Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor of Geography, Isfahan University
2 Master of Geomorphology, University of Isfahan
Abstract
Keywords
مقدمه و طرح مسأله
در کشور ما ایران اکثر شهرها بر روی اشکال تراکمی ناشی از فعالیت آب مانند مخروطه افکنهها دشتها و دلتاها واقع شدهاند وتا کنون مطالعات زیادی در مورد عوامل ژئومورفولوژی تهدید کننده و پتانسیل توسعه آنها انجام گرفته است، اما در مورد روستاها و شهرهای واقع بر روی عوارض ژئو مورفولوژی یخچالی کمتر مطالعهای صورت گرفته است. اطلاعات اقلیم دیرینه[1] مناطق وهمچنین ردیابی شواهد ژئومرفیک تغییرات اقلیمی نه تنها گره گشای بسیاری از مسایل مربوط به نحوه زندگی گذشتگان شده که تحول بنیادی در شیوه طرز تلقی جامعه شناسان در مورد سیر تکوین جوامع بشری مطرح ساخته و پارهای از پنداشتههای قطعی آنها را به تجدید نظر جدی طلبیده است(رامشت، 1379:1).
از جمله مسائل محیطی که توجه محققان را به خود جلب نموده است، مسأله تغییرات محیطی است و ژئومورفولوژی از جمله علومی است که اینگونه تغییرات را براساس شواهد ژئومورفیک دنبال می کند. شواهد نشان میدهد که در طول تاریخ زمین، شرایط آب و هوایی بارها دستخوش تغییر و تحول کلی قرارگرفته و به دنبال آن شرایط جغرافیایی و از جمله ژئومورفیک نیز تغییر پیدا کرده است (پدرامی، 1367:88)
- کانونهای مدنی شهری گرم و سرد در ایران علیرغم وجوه تشابه از نظر هویت فرهنگی و هنری تفاوتهای بنیادی با یکدیگر داشته و از پایداری برابری برخودار نیستند.
- کانونهای مدنی روستایی در ایران بویژه ایران مرکزی از خط تعادل آب و یخ دردرجه اول ودرمراتب بعدی از سطوح محدب رسوبی و خطوارههای گسلی دردوره کوارترنر تبعیت میکنند.
بین هویت مکانی و تاریخ انسانها رابطه انکارناپذیری وجود دارد. همین امر موجب تلاش بسیاری از محققان برای تبیین تاریخ انسانهای هر مکان و انتقال آن به نسل آینده شده است. در این میان تاریخ تطور کانونهای مدنی (شهرها) از اهمیت خاصی برخوردار است. تاریخ طبیعی کانونهای مدنی، نه فقط میتواند بسیاری از حقایق مربوط به تغییرات فضای کالبدی شهرها را توجیه نماید که در بسیاری از موارد تکمیل کننده تاریخ و سیر تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنهاست (فلامکی، 1367: 27،57).
اهمیت و ضرورت پژوهش
شرایط طبیعی- اقلیمی مناسب ازعوامل موثر در روند شکل گیری استقرار شهری بوده است.استقرار بیشتر شهرهای ایران تابع شکل خاص فلات ایران در مناطق مخروطه افکنههای بزرگ در مناطق پای کوهی، بین کوهی، و بیابانهاست. خاک حاصلخیز کشاورزی، سهولت دسترسی به منابع آب وامکانات آبرسانی، از اولین عوامل موثر در جایابی سکونتگاهها در ایران بوده است. ارتباط وجود منابع آب با پیدایش استقرارگاههای اولیه وسپس شهرها در ایران، در نظریه ای مشهور(بوناین ودیگران) تجلی یافته است.
در مراحل بعد ماندگاری زندگی شهری نیز به شیوه دسترسی، انطباق وهماهنگی شهر با منابع افزونتر آب و عوامل دیگر ربط داشته است (خیر آبادی، 1376: 16، 113-112) منابع آب کافی امکان افزایش جمعیت در یک استقرارگاه را امکان پذیر و از جهت دیگری نیز آن را پشتیبانی میکرد.
در بسیاری از نقاط، رود خانهها بستر بروز مدنیت و در پارهای از مناطق، سواحل و در بعضی موارد عملکرد یخچالها تبلورکانونهای جمعیتی ومدنی را به عهده داشتهاند.
شهرستان سنندج از جمله شهرهایی است که گسترش شهرنشینی آن را نه تنها میتوان مرهون وجود روخانه قشلاق دانست، بلکه جریانهای یخچالی هم میتواند در این زمینه تاثیر گذار باشد، لذا به واسطه شرایط خاص توپوگرافی و ویژگیهای محیطی سنندج قصد داریم تا علل و عوامل تاثیر گذار بر ایجاد مدنیت در این شهر را مورد ارزیابی قرار دهیم.
اهداف
با توجه به اینکه اطلاعات مربوط به بسترهای زیستی، مدنیتها وتاثیراتی که تغییرات اقلیمی وطبیعی در نـوع معیشت دارد میتواند سیر تکوین جوامع بشری را نیز، در بر داشته باشد. در این پژوهش قصد داریم عوامل موثر در سیرتکوین مدنیت وگسترش شهرنشینی مانند تغییرات اقلیمی و تغییرات خط برف دائمی را در شهر سنندج مورد بررسی قرار دهیم.
یکی دیگراز اهداف این تحقیق این است که فضای هویت مدنی را که برایند تاثیرات خصیصههای مکانی (فرایندهای شکلزا) از یک سو و ویژگیهای زمانی(تناوب دورههای اقلیمی) از سوی دیگر است، را نشان دهیم.
سوابق
مطالعات انجام گرفته درباره یخچالهای ایران دردوره کواترنر چندان زیاد نیست. اندک مطالعات انجام گرفته نیز همگی مربوط به یک سده اخیراست.
مطالعات مربوط به دیرینه سنگی در ایران به کارهای دمورگان (1907) فرانسوی باز میگردد. وی ضمن کشف پارهای ادوات سنگی در رسوبات پلیوستوسن در حوزه خزر، اظهار میدارد که ایران در این دوره بوسیله یخچالهای کوهستانی ودریاچهها پوشش داده میشده است. با پایان قرن نوزدهم نیز تئوری جدیدی که به نام تئوری جابجایی یخ شهرت داشت قوت گرفت (کافمن، 1990)، کون (1975) در کتاب هفت غار اطلاعات خود از حفاریهای مربوط به دوره دیرینه سنگی میانی را با عنوان فرهنگ بارادوسیستان منتشر ساخت.
درباره قدیمترین آثار زندگی انسان در ایران و تغییرات اقلیمی دوران چهارم رایت (1963) ویتافنری (1980)، وانزیست (1977)، کارهای با ارزشی انجام دادهاند. هورتون ( 2004) به واکنش انسان و تغییرات سطح اساس خلیجفارس در هلوسن اشاره نموده و تأثیرات نوسانات آب خلیجفارس بر روی سکونتگاههای بین 3 تا 6 هزار سال قبل از میلاد مسیح پرداخته و اهمیت آن در چگونگی ایجاد اولین مدنیتها در جهان که تحت تأثیر موقعیت طبیعی گودال خلیجفارس به وجود آمدهاند، میپردازد. حریریان (1350) رجبی (1358) کسروی (1312) احمد معتمد (1349)، مستوفی (به نقل از محمد دبیر سیاقی ـ 1336)، نوح (1354)، عطارها (1351) و... از جمله محققانی هستند که مطالعات آنها در مورد نواحی ایران میتواند نکات ارزندهای در مورد فرایند تکوین مدنیتهای محلی و شرایط طبیعی پارهای از مناطق را گویا نماید.
توانا نیز معتقد است که در حاشیه دریاچههامون نیز جابجایی رودخانهها تابع همان روندی است که در خوزستان شاهد آن بودیم و جابجایی این کانونها را در سطح افقی تایید مینماید (ضیا توانا، 1379).
بیگ محمدی (1376) در کتاب مقدمهای بر جغرافیای تاریخی، روابط متقابل انسان و محیط را در بستر تاریخ و پیدایش اولین تمدنهای بشری در فلات ایران را مورد بررسی قرار داده است.
فرضیهها
1- آیا عواملی چون توپوگرافی و تغییرات اقلیمی منطقه تاثیرات مثبتی در گسترش شهرنشینی شهرستان سنندج داشته است؟
2- توزیع وپراکندگی روستاها تا حدودی تابع خط برف دائمی وعملکرد جریانانهای یخچالی بوده است؟
3- با توجه به بررسی اقلیمی و شواهد باقیمانده از دوران کواترنر سنندج را یک چاله برودتی در نظر گرفت و مدنیت شهرستان سنندج را میتوان جزو مدنیتهای شهری سرد به حساب آورد؟
روش کار
1- ابتدا از روی نقشههای توپوگرافی 50000/1 وعکسهای هوایی محدوده مورد مطالعه مشخص شد و پس از اعمال مقیاس در توپوگرافی منطقه، نقاط روستایی حوضه منطقه مورد مطالعه مکان یابی گردید. سپس نقشه هم دمای حال رسم شد.
2- در این مرحله برای ترسیم نقشه همدمای زمان گذشته، ابتدا خط مرز برف دائمی به روش رایت محاسبه گردید، بدین صورت که اختلاف ارتفاع سیرکها محاسبه وبا ضرب آن در 60 درصد سیرکها و کم کردن حاصل آن از بالاترین ارتفاع مرز برف دائمی تعیین گردید. سپس با استفاده از همبستگی بین ارتفاع و دما و محاسبه افت آدیاباتیک، خط برف دائمی بر روی نقشه همدمای گذشته ترسیم گردید.
3- در مرحله آخر بعد با تهیه نقشه موقعیت مکانی روستاها در GIS، رابطه مکانی بین آنها و خط برف دائمی مورد ارزیابی قرار گرفت.
معرفی متغیرها وشاخصها
خط برف دائمی
خط برف دائمی، ارتفاعی است که در سردترین دوره حاکم بر منطقه در این ارتفاع برف همیشگی وجود داشته و یا به مفهومی دیگر متوسط دما بر روی این خط معادل صفر درجه سانتیگراد بوده است (محمودی، 1389). وقتی یک یخچال روی زمین تشکیل میشود حرکت یخ تا ارتفاع ذوب یخ می تواند پایین بیاید و بعد از آن یخ ذوب شده و جریان آبهای سطحی را بوجود میآورد. در این نواحی در بالای خط برف مرز یا یخ مرز فرسایش یخچالی حاکم است و در پهنههای زیر خط برف مرز آب حاصل از ذوب یخچالها در فرم زایی دخالت میکند. نوع کارکرد آب در این فرایند با فرایند آبی تفاوت دارد. آب در این فرایند دمای پایینی دارد و تآثیر شکل زایی آن در مقیاس کوچک متفاوت است (انتظاری، 1390: 32).
خط تعادل آب و یخ
به طور معمول خط تعادل آب و یخ همواره پایینتر از خط برف دائمی است، به عبارتی دیگر جریان یخ در دورههای یخچالی که از برفخانههای بالادست تغذیه میشدهاند قادر بوده صدها متر پایین تر از خط برف دائمی جریان یابند. بالاخره در ارتفاع خاصی به واسطه گرما و ذوب زبانه حرکت یخ به طرف پایین متوقف میشده است و از آن نقطه به بعد منطقه آب ذوبان معبر یا زبانه یخی شروع میشد. این مرز را خط تعادل آب و یخ مینامند.
تغییرات اقلیمی دوران چهارم
تغییرات اقلیمی را باید از جمله ویژگیهای عمده این عصر برشماریم بنحوی که بر اساس روشهای جدید بیش از نود سیکل تغییر اقلیمی یا به تعبیری هر شش تا هفت هزار سال یکبار با یک تغییر اقلیمی روبرو بودهایم علل این تغییرات هرچه باشد، تاثیر ان برسکونت گاههای بشری، مهاجرت وجابجــایی و معیشت انسان چیزی نیست که بتوان بسادگی از آن گذشت ( انتظاری، 1390،32).
محدوده قلمرو پژوهش
استان کردستان در غرب ایران بین 34 درجه و45 دقیقه تا 36 درجه و28 دقیقه عرض شمالی و45 درجه و34 دقیقه تا 48 درجه و14 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد.استان کردستان از شمال به آذربایجان غربی و قسمتی از زنجان از جنوب به کرمانشاه از شرق به همدان و قسمتی از زنجان و از طرف غرب به کشور عراق محدود است. استان کردستان با مرکزیت شهر سنندج جزء این سی ویک استان کشور ایران است. شهرستان سنندج با مساحتی تقریبی معادل 2985 کیلومتر مربع در حدود 10.3 درصد از وسعت استان را شامل میشود. موقع ریاضی شهرستان سنندج عبارتند از 17 35 عرض شمالی و 18 47 طول شرقی از نصف النهار مبداست.
شکل شماره 1: موقعیت جغرافیایی شهرستان سنندج
دیدگاههامبانی نظری:
در سال 1882 بزرگان مکتب جبر جغرافیایی – در جغرافیای انسانی، بر چگونگی وابستگی جغرافیای طبیعی و تاریخی تاکید میکند و قوانین جغرافیای انسانی را بازتابی از نحوه وابستگی انسان به شرایط محیطی میداند.
در تاریخ علم جغرافیا، محیطگرایی یا جبر جغرافیایی مدت زیادی بر تفکرات جغرافیایی تاثیر داشته است. طی سالهای 1875-1900، بخش بزرگی از مطالعات جغرافیایی بر اساس محیط گرایی تنظیم شد. تفکرات جبر محیطی یا جبر محیطی، کم وبیش تا سال 1950 به صورتهای گوناگون در نوشتهها و اسناد مهم جغرافیایی دیده میشود.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، جغرافیدانان در تحلیل جغرافیایی شهرها درباره موقع، توسعه تاریخی و پراکندگی فضایی شهرها با توجه به پیوند آنها با شرایط محیطی، مطالعه بیشتری انجام دادند. در این دوره، شرایط توپوگرافیک (موقع) و شرایط جغرافیایی (موضع)، همواره مورد توجه متخصصان جغرافیای شهری و از مباحث اصلی بوده است که نمونه روشن آن را میتوان در بررسیهای آلفرد هتنر-جغرافیدان آلمانی-مشاهده کرد. وی در سال 1895 در زمینه منشأ و توسعه جغرافیای شهری، برسیهای جالبی انجام داده است.
در اواخر قرن نوزدهم تفسیر و تبیین جغرافیای شهری تحت تاثیر جغرافیای طبیعی، مطرح شد در این دیدگاه، سکونتگاه شهری را مانند یک موجود زنده یا یک گیاه در نظر میگرفتند و مثل یک گیاه، میزان سازگاری آن را با محیط طبیعی بررسی میکنند و نظیر یک گیاه که در مراحل رقابت با دیگر گونههای گیاهی، در کشمکشی پایدار و طولانی برای بقا و برتری خود به حیات ادامه میدهد آن را مورد بررسی قرار میدهد. این روند اکولوژیک زمینه مساعدی فراهم کرد تا در اوایل قرن بیستم، علم جغرافیا با عنوان علم اکولوژِ انسانی مطرح شود و جغرافیدانان به مکتب جدیدی با ابعاد گسترده توجه کنند، امری که تا به امروز در علم جغرافیا، افقهای تازهای ایجاد کرده است (شکویی، 1385: 46،47،48).
کاربرد روشها و تکنیکها
روشهای مختـلفی برای تعیین ارتفاع ایـن خط(خط برف دائمی) وجود دارد. از جمـله نصف ارتفـاع که در آن میانـگین ارتـفـاع سطح یخچال کنـونی حد برف دائـمی محـسوب میشود. یا روش دیگری با نام روش رایت که در آن خط 60 درصد سیرکها مشخص میگردد و خط مرز برف دائمی از روی آن استنتاج میشود. ارتفاع مرز برف دائمی به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آنها مقدار بارش برف، شرایط تابشی و چگونگی دما در دوره ذوب تابستانی است. از همبستگی بین ارتفاع ودما T =21/54– 0/005H و محاسبه افت آدیاباتیک خط برف دائمی مشخص شده است. در شهرستان سنندج خط برف دائمی محاسبه شده در ارتفاع 2000 متری بوده است.
جدول شماره 1: چگونگی توزیع سیرکهای یخچالی در منطقه
درصد سیرکها |
تعداد سیرکها |
ارتفاع |
||
3.03 |
3 |
1600_1900 |
||
15.15 |
15 |
2100-1900 |
||
43.43 |
43 |
2300-2100 |
||
18.18 |
18 |
2500-2300 |
||
11.11 |
11 |
2800-2500 |
||
9.09 |
9 |
<2800 |
||
شکل شماره 2: نقشه همدمای گذشته وخط برف دائمی منطقه
بحث
رابطه خط برف دائمیو خط تعادل خشکی با شهرنشینی
خط برفهای دائمی و زبانههای یخچالی از جمله عوامل مهم دیگری است که ضمن تعریف تعادل یخ وآب در زمین نحوه جابجایی وشکل گیری کانونهای مدنی را تعریف میکند. زبانه یخچالهای کوهستانی در ایران نیز سبب شکل گیری کالبدی بسیاری از کانونهای مدنی روستایی شده است. این کانونها بصورت نوار گره داری از ارتفاعات به پای کوه کشیده و دهکدههای ییلاقی ما را شکل میدهند اگر چه تاثیر این سیستم فرم زایی در ایران اندک است، ولی بهر حال، بعنوان یکی از محورهای تاثیر گذار در کالبد فضایی کانونهای جمعیتی مطرح است. نوسان ارتفاع زبانههای یخچالی کوهستانی یکی از عوامل اصلی دیگر تاثیر گذار درتبلور و شکل کالبدی کانونهای مدنی ایران بشمار میآیند.
از جمله مهمترین ویژگیهای اقلیمی این خط برف دائمی داشتن متوسط دمای صفر درجه سانتیگراد است، در نتیجه شکل گیری هرگونه مدنیت بالاتر ازاین خط غیر ممکن بوده است. در امتداد درههایی که به قلل مرتفع ختم میشده است. یخهای جمع شده شروع به حرکت نموده وبا سرعتی معادل 5 تا 10 متر در سال به سمت اراضی کم ارتفاع تر جریان مییابد. جریان یخ به اراضی پست تر پس از عبور از مرز خط برف دائمی ادامه مییابد و علیرغم آن که دمای محیطی در این ناحیه بالاتر از صفر درجه سانتیگراد بوده است در محیطی گرمتر ادامه مییابد. بدون تردید با اینکه تغذیه یخ به درون محیطهای بالاتر از صفر درجه ادامه مییابد، امکان پایداری یخ بالاخره در ارتفاع خاصی پایان یافته وزبانه یخی شروع به ذوب میکند. این ارتفاع را اصطلاحاً خطتعادل آب و یخ مینامند.
خط تعادل آب و یخ عامل اصلی در ایجاد کانونهای مدنیت غیر روان روستایی و بعضاً شهری کوچک در ایران است. شهرهایی چون نظنز، مهریز، تفت، آباده، اقلید، همدان، و دهها روستای کوهپایهای از آن جملهاند. بطورکلی شهرهایی از این دست وسعت چندانی نمیتوانند داشته باشند و دارای ویژگیهای هویتی خاصی هستند. برای کوهستانها در نحوه وارتفاع توزیع چنین کانونهایی نقش مهمی به عهده دارد.
ویزگیهای تغییرات اقلیمی و تاثیر آنها در مدنیت:
تغییرات اقلیمی را باید از جمله ویژگیهای عمده دوران چهارم است، مجموعه این تغییرات را میتوان در سه طیف عمده طبقهبندی نمود.
الف: تغییرات سریع اقلیمی، بدون بازگشت به حالت اولیه
ب: تغییرات سریع اقلیمی در یک مقطع زمانی کوتاه، با بازگشت به حالت اولیه
ج: تغییرات بطی اقلیمی
این نکته را نباید ازیاد برد که اثار ناشی از تغییرات گذرا و سریع اقلیمی بر سیستمهای شکل زایی با آثار برجای مانده از تغییرات بطی و مستمر و پایدار تفاوت داشته کاملاً از یکدیگر ممیزند. در تغییرات بطی همواره این فرصت وجود داشته که جانوران بتوانند به مناطق مطلوبتر مهاجرت نمایند و یا در برابر این تغییرات خود را سازگارسازند. در این تحولات سیستمهای شکل زا، بعضاً کاملاً دگرگون شده و پدیدههای ژئومرفولوژی خاصی در سطح پوسته خارجی زمین بوجود میآید که هر کدام شاهدی برحاکمیت نوعی سیستم شکل زایی و یابه عبارتی یک سیستم اقلیمی است.
نتیجه تغییرات اقلیمی برسیستمهای شکل زا در قالب چند حالت عمومی بروز می کند که ان حالات عبارت است از:
1)حاکمیت دوره سرد ومرطوب
2)حاکمیت دوره سرد وخشک
3) گرم وخشک
4) بارانی معتدل یا گرم
حاکمیت هر یک از دورههای فوق در ایران سیستم شکل زایی خاصی را بوجودآورده و آثار ناشی از این سیستمها بصورت چشماندازها و شواهد ژئومرفولوژی، قابل شناسایی و ردیابی است. بطور کلی تغییرات اقلیمی سبب شده که تغییراتی در حوزه عملکرد سیستمهای شکل زا بویژه در نوار ساحلی دریاهای آزاد، دریاچههای بسته داخلی، ارتفاع مرز برف دائمی و زبانـههای یخچالی بوقوع بپیوندد و همین نوسانهای منجر به جابجایی کانونهای مدنی، تغییر معیشت انسـانهای اولیه وحتی فن آوری و ابزار سازی آنها گردد(انتظاری، 1390: 32).
حاکمیت دورههای گرم وسرد در رابطه با مدنیت:
در دوره سرد در درون ایران شرایط به گونه دیگری شکل میگرفته است. دردورههای سرد یخچالی با کاهش دما و کاهش تبخیر، افزایش رطوبت محیطی و تامین آب بیشتر در دشتها و چالههای درونی صدها دریاچه بوجود آمده و شرایط استقرار در دشتهای خشک امروزی فراهم میآمده است.
شکل شماره 3: پراکندگی روستاهای سنندج با توجه به خط برف دائمی بر روی نقشه همدمای گذشته
در دوره گرم وضعیت کانونهای مدنی در داخل فلات ایران دچار رکود میشده است، با افزایش دما و تبخیر و کمبود آب فعالیت این کانونها محدود شده و غالب چالهها و یا دریاچهها خشک شده و قلمرو فرایندآبهای روان جای خودرابه فعالیت باد میداده است، لذا دورههای حاکمیت گرم در ایران را باید دروه افول و محدودیت کانونهای مدنی تلقی کرد. مدفون شدن دهها شهر زیر رسوبات بادی از جمله بقایای این شهرها بشمار میآیند. مجموع کانونهای مدنی که در امتدادخطوط ساحلی بوجود آمدهاند خواه در ساحل گرم و یا سرد، شهرهای خط تعادل آب و خشکی میگویند، زیرا تعادل بین سطح آب و خشکی خطوط ساحلی را برای ما تعریف میکند(انتظاری، 1390: 42).
نقش تغییرات اقلیمی در فرآیندهای فرم زا و تأثیر آن در جابجایی ونحوه گسترش اجتماعات مدنی در ایران
همانطور که میدانیم ایران از جمله سرزمینهایی است که به خاطر موقعیت قرار گرفتن در یک منطقه خاص، سیارهای، تغییرات اقلیمی به شدت در چگونگی عملکرد و فرایندهای شکل زا در آن تأثیر داشته و نحوه بروز این فرآیندها و تأثیرات آن متفاوت از سایر نقاط دیگر بوده است. در کره زمین مناطقی وجود دارد که در همه دورههای تناوبی سرد و گرم اقلیم چندان دستخوش تغییر نشده و حالت پایداری در آنجا حاکم است. به عبارت دیگر، تغییرات بصورتی نیست که شرایط برای سیستمهای شکلزا نیز تغییر نماید، بلکه تغییر در این مناطق به شکل انبساط و انقباض انجام میگیرد. معنی این حرف آن است که: چنانچه تغییرات اقلیم به طرف سرد شدن سیر نماید از سمت کانون برودتی (مناطق قطبی) به سمت مدارات میانه حرکت و محدودة کانون حرارتی را به سمت استوا عقب رانده و سرما بر بسیاری از مناطق مداری حاکم خواهد گردید. در حالی که اگر حالت عکس مورد یاد شده بوجود آید؛ یعنی با وقوع دوره گرم (بین یخچالی) کانونهای حرارتی به عرضهای بالاتر کشیده شده و گستره فعالیت کانونهای برودتی محدود میگردند. بنابراین در مقر اصلی دو کانون (دو قطبین برودت و در استوا حرارت) همیشه وضعیت تقریباً ثابت خواهند بود، جز اینکه تحت شرایط خاص بر وسعت قلمرو و فعالیت آنها افزوده یا کاسته گردد. کمربندی در سیاره زمین در هر دو نیمکره (بامقداری اختلاف) وجود دارد که بین دو کانون سرد و گرم قرار گرفته و وضعیتی کاملاً متفاوت از دو کانون اصلی در نحوه پاسخ به تغییرات اقلیمی دارند. این مناطق که تقریباً بین عرضهای 25 تا 50 درجه عرضهای شمالی و جنوبی هر دو نیمکره گسترده شدهاند مرزهای حوضه نفوذ برودت و حرارت به شمار میروند. مهمترین فاکتورهایی که در این مناطق وجود دارد، این است که با تغییرات اقلیمی، شرایط به سرعت به سود سیستمهای شکلزایی پیش میرود که بتوانند در منطقه سیطره داشته باشند. به عنوان مثال چنانچه در حال حاضر (دوره بین یخچالی) در مناطق مداری، سیستم شکل زایی چون باد، پدیمنتاسیون، روان آب، جنب یخچالی حاکمیت دارند، با وقوع دورة یخچالی و فراگرفتن وسعت زیادی از سرزمینهای شمالی بوسیله برودت، سیستمهای شکل زا بصورت یخچالی، جنب یخچالی، روان آبها (باد در پارهای نقاط) خود را جایگزین و بر این مناطق تحمیل میکنند.
اقلیم شهرستان سنندج:
در فصول مختلف تحت تاثیر تودههای قطبی بحری یا حاره بحری قرار دارد. حاره بحری در زمستانها در جنوب حوضه میترانه تشکیل جبهه متعددی وسیکلونهای زمستانی این ناحیه را تحت تاثیر قرار میدهد، در نتیجه فصل سرد سال بارندگی است. در تابستانها درست عکس این حالت اتفاق میافتد، یعنی به موازات عقب نشینی جبهه قطبی، توده هوای گرم تمام این ناحیه را در برگرفته و شرایط خشکی فیزیکی بر پهنه عظیمی از منطقه حاکم می گردد. در زمستانها به موازات عقب نشینی توده هوای گرمسیری و هجوم جبهه قطبی، برف باریهای شدیدی در سنندج مشاهده میشود و دما به کرات به زیر صفر افت میکند. آنچه اقلیم سنندج را علیرغم بارندگی اقلیمی نیمه خشک میسازد، توزیع نامتعادل آن در ماهها و فصول مختلف سال است، به طوری که 89 درصد آن در ماههای مهر و فروردین است و تنها 11 درصد آن در بقیه ماههای سال حاصل میشود. با استفاده از ارتفاع به دست آمده از DEM منطقه مورد مطالعه و روابط مذکور در نرم افزار GIS نقشه همدمای زمان حال رسم گردید.
شکل 4: نقشه همدمای فعلی سنندج
بارش در استان کردستان
از لحاظ بارندگی میزان بارش در استان از غرب به شرق واز نواحی مرکزی به شمال استان کاهش دیده می شود.به طوری که پرباران ترین ناحیه استان در غرب دیده میشود (مهندسان مشاور جدید، 1388).
تحول شهر سنندج در دوره کواترنر
به طور کلی فرآیندهای فرسایش درطول کواتر نر تغییرات زیادی در ساختمان اولیه ناهمواریهای این منطقه به وجود آوردهاند. عوامل فرسایش در دورههای بین یخچالی کواترنر احتمالاً همانند حال حاضر بودهاند. شواهد بازمانده نشان میدهند که در دورههای سرد یخچالی تمام کوههای منطقه تحت حاکمیت طبقات شکلزایی یخچالی و مجاور یخچالی قرار داشتهاند به علت استیلای پرفشار سیبری در شمال کردستان احتمالاً دشتهای منطقه نیز به صورت بیابانهای سرد عمل میکرده است.
در دامنههای خارجی کوهها آثار تعداد زیادی یخچال قدیمی شناسایی شده است. پادگانههای آبرفتی از اشکال ناهمواری است که به عنوان میراث تناوب دورههای فرسایش رودخانهای درکواترنر دراین ناحیه دیده میشوند. تقریباً درحاشیه تمام رودهای بزرگ ناحیه پادگانههای متعدد در ابعاد وسیع میتوان مشاهده کرد. با توجه به قسمتی از نقشههای شماره 1،2 توپوگرافی سنندج، شواهد مربوط به دورههای گرم و سرد کواترنر را در منطقه مشخص شده است. سیرکها مربوط حاکمیت دورههای سرد در منطقه و پادگانهها مربوط به دوران بارانی است. وجود رودخانه قشلاق نشان تاکیدی بر این امر است که هسته تمامی تمدنها و شهرهای اولیه در کنار آب شکل گرفته است.
شکل شماره 5:آثار وشواهد اقلیمی از دوران چهارم در منطقه
توپوگرافی سنندج
وضعیت توپوگرافی شهر کوههای اطراف آن باعث شده که شهر به صورت طبیعی در یک جام فضایی محصور گردد و شبکههای ارتباطی اصلی و فرعی و قرارگیری محلات بر روی دامنه تپهها به تبعیت از شیب زمین بوده و به ناچار قسمت اعظم ساختمانها بصورت پلهای و تراسبندی اشتقرار یافتهاند و اغلب کوچهها باریک و پر پیچ وخم و پلهای است. شهر سنندج در محل تلاقی شاخههای رودخانه گریاشان ورودخانه قشلاق در جهت شمال به جنوب در شیب این دره دره قشلاق جریان دارد، کوههای ئاویهر، کوچکه رهش، از انشعابات سلسله جبال زاگرس هستند، از سمت جنوب غربی و شمال شرقی قرار گرفته و قسمتهای از شهر بر فراز تپههای متعدد که مشهورترین آنها تپههای اولیابک، تپههای شیخ محمدصادق، تپههای بهارمست-تاقه شاهی، شیخ محمد باقر و تپه روسی است. متوسط ارتفاع سنندج از سطح دریا معادل 1535 متر است و در پستترین نقطه به 600 متر میرسد، ارتفاع کوه ئاویهر در بلندترین نقطه 2550 متر است، ارتفاعاتی که در نواحی جنوبی شهر واقع شدهاند یکی تپههای با ارتفاع 1660 و دو تپه نسبتاً کوچک اطراف جاده کرمانشاه و قسمت ورودی شهر، به ارتفاع تپه شرقی 1613 متر و ارتفاع تپه غربی 1655 متر که محل اسقرار تأسیسات رادیو و تلویزیون شهر است در قسمت شرقی نیز تپه طوس نوذر با ارتفاع 1644 متر از سطح دریا قرار دارد (ملکی، 1376).
6 درصد از کل وسعت شهرستان را زمینهایی با ارتفاع کمتر از 500 متر که بیشتر بستر رودخانه و زمینهاوتراسهای اطراف آن است را به خود اختصاص داده است. 26 درصد بین ارتفاع 500 تا 1500 متر 63 درصد را دامنههای پرشیب با ارتفاع 1500 تا 3000 متر و5 درصد بقیه را ارتفاع 3000 و بالاتر از آن را شامل میشود (مهندسان مشاور اخیر سال، 1388).
شکل شماره 6:طبقه بندی ارتفاعات
شکل شماره 7: توپوگرافی سنندج
جدول شماره 2: طبقه بندی معیارهای مربوط به ارتفاع
معیار |
مناسب |
کمتر مناسب |
نا مناسب |
ارتفاع به متر |
1600-1400 |
1800-1600 |
بالای 1800 |
منبع: طرح توسعه وعمران(جامع) ناحیه اصفهان،1382
جدول شماره 3: مساحت مربوط به طبقه بندی ارتفاعی
معیار ارتفاع |
وضعیت |
مساحت |
1600-0 |
مناسب |
527.43632 |
1800-1600 |
کمتر مناسب |
755.8999826 |
>1800 |
نامناسب |
1694.5553546 |
شکل شماره 8: نمودار دایرهای از وضعیت ارتفاعی
نقش ژئومورفولوژی در رابطه با مدنیت شهر
ناهمواریهای بین شهرستانهای قروه، بیجار و سنندج با مشخصات ویژهای از مناطق مجاور خود به خوبی متمایز شدهاند، خطوط اساسی چهره ناخواری در این واحد را دشتهای وسیع هموار تا عارضه دار تشکیل میدهد که به وسیله سدهای کوهستانی احاطه شدهاند که سنندج جزو دشتهای با وسعت کم و عارضهدار است. سدهای کوهستانی حاشیه جنوب و غربی کردستان جزو واحد سنندج سیرجان محسوب میشود و از سنگهای رسوبی و دگرگونی ساخته شده است. در شمال کوه شاهنشین (3320 متر) و انشعابات آن کردستان را از آذربایجان جداً میکند و در مشرق نیز دشتهای کردستان به وسیله دیوارههای کوهستانی زنجان محدود شدهاند.
1- شهر سنندج در دشت قشلاقِ منطقه کوهستانی زاگرس، در جنوب استان کردستان (کردستان شرقی ) واقع شده است. به استثنای کوههای اطراف سنندج، درهمه جای کردستان شرقی؛ دشتهای وسیع به چشم میخورند این دشتها غالباً به وسیله شبکه نسبتاً متراکمی از شعبههای قزل اوزن بریده شدهاند. در نتیجه دشتهای مواج با طولهای زیاد از مشخصات عمومی دشتهای نواحی شرقی کردستان به شمار میآیند. مرتفعترین این دشتها، هوهتو (1220 متر) در شمال سنندج و دشت قروه ( 1900 متر) هستند. رود قزل اوزن تقریباً از نواحی مرکزی شمال شرقی کردستان میگذرد و با شبکههای گسترده خود آبهای سطحی این ناحیه را به سمت دریای خزر زهکشی میکند.
2- چهره دیگرناهمواریها در واحد کردستان شرقی گبندهای طاقدیسی با چالههای ناودیسی مجاور هستند. عوارض چین خورده عمدتاً از رسوبهای الیگو – میوسن و همچنین نهشتههای نئوژن تشکیل شدهاند.
نتیجه گیری
باشروع دورههای برودتی یکی ازشاخصهای دیگر فرم زایی جابجایی خطوط مرز برفهای دائمی و تحرک زبانههای یخچالی کوهستانی در ایران بوده است. تغذیه بهتر برفخانهها از یکسو وکاهش نسبی دمای محیطی از سوی دیگر، سبب شده که ارتفاع خط دائمی برف و زبانههای یخی آن کاهش یابد. اگر چه این کاهش در همه کوهستانهای ایران یکسان نبوده است و عوامل متعددی از جمله جهت ناهمواریها، تفاوتهای دمای محلی و میزان رطوبت نسبی و بارندگی، پوشش گیاهی و… از عوامل موثر در این تفاوتها بشمار میآید (اولیا، 1377).
1- زبانههای یخچالی در سنندج تا ارتفاع 2000 هم پایین آمدهاند این جابجاییها در طول مسیر یخچالها دارای آثار متعددی است که خود بیانگر حدوث دورههای برودتی متعدد در دوران چهارم بوده است. حد فاصل بین پایین آمدن زبانههای یخی و مدخل سیرکهای یخچالی در غالب نوارهای کوهستانی نواری از گرههای به هم پیوسته و یا آثار بجای مانده از دریاچههای یخچالی دیده میشود که روستاها یا شهرکهای ییلاقی در آن شکل گرفتهاند.
2- دشتهای موجود در زاگرس مرکزی با ارتفاع بیش از 1200 متر غالباَ فاقد سکونتگاهی قدیمی بوده و توسعه چندانی نیافتهاند (ابرلندر، 1379). فرم خطوط منحنیهای میزان به صورت سینوسهای بلند در نقشههای توپوگرافی منطقه، نشان دهنده عملکرد یخچالها در منطقه است. این سطوح بیشتر به واسطه حرکت ورقههای یخی همراه با زبانههای یخچالی کوهستانی ایجاد شدهاند. تعیین خط برف دائمی در دوره یخچالی که به روش رایت صورت گرفت، نشان میدهد که دمای متوسط سالانه صفر درجه سانتیگراد در ارتفاع2000 متری منطقه قرار میگرفته است. وجود 99 سیرک بزرگ و کوچک نیز موید آن است که در دوران سرد یخچالی سیرکها به عنوان یکی ازمنابع تغذیه کننده بسیار غنی برای تشکیل یک پوشش یخی در منطقه به شمار میرفتهاند. نحوه توزیع فضایی روستاهای شهرستان سنندج که دقیقاً از حرکت و شکل زایی زبانههای یخچالی پیروی میکند وجود تپههای باستانی عملکرد یخچالها را تایید میکند.
گر براساس نظریات اخیر در زمین شناسی طول دوران چهارم را از ششصد هزار سال پیش به این طرف قلمداد کنیم (پدرامی، 88:1367)، تغییرات اقلیمی را باید از جمله ویژگیهای عمده این عصر برشماریم به نحوی که بر اساس روشهای جدید بیش از نود سیکل تغییر اقلیمی یا به تعبیری هر شش تا هفت هزار سال یکبار با یک تغییر اقلیمی روبرو بودهایم علل این تغییرات هرچه باشد، تاثیر ان برسکونت گاههای بشری، مهاجرت و جابجــایی و معیشت انسان چیزی نیست که بتوان بسادگی از آن گذشت.
3- شهر سنندج بصورت دشت که از یک طراف دور تادور آن را کوهها و تپهها قرار گرفته است واز طرفی دیگر به رودخانه قشلاق منتهی میشود، این ویژگی ژئومورفولوژی منطقه در گسترش شهرنشینی شهرستان سنندج بیتاثیر نبوده است.
4- پراکندگی روستاها در مناطقی که در گذشته به عنوان جنب یخچالی محسوب میشوند، بیشتر است؛ یعنی تراکم روستاها در پایینتر از خط برف دائمی فراوانتر است.
5- با توجه به نقشه همدمای گذشته و تراکم سیرکها میتوان گفت شهر سنندج در گذشته به عنوان یک چاله برودتی یا دشت یخچالی ر نظر گرفته میشد.
6- سلولهای برودتی توان محیطی لازم برای ایجاد هستههای مدنی را ندارند.
7- بخوبی میتوان تفاوت بین کانونهای مدنی روان، غیر روان، روستایی و شهری، مدنیتهای شهری گرم وسرد را اشکارا مشاهده نمود. این تفاوتها نه تنها در مورد رفتارهای اجتماعی و فرهنگی تظاهر میکند که در هنر این جوامع نیز هویداست.
پیشنهادها
1- استفاده از GIS بعنوان ابزاری کاربردی میتواند ما را در زمینه بررسی تغییرات اقلیمی و شهرنشینی یاری کند.
2- محیط تاثیر زیادی درنوع فرهنگ ورفتار مردم یک منطقه دارد، لذا شناسایی محیط وچگونگی گسترش مدنیت ما را در جهت شناخت کامل تر ویژگیهای رفتاری راهنمایی میکند، روانشناسان میتواند از علم جغرافیا در این زمینه استفاده کنند.
3- بررسی تغییرات اقلیمی وتاثیراتی که در مناطق دارد، ما را با منابع طبیعی آشنا میکند، مثلاً سیرکها نه تنها ذخایر آبی هستند، بلکه شناسایی آنها میتواند در زمینه جلوگیری از وقوع بلایایی چون بهمن یا لغزش تاثیرگذار باشد و در نهایت با شناخت منطقیتر تصمیم بهتری میتوان در زمینه برنامه ریزی و مدیریت منابع منطقه داشت.