کردند. نتایج پژوهش نشان داد دهیاری­ها در روستاهای بزرگ به مراتب بهتر از روستاهای کوچک عمل کرده است و می­توان دریافت که جمعیت، ملاک تعیین­کننده­ای برای موفقیت دهیاری­ها محسوب می­شود. یافته­های پژوهش چوبچیان و همکاران (1386)، با هدف بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد دهیاری­های استان گیلان با وارد کردن 11 متغیر در رگرسیون گام به گام به این نتیجه رسیدند که متغیرهای همکاری سازمان­ها، رضایت شغلی دهیار و همکاری شورای اسلامی روستا بیشترین تأثیر را بیشترین تأثیر را بر عملکرد دهیاری‌ها داشته­اند. لهسایی­زاده (1388)، در مطالعه­ای به بررسی مدیریت روستایی در ایران معاصر پرداخت. نتایج نشان داد روستاهای کشور از یک خلأ مدیریتی رنج می‌برند و آنچه می­تواند راه حل این معضل اجتماعی باشد، پیوند زدن نهاد کنترل روستایی مردمی با ساختار رسمی جامعه است. نتایج پژوهش بذرافشان و روانبخش (1390)، با هدف بررسی نقش دهیاران در فرایند توسعه روستایی بخش میر جاوه شهرستان زاهدان نشان داد دهیاران بخش مذکور عملکرد متوسطی را در توسعه روستایی داشته­اند. افراخته و همکاران (1390)، در مقاله­ای عملکرد دهیاری­های دهستان دزلی در شهرستان سروآباد را در زمینه اجتماعی ـ فرهنگی بررسی کردند. نتایج پژوهش از عملکرد مناسب دهیاران این دهستان در زمینه اجتماعی فرهنگی حکایت دارد. نتایج پژوهش فراهانی و رستم­خانی (1390)، با هدف بررسی عملکرد دهیاری­ها در توسعه روستایی دهستان کرسف شهرستان خدابنده نشان داد که دهیاران در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی به ترتیب عملکرد مناسب، متوسط و ضعیفی بوده­اند. یافته­های آموزگار (1391)، با هدف ارزیابی عملکرد مدیریت جدید روستایی در توسعه روستاهای شهرستان قیر و کارزین نشان داد دهیاران شهرستان مذکور در بعد اقتصادی عملکرد موفقیت آمیز و مؤثری داشته­اند و در دو بعد فرهنگی و اجتماعی عملکرد موفقیت­آمیزی نداشته­اند. همچنین، آموزگار دلایل اصلی عدم موفقیت دهیاران این شهرستان را به عدم توانایی دهیاران، عدم همکاری شورا و دهیاری، امکانات کم دهیاری، عدم هماهنگی دهیارها و سازمان‌های بالا دست و ... نسبت می­دهد. فیروزآبادی و جاجرمی (1391)، در مطالعه­ای وضعیت رضایت روستاییان از عملکرد دهیاری­های استان قزوین را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد 70 درصد از پاسخگویان از عملکرد دهیاری­ها در روستاهایشان رضایت دارند. تقدیسی و همکاران (1391)، در پژوهشی به بررسی نقش دهیاران بخش مرکزی شهرستان روانسر در توسعه اشتغال پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از عملکرد ضعیف دهیاران بخش مذکور در توسعه اشتغال بود. یاقی[10] (2008) در مقاله­ای به بررسی و ارزیابی شیوه­های مطلوب مدیریت محلی در اردن و آمریکا پرداخت. نتایج پژوهش وی با استفاده از آزمون تحلیل واریانس[11] نشان داد درباره مدیریت مطلوب عقاید متفاوتی دارند و آزمودنی­ها نسبت به آمریکایی­ها دیدگاه نسبتاً مثبتی درباره مدیریت محلی دارند. رشیدپور و همکاران[12] (2011) در مقاله­ای به بررسی نقش مدیریت جامعه محلی به عنوان رویکردی مطلوب در کاهش فقر و توسعه پایدار روستایی مناطق روستایی ایران پرداخته­اند. نتایج مطالعه میدانی آنان با استفاده از روش تحلیل عاملی نشان داد که دو عامل سازماندهی و کنترل مهم‌ترین نقش را در کاهش فقر و توسعه پایدار مناطق روستایی ایران ایفا کرده‌اند.

گذری بر نتایج پژوهش­های صورت گرفته نشان می­دهد مدیران روستایی به تبعیت از شرایط مختلف از جمله هماهنگی مدیران روستایی، امکانات، بودجه، توان مدیران و ... در مکان و زمان مختلف، عملکردهای متفاوتی را در ابعاد مختلف توسعه روستایی داشته­اند. که در صورت توجه بیشتر مسئولان و برنامه­ریزان و همچنین مشارکت روستاییان مدیران روستایی، در آینده نه چندان دور می­توان شاهد نقش پررنگ­تر آن‌ها در توسعه روستایی بود.

 

فرضیه­های تحقیق

1- به نظر می­رسد عملکرد مدیران نوین روستایی در توسعه روستایی در منطقه اورامانات در وضعیت مطلوبی قرار دارد.

2- به نظر می­رسد مدیریت نوین روستایی در بین همه شهرستان­های منطقه اورامانات دارای عملکردی در سطح مناسبی می­باشد.

3- به نظر می­رسد عامل رضایت مدیریت نوین روستایی از شغل خود یکی از مهم­ترین عامل در عملکرد آن‌ها در توسعه پایدار روستایی می‌باشد.

 

روش تحقیق

تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و روش بررسی در آن توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. برای گردآوری داده­ها از دو روش کتابخانه­ای و اسنادی و همچنین، روش میدانی و مشاهده مستقیم استفاده شده است. ابزار اصلی پژوهش حاضر، پرسشنامه­ای است که روایی محتوایی آن با کسب نظرات تنی چند از اساتید دانشگاهی، کارشناسان بخشداری و بنیاد مسکن در منطقه مورد تأیید نهایی رسیده است. پرسشنامه مورد استفاده در طیف پنج قسمتی لیکرت و با توجه به وظایف 48 گانه مشروح در مجموعه قوانین و مقررات دهیاری­ها (جدول 1) طراحی شده است. جامعه آماری پژوهش را 15575 خانوار که در 193 روستای دارای دهیاری منطق ساکن بوده­اند، تشکیل می­دهد، از این‌رو برای برآورد اولیه صفت بارز تحقیق (روستاهای دارای دهیاری) و دستیابی به حجم منطقی از جامعه نمونه و همچنین بررسی پایایی پرسشنامه، تعداد 30 پرسشنامه به عنوان یک مطالعه مقدماتی در سه روستای محدوده مورد مطالعه که جزو نمونه آماری نبودند توزیع و تکمیل گردید. سپس برای دستیابی به حجم منطقی از جامعه نمونه از فرمول کوکران استفاده شد (07/0 = d؛ 5/0 = p&q). با توجه به حجم جامعه آماری در روستاهای منطقه مورد مطالعه، 193 خانوار به عنوان جامعه نمونه برای پاسخگویی به سؤال‌های پرسشنامه تعیین گردید.

بعد از تعیین حجم نمونه برای گردآوری اطلاعات، با در نظر گرفتن شهرستان­های منطقه (4 شهرستان) به عنوان طبقات آماری، از روش نمونه­گیری طبقه­ای تصادفی استفاده شده است. نهایتاً برای رعایت اصول و تکنیک کار و سنجش میزان پایایی در تدوین و تنظیم پرسشنامه، از روش آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده گردید که با داده­های کسب شده، ضریب اعتبار پرسشنامه 84/0 بدست آمد. سپس با توجه به نسبت سهم هر طبقه و بر اساس توزیع جغرافیایی مناسب در هر شهرستان اقدام به جمع­آوری اطلاعات به صورت تکمیل پرسشنامه گردید. جدول 1 نحوه توزیع پرسشنامه­ها در هر شهرستان را نشان می­دهد.

 

 

جدول 1- نحوه توزیع پرسشنامه­ها در روستاهای منطقه اورامانات

منطقه اورامانات

شهرستان

تعداد روستای دارای دهیاری

تعداد خانوار روستاهای دارای دهیاری

جمعیت روستاهای دارای دهیاری

تعداد پرسشنامه توزیع

شده

روانسر

76

3899

18256

48

پاوه

29

5629

22897

70

جوانرود

32

2214

10486

28

ثلاث و باباجانی

80

3833

19009

47

مجموع

4

217

15575

70648

193

مأخذ: یافته­های تحقیق

 

معرفی شاخص‌های مورد مطالعه در پژوهش

در این پژوهش محققان جهت ارزیابی دقیق عملکرد دهیاران از شاخص‌ها و زیر شاخص‌های متعددی استفاده کرده‌اند که هر شاخصی چندین زیر شاخص را شامل می‌شود. لازم به ذکر است شاخص‌ها و زیر شاخص‌های مورد استفاده در این تحقیق برگرفته از پایان نامه ها و مقالات معتبر علمی و همچنین با توجه به وظایف 48 گانه دهیاران و آشنایی کامل محققان به منطقه مورد مطالعه انتخاب گردیده‌اند. به این صورت که شاخص‌ها در 6 دسته کلی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، سیاسی و کشاورزی دسته بندی شده که هر کدام زیر شاخص‌هایی را شامل می‌شوند.

عملکرد مدیریت نوین روستایی، بر اساس مبانی نظری، در این مطالعه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، زیست­محیطی و کشاورزی مورد توجه قرار گرفت. برای این منظور عملکرد این مدیران در مسیر توسعه­ی پایدار روستایی از طریق معادله­ی شاخص عملکرد کل، با توجه به ابعاد شش‌گانه مذکور به شکل زیر محاسبه گردید.

 

در این معادله، TPI شاخص عملکرد کل مدیران نوین روستایی بوده و Perform1 تا Perform6 عملکرد مدیریت نوین روستایی در ابعاد شش‌گانه می­باشد. همچنین تحلیل و پردازش داده­های جمع­آوری شده در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم­افزار SPSS انجام شد. در بخش توصیفی از جداول فراوانی، درصد و میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات و در تحلیل استنباطی از آزمون مقایسه میانگین­ها و رگرسیون چند متغیره استفاده شد.

 

 

 

معرفی محدوده مورد مطالعه

منطقه اورامانات در طول شرقی 45 درجه و 39 دقیقه تا 46 درجه و 50 دقیقه و عرض شمالی 34 درجه و 31 دقیقه تا 35 درجه و 17 دقیقه نصف‌النهار گرینویچ واقع شده و شامل چهار شهرستان پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث و باباجانی واقع در استان کرمانشاه می­باشد. این منطقه با مساحت 4377 کیلومتر مربع (حدود 18 درصد مساحت استان کرمانشاه) از شمال به استان کردستان از شرق به شهرستان کرمانشاه و از جنوب به شهرستان دالاهو و سرپل ذهاب و از غرب به کشور عراق محدود می­شود (شکل 1). جمعیت منطقه 199484 نفر بوده که از این تعداد 102965 نفر (حدود 52 درصد جمعیت منطقه) در 21 دهستان، 492 نقطه روستایی و 22279 خانوار سکنی گزیده­اند (سالنامه آماری استان کرمانشاه، 1388). از 492 آبادی دارای سکنه منطقه 217 روستا (1/44 درصد) در قالب 15575 خانوار و 70648 نفر دارای دهیاری می­باشد.

 

 

شکل 1: موقعیت جغرافیایی منطقه اورامانات در استان کرمانشاه و کشور

 

مبانی نظری تحقیق

امروزه مباحث توسعه علی‌الخصوص توسعه پایدار جهت ارتقاء جایگاه روستاها و روستاییان از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. توسعه پایدار توسعه­ای است که نیازهای زمان حال را بدون آنکه از توانایی نسل­های آینده برای ارضای نیازهایشان بکاهد، برطرف سازد (سیوار و همکاران[13]، 2009: 310) و توسعه پایدار روستایی فرایندی چند بعدی است که شامل تغییرات تأثیرگذار روی نظام­های روستایی است. رشد اقتصادی، بهبود شرایط اجتماعی، حفاظت از ارزش­های طبیعی از ویژگی­های مهم توسعه پایدار روستایی است که بایستی از طریق رویکرد پایین به بالا و استفاده پایدار و مشارکتی از منابع محلی به وجود آید (پوگلیس، 2001: 113). به عقیده تیلور مفهوم توسعه پایدار ثابت می‌کند که جامعه چگونه باید خودش را سازماندهی کند (تیلور[14]، 2002: 2). تحول به سوی یک سطح پایدار از توسعه غالباً برآمده از روابط دینامیکی پیچیده بین موضوعات محیط، اجتماعی و اقتصادی می­باشد (کریلا و تاو[15]، 2010: 279). مشارکت در توسعه پایدار روستایی از طریق ایجاد تشکل­های محلّی، یکی از اندیشه­های کار ساز برای توسعه به شمار می­رود (لوو و همکاران[16]، 1999: 14). در توسعه پایدار روستایی، مدیریت یعنی تنظیم رابطه انسان با محیط زیست خود، که در آن به پیوند نظام­های اجتماعی، اقتصادی با نظارت بوم شناختی توجه می­شود (فیروزنیا و افتخاری،1382: 154). همچنین، توسعه روستایی، فرآیند توانمندسازی و تقویت قابلیت زندگی از نظر کیفیت زندگی، کیفیت محیط و کارائی اقتصادی و بهبود کیفیت محیط بیو‌فیزیکی در نواحی روستایی بوده (هلند[17]، 2003: 7) و مفهومی چند بخشی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد. هر یک از این ابعاد با توجه به تأثیرگذاری و تأثیرپذیری که از محیط روستایی دارند، دارای اهمیت قابل توجهی بوده و موجب توجه مستمر برنامه­ریزان به بخش روستایی گردیده­اند (قدیری معصوم و عزمی، 1389: 101).

مدیران روستایی از طریق هدایت و ظرفیت­سازی در جوامع روستایی قادر به پیاده­سازی توسعه پایدار در روستاها می­باشند (رشیدپور و همکاران، 2011: 175). در فرایند توسعه پایدار می­توان مدیریت روستایی را در سه بعد اصلی اقتصادی، اجتماعی و محیطی در نظر گرفت (تانگوی و همکاران[18]، 2010: 408)، که هر یک از این ابعاد دارای جنبه­های خاص خود هستند. در محیط روستا، هدف مدیریت اقتصادی تأمین سرمایه، تأمین تغذیه، جلوگیری از خروج سرمایه، ایجاد زمینه اشتغال، کارآفرینی، تأمین بازار برای فروش کالاها و خدمات تولیدی و کنترل میزان مصرف، مدیریت عرضه و تقاضا، تأمین منابع لازم و ... به مثابه پایه و اساس فعالیت مدیریتی برای توسعه روستایی است (افتخاری و همکاران، 1386: 11). در بعد اجتماعی هدف مدیریت روستایی، ایجاد زمینه مناسب برای توسعه انسانی است که شامل تغییرات متوالی و مستمر در به دست آوردن الگوهای یک زندگی مطلوب برای کلیه افراد با در نظر گرفتن استعداد­های بالقوه و مکان­های زیست آن‌ها است (افراخته، 1388: 38). همچنین، هدف از مدیریت زیست محیطی در روستا ایجاد زمینه­ای برای بهره­گیری بهینه، مناسب و به اندازه از محیط طبیعی و منابع آن بدون وارد کردن آسیب به محیط طبیعی و عناصر آن و از جمله تنوع زیستی، زیست بوم سالم با کاهش مخاطرات طبیعی و ... است (افتخاری و همکاران، 1386: 12).

در گذر زمان روستاها و اداره امور روستاییان به علت اهمیت روستا در جامعه ایرانی از تأثیر تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی بر کنار نمانده است و مدیریت روستایی طی دوران­های گذشته، دگرگونی­های بسیاری داشته است. (کریمی، 1386: 44). در این پژوهش سیر تحولات مدیریت روستایی در ایران در پنج مرحله بررسی شده است.

مدیریت روستایی تا پیش از مشروطیت: در این مرحله مدیریت روستایی دارای چند ویژگی به ترتیب زیر بوده است:

مدیریت ده، پیچیده و چند بعدی بوده است.

عناصر و عوامل مختلفی (نماینده، کدخدا، سالار و ...) عموماً از ساکنین روستا بوده و در مدیریت ده نقش عمده‌ای داشتند.

هزینه­های مربوط به مدیریت ده عموماً توسط روستاییان تأمین و پرداخت شده است.

امور عمرانی و خدماتی ده را یکی از روستاییان تحت عناوین مختلفی مثل دهگان، دیهیگ و ... و بالاخره در این اواخر کدخدا بر عهده داشته است (طالب، 1376: 5-6).

رابطه میان مالک و زارع بر پایه استثمار زارعین بنا شده بوده و عقب­ماندگی علمی ـ فنی جامعه روستایی از دیگر ویژگی­های این دوره است (ایمانی جاجرمی، 1373: 69). در کل هدف کلی مدیران روستایی و عناصرش در این دوره کسب درآمد بیشتر از روستا بود (کریمی، 1386: 46).

مدیریت روستایی از مشروطیت (1284) تا جنگ جهانی دوم: از ویژگی­های مدیریت روستایی در این دوره می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

اداره کلی روستا با مالک بود.

دولت اعمال حاکمیت خود را در روستا به کدخدا که نماینده مالک هم بود واگذار کرد و روستاییان در تعیین کدخدا نقشی نداشتند.

هدف مدیریت روستایی در این دوره برقراری تعادل بین منافع مالک، خواست دولت و مصالح روستاییان بود.

دوره سوم: از جنگ جهانی دوم تا اصلاحات ارضی: در این دوره به تدریج دولت سعی در دخالت در امور روستاها داشت و با تصویب برنامه اول عمرانی کشور و تصویب و تشکیل صندوق تعاونی روستایی، تشکیل بنگاه عمرانی کشور، تصویب قانون ازدیاد سهم کشاورزان و ...، دولت تمایل خود را به انجام فعالیت­هایی در چهارچوب عملیات عمرانی در روستاها و ارتقاء سطح زندگی روستائیان نشان می­داد ولی کمافی­السابق مدیریت ده در دست مالکان و عوامل مربوط به آن‌ها از جمله کدخدا بود و تصویب این گونه قوانین به دلیل حضور و نفوذ مالک در روستاها تأثیر چندانی نمی­بخشید (طالب، 1376: 82-81).

دوره چهارم: از اصلاحات ارضی تا انقلاب اسلامی: ویژگی­های اساسی این دوره به این صورت است که منشأ قدرت در روستا، دولت است و مالکین با استفاده از ایادی خود در روستاها، از طریق مقامات دولتی اعمال نفوذ می­کنند و روستاییان کما فی سابق نقشی در انتخاب کدخدا نداشتند و همچنین به دلیل تجزیه مدیریت، هر بخش وظایف تعیین شده خود را انجام می­داد که اغلب متداخل و موازی بودند (کریمی، 1386: 46). در مجموع، در خصوص مدیریت روستایی در پیش از انقلاب می­توان گفت که دخالت دولت در روستا، ارکان سنتی اداره امور عمومی را از هم پاشید، اما تشکیلات دولتی مانند انجمن ده هیچ گاه پایگاه استواری برای فعالیت نیافت. جامعه روستایی به دلیل سلطه نظام ارباب رعیتی آمادگی لازم برای پذیرفتن الگوهای نوین مدیریت امور عمومی مانند انجمن ده را نداشت. از سوی دیگر سیاست دولت در مورد روستاها نیز به شدت متغیر بود. تغییرات مکرر قوانین و احاله امور روستایی از وزارتی به وزارتی دیگر سبب از هم پاشیدگی مدیریت روستایی در آستانه انقلاب اسلامی شد (جرجامی و عبداللهی، 1388: 238).

دوره پنجم: از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون: با پیروزی انقلاب اسلامی و انحلال مؤسساتی مانند سپاه دانش، ترویج، عدالت و انجمن ده مدتی خلأ مدیریتی در روستاها به وجود آمد. تا اینکه با تشکیل نهادهای جهاد سازندگی برای سازندگی روستاها در خرداد ماه 1358 و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به منظور کمک در امر تأمین مسکن محرومان در فروردین 1358 به فرمان امام خمینی (ره) و تشکیل هیئت‌های هفت نفره، زمینه ارتباط دولت با روستاها فراهم شد. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، از سال 1361 تا 1375 سه قانون مربوط به مدیریت روستایی تصویب شد. قانون نخست با عنوان «قانون شوراهای اسلامی» مصوب سال 1361، مدیریت روستایی را بر عهده نهاد جدیدی واگذار کرد که «شورای اسلامی روستا» نام داشت و نهادهای دیگر پیش از انقلاب، که عبارت بودند از کدخدا و خانه انصاف، به کلی از قانون حذف شدند (افراخته، 1388: 105) و مدت اعتبار آن دو سال بود. قانون دوم که فرصت اجرا نیافت «قانون اصلاح قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری» مصوب سال 1365 بود که بر اساس این قانون مدت اعتبار شورا به چهار سال افزایش یافت اما مشکل اساسی که وجود داشت این بود که در دو قانون مذکور به مقام اجرایی مدیریت روستا توجهی نشده و مدیران سازوکار اجرایی مشخصی در اختیار نداشتند (جرجامی و عبداللهی، 1388: 238). آخرین قانون در سال 1375 با عنوان «قانون تشکیلات، وظایف و انتخاب شورای اسلامی کشوری و انتخاب شهرداران» به تصویب رسید. بر اساس این قانون، مدیریت روستایی همچنان بر عهده شورای اسلامی است. این شورا در روستاهای تا 1500 نفر جمعیت 3 نفر عضو و بیش از 1500 نفر 5 نفر عضو دارد (افراخته، 1388: 105). در این قانون بر خلاف دو قانون قبلی مسئولیت اجرایی مدیریت روستایی بر عهده مقامی با عنوان دهیار گذاشته شده که از سوی شورا برای مدت 4 سال انتخاب می­شود. صدور حکم دهیار با بخشدار و عزل او با شوراست (جرجامی و عبداللهی، 1388: 238-240). مشکلات اجرایی مدیریت روستایی سبب شد در سال 1377 با تصویب قانونی به نام «قانون تأسیس دهیاری‌های خودکفا در روستاهای کشور» به وزارت کشور اجازه داده شود به منظور اداره امور روستاها، سازمانی به نام «دهیاری» را با توجه به موقعیت محل و با درخواست اهالی و به صورت خودکفا با شخصیت حقوقی مستقل در روستاها تأسیس کند (اکبری و عبداللهی،1390: 158). با اصلاح قانون وظایف، تشکیلات و انتخابات شورای اسلامی در سال 1382، تجربه اجرایی جدیدی در عرصه مدیریت روستایی شکل گرفت که همان راه اندازی دهیاری­ها بود که برای مدت 4 سال از سوی شورا انتخاب می­شوند (چوبچیان و همکاران، 1386: 91). در ادامه برای آشنایی بیشتر به نهاد دهیاری، وظایف تفصیلی دهیار و دهیاری جهت اداره و حفظ توسعه پایدار روستا در 48 بند آمده است (جدول 2).

 

 

 

جدول 2- وظایف 48 گانه دهیاران جهت حفظ و دستیابی به توسعه پایدار روستایی

1- بهبود وضعیت زیست محیطی روستا

25- مراقبت بر بهداشت ساکنان روستا و تشریک مساعی با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

2- کمک به شورا در خصوص شناخت کمبودها، نیازها و نارسایی­های اجتماعی، اقتصادی روستا

26- کمک در احداث تأسیسات تولید و توزیع آب و ... تعیین نرخ آن در روستا تا زمان اقدام مراجع ذی‌ربط

3- تشویق و ترغیب روستاییان به انجام اقدامات لازم در جهت رعایت سیاست­های دولت

27- جلوگیری از تکدی‌گری

4- مشارکت و همکاری با شورا در جهت پی­گیری اجرای طرح­های عمرانی روستا

28- انجام معاملات دهیاری اعم از خرید و فروش اموال منقول و غیر منقول

5- همکاری مؤثر با سازمان ثبت احوال در جهت ثبت موالید و متوفیات

29- ایجاد و سازماندهی غسالخانه و گورستان

6- تأمین اراضی مورد نیاز مرتبط با اهداف و وظایف دهیاری

30-  اتخاذ تدابیر لازم برای حفظ روستا از خطر بلایای طبیعی

7- همکاری مؤثر با مسئولان ذی­ربط در جهت حفظ و نگهداری منابع طبیعی روستا

31- همکاری با مراکز بهداشتی درمانی جهت جلوگیری از شیوع بیماری‌های انسان و حیوانی واگیر

8- تشویق و ترغیب روستاییان به توسعه صنایع دستی

32- تشریک مساعی با سازمان میراث فرهنگی در حفظ بناها و آثار باستانی روستا

9- اجرای مصوبات شورا

33- صدور پروانه برای ساختمان­های ساخته شده در محدوده قانونی روستا

10- همکاری با نیروی انتظامی پیرامون وقوع جرایم و تخلفات

34- بررسی و صدور پروانه­های کسب با همکاری شورا و بخشداری

11- اعلام فرامین و قوانین دولتی

35- معرفی خانواده های بی­سرپرست و بی­بضاعت به سازمان بهزیستی و کمیته امداد

12- مراقبت و حفظ و نگهداری اموال و تأسیسات عمومی در اختیار دهیاری

36- نگهداری و تسطیح راه­های واقع در حریم اراضی روستا

13- همکاری با سازمان­ها و نهادهای دولتی و فراهم­سازی تسهیلات لازم برای ایفای وظایف آن‌ها

37- همکاری با کشاورزان در جهت معرفی محصولات کشاورزی و تولیدات روستایی در مراکز شهری و نمایشگاه­ها

14- مراقبت بر اجرای مقررات بهداشتی و حفظ نظافت در روستا

38- تلاش در جهت ایجاد مؤسسات خیریه و صندوق­های قرض‌الحسنه

15- ارسال گزارش­های درخواست شده به شورا در موعد مقرر

39- همکاری با واحدهای امداد رسانی در هنگام وقوع حوادث و سوانح غیرمترقبه

16- حضور در زمان و مکان مقرر و پاسخگویی به سؤالات در صورت تقاضای شورا

40- گزارش پیشرفت یا عدم پیشرفت فیزیکی طرح­ها به شورا و بخشدار

17- ارسال گزارش ماهانه فعالیت­ها برای شورا و بخشداری

41- همکاری با بنیاد مسکن در جهت تهیه و اجرای طرح هادی روستا

18- تهیه تعرفه عوارض با همکاری شورا

42- اهتمام به نصب برگه قیمت بر روی اجناس و جلوگیری از گران­فروشی و فروش اجناس فاسد شده

19- وصول عوارض مصوب مراجع قانونی

43- تسهیل دسترسی مردم به آرد و نان مرغوب

20- مراقبت بر وضعیت بهداشتی گرمابه­ها، نانوایی­ها، قصابی­ها و ...

44- پی­گیری و ایجاد زمینه نظارتی بر امور بهداشتی از قبیل کشتار بهداشتی دام

21- برآورد، تنظیم و ارائه بودجه سالانه دهیاری

45- اجرای مقررات دهیاری به طوری که برای کلیه ساکنان روستا لازم‌الاجرا باشد

22- اهداء و قبول اعانت و هدایا به نام روستا با تصویب شورا

46- پیشنهاد نام­گذاری معابر و تأسیسات روستا

23- فراهم نمودن زمینه ایجاد خیابان­ها، کوچه­ها، میدان­ها و پارک­ها و ...

47- شناسایی زمینه­های اشتغال و اشتغال­زایی برای روستاییان

24- تنظیف و نگهداری و تسطیح معابر، انهار عمومی، لایروبی قنوات و ...

48- اجرای طرح‌های عمرانی روستا در چارچوب طرح هادی روستا

مأخذ: (اکبری و عبداللهی، 1390: 161-166).

نتایج و بحث

نتایج توصیفی

نتایج توصیفی اولیه افراد مورد مطالعه نشان داد، میانگین سنی افراد مورد مطالعه 23/45 سال بوده و این افراد در دامنه­ی سنی 20 تا 70 سال قرار دارند. از نظر تحصیلات، 9/17 درصد افراد مورد مطالعه بی‌سواد، 9/23 درصد در سطح خواندن و نوشتن، 5/27 درصد سیکل، 8/20 درصد دیپلم و 4/10 درصد از آن‌ها دارای سوادی در سطح بالاتر از دیپلم بودند. تعداد افراد خانوار نمونه­ی مورد مطالعه بین 2 تا 12 نفر متغیر است، به طوری که بُعد خانوار 37/5 (مُد 5 نفر) می­باشد. همچنین، 3/34 درصد از آن‌ها دارای شغل اصلی کشاورزی (9/18 درصد زراعت، 4/10 درصد باغدار و 3/4 درصد دامدار) بوده و سایر افراد به مشاغلی مانند رانندگی، بنا، مغازه­دار، کارمند دولت و سایر مشاغل مشغول می­باشند. از طرفی، 8/39 درصد از افراد مورد مطالعه عنوان نموده که علاوه به شغل اصلی خود دارای شغل دوم یا فرعی می­باشند. همچنین، بیش از 50 درصد از روستاییان مورد مطالعه در منطقه­ی اورامانات استان کرمانشاه عنوان نموده­اند که درآمد اصلی خانوار از شغل اصلی سرپرست خانوار تأمین می­گردد. نتایج توصیفی متغیرهای بررسی شده به تفکیک شهرستان­های منطقه­ی اورامانات استان کرمانشاه در جدول 3 آورده شده است.

 

جدول 3- مشخصات توصیفی تعدادی از متغیرهای مستقل تحقیق به تفکیک دهستان­های مورد مطالعه

نام شهرستان

تعداد نمونه

سن

بُعد خانوار

درصد درآمد از شغل اصلی

شغل اصلی

سطح سواد

سطح کل اراضی

شغل دوم

جوانرود

28

05/46

6

5/75

کارگر

سیکل

34/1

خیر

روانسر

48

39/38

5

65

کشاورز

سیکل

74/4

خیر

پاوه

70

06/41

5

63/85

کارگر

دیپلم

21/2

خیر

ثلاث و باباجانی

47

73/41

5

78/76

کارگر

سیکل

86/1

خیر

مأخذ: یافته­های تحقیق

 

عملکرد مدیریت نوین روستایی (دهیاری­ها)

همان­گونه که در بخش روش تحقیق اشاره شد، برای ارزیابی عملکرد مدیریت نوین در توسعه پایدار روستاهای منطقه­ی مورد مطالعه، از فرمول شاخص عملکرد کل (TPI) استفاده شده است. یافته­ها نشان از آن دارد که میانگین عملکرد مدیریت نوین روستایی در مسیر توسعه­ی پایدار روستاهای مورد مطالعه 511/2 با انحراف معیار 263/1 می­باشد. با توجه به اینکه دامنه­ی عملکرد کل در این مطالعه بین 1 تا 5 تعیین شده بود، می­توان عنوان نمود که عملکرد مدیریت نوین روستاهای مورد مطالعه در مسیر پایداری روستاهای مورد نظر پایین­تر از متوسط می­باشد. همچنین، برای مشخص شدن وضعیت دقیق عملکرد مدیریت نوین روستایی در مسیر توسعه­ی پایدار روستاهای مورد مطالعه از آزمون t تک نمونه­ای استفاده گردید. بر اساس آزمون t تک نمونه­ای، عدد 3 به عنوان میانه نظری با میانگین سطح عملکرد مدیریت نوین در زمینه­ی توسعه­ی پایدار در مناطق روستایی مورد مطالعه مقایسه گردید. با توجه به نتایج جدول 5 مشاهده می­شود که t به دست آمده 162/5- بوده که علامت منفی نشان می­دهد میانگین متغیر مورد بررسی کوچک­تر از میانه­ی نظری یا نمره­ی ملاک می­باشد. به عبارتی بین سطح عملکرد مدیریت نوین در زمینه­ی توسعه­ی پایدار در مناطق روستایی اورامانات استان کرمانشاه با میانه­ی نظری آزمون اختلاف معنی­داری در سطح 95 درصد وجود دارد. بنابراین سطح عملکرد مدیریت نوین در زمینه­ی توسعه­ی پایدار در مناطق روستایی مورد مطالعه پایین­تر از حد متوسط ارزیابی می­شود. همچنین، همان­طور که مشاهده می­شود (جدول 4)، 1/51 درصد افراد مورد مطالعه سطح عملکرد مدیران نوین روستایی را در سطح پایین یا ضعیف ارزیابی نموده­اند. بنابراین به طور کلی می­توان نتیجه گرفت عملکرد این مدیران در مسیر توسعه پایدار روستاهای مورد مطالعه در سطح پایین­تر از متوسط می­باشد. به بیانی دیگر مدیران نوین روستایی (دهیاری­ها) در توسعه­ی پایدار روستاهای تحت پوشش خود نسبتاً ضعیف عمل نموده­اند.

 

جدول 4- درصد و میانگین سطح عملکرد مدیریت نوین مناطق روستایی اورامانات

سطح عملکرد

درصد

میانگین

انحراف معیار

بالا

3/25

424/4

434/0

متوسط

6/23

3

01/0

پایین

1/51

42/1

497/0

جمع کل

100

511/2

263/1

مأخذ: یافته­های تحقیق

 

جدول 5- نتایج آزمون t تک نمونه‌ای سطح عملکرد مدیریت نوین روستایی

سطح عملکرد

Test Value = 3

t

df

sig

Mean Difference

95% Confidence Interval of the Difference

Lower

Upper

162/5-

192

000/0

488/0-

675/0-

301/0-

مأخذ: یافته­های تحقیق

 

علاوه بر موارد گفته شده، در این مطالعه به بررسی ابعاد و جنبه­های مختلف فعالیت­های مدیریت نوین روستایی برای توسعه و پایداری روستاهای منطقه­ی اورامانات نظیر ابعاد اجتماعی، فرهنگی، زیست­محیطی، اقتصادی، کشاورزی و سیاسی پرداخته شده است. همان­طور که در جدول 6 مشاهده می­شود میزان و سطح عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف توسعه و پایداری روستاهای مورد مطالعه نشان داده شده است. برای بررسی اینکه بیشترین فعالیت مدیریت نوین روستایی در کدام بعد از وظایف خود برای توسعه و پایداری روستا بوده است، از ضریب تغییرات استفاده شد. نتایج جدول 6 نشان می­دهد حیطه­ی پایداری اجتماعی با میانگین 06/3 و انحراف معیار 07/1 بیشترین توجه را در دهیاری­های روستایی مناطق مورد مطالعه به خود اختصاص داده است. پس از این، حیطه­ی فرهنگی (با میانگین 02/2 و انحراف معیار 98/0) و کشاورزی (با میانگین 7/1 و انحراف معیار 96/0) در رتبه­ی بعدی قرار دارند. البته لازم به ذکر است که به طور کلی مدیریت نوین روستایی به جزء بعد اجتماعی، در ابعاد دیگر دارای عملکرد چشمگیری در مناطق روستایی مورد مطالعه نبوده­اند.

 

جدول 6- درصد سطح عملکرد مدیریت نوین روستایی در جنبه­های مختلف فعالیتی در مناطق روستایی اورامانات

شاخص­ها

سطح عملکرد

میانگین

انحراف معیار

ضریب تغییرات

بالا

متوسط

پایین

 

اجتماعی

2/29

9/39

9/30

06/3

07/1

349/0

فرهنگی

10

59/28

41/61

02/2

098

485/0

زیست­محیطی

4/30

23

6/46

67/2

31/2

865/0

اقتصادی

8/11

1/19

1/69

88/1

12/1

595/0

کشاورزی

9/3

5/18

5/77

7/1

96/0

564/0

سیاسی

5/27

1/19

4/53

51/2

32/1

525/0

مأخذ: یافته­های تحقیق

 

نتایج ارزیابی عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف در مناطق روستایی اورامانات، که با استفاده از 6 عامل اصلی بررسی شده است، و میانگین آن‌ها در جدول 7 نشان داده شده است. بر اساس آزمون t تک نمونه­ای، عدد 3 به عنوان میانه نظری با میانگین عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف در مناطق روستایی مورد مطالعه مقایسه گردید. با توجه به نتایج جدول 7 مشاهده می­شود که t به دست آمده تنها برای بعد اجتماعی (955/6 = t) مثبت و معنی­دار بوده که نشان دهنده­ی بالاتر بودن میانگین این عامل از میانه­ی نظری یا نمره­ی ملاک (عدد 3) است؛ لذا می­توان عنوان نمود که مدیران روستایی منطقه­ی اورامانات استان کرمانشاه دارای بیشترین فعالیت در بخش اجتماعی بوده­اند. همچنین، همان­طور که مشاهده می­شود مدیران نوین روستایی دارای عملکردی پایین­تر از حد متوسط در ابعاد مختلف دیگر می­باشند.

 

جدول 7- نتایج آزمون t تک نمونه‌ای عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف

عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف

Test Value = 3

Mean

t

df

sig

Mean Difference

95% Confidence Interval of the Difference

Lower

Upper

اجتماعی

06/3

955/6

192

000/0

06071/0

0645/0

1859/0

فرهنگی

02/2

605/9-

192

000/0

98429/0-

6197/0-

4089/0-

زیست­محیطی

67/2

256/3-

192

001/0

32022/0-

5143/0-

1261/0-

اقتصادی

88/1

243/13-

192

000/0

11798/1-

2846/1-

9514/0-

کشاورزی

76/1

030/18-

192

000/0

29775/1-

4398/1-

1557/01-

سیاسی

51/2

852/4-

192

000/0

48315/0-

6797/0-

2866/0-

مأخذ: یافته­های تحقیق

بررسی سطح عملکرد مدیریت نوین روستایی در ابعاد مختلف در بین شهرستان­های مورد مطالعه

برای بررسی تفاوت معنی­دار بین عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف در بین شهرستان­های منطقه­ی اورامانات از روند آماری تحلیل واریانس (F فیشر) و با کمک مدل خطی عمومی تک متغیره، استفاده گردید. بدین ترتیب برای همه شاخص­های عملکرد مدیران نوین روستایی آزمون تحلیل واریانس انجام شده تا مشخص شود که شهرستان­های مورد مطالعه در کدام یک از شاخص­های مورد نظر دارای تفاوت معنی­داری با یکدیگر می­باشند.

با توجه به نتایج به دست آمده در جدول تحلیل واریانس (جدول 8)، می­توان نتیجه گرفت عملکرد مدیران نوین روستایی در شهرستان­های مورد مطالعه واقع در منطقه­ی اورامانات در بُعد اقتصادی و کشاورزی دارای اختلاف معنی­دار می­باشد؛ لذا می­توان عنوان نمود که اختلاف سطح عملکرد این مدیران در این ابعاد احتمالاً بر حسب تصادف نیست. یعنی متغیر مستقل بر روی متغیرهای وابسته مورد مطالعه دارای اثری می­باشد. لذا، معلوم می­گردد که اثر کلی F برای عوامل مستقل گروه­بندی شده بین آزمودنی­های چهار شهرستان منطقه­ی اورامانات، با متغیر کشاورزی و اقتصادی معنی­دار است. به این معنی که حداقل میانگین یکی از شهرستان­های مورد مطالعه، متفاوت از دیگر شهرستان­ها می‌باشد؛ لذا با توجه به آن، فرضیه صفر (H0) تساوی میانگین عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف در بین شهرستان­های منطقه­ی اورامانات رد شده و فرضیه مخالف (H1) پذیرفته می­شود.

 

جدول 8- مقادیر محاسبه شده با استفاده از تحلیل واریانس برای شاخص­های عملکرد مدیران نوین روستایی

شاخص­های عملکرد

واریانس

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

sig

بُعد کشاورزی

بین گروهی

061/28

3

354/9

042/12

000/0

درون گروهی

158/135

189

777/0

مجموع

219/163

192

-

بُعد اقتصادی

بین گروهی

895/50

3

965/16

002/17

000/0

درون گروهی

627/173

189

988/0

مجموع

522/224

192

-

بُعد اجتماعی

بین گروهی

852/1

3

617/0

534/0

659/0

درون گروهی

047/201

189

155/1

مجموع

899/202

192

 

بُعد سیاسی

بین گروهی

715/2

3

905/0

508/0

677/0

درون گروهی

734/309

189

780/1

مجموع

449/312

192

-

بُعد زیست محیطی

بین گروهی

115/9

3

038/3

788/1

151/0

درون گروهی

632/295

189

699/1

مجموع

747/304

192

-

بعد فرهنگی

بین گروهی

307/6

3

102/2

688/1

171/0

درون گروهی

66/216

189

245/1

مجموع

97/222

192

-

عملکرد کلی

بین گروهی

001/1

3

334/0

178/0

911/0

درون گروهی

701/325

189

872/1

مجموع

702/326

192

-

مأخذ: یافته های تحقیق

 

پس از مشخص شدن تفاوت معنی­داری عملکرد مدیران نوین روستایی در بعضی از ابعاد در بین شهرستان­های مورد مطالعه و با توجه به اینکه استفاده از تحلیل واریانس نمی­توان مشخص نماید که این تفاوت­ها بین کدام یک از گروه­ها می­باشد. لذا، در این مطالعه برای مشخص شدن اختلافات سطح شهرستان­های مورد مطالعه از نظر عوامل عملکرد مدیران نوین روستایی در ابعاد مختلف معنی­دار شده، همان­طور که در جدول (9) مشاهده می­شود، از آزمون دانکن نیز استفاده شده است. نتایج آزمون دانکن نشان داد (جدول 9)، که به لحاظ عامل، «کشاورزی» شهرستان ثلاث و باباجانی با توجه به رتبه میانگین بالاتر از دیگر شهرستان­ها بوده و در گروه اول قرار می­گیرد. شهرستان روانسر با میانگین رتبه­ای64/1، به دست آمده از آزمون دانکن، در رتبه­ی آخر به لحاظ سطح عملکرد مدیران نوین روستایی در بعد کشاورزی قرار گرفته است. همچنین، از نظر عامل «اقتصادی»، شهرستان­های پاوه با میانگین رتبه­ای 69/2، ثلاث و باباجانی با میانگین رتبه­ای 58/2 دارای بالاترین میانگین رتبه­ای و در طبقه­ی اول و شهرستان­های روانسر و جوانرود با میانگین رتبه­ای مشخص شده در جدول 9 دارای میانگین رتبه­ای کمتری بوده و در طبقه­ی دوم به لحاظ بُعد اقتصادی قرا گرفته­اند.

 

جدول 9- طبقه­بندی شهرستان­های مورد مطالعه در گروه­های همگن بر اساس ابعاد معنی­داری در سطح عملکرد مدیران نوین روستایی

بُعد کشاورزی

معناداری طبقات در سطح آلفا 05/0

بُعد اقتصادی

معناداری طبقات در سطح آلفا 05/0

تعداد

1

2

3

تعداد

1

2

روانسر

48

64/1

 

 

روانسر

48

514/1

 

جوانرود

28

18/2

 

 

جوانرود

28

2

 

پاوه

70

 

76/2

 

ثلاث و باباجانی

47

 

58/2

ثلاث و باباجانی

47

 

 

5/3

پاوه

70

 

69/2

مأخذ: یافته­های تحقیق

عوامل تعیین کننده عملکرد مدیریت نوین روستایی در زمینه­ی توسعه و پایداری مناطق روستایی اورامانات

به منظور شناسایی سازه­های تبیین کننده­ی عملکرد از رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد. در این رگرسیون بر اساس بتای استاندارد به دست آمده، متغیرهای همفکری با شورای اسلامی، توان کافی مدیریت در حل مشکلات مردم، آگاهی از قواعد و قوانین، رضایت دهیار از شغل خود و مشورت با مردم به ترتیب متغیرهایی بودند که بیشترین سهم را در میزان تغییرات متغیر وابسته داشته­اند که این متغیرهای در مدل نهایی باقی مانده و بقیه متغیرهای منظور شده از معادله حذف شده­اند. به طور کلی متغیرهای منظور شده در تحلیل رگرسیونی 1/60 درصد تغییرات واریانس متغیر وابسته را تبیین می­کنند (جدول 10). همچنین، از آنجا که مقادیر بتا استاندارد شده است، می­توان از طریق آن در مورد اهمیت نسبی متغیرهای مستقل قضاوت کرد. به منظور برآورد معادله تخمین، با توجه به اطلاعات بدست آمده و معنی­دار بودن مدل نهایی رگرسیون چند متغیره در این مطالعه، با استفاده از معادل زیر می­توان سطح عملکرد مدیران نوین مناطق روستایی اورامانات را تخمین زد:

 

Y = 0.269 + 0.101x1 + 0.293x2 + 0.4x3 + 0.09x4 + 0.291x5

 

جدول 10- متغیرهای تأثیرگذار بر میزان عملکرد مدیریت نوین روستایی در مناطق مورد مطالعه

متغیر

B

Beta

t

Sig

مقدار ثابت

269/0

-

45/5

000/0

رضایت دهیار از شغل خود x1

053/0

101/0

78/2

006/0

توان کافی مدیریت در حل مشکلات مردم x2

153/0

293/0

447/7

000/0

همفکری با شورای اسلامی x3

18/0

4/0

035/11

000/0

مشورت با مردم x4

036/0

090/

607/2

010/0

آگاهی از قواعد و قوانین  x5

144/0

291/0

835/7

000/0

775/0 = R   601/0 = R2  411/265 = F   000/0 = sig

مأخذ: یافته­های تحقیق

 

بحث و نتیجه­گیری

نگرانی­های موجود در زمینه­ی تأثیرات نامطلوب ناشی از اجرای پروژه­های توسعه­ی روستایی، به چالش­هایی عمده در سطوح ملی و منطقه­ای دامن زده است و همین امر لزوم توجه فزاینده به جنبه­های پایداری پروژه­ها و برنامه­های توسعه روستایی را تبیین می­کند. در توسعه پایدار روستایی توجه به عوامل مختلفی از جمله عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، زیست­محیطی و در بخش کشاورزی دارای اهمیت زیادی می­باشد. در این میان مدیریت نوین روستایی (دهیاری) به عنوان یکی از تشکل­ها و ارگان­های کارآمد در فرایند توسعه­ی پایدار روستایی نقشی تعیین­کننده دارد. بر همین اساس در این مطالعه عملکرد مدیریت نوین روستایی مناطق روستایی اورامانات واقع در استان کرمانشاه مورد ارزیابی قرار گرفته است.

یافته­های مطالعه حاضر نشان داد که میانگین عملکرد کل مدیریت نوین روستایی در زمینه­ی توسعه روستایی و پایداری آن‌ها در روستاهای منطقه­ی مورد مطالعه برابر با 511/2 با انحراف معیار 263/1 است. همچنین، نتایج آزمون t تک نمونه­ای نشان داد که عملکرد کل مدیریت نوین روستایی در زمینه­ی توسعه روستایی و پایداری روستاهای منطقه­ی اورامانات استان کرمانشاه پایین­تر از حد متوسط می­باشد. بنابراین فرضیه اول پژوهش رد می­شود. نتایج دیگر این مطالعه نشان داد که بیشترین عملکرد مدیریت نوین روستایی در روستاهای مورد مطالعه در حوزه­ی اجتماعی و فرهنگی می­باشد. این یافته با نتایج عبداللهی و همکاران (1388) و اژدری­فرد و احمدوند (1390) که نشان داده­اند مشارکت شورای اسلامی در برنامه­های توسعه پایدار روستایی در حد مطلوبی بوده است همسو نمی­باشد. همچنین، یافته­ها نشان داد که کمترین فعالیت دهیاران در بخش زیست محیطی و اقتصادی بوده است؛ لذا می­توان پیشنهاد نمود در بخشداری­های منطقه و در شورای اسلامی روستاها کارگروه­های زیست محیطی تشکیل و به تدوین برنامه­هایی در این خصوص پرداخته شود تا مدیران نوین روستایی (دهیاران) با توانایی بیشتری به این موارد توجه نمایند. همچنین، همیاری خود افراد ساکن در روستاها در بخش زیست محیطی روستا نیز گامی مؤثر در حفظ محیط زیست روستا خواهد بود که برای این امر باید مسئولین و برنامه­ریزان برای جلب بیشتر همیاری روستاییان توجه بیشتری به این امر نمایند.

علاوه بر موارد ذکر شده، نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای همفکری با شورای اسلامی، توان کافی مدیریت در حل مشکلات مردم، آگاهی از قواعد و قوانین، رضایت دهیار از شغل خود و مشورت با مردم از مهم­ترین پیش­بینی کننده­های عملکرد مدیریت نوین روستایی در مسیر توسعه پایدار روستایی می­باشند. بنابراین با توجه به اینکه رضایت دهیاران از شغل خود عامل مؤثری در موقعیت دهیاران است فرضیه سوم پژوهش تأیید می­شود. لازم به ذکر است این یافته­ها با نتایج چوبچیان و همکاران (1386) همسو است. بنابراین، می­توان پیشنهاد نمود که به منظور بهبود در ابتدا وضعیت استخدامی دهیاران مشخص شود تا آن‌ها با جدیت بیشتری به امور و وظایف مربوطه بپردازند و برای آگاهی آن‌ها از قوانین و مقررات و وظایف خود پیشنهاد می­شود به صورت پیوسته کلاس­های آموزشی برای بالا رفتن سطح آگاهی آن‌ها از قوانین و مقررات موجود اجرا شود. همچنین، به منظور بهبود مشارکت مردم روستاهای مورد مطالعه در امور مربوط به آن‌ها، می­توان پیشنهاد نمود کلاس و یا کارگاه­های آموزشی و مربوط به توانمندسازی در روستاها برگزار گردد تا روستاییان توان هرچه بیشتر را مربوط به خود به دست آورند. از طرفی با برپایی این چنین کلاس­هایی می­توان شاهد ایجاد و افزایش همبستگی درونی روستایی بود.



[1] Clever

[2] Olum

[3] Whyte

[4] Sriram

[5] Figueroa

[6] Tatlidil

[7] Sayd

[8] Wenchang

[9] Beach

[10] Yaghi

[11] ANOVA

[12] Rashidpour et al

[13] Siwar et al

[14] Taylor

[15] Cirella & Tao

[16] Lowe et al

[17] Holand

[18] Tanguay et al

1-       ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، (1383)، توسعه روستای با تأکید بر ایران، انتشارات نی، تهران.
2-       اژدری­فرد، فاطمه و احمدوند، مصطفی، (1390)، واکاوی عملکرد شوراهای اسلامی در مسیر توسعه پایدار روستایی مطالعه موردی: شهرستان سمیرم، پژوهش­های روستایی، سال دوم، شماره سوم، صص: 77-100.
3-       افتخاری، عبدالرضا و سجاسی قیداری، حمدالله و عینالی، جمشید، (1386)، نگرشی نو به مدیریت روستایی با تأکید بر نهادهای تأثیرگذار، روستا و توسعه، سال 10، شماره 2، صص: 1 ـ 31.
4-       افراخته، حسن، (1388)، مدیریت روستایی با تاکید بر ایران، گنج هنر، تهران.
5-       افراخته، حسن، محمودپور، ریبوار، اسدی، میترا، (1390)، ارزیابی عملکرد دهیاری‌ها در زمینه اجتماعی-فرهنگی با استفاده از آزمون فریدمن و مدل سلسله مراتبی AHP مطالعه موردی دهستان دزلی در شهرستان سروآباد، مجموعه مقالات اولین همایش ملی جغرافیا و برنامه ریزی توسعه روستایی، ص 213 .
6-       اکبری، صادق و مجید عبدالهی، (1390)، مجموعه قوانین و مقررات ده و دهیاری با آخرین اصلاحات، قلمستان هنر، تهران.
7-       ایمانی جاجرمی، حسین و عبداللهی، مجید، (1388)، بررسی تحولات مدیریت روستایی در ایران از مشروطیت تا زمان حاضر، فصلنامه راهبرد، سال هجدهم، شماره 52، صص: 244ـ221.
8-       ایمانی جاجرمی، حسین، (1373)، بررسی جامعه­شناختی روند نوسازی در دوران رضاشاه (1320-1304)، پایان­نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران.
9-       آموزگار، یعقوب، (1391)، ارزیابی عملکرد مدیریت جدید روستایی در توسعه روستاها (مطالعه موردی: شهرستان قیر و کارزین)، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه اصفهان، دانشکده جغرافیا.
10-  بذرافشان، جواد و روانبخش، فاطمه، (1390)، بررسی نقش دهیاران در فرایند توسعه روستایی مطالعه موردی بخش میر جاوه شهرستان زاهدان، اولین کنفرانس بین‌المللی توسعه روستایی تجارب و آینده نگری در توسعه محلی، ص 89 .
11-  پوررجب میاندوآب، پیمان، (1389)، آسیب­شناسی کارآفرینی روستایی در ایران، ماهنامه دهیاری‌ها، شماره 30، صص 36-41.
12-  تشکر، زهرا، (1382)، ماهنامه دهیاری‌ها، 1382، شماره دوم، تیرماه، صص: 26-30 .
13-  تقدیسی، احمد، جمینی، داود، کماسی، حسین، (1391)، ارزیابیعملکرددهیاری‌هادرایجاداشتغال (نمونهموردی: بخشمرکزیشهرستانروانسر)، اولین کنفرانس بین‌المللی توسعه روستایی تجارب و آینده نگری در توسعه محلی، ص 93 .
14-  تودارو، مایکل، (1368)، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، سازمان برنامه و بودجه، تهران.
15-  چوبچیان، شهلا و کلانتری، خلیل و شعبانعلی فمی، حسین، (1386)، روستا و توسعه، سال 10، شماره 2، صص 88-108.
16-  دربان آستانه، علیرضا، (1384)، جایگاه مدیریت روستایی در برنامه چهارم، مجله دهیاری، شماره 15.
17-  دفتر آمار و اطلاعات معاونت برنامه­ریزی استانداری کرمانشاه، (1386)، نمای جمعیتی شهرستان روانسر، سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385.
18-  زیارتی نصرآبادی، اسماعیل، (1389)، دهیاری و اشتغال روستایی از منظر قوانین و مقررات، ماهنامه دهیاری­ها، سال ششم، شماره 30، صص 20 ـ 27.
19-  سالنامه آماری استان کرمانشاه سال 1388.
20-  سعیدی، پرویز، (1388)، نقش مدیریت نوین روستایی در کارآفرینی و ایجاد اشتغال روستاها، راهبرد یاس، شماره 16.
21-  طالب، مهدی، (1376)، مدیریت روستایی در ایران، چاپ دوم، دانشگاه تهران.
22-   عبدالهی، عیوض، چیذری، محمد، پزشکی­راد، غلامرضا و علیزاده، ندا، (1388)، تحلیل مشارکت شوراهای اسلامی در برنامه­های ترویجی پیرامون توسعه پایدار، روستا و توسعه، سال دوازدهم، شماره 3، صص 27-43.
23-  علینی، محسن، (1385)، بررسی زمینه­های تاریخی و چالش­های ساختاری مدیریت روستایی در ایران، تحول اداری، دوره دهم، شماره 50، ص  69.
24-  فراهانی، حسین و رستمخانی، احمد، (1390)، بررسی عملکرد دهیاری­های در توسعه روستایی مطالعه موردی دهستان کرسف شهرستان خدابنده، مجموعه مقالات اولین همایش ملی جغرافیا و برنامه­ریزی توسعه روستایی، ص 204 .
25-  فرشادفر، زهرا و اصغرپور، حسین، (1389)، بررسی مزیت نسبی اشتغال­زایی بخش­های عمده اقتصادی در استان کرمانشاه، دانش و فناوری، سال اول، شماره 2، صص: 60 ـ 75 .
26-  قدیری معصوم، مجتبی و آئیژ عزمی، (1389)، تحولات اشتغال روستایی و بررسی عوامل موثر بر آن، چشم انداز جغرافیایی، سال چهارم، شماره 10.
27-  قدیری معصوم، مجتبی و ریاحی، وحید، (1383)، بررسی محورها و چالش­های مدیریت روستایی در ایران، پژوهش­های جغرافیایی، شماره 50.
28-  کریمی، محمد، (1386)، ارزیابی عملکرد دهیاری‌ها در توسعه روستایی (مطالعه موردی: بخش کندوان شهرستان میانه)، پایان­نامه دوره کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس.
29-  لشنی پارسا، روح­الله، (1385)، ارزیابی اثر بخشی عملکرد دهیاری­های شهرستان بروجرد، پایان­نامه کارشناسی ارشد توسعه روستایی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
30-  لهسایی­زاده، عبدالعلی، (1388)، مدیریت روستایی در ایران معاصر، تعاون، سال بیستم، شماره 202 و 203.
31-  ماهنامه دهیاری‌ها، سال ششم، شماره 33، خرداد 1390.
32-  مهدوی، مسعود و نجفی­کانی، علی­اکبر، (1384)، دهیاری­ها تجربه­ای دیگر در مدیریت روستایی مطالعه موردی دهیاری­های استان آذربایجان غربی، پژوهش­های جغرافیایی، شماره 53، صص: 39-21.
33-  نعمتی، مرتضی و سید علی بدری، (1386)، ارزیابی نقش کارکردی نظام نوین مدیریت روستایی، مقایسه تطبیقی دهیاری­های فعال در روستاهای کوچک و بزرگ مورد گلستان، پژوهش­های جغرافیایی، شماره 59 .
34-  همدمی مقدم، یلدا، (1386)، ارزیابی عملکرد شوراهای اسلامی روستا در توسعه روستاییو عوامل موثر بر عملکرد آن(مطالعه موردی: دهستان آلاداغ بجنورد)، پایان­نامه دوره کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس.
35- Beach,dakes, personnel,(1985), The management of people at work, 5thed, new york: macmilan publishing company .
36- Cirella, G. T, & Tao, L, (2010), The index of sustainable functionality: an application for measuring sustainability, International Journal of Human and Social Sciences, Vol. 5, No. 5, pp 279-285 .
37- Cleavar Kevin,(1997), Rural development strategies, for poverty reduction and environmental production in sub- sahran Africa,the world Bank Washington DC.
38- Figueroa, Adolfo, (2006), Social exclusion and rural under development; Department of Economics Catholic, University of Peru, Lima.pp 1-12.
39- Holand. J, Burian.M and dixey, (2003), Tourism in poor rural areas, diversifying the product and expanding the benefits in Rural, paper no12.
40- Lowe , Philip. et , al, (1999), Participation in Rural Development, European Foundation, center For Rural Economy.
41- Olum,Yasin, (2004), MODERN MANAGEMENT THEORIES AND PRACTICES, Being a paper presented at the 15th East African Central Banking Course, held on 12 th July, at Kenya School of Monetary Studies, pp: 1-24 .
42- Pugliese Patrizia, (2001), Organic Farming and Sustainable Rural Development: A Multifaceted
43- Rashidpour Loghman, Farajallah Hosseini Seyed Jamal and Mirdamadi Seyed Mahdi, (2011), Local Community Based Management as a Good Governance Approach to Rural Poverty Reduction and Sustainable Development in Iran, American-Eurasian J. Agric. & Environ. Sci, 10 (2) : 174-179.
44- Sayd.Javad, (2000), Role of local communities and institutions in integrated rural development, Ministry Of Jahad For Tehran.
45- Siwar, C, Mahmudul Alam, M, Wahid Murad, M, Al-Amin, A. G, (2009), A Review of the Linkages between Climate Change, Agricultural Sustainability and Poverty in Malaysia, International Review of Business Research Papers, Vol. 5 No. 6, pp 309- 321.
46- Sriram, M.S, (2007), Rural management education in India: A retrospect, Indian Institute of Management Ahmedabad.
47- Tanguay, G. A, Rajaonson, J, Lefebvre, J. F, Lanoie, P, (2010), Measuring the sustainability of cities: An analysis of the use of local indicators, Journal of Ecological Indicators, Vol. 10, pp 407-418.
48- Tatlidil, F, F, Boz, I, Tatlidil, H, (2009), Farmers’ perception of sustainable agriculture and its determinants: A case study in Kahramanmaras province of Turkey, Environ. Dev. Sustain, Vol. 11, pp 1091-1106.
49- Taylor, j, (2002), Sustainable Development a Dubious Solution in Search of a Problem, Policy analysis, No. 449.
50- Wang Wenchang, (2008), Rural management, The Way Out for Tibetan Rural Areas, CHINA TIBETOLOGY Number 1,pp 1-94.
51- Whyte, w, (1980), The social life of small urban spaces, Washington, D.C :The conservation and Promising Convergence, Sociologia Ruralis, Vol 41, Number 1,PP: 112-130.
52- Yghi, Abdulfattah, (2008), Good Governance Practices by LocalAdministration in Jordan and USA, International Journal of Rural Management, 4(1&2) , pp: 47–65.