Document Type : Original Article
Authors
1 PH.D Student of Urban Geography(Urban planning), Mohaghegh Ardabili University
2 Assistant Professor at the Department of Range & Watershed Management, University of Mohaghegh Ardabili,
3 Assistant Professor of Geography, Urmia University
4 Master student in Geography and Urban Planing
Abstract
Keywords
مقدمه
چگونگی پدید آمدن استقرارگاههای نخستین بشر موضوع مهمی است که از دیدگاههای علوم مختلف میتوان پاسخهای متفاوتی به آن داد، زیرا ایجاد یا انحطاط این استقرارگاهها به انتخاب و دلخواه افراد نیست؛ بلکه به شرایط انسانی و طبیعی بیشماری وابسته است (مقصودی و همکاران، 1391: 110). کاوش در مکانهای باستانی فقط درباره آن محل به ما اطلاعات میدهد و برای شناخت متغیّرهای محیطی مانند منابع زیست محیطی و دگرگونیهای آب و هوایی و جغرافیایی و برقراری ارتباط منطقی بین آنها، بررسی روشمند از طریق مطالعات چند رشتهای لازم است (طاهری، 1388: 19). تردیدی نیست که عوامل طبیعی متنوع در ایجاد و پذیرش سکونتگاهها و توسعه فیزیکی و فضایی و ارتباطات به صورتهای گوناگون عمل میکنند که در مکانهای مختلف آثار مثبت آن بارز و اثرات منفی نیز سبب محدودیت گردیده است (زمردیان، 1390: 7). توانمندیهای محیطی (طبیعی و انسانی)، بستر الگوهای استقرار سکونتگاههای انسانی را در فضاهای جغرافیایی فراهم میآورد و ساختار فضایی هر مکان تجلّی کنش متقابل بین جامعه انسانی و محیط فیزیکی پیرامون آن است (Coats and et al, 1977: 253) . در هر حال، در مکانهای متفاوت عوامل طبیعی تراکم و تفرق را تبیین میکنند و وجود و حضور بعضی از آنها شرایط مناسب و تأثیرگذاری بعضی دیگر شرایط نامطلوب را از نظر چگونگی سیمای زیستی توجیه مینمایند و این تشخیص به لحاظ آن است که پدیدههای طبیعی تعیین کننده نظام استقرار و توزیع فضایی قابل مشاهده و بررسی هستند؛ اما عوامل محیط فرهنگی که مرتباً روند تحولی دارند به آسانی قابل شناخت نیستند. سکونتگاههای انسانی با موقعیت طبیعی کاملاً در ارتباط هستند. یعنی بر مبنای موقعیت طبیعی، چگونگی استقرار آنها تعیین میشود (سعیدی، 1389: 5). در گذر زمان ممکن است بعضی از عوامل طبیعی اهمیت خود را از دست بدهند و یا بعضی دیگر دارای اهمیت شوند، همچنین ممکن است ضروریات جدید باعث تغییرات و سازماندهی مجدد این عوامل گردد (Anabesani, 2011: 91). البته باید به این نکته نیز توجه کرد که هر کدام از عوامل طبیعی در بعد خاصی از سکونتگاههای انسانی مؤثر واقع میشوند؛ اما در کل چنین گفته میشود که «تمدن واقعی بشر در بخشهایی از نواحی جغرافیایی که دارای آب و هوای مساعد و خاک حاصلخیز بوده، ظاهر شده است. بر اساس نظریه هیدرولیک در پیدایش سکونتگاهها، آبیاری زمینهای قابل کشت، افزایش جمعیت و تراکم آن در نواحی مساعد طبیعی، عامل اصلی بوده است» (شکویی، 1389: 142). آنچه که با توجه به مطالب مذکور میتوان گفت، این است که «در شکلگیری نخستین سکونتگاهها، مستعدترین نقاط به منظور بهرهبرداری سهلتر از آب و زیر کشت بردن زمین مورد توجه بودهاند» (فشارکی، 1375: 23) و الگوی اسکان در سکونتگاههای انسانی بیش از هر چیز انعکاس ویژگیهای محیط طبیعی است که در قالب اشکال ناهمواری، آب و هوا، پوشش گیاهی، محیط زیست، نحوه دسترسی به منابع آب و خاک و نظایر اینها بر استقرارها مؤثر واقع شدهاند.
اثرات عوامل طبیعی در ساختارهای فضایی - مکانی در شناخت نحوه شکلگیری و سازمانبندی فضاهای جغرافیایی از اهمیت ویژهای برخوردار است، بنابراین تبیین شکل و نحوه استقرار و در مجموع علت وجودی مراکز باستانی نیازمند یک بررسی دقیق و همهجانبه است. در همین راستا، با توجه به اینکه استان آذربایجان غربی در محل تلاقی دو رشته کوه البرز (با امتداد غربی شرقی) و زاگرس (با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی) واقع شده، به طوری که حدود 65 درصد از مساحت کل استان را نواحی کوهستانی تشکیل داده و اغلب اراضی جلگهای و پست در اطراف دریاچه ارومیه، که از مراکز عمده فعالیت و سکونت انسان به شمار میآیند مشاهده میشوند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی توزیع و پراکندگی مکانی و فضایی مراکز باستانی استان آذربایجان غربی در ارتباط با عوامل طبیعی (ارتفاع، شیب، لندفرم، اقلیم، منابع آب، کاربری زمین و ...) میباشد.
روش تحقیق
با توجه به ماهیت کاربردی موضوع و مؤلفههای مورد بررسی روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بکار گرفته شد. در آغاز با مطالعات اسنادی به تبیین مسئله تحقیق پرداخته شد و بعد از بررسی سیستماتیک آذربایجان غربی، عوامل طبیعی که در شکل گیری و پراکنش فضایی مراکز باستانی تأثیر گذارند شناسایی شدند و مهمترین عوامل زیست محیطی مؤثر در این زمینه به بحث گذاشته شد. برای رسیدن به اهداف مورد نظر ابتدا دادهها و اطلاعات مورد نیاز از سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی تهیه و بررسی و سپس پایگاه دادهای لازم برای تحقیق تشکیل گردید، در ادامه با ترکیب اطلاعات جمعآوری شده با تحلیلهای فضایی در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی (ArcGIS 10.1)، مدل موران، وضعیت توزیع نقاط باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به عوامل طبیعی مطالعه شد. با توجه به موارد مذکور، تعداد 1408 مکان باستانی که از دوره نو سنگی تا دورههای متأخر اسلامی در استان شناسایی شده بود. به صورت نقطه ای وارد نرم افزار ArcGIS 10.1 شده و بانک اطلاعاتی مراکز باستانی استان آذربایجان غربی تهیه گردید. تاریخ گذاری محوطهها بر اساس گونه شناسی و مطالعات مقایسهای مواد گردآوری شده سطحی انجام شده است (ویت و همکاران، 1382) سپس نحوه توزیع مراکز باستانی نسبت به عوامل طبیعی شامل، ارتفاع، شیب، کاربری اراضی، آب و هوا فاصله از رودخانه، و ... بررسی گردید. همچنین برای مطالعه کارآمدتر تمام محوطهها، بر اساس ویژگیهای طبیعی با استفاده از شاخص خود همبستگی فضایی موران و الگوی پراکندگی مراکز باستانی بر اساس دورههای تاریخی مورد بررسی قرار گرفت.
مراکز باستانی گردآوری شده در قالب چهار گروه کلی پیش از تاریخی، آغاز تاریخی (عصر آهن)، تاریخی و اسلامی طبقهبندی گردید. از مجموع 1408 نقطه باستانی 117 نقطه (3/8 درصد) مربوط دارای آثار شاخص دورههای پیش از تاریخ در استان آذربایجان غربی میباشد. حدود 308 نقطه (9/21 درصد) آثار شاخص دوره آغاز تاریخی (عصر آهن) را در خود دارند. در این میان 365 نقطه (9/25 درصد) معرف فرهنگ دورههای هخامنشی و اشکانی و ساسانی هستند. در نهایت در 618 نقطه (9/43 درصد) نیز آثار دورههای اسلامی مشاهده شده است، که برخی از آنها به صورت تک دورهاند، و عمدتاً بناها و آثار معماری این دوران را معرفی میکنند. هر کدام از این دورهها با عنوان عمومی پیش از تاریخ، آغاز تاریخی (عصر آهن)، تاریخی یا اسلامی و یا با ذکر هزاره مشخص شدهاند. شکل شماره 1 توزیع فضایی مراکز باستانی در دورههای مختلف در سطح شهرستانهای استان را نشان میدهد.
شاخص (Moran's I):در طبقهبندی الگوهای فضایی خواه خوشهای، پراکنده و تصادفی، میتوان بر چگونگی نظم و ترتیب قرارگیری واحدهای ناحیهای متمرکز شد. میتوان مشابهت و عدم مشابهت هر جفت از واحدهای ناحیهای مجاور را اندازه گرفت. وقتی که این مشابهت و عدم مشابهتها برای الگوهای فضایی تعیین شود، خود همبستگی فضایی شکل میگیرد (Jay, 2000: 5). در حقیقت خود همبستگی فضایی اندازهگیری ارتباطات فضایی بین موقعیت عوارض و ارزش اختصاص داده شده به هر عارضه است و به این مفهوم است که ارزش صفتهای مطالعه شده، خود همبسته هستند و همبستگی آنها قابل استناد به نظم جغرافیایی پدیدهها است. آماره موران یکی از بهترین شاخصها برای تشخیص خوشهبندی است. این آماره تشخیص میدهد که آیا نواحی مجاور به طور کلی دارای ارزشهای مشابه میباشند یا خیر. ارزش موران بین 1 و 1- متغیّر است (Lee et al, 2001: 31) ارزش نزدیک به 1 نشان میدهد که به طور کلی نواحی دارای ارزشهای مشابه (بالا یا پایین)، دارای الگویی خوشهای هستند و ارزش نزدیک به 1- نشان میدهد که به طور کلی نواحی دارای ارزشهای غیرمشابه در کنار یکدیگر قرار دارند و ارزش صفر نیز نشان دهنده الگویی تصادفی است (سیف الدینی و منصوریان، 1390: 58). شاخص موران مطابق رابطه ذیل تعریف میشود:
که در آن n تعداد نمونهها، مقدار متغیّر در ناحیه i، مقدار متغیّر در ناحیه j، میانگین متغیّر در کلیه نواحی و وزن بکار رفته برای مقایسه دو ناحیه iو j است.
محدوده مورد مطالعه
انسانهای اولیه فاقد مسکن دائمی بودند و سردی هوا آنها را به غارهای طبیعی و پناهگاههای سنگی میکشاند. بر اساس کاوشهای باستانشناسی که توسط پروفسور کارلتون استنلی کون در غرب دریاچه ارومیه در غار تمتمه ارومیه انجام گرفت، مستنداتی در خصوص سکونت انسانهای نخستین در این استان بدست آمد. دیگر شواهد باستانشناسی از شکلگیری استقرارها و روستاهای اولیه در نقاط مختلف آذربایجان غربی مانند تپهحسنلو، تپه حاجی فیروز، تپه جلبر و ... نشان از قدمت دیرینه سکونت انسان و شکلگیری فرهنگ و تمدن در این استان دارد.
گستره آذربایجان غربی بخشهایی از حوزههای آبریز دریاچه ارومیه، ارس و زاب کوچک را در برمیگیرد و بر اساس تقسیمات کالبدی کشور همراه با استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل منطقه کالبدی شمال غرب کشور را تشکیل میدهد. حد غربی استان منطبق بر سلسله ارتفاعات مرزی ایران و ترکیه است و حد شرقی آن به دریاچه ارومیه و حد شمالی آن به رودخانه ارس محدود میشود. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری[1]، استان آذربایجان غربی به 17 شهرستان تقسیم شده است و دریاچه ارومیه که در شرق استان و در امتداد شمال به جنوب قرار گرفته دو قسمت غربی و شرقی آذربایجان را از هم جدا میکند.
شکل 1: توزیع فضایی مراکز باستانی در استان آذربایجان غربی (منبع: نگارندگان)
مبانی نظری
بررسیها نشان میدهد که، عوارض و پدیدههای طبیعی در مکان گزینی، پراکنش، حوزه نفوذ، توسعه فیزیکی، ارتباطات و ظاهر سکونتگاههای انسانی تأثیر زیادی دارند (سلطانی و علی قلیزاده، 1380: 98). در چگونگی پراکندگی مراکز باستانی از نظر مکانی ـ فضایی مجموعهای از عوامل طبیعی و فرهنگی (انسانی) به صورت انتزاعی و مشترک مؤثرند و به آن هویت خاصی میبخشند و تغییر هر یک از این عوامل میتواند اهمیت و نقش هر موقعیت را دگرگون کند (رحمانی، 1383: 142).
در کنگره امریکا پس از تصویب قانون سیاست ملی محیطی در سال 1969، نیاز به "ارزیابی تأثیرات محیطی" قبل از ایجاد توسعه، در این کشور و سایر کشورها به طور گستردهای مورد قبول قرار گرفت، و این ارزیابیها عموماً به دخالت و مشارکت ژئومورفولوژیک نیاز داشتند. در نهایت تعداد و تنوع مشارکتهای ژئومورفولوژیک در مدیریت محیط اخیراً افزایش یافته است (آریو. کوک و همکاران، 1377). رقومی کردن نقشههای باستان شناختی هانس کامرمنس در دانشگاه لیدن در دهه 1970 میلادی را میتوان شروعی در استفاده از سیستمهای جغرافیایی در باستانشناسی دانست (Dunnell,1992: 21 – 41). در پروژه تیزای علیا، اطلاعات جمعآوری شده از دره رودخانهای در مجارستان همزمان با کارهای میدانی آن به رهبری جان چاپمن، به وسیله مارک گلینگر پردازش و تحلیل شد (Allen, 1990: 152). گافنی و استان سیک با استفاده از رویکرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در تحلیلهای محلی به بررسی جزیره هاور پرداختند و به همین ترتیب کارهای مشابه دیگری به وسیله گی لینگ، ویتلی، براندون، وست کات، دالن و دیگران در سرتاسر جهان انجام گرفت (Wheatley, 2002: 43)
این وضعیت در ایران نیز کمابیش بدین منوال بوده است در سالهای اخیر باستانشناسان تلاش کردهاند تا با نگاهی ویژه به داده های علوم میانرشتهای، موضوع برهمکنش میان انسان و محیط زیست را روشن کنند. این مطالعات در دشتهای تهران، قزوین و کاشان از حدود یک دهه پیش آغاز شده است. اشمیت و همکاران با مطالعات زمین باستانشناسی به بررسی نقش مخروط افکنهها در شکلگیری استقرارگاههای دشت قزوین پرداختهاند. در این پژوهش مخاطرات طبیعی تأثیرگذار بر زندگی بشر نخستین مانند تغییر اقلیم، زمین لرزه، فعالیتهای گسلها و سیل در شکلگیری سه استقرارگاه پیش از تاریخ دشت قزوین بررسی شده و برای رسیدن به نتایج بهتر، از اطلاعات دریاچه ایدر شمال غرب ایران استفاده شده که شرایط خشک در هولوسن بالایی و اقلیم کمی مرطوبتر در هولوسن وسطی را نشان میدهد (Schmiidt and et al, 2011). همچنین، پژوهشهای صورت گرفته در دانشگاه تهران و دانشگاه برادفورد انگلستان نشان میدهد که توسعه و پراکندگی فرهنگهای نو سنگی در دشت تهران و تأثیرگذاری عوامل طبیعی مانند آب و هوا، رسوبات مخروطه افکنهای و زمینشناسی که از عوامل اصلی گسترش این فرهنگهاست، معمولاً نادیده گرفته میشود (Gillmore and et al, 2011: 285). در مثال دیگر با بهکارگیری روش آنالیز گردهها و تاریخ گذاری رادیو کربن و لومینسانس[2] نوری در تپه پردیس تأثیر رسوبگذاری رودخانهها و کانالها در اسکان بشر نخستین در این تپه بررسی و نتایج آن شناسایی 123 محوطه باستانی را در پی داشت (فاضلی و همکاران: 1383: 197(. این در حالی است که گیلمور و همکاران (2007) در تپه پردیس به بررسی محیط ناپایدار مخروطه افکنهای ورامین در توسعه تمدن در این تپه از شکل ساده تا پیچیده آن پرداختهاند. آنها ضمن تأکید بر دارا بودن منابع موجود در مخروطه افکنهها، بیان کردهاند که این گونه محیطها از لحاظ طبیعی محیط ناپایداری را به وجود میآورند (Schmiidt and et al, 2007: 22). آنها همچنین با مطالعه قبرستانی که متعلق به دوران مس- سنگی است، به وجود یک استقرارگاه دائمی در هزاره سوم پیش از میلاد پی بردند. این تپه احتمالاً به علت تغییرات محیطی متروک و در حال حاضر توسط رسوبات مدفون شده است. از تلاشهای دیگر در این زمینه میتوان به مطالعات توفیقیان (1377) اشاره کرد که در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود در تجزیه و تحلیل دادههای باستان شناسی تپه باستانی شوش از سیستم اطلاعات جغرافیای بهره گرفت. قوی بازو (1379) و همچنین بهبودی (1380) پایاننامه دیگری را در این راستا به انجام رساندهاند. محمدی فر (1384) نیز طی بررسیهای باستانشناسی دوره اشکانی در منطقهی زاگرس مرکزی از سیستم اطلاعات جغرافیای GIS استفاده نموده است. در پژوهشی دیگر کریمی و فرج زاده (1383) رابطه بین موقعیت مکانهای باستانی با عوامل طبیعی را در منطقه میاناب شوشتر (جنوب غربی ایران) با کاربر سنجش از دور و GIS برسی کردهاند نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که با افزایش ارتفاع، تعداد مکانهای باستانی بیشتر میشود و با دور شدن از رودخانهها و مزارع تعداد مکانهای باستانی با یک روند نسبتاً منظم کاهش پیدا میکند. در این رابطه موسوی کوهپر (1390) عوامل زیست محیطی و نقش آنها را در شکلدهی فضای زیستگاههای انسانی در دورههای باستانی مختلف استان مازندران مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.
یافتههای پژوهش
خصوصیات توپوگرافی و انتشار آثار باستانی
این بخش از مطالعات طبیعی استان آذربایجان غربی بر پایه نقشه های توپوگرافی 1:50000 سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح و نقشه DTM استخراج شده از آن تدوین شده است و در تهیه نقشههای ارتفاع، شیب، و جهات شیب و شکل زمین طبقهبندی و مورد تحلیل قرار گرفته است.
ارتفاع: محدوده مورد مطالعه در شرایط جغرافیایی معتدل کوهستانی تا نیمهخشک قرار گرفته و ارتفاع آن بین 620 متر در محل خروج رود زاب از ایران تا 3622 متر در شهرستان خوی متغیر است. رشتهکوههای استان به صورت طویل و مرتفع در جهت شمالی – جنوبی و جنوب شرقی امتداد یافتهاند و دریاچه ارومیه در شرق آن مشخص میباشد و درباره توزیع مراکز باستانی، 5/37 درصد از آنها در ارتفاع 1400 – 1000 متر یعنی در نواحی دشتی قرار گرفتهاند. ارتفاع 1800- 1400 متر با 2/35 درصد در مرتبه بعدی قرار دارد و این در حالی است که کمترین تعداد این مراکز در ارتفاع 2600 تا 3000 با 07/0 درصد قرار دارد همانگونه که با مقایسه مقادیر درصد مساحت و درصد نقاط مشخص میشود، بیشتر محوطههای باستانی استان گرایش به ارتفاعات پایینتر دارند (جدول شماره 1 و نقشه شماره 2)[3] .
جدول 1: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به آب و هوا و درصد و مساحت آنها
طبقات ارتفاعی |
نقاط باستانی |
|||
فاصله طبقات(متر) |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
کمتر از 1000 |
24/1834 |
88/4 |
24 |
70/1 |
1000 تا 1400 |
75/8898 |
66/23 |
528 |
50/37 |
1400 تا 1800 |
919/11693 |
09/31 |
496 |
23/35 |
1800 تا 2200 |
68/8333 |
16/22 |
322 |
87/22 |
200 تا 2600 |
3/4965 |
20/13 |
37 |
63/2 |
2600 تا 3000 |
76/1729 |
60/4 |
1 |
07/0 |
جمع کل |
37608 |
59/99 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شیب: پهنه سرزمین منطقه آذربایجان از لحاظ توپوگرافی به صورت یک فلات نسبتاً مرتفعی است که به وسیله حوزه فرو نشینی چاله ارومیه به دو بخش نامساوی شرقی و غربی تقسیم میشود. استان آذربایجان غربی از نظر شرایط طبیعی به نحو محسوسی از نحوه قرار گرفتن رشته کوههای مرزی ایران و ترکیه تأثیر پذیرفته است، این رشته کوهها با توجه به روند شمالی - جنوبی خود به شیوههای مختلف بر شرایط جغرافیایی و طبیعی استان تأثیرگذار بوده است، بررسی توزیع مراکز باستانی نشان میدهد که بیشترین مراکز باستانی استان در شیبهای کم قرار گرفتهاند، به طوری که بیش از 46 درصد در شیب کمتر از 5 درصد قرار دارند. در شیب 15 – 12 درصد کمترین مقدار مراکز باستانی قرار گرفتهاند. شیب 30 - 15 درصد با بیشترین مقدار مساحت 9/25 درصد از این مراکز را در برگرفته است. توزیع مراکز باستانی در طبقات مختلف شیب در جدول زیر و نقشه شماره 2 نشان داده شده است.
جدول 2: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت طبقات شیب و درصد و مساحت آنها
شیب |
نقاط باستانی |
|||
طبقات شیب (%) |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
0 تا 2 |
32/5830 |
50/15 |
373 |
49/26 |
2 تا 5 |
44/4134 |
99/10 |
285 |
24/20 |
5 تا 8 |
16/1859 |
94/4 |
97 |
89/6 |
8 تا 12 |
3472 |
23/9 |
168 |
93/11 |
12 تا 15 |
34/770 |
05/2 |
36 |
56/2 |
15 تا 30 |
4/14580 |
77/38 |
365 |
92/25 |
30 تا 65 |
8/6842 |
20/18 |
84 |
97/5 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شکل 2: توزیع فضایی مراکز باستانی در استان آذربایجان غربینسبت به ارتفاع و شیب (منبع: نگارندگان)
جهات جغرافیای (جهت دامنه): اولین اثر این عامل در اقلیم و حرکات دامنهای متأثر از آن میباشد. تأثیر دیگر جهات جغرافیای در میزان دریافت نور خورشید و به وجود آمدن همرفت دامنهای است که میتواند تأثیر وافری بر محیط اکولوژیکی و مراکز باستانی داشته باشد. با توجه به جدول شماره 3 مشاهده میشود که بیشترین مساحت محدوده مورد مطالعه را شیبهایی با جهات جنوب شرقی، جنوبی و شرقی به ترتیب با 19، 3/18 و 5/17 درصد از مساحت استان را شامل میشود. دلیل گسترش این سه جهت دامنه در سطح استان به دلیل وجود ارتفاعات مرزی در غرب استان و جریان رودخانهها به سمت دریاچه ارومیه در شرق میباشد که در کوهپایههای مشرف به چاله ارومیه شروع به رسوبگذاری کردهاند. این امر در توزیع فضایی مراکز باستانی نیز کاملاً موثر بوده است به طوری که بیشترین تعداد مراکز باستانی در جهت نامبرده قرار دارند شکل شماره 3 توزیع مراکز باستانی را بر اساس جهات مختلف شیب نشان میدهد.
جدول 3: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به جهات جغرافیایی و درصد و مساحت آنها
شیب |
نقاط باستانی |
|||
جهات شیب |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
شمال |
65/586 |
6/1 |
37 |
6/2 |
شمال شرقی |
1/3805 |
1/10 |
201 |
3/14 |
شرق |
6600 |
5/17 |
310 |
22 |
جنوب شرقی |
7154 |
19 |
243 |
3/17 |
جنوب |
4/6895 |
3/18 |
220 |
6/15 |
جنوب غربی |
8/5621 |
9/14 |
178 |
6/12 |
غرب |
8/3743 |
10 |
100 |
1/7 |
شمال غرب |
5/1317 |
5/3 |
36 |
6/2 |
اراضی مسطح |
2035 |
4/5 |
83 |
9/5 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شکل زمین(Landforms): لندفرم به کلیه اشکال و فرمهای هم جنسی اطلاق میگردد که به طور ژنتیکی و منحصربهفرد تحت تأثیر فرایندهای تراکمی و یا فرسایشی عوامل جغرافیای ایجاد میگردند. بررسی شکل زمین در استان آذربایجان غربی نشان میدهد که بیشترین مساحت استان به وسیله مناطق کوهستانی (71 درصد) اشغال شده است این در حالی است که 3/46 از مراکز باستانی در این واحد لندفرمی قرار گرفته و بقیه مراکز در دشت قرار گرفته است. توزیع مراکز باستانی نسبت به شکل زمین در جدول شماره 4 و شکل شماره 3 نشان داده شده است.
جدول 4: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به شکل زمین و درصد و مساحت آنها
لند فرم |
نقاط باستانی |
|||
شکل زمین |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
دشتی |
10208 |
14/27 |
755 |
62/53 |
کوهستانی |
9/26724 |
06/71 |
653 |
38/46 |
واحدهای گلی |
25/675 |
8/1 |
- |
- |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شکل 3: توزیع فضایی مراکز باستانی در استان آذربایجان غربینسبت به جهات جغرافیای و شکل زمین (منبع: نگارندگان)
خصوصیات منابع آبی، کاربری اراضی و انتشار آثار باستانی
فاصله از رودخانه: دادههای حاصل از بررسیها و کاوشهای باستان شناختی حاکی از آن است که هسته اولیه جوامع کهن در نزدیکی به منابع ابی شکل گرفتهاند (ولی پور، 1387: 56) آب از اساسیترین نیازهای انسان در طول زندگی است و دسترسی به منابع آب یکی از مهمترین عوامل موثر در شکلگیری سکونتگاهها در تمام دورههای گذشته و حال به شمار میرود. وضعیت عمومی منطقه از نظر دسترسی به منابع آب تقریباً مناسب است، زیرا در استان آذربایجان غربی رودهایی مثل زرینهرود، سیمینهرود، شهرچای، نازلوچای و ... عبور میکند. در این رابطه 4 درصد از مراکزی باستانی استان در فاصله 100 متری از رودخانه استان قرار گرفتهاند که به دلیلی عوامل منفی همچون اثرات رطوبتی، سیلگیری و ... از موقعیت چندان مناسبی برخوردار نیستند. بیشترین تعداد مراکز باستانی با 8/27 درصد در محدود 100 تا 1000 متری از رودخانهها قرار گرفتهاند به طور کلی میتوان گفت مراکز باستانی استان به فواصل بسیار نزدیک به رودخانهها گرایش جدی دارند (شکل شماره 4)
جدول 5: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به رودخانهها و درصد و مساحت آنها
هیدروگرافی |
نقاط باستانی |
|||
فاصله از رودخانه(متر) |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
کمتر از 100 |
27/614 |
6/1 |
56 |
4 |
1000 - 100 |
2/5223 |
9/13 |
391 |
8/27 |
2000 – 1000 |
1/5210 |
9/13 |
231 |
4/16 |
3000 - 2000 |
4609 |
3/12 |
174 |
4/14 |
4000 – 3000 |
8/4089 |
9/10 |
156 |
1/11 |
5000 – 4000 |
4/3583 |
5/9 |
80 |
7/5 |
6000 – 5000 |
1/3038 |
1/8 |
92 |
5/6 |
7000 - 6000 |
4/2471 |
6/6 |
61 |
3/4 |
8000 – 70000 |
8/1912 |
1/5 |
36 |
6/2 |
9000 – 8000 |
1470 |
9/3 |
31 |
2/2 |
1000 - 9000 |
4/1167 |
1/3 |
29 |
1/2 |
بیش از 1000 |
5/4218 |
2/11 |
71 |
5 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
کاربری اراضی: مطالعه نحوه پراکنش مراکز باستانی نسبت به کاربری اراضی به این دلیل درخور توجه است که به احتمال زیاد منطقهای که امروزه کاربری مراتع یا زمینهای کشاورزی است، در گذشتههای دور نیز دارای زمینهای مناسب جهت کشت و کار و استفاده از مراتع برای اقوام کوچ رو بوده است به طوری که بیشترین تعداد مراکز (بیش از 50 درصد) بر روی زمینهای زراعی قرار گرفتهاند. بنابراین استدلال میشود که زمینهای زراعی شرایط خوبی از نظر کشاورزی دارند و موقعیت مناسبی را برای مکان گزینی در اختیار انسانها گذاشتهاند. زیرا انسانها در گذشته به مکانهایی وابسته بودن که در کنار زمینهای کافی برای کشت و زرع، امکان شکار و یا گردآوری غذا را نیز داشته باشد (سید سجادی، 1384: 122). بعد از زمینهای زراعی، مراتع در شکلهای مختلف بیشترین تعداد مراکز را به خود اختصاص دادهاند این شرایط بیشتر در قسمتهای شمالی و غربی (کوهستانی) جایی که برای زندگی کوچنشینی مناسب است صدق میکند.
جدول 6: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به کاربری اراضی و درصد و مساحت آنها
کاربری اراضی |
نقاط باستانی |
|||
نوع کاربری |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
اراضی شهری ساخته شده |
3/44 |
12/0 |
36 |
56/2 |
زراعت آبی بدون محدودیت |
1191 |
17/3 |
47 |
34/3 |
زراعت آبی با محدودیت شوری |
3/657 |
8/1 |
27 |
92/1 |
اراضی زراعی آبی مخلوط زراعت و باغ |
73/2934 |
8/7 |
329 |
37/23 |
اراضی زراعی دیم |
6/7526 |
01/20 |
343 |
36/24 |
مخلوط کاربری مرتع و دیم |
3/4982 |
25/13 |
196 |
92/13 |
تاکستان (مثمر و غیر مثمر) مجتمعهای درختی |
2/956 |
54/2 |
48 |
41/3 |
پوشش نسبی نیمه متراکم (مراتع خوب) |
9/2993 |
96/7 |
38 |
7/2 |
پوشش نسبی نیمه متراکم (مراتع متوسط) |
27/8984 |
89/23 |
149 |
58/10 |
پوشش نسبی کم تا نیمه متراکم (مراتع ضعیف) |
5/4919 |
08/13 |
126 |
95/8 |
پوشش نسبی متراکم (جنگل و بیشه انبوه) |
337 |
9/0 |
11 |
78/0 |
پوشش نسبی نیمه متراکم (جنگل و بیشه نیمه انبوه) |
9/546 |
45/1 |
16 |
14/1 |
اراضی مرطوب و یا شور |
547 |
45/1 |
23 |
63/1 |
اراضی به شدت فرسوده |
5 |
01/0 |
0 |
0 |
مخلوط اراضی به شدت فرسوده و نامرغوب و ضعیف |
964 |
56/2 |
19 |
35/1 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شکل 4: توزیع فضایی مراکز باستانی در استان آذربایجان غربینسبت به کاربری اراضی و فاصله از رودخانه (منبع: نگارندگان)
خصوصیات اقلیمی و انتشار آثار باستانی
امروزه تأثیر شرایط اقلیمی بر روی شرایط زندگی، آسایش و اعمال رفتار انسان در قالب یکی از شاخصهای علمی با عنوان زیست اقلیم انسانی بررسی میشود (براتیان و رضایی، 1392: 102).در این بخش عناصر اقلیمی مختلفی از قبیل شاخصهای دما، بارش، تبخیر و تیپ اقلیمی استان مورد مطالعه قرار گرفته است. به همین جهت تمام ایستگاههای (34 ایستگاه) سازمان هواشناسی (سینوپتیک و کلیماتولوژی) و همچنین آمار مربوط به سازمان وزارت نیرو انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند.
آب و هوا: در جمعبندی کلی از نظر موقعیت قرارگیری مراکز باستانی به نوع اقلیم، بیشتر مراکز با 82/30 درصد در شرایط آب و هوایی نیمه مرطوب قرار گرفتهاند و شرایط آب و هوایی مرطوب با 71/25 درصد در رده بعدی قرار دارد در واقع میتوان گفت که بیش از 50 درصد از مراکز باستانی استان در اقلیم مرطوب و نیمه مرطوب قرار دارد از این رو تأثیر زیادی بر توزیع محوطههای باستانی استان داشته است. اقلیم خیلی مرطوب نوع ب با 7/0 درصد کمترین مقدار از مراکز باستانی را در برگرفته است بررسی درصد مساحت هر یک از آب و هواهای موجود[4] در استان با درصد محوطههای باستانی واقع در آنها، نشانگر تناسب نسبی بین آنهاست. توزیع مراکز باستانی در شرایط اقلیمی متفاوت در جدول شماره 7 و نیز در شکل شماره 5 نشان داده شده است.
جدول 7: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به آب و هوا و درصد و مساحت آنها
اقلیم |
نقاط باستانی |
|||
پهنه اقلیمی |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
خیلی مرطوب نوع الف |
4821 |
82/12 |
254 |
04/18 |
خیلی مرطوب نوع ب |
32/296 |
79/0 |
11 |
78/0 |
مرطوب |
5/9874 |
26/26 |
362 |
71/25 |
نیمه مرطوب |
3/9005 |
95/23 |
434 |
82/30 |
مدیترانه ای |
2/10990 |
22/29 |
247 |
54/17 |
نیمه خشک |
2620 |
97/6 |
100 |
10/7 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
دما:تغییرات دمای هوا یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر زندگی موجودات زنده، اعم از انسان و گیاه و حیوان و حتی ناهمواریها و آبهای کره زمین است. مطالعه و بررسی دما در مطالعات مختلف از جمله توسعه کشاورزی، زیستگاههای انسانی و طبیعی، توسعه صنعت گردشگری و بسیاری از جنبههای دیگر زندگی تأثیرگذار است. جدول شماره 8 درصد مراکز باستانی در هر طبقه دمایی و شکل شماره 5 توزیع فضایی آنها را در سطح شهرستانهای استان در طبقات دمایی مختلف نشان میدهد. بیشترین مراکز باستانی با 3/45 درصد در طبقه دمایی 5/12 -10 درجه قرار دارند و طبقه دمایی 10 – 5/7 با 5/36 درصد در رده بعدی قرار دارد این دو طبقه دمایی بیشترین مساحت استان را نیز به خود اختصاص دادهاند. در طبقه دمایی 2 – 0 درجه هیچ محوطه باستانی قرار ندارد
جدول 8: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به میزان دما و درصد و مساحت آنها
دما |
نقاط باستانی |
|||
میزان دما(سانتیگراد) |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
5/2 – 0 |
1/167 |
44/0 |
0 |
0 |
5 – 5/2 |
6/2918 |
76/7 |
19 |
35/1 |
5/7 – 5 |
5/6868 |
26/18 |
182 |
93/12 |
10 – 5/7 |
9/13183 |
06/35 |
515 |
58/36 |
5/12 - 10 |
1/12524 |
3/33 |
638 |
31/45 |
5/12 + |
1940 |
16/5 |
54 |
84/3 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شکل 5: توزیع فضایی مراکز باستانی در استان آذربایجان غربینسبت به سطوح اقلیم و دما (منبع: نگارندگان)
بارش: یکی از مهمترین مؤلفههایی که از روند تغییرات دمایی تأثیر میپذیرد، بارش است (روشن و نجفی، 1390: 2). بارش عاملی تعیین کننده در توزیع مراکز باستانی محسوب میشود، به ویژه برای جوامعی که اغلب با کشاورزی و دامداری سروکار داشتهاند. این عامل نقش مهمی در تعیین پتانسیل محیطی برای رویش گیاهان دارد. همچنین این عامل به طور غیرمستقیم در دسترسی به منابع آب نیز تأثیر میگذارد. استان آذربایجان غربی از نظر بارش در تیپ شبه مدیترانهای قرار گرفته است. متوسط مجموع بارندگی سالانه محاسبه شده از ایستگاههای مورد مطالعه 7/394 میلی متر در سال است که مقدار بارندگی در مناطق شمالی استان نسبت به مناطق جنوبی کمتر میباشد. همانگونه که در جدول شماره 9 و شکل شماره 6 نشان داده شده است اکثر محوطههای باستانی واقع در استان آذربایجان غربی با توجه به مقایسه درصد مساحت و درصد نقاط، گرایش به نواحی با بارش متوسط و زیاد دارند. این امر به دلیل شیوه سکونتی موجود در محوطههای باستانی استان آذربایجان غربی توجیه شدنی است.
جدول 9: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به سطوح هم بارش و درصد و مساحت آنها
بارش |
نقاط باستانی |
|||
میزان بارش |
مساحت(کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
کمتر از 250 |
2/468 |
24/1 |
5 |
36/0 |
400 - 250 |
6/17225 |
8/45 |
715 |
78/50 |
600 - 400 |
1/11096 |
5/29 |
540 |
35/38 |
800 - 600 |
6325 |
82/16 |
116 |
24/8 |
1000 - 8000 |
1846 |
91/4 |
20 |
42/1 |
بیش از 1000 |
1/647 |
72/1 |
12 |
85/0 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
تبخیر: تبخیر نیز از دیگر عناصر اقلیمی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر موقعیت استقرار سکونتگاهها موثر میباشد میتوان گفت که با حرکت از جنوب به شمال استان از دمای هوا کاسته شده و به تبعیت از آن نیز میزان تبخیر نیز کاهش مییابد و نیز هر چه از غرب به شرق حرکت کنیم بر دمای هوا افزوده میشود و میزان تبخیر نیز افزایش مییابد همان طور که جدول شماره 10 و شکل شماره 6 نشان میدهد. بیشترین تعداد مراکز باستانی استان با 7/43 درصد در سطح 140 -120 قرا گرفتهاند این سطح بیشترین مساحت استان را نیز به خود اختصاص داده است و سطح کمتر از 100 با 3/1 درصد از کمترین تعداد مراکز را در بر گرفته است.
جدول 10: توزیع مراکز باستانی استان آذربایجان غربی نسبت به سطوح هم تبخیر و درصد و مساحت آنها
تبخیر |
نقاط باستانی |
|||
میزان تبخیر |
مساحت (کیلومترمربع) |
درصد |
تعداد |
درصد |
کمتر از 100 |
1/1508 |
01/4 |
19 |
35/1 |
120 - 100 |
10711 |
48/28 |
340 |
15/24 |
140- 120 |
12810 |
06/34 |
616 |
75/43 |
160- 140 |
9017 |
98/23 |
305 |
66/21 |
180- 160 |
3130 |
32/8 |
95 |
75/6 |
200 - 180 |
432 |
15/1 |
33 |
34/2 |
جمع کل |
37608 |
100 |
1408 |
100 |
(منبع: نگارندگان)
شکل 6: توزیع فضایی مراکز باستانی در استان آذربایجان غربینسبت به سطوح هم باران و هم تبخیر (منبع: نگارندگان)
تحلیل الگوی استقرار مراکز باستانی استان آذربایجان غربی
از آنجایی که یکی از مسائل اصلی این پژوهش، چگونگی الگوی توزیع مراکز باستانی و عوامل موثر بر شکلگیری آنهاست. در این مرحله برای درک بهتر الگوی استقراری مراکز، از ایجاد خوشههای همسان اغلب بر اساس متغیرهای محیطی انجام شد. این روش از روشهای بسیار کاربردی آنالیزهای آماری چند متغیری است که اغلب برای گروه یا خوشهبندی متغیرهای متجانس به کار برده میشود. برای گروهبندی متغیرها از فصل مشترک آنها استفاده میشود که محصول نهایی همه آنها تشخیص میزان شباهت یا تفاوت متغیرها و گروههایی است که هر کدام از متغیرها با توجه به صفات و ویژگیهای خود در آن قرار میگیرند. در این قسمت با توجه به هدف و موضع بررسی، از شاخص موران استفاده شده است. نتایج این مدل که یکی از مدلهای مناسب برای نمایش توزیع فضایی است در سه سطح، 1ـ توزیع خوشهای (با z-score 65/1 تا 58/2)، 2ـ توزیع رندمی یا تصادفی (با z-score 65/1 تا 65/1-) و 3 ـ توزیع پراکنده (با z-score 65/1- تا 58/2-) ارائه میشود (صالحی، 1391).
نتایج حاصل نشان میدهد که تصادفی بودن توزیع فضایی برای کل مراکز باستانی با z-score، 74/0 در سطح استان بسیار قوی میباشد و مقدار شاخص موران نیز با 11/0 همبستگی فضایی ضعیف را برای مراکز باستانی نشان میدهد. چنین وضعیتی در مورد توزیع مراکز باستانی برای دورههای پیش از تاریخ و عصر آهن نیز صدق میکند این امر با توجه به میزان شاخص موران نیز قابل تایید میباشد. اما در دوره تاریخی خود همبستگی فضایی (06/0) مراکز باستانی افزایش یافته و z-score 54/1 بیانگر کاهش تصادفی توزیع در این دوره میباشد ادامه این روند در دوره اسلامی با z-score 04/2 بیانگر خوشهای بودن نه چندان قوی میباشد در این دوره میزان شاخص موران نیز 57/0 میباشد که نشان دهنده همبستگی فضایی متوسط میباشد (جدول شماره 11 و شکل شماره 7)
جدول 11: میزان خوشهای بودن مراکز باستانی با توجه به مدل موران
|
کل مراکز باستانی |
پیش از تاریخ |
عصر آهن |
تاریخی |
اسلامی |
Moran's I |
11/0 |
01/0 |
06/0 |
06/0 |
57/0 |
Z - score |
74/0 |
4/0 |
19/0 |
54/1 |
04/2 |
p-value |
46/0 |
68/0 |
84/0 |
12/0 |
05/0 |
(منبع: نگارندگان)
شکل 7: شاخص موران برای کل مراکز باستانی (منبع: نگارندگان)
میزان خوشهای بودن بر اساس دورههای استقرار نشان میدهد میزان تشابه داخلی مراکز باستانی در دوره پیش از تاریخ و عصر آهن کمتر بوده است. محوطههای این گروه بیشتر در جنوب و جنوب شرقی استان قرار دارند بستر طبیعی این گروه شامل قسمتهای شمالی رشته کوههای زاگرس به ویژه بخشهای از منطقه سردشت و اشنویه و تکاب است. از لحاظ طبیعی، محوطههای این خوشه بیشتر در کوهستانی با آب و هوای مرطوب و خیلی مرطوب قرار گرفتهاند این شرایط با وجود شیب بیشتر از 8 درصد (اکثر مراکز باستانی در شیب بالای 8 درصد قرار دارند) و دسترسی به مراتع، محیط مناسبی را برای دامداری فراهم میکند و به لحاظ درجه حرارت در سطوح دمایی 5/12 – 5/7 و در سطح بارشی بیش از 400 میلیمتر قرار گرفتهاند.
میزان خوشهای بودن در دوره تاریخی و اسلامی نسبت به دو دوره قبلی بیشتر میباشد محوطههای این خوشهها در گستره استان بیشتر در حوزه رودخانهها و نواحی کوهپایهای پراکنده هستند و اکثر آنها در فاصله کمتر از 3 کیلومتری منابع آب قرار گرفتهاند این گروهها شامل محوطههایی هستند که به لحاظ شکل زمین در جنوب و مرکز استان بیشتر در دشتها، و در شمال استان در نواحی کوهستانی قرار گرفتهاند از لحاظ کاربری در مرکز و جنوب استان بیشتر به اراضی زراعی و در شمال استان بیشتر به بر روی مخلوط اراضی مرتع و دیم قرار دارند به طوری که اکثر مراکز در ارتفاعات 1000 تا 1800 متر با شیبی حدود 5 تا 12 درصد قرار گرفتهاند بنابراین شرایط در این خوشه نیمه کوهستانی میباشد.
شکل 8: شاخص موران برای دوره های مختلف مراکز باستانی (منبع: نگارندگان)
نتیجه گیری
مطالعات گسترده این تحقیق منتج به این نتیجه میشود که سیمای طبیعی استان آذربایجان غربی در شکلگیری تمدنها و ساختارهای فیزیکی دوران گذشته تا تداوم زندگی انسانهای امروزی در منطقه، نقش اساسی دارد. این مطالعات بر اهمیت نقش عوامل طبیعی در شکلگیری مراکز فرهنگی منطقه تأکید میکند. بررسیها و مطالعات انجام شده مبین آن است که وجود آب به عنوان عامل مهم و اساسی برای آبادانی و تراکم جمعیت و تجمع گروهی یکی از این عوامل با اهمیت است به طوری که بیش از 70 درصد از مراکز باستانی در فاصله کمتر از 4000 متر رودخانه قرار گرفتهاند. عامل تأثیرگذار اقلیم نیز در چگونگی ایجاد و پیدایش محوطهها و مراکز باستانی، یا علت استقرار آنها در جلگههای بین کوهستانی منطقه در ترکیب با ساختار پوشش گیاهی بستر مناسبی را برای فعالیتهای دامداری و کشاورزی مهیا کرده است. بنابراین پیدایش سکونتگاههای انسانی در منطقه با داشتن آب و هوای نیمه مرطوب و مرطوب توجیه علمی مییابد. ساختار کوهستانی منطقه، درههای سرسبز و مراتع غنی و پتانسیلهای طبیعی موجود، به ویژه جریانهای آبهای فصلی و دایمی، منطقه را از دیر باز مناسب سکونت انسان ساخته است.
بررسی نحوه پراکنش مراکز باستانی با استفاده از شاخص موران نشان میدهد که توزیع فضایی این مراکز با z-score، 74/0 تصادفی بوده و ضریب 11/0 موران نیز بیانگر همبستگی فضایی ضعیف مراکز باستانی میباشد. علاوه بر این، نتایج حاصل از محاسبه مدل موران برای دوره های تاریخی بیانگر تغییر توزیع فضایی مراکز باستانی از الگوی تصادفی در دوران پیش از تاریخ (با z-score 4/0) به الگوی خوشهای نه چندان قوی در دوره اسلامی (با z-score 04/2) با همبستگی فضایی متوسط میباشد. به طوری که بستر طبیعی مراکز باستانی در دورههای تاریخی و عصر آهن بیشتر نواحی کوهستانی جنوب و جنوب شرقی استان با آب و هوای مرطوب و خیلی مرطوب میباشد این شرایط با وجود شیب بیشتر از 8 درصد و دسترسی به مراتع محیط مناسبی را برای دامداری فراهم میکند. این در صورتی است که در خوشههای مربوط به دوران تاریخی و اسلامی بیشتر در حوزه رودخانهها و نواحی کوهپایهای در ارتباط با اراضی کشاورزی و یا مخلوط اراضی دیم و مرتع پراکنده هستند.
در بررسی صورت گرفته در این مقاله، از ابعاد گوناگون بر نقش مؤثر عوامل طبیعی بر استقرارهای انسانی تأکید شده است؛ اما پذیرش این امر نمیبایست به جبرگرایی محیطی یا امکان گرایی بینجامد و به همین خاطر در بررسی این موضوع بایستی به تأثیرپذیری نسبی جوامع بشری نیز توجه کرد. همچنین بر اساس این تحقیق مشخص گردید که عوامل طبیعی مختلف، نقش متفاوتی در توزیع محوطههای باستانی داشتهاند و همه آنها از قانونمندی یکسان طبیعت نمیکنند از این رو بایستی نقش عوامل طبیعی، جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
1- آریو، کوک و جی سی، دورکمپ، (1377)، ژئومورفولوژیومدیریتمحیط، ترجمه شاپور گودرزی نژاد، انتشارات سمت، تهران.
2- براتیان، علی و رضایی، مریم، (1392)، تحلیل فضایی شاخص اقلیم گردشگری در استان ایلام با استفاده از مدل TCI، مجله علمی پژوهشی برنامهریزی فضایی، سال سوم، شماره 2: صص 118 - 101
3- بهبودی، نغمه، (1380)، کاربرد سیستمهای اطلاعات جغرافیایی در تحلیل شهرهای باستانی پژوهش موردی: دژشهر اورارتویی بستام، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
4- توفیقیان، حسین، (1377)، کاربرد سیستمهای اطلاعات جغرافیایی در باستان شناسی بر اساس دادههای باستان شناختی محوطه باستانی شوش، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
5- جلالی، کریم. فرجزاده اصل، منوچهر، (1383)، تحلیل الگوهای فضایی استقرار گاههای باستانی دشت میاناب شوشتر با کاربرد سنجش از دور و GIS، مجله مدرس علوم انسانی، شماره 4، صص 126-113
6- روشن، غلامرضا و محمد سعید نجفی، (1390)، بررسی پتانسیل اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالیهای آینده کشور با استفاده از خروجی مدلهای گردش عمومی جو، مطالعات جغرافیایی مناطق خشک، شماره ششم، صص 107 - 87 .
7- رحمانی، محمود، (1383)، تحلیل اثر عوامل طبیعی در الگوی توزیع فضایی سکونتگاهها و جمعیت روستایی شهرستان آمل، فصلنامه جمعیت، شماره 50 – 49، صص 152- 141.
8- زمردیان، محمد جعفر، (1390)، کاربرد جغرافیای طبیعی در برنامهریزی شهری و روستایی، انتشارات پیام نور، چاپ هفتم، تهران.
9- سعیدی، عباس، (1389)، مبانی جغرافیای روستایی، انتشارات سمت، چاپ 12 تهران.
10- سلطانی، نبی الله. علیقلی زاده فیروزجایی، ناصر، (1380)، تحلیل رابطه بین عوامل محیط طبیعی در الگوی توزیع فضایی سکونتگاهها و جمعیت در ناحیه بهار همدان، مجله جهاد، شماره 245 - 244، صص 98 - 90.
11- سید سجادی، سید منصور، (1384)، نخستین شهرهای فلات ایران، ج 1 و 2، انتشارات سمت تهران.
12- سیف الدینی، فرانک، منصوریان، حسین، (1390)، تحلیل الگویتمرکزخدماتشهریوآثارزیستمحیطیآندرشهرتهران،محیط شناسی، شماره 60، صص 64 - 53 .
13- صالحی میشانی، حیدر، (1391)، تحلیل توزیع فضایی عناصر گردشگری در محیط شهری با استفاده از مدل ANP، دانشگاه زنجان، دانشکده علوم انسانی، شماره اول، صص 105- 94.
14- شکوئی، حسین، (1389)، دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت، تهران.
15- طاهری، کمال، (1388)، تاریخچه بررسیهای زمین باستانشناسی در ایران، بیست و ششمین گردهمایی علوم زمینشناسی سازمان زمینشناسی کشور.
16- فاضلی نشلی، حسن، رابین کانینگهام، روث یانگ، مهران مقصودی و کتی بت، (1383)، گزارشی مقدماتی کاوش محوطه باستانی تپه پردیس در سال 1383، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره دوم، صص 44 -31.
17- فشارکی، پریدخت، (1375)، جغرافیای روستایی، انتشارات پیام نور، تهران.
18- محمدی فر، یعقوب، (1384)، بررسی و تجزیه تحلیل استقرارهای باستانی دوره اشکانی در زاگرس مرکزی، پایاننامه دکتری، دانشگاه تربیت مدرس.
19- موسوی کوهپر، سید مهدی و همکاران، (1390)، تحلیل نقش عوامل طبیعی در توزیع فضایی محوطههای باستانی استان مازندران، پژوهشهای جغرافیای طبیعی، شماره 57، صص 95 - 79.
20- ولیپور، حمیدرضا، (1387)، مطالعه ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جوامع دشت تهران در هزاره پنجم و چهارم پیش از میلاد، رساله دکتری، دانشگاه تهران.
21- ویت، ماری و همکاران، (1382)، تاریخ ایران، ترجمه اکبر پورفرج و چاچی امیرخیز، انتشارات نسل باران، تهران.
22. Allen, K, et al,(1990), Interpreting Space: GIS and Archaeology, London/New York Taylor and Francis.
25. Dunnell, Robert C(1992), The Notion of Site, In Space, Time and Archaeological Landscape, Edited by Jacqueline Rossignol and LuAnn Wand snider, pp 21-41, Plenum press, New York.
26. Fazeli & Schmidt(2006), Tape Ghabristan: Geophysical Survey Report, J, Humanities, Vol. 13(3) , Pp. 31-49.
27. Gillmore, G,K, T, Stevens, J,P, Buylaert, R,A,E, Coninghamm, C, Batt, H, Fazeli, R, Young & M, Maghsoudi, (2011), Geoarchaeology and the Value ofMultidisciplinary Palaeoenvironmental Approaches: Acase Study fromthe Tehran Plaine, Iran, Geoarchaeology and Multidisciplinarity, Pp. 49- 6.
28. Jay3 J, (2000), Statistical Analysis with Arc/View GIS, New York.
29. Lee, Jay, Wong, David,w,s (2001), Statisticalanalysis with arc view GIS, John Wiley and sons,New York,135-137.
30. Schmidt, A, M, Quigley, M, Fattahi, G, Azizi, M, Maghsoudi, R, Sohbati & H, Fazeli (2011), Holocene Settlement Shifts and Palaeoenvironments on theCentral Iranian Plateau: Investigating LinkedSystems, The Holocene,Vol. 21(4) , Pp. 583-595.
31. Schmidt, A, & H, Fazeli, (2007), Tape Ghabristan: A Chacolithic Tell Buried in Alluvium, Archaeological Prospection, 14, Pp. 38-46.
32. Wheatley, D and M, Gillings,(2002), Spatial Technology and Archaeology, London/New York Taylor and Francis.