Document Type : Original Article
Author
Payam-Noor University
Abstract
Keywords
مقدمه وطرح مساله
گسترش شهر-منطقهها با سه دسته تحولات شامل تحولات اقتصادی-اجتماعی، تحولات الگوهای توسعه فضایی و تحولات برنامهریزی و مدیریت شهری ارتباط دارد (مهدیزاده، 1383، 27-23). گسترش شهری یا با خزش فعالیت و سکونت به پیرامون و یا از طریق الحاق سکونتگاههای پیرامونی به شهر بزرگتر اتفاق میافتد. خزش فعالیت و سکونت(تحول فضایی) یک گسترش غیر ارادی است که معمولاً نواحی پیرامونی کلان شهرها را دچار اغتشاش فضایی نموده و قابلیت توسعه آنها را کاهش میدهد (صرامی، 1383: 7). در این گونه گسترش، مدیریت شهری در عمل انجام شده قرار می گیرد و در بسیاری مواقع برای جلوگیری از تبعات ناشی از تلمبار شدن مشکلات موجود در نواحی پیرامونی با هدف جلوگیری از شکل گیری بحرانهای اجتماعی به اجبار به الحاق سکونتگاهها و عرصههای فعالیتی-که در بسیاری مواقع از نوع غیر رسمی هستند- به شهر بزرگتر موافقت میکند. اما در گونه دوم (گسترش ارادی از طریق الحاق)، هرچند واحدهای مسکونی و فعالیتی ممکن است فضای بین دو سکونتگاه را مخدوش نموده باشند، اما تصمیم نهایی برای الحاق، ناشی از یک اجبار نیست، بلکه هدف بهره مندی از مزایای ناشی از الحاق است که با حمایت نهادهای مسئول و ساکنان اتفاق میافتد. این دو گونه گسترش به دفعات در ایران و جهان اتفاق افتاده و به دنبال آن شهرها و روستاهای کوچک و بزرگی در شهر بزرگتر ادغام شده اند. نام بسیاری از محلات فعلی در شهرهای بزرگ یادآور همین سکونتگاههای الحاق شده است.
به شهر اصفهان نیز تا کنون سکونتگاههای زیادی ملحق شده است که از آن جمله مهمترین آنها می توان به شهر رهنان، روستاهای واقع در محور آتشگاه(نصرآباد، کارلادان، آزادان، زهران، جوان و ... ) و محور زینبیه(سودان، باطان، ارزنان، دارک و ...)، و ... اشاره نمود. آخرین سکونتگاه الحاق شده به شهر اصفهان شهر خوراسگان است. این شهر به واسطه نزدیکی به شهر اصفهان از گذشته تعاملات اجتماعی و فعالیتی زیادی با اصفهان داشته است. در چند دهه اخیر خزش دو شهر به سمت یکدیگر باعث شده عملاً فاصله کالبدی دو شهر از بین برود و شهر خوراسگان در دل حریم شهر اصفهان جای گیرد و این امر عدم تناسبهایی را در خط محدوده و حریم دو شهر ایجاد نماید (نقشه شماره 1). برای الحاق سکونتگاههای پیرامونی مزایا و معایب زیادی بیان شده است که از جمله مزایای آن به تحقق مدیریت یکپارچه شهری، ارتقا کیفیت برنامه ریزی شهری، واقعی شدن محدودههای شهری، بهبود کیفیت خدمات رسانی به محدودههای الحاق شده، افزایش تعاملات فرهنگی و اجتماعی محدودههای الحاق شده و ... اشاره شده است. در مقابل مخالفان الحاق، معایبی چون از بین رفتن ارزشها و هویتهای بومی و محلی، افزایش سرعت گسترش شهری و از بین رفتن زمینهای کشاورزی، افزایش بورس بازی زمین، افزایش بوروکراسی، افول مراکز قدیمی شهرها و .... را بیان می کنند. بدین ترتیب لازم است در یک فضای علمی و به دور از هر نوع تعصب و احساسات عامیانه این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
شکل شماره 1- محدوده قانونی و حریم شهر اصفهان و موقعیت شهر خوراسگان
اهمیت و ضرورت
مدیریت شهری به نیازهای اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و ... در بستر فضای شهری پاسخ میدهد. عدم انطباق قلمرو نهادی (سازمانی-اداری) با قلمرو فضایی-عملکردی شهرهای بزرگ را میتوان به عنوان یکی از چالشهای بزرگ مدیریت یکپارچه شهری دانست. در شرایط عدم وجود مدیریت یکپارچه برخی مشکلات نظیر خزش شهری، حفاظت محیط زیست و ... تشدید و نارساییهای خدماتی در حوزههای حمل و نقل شهری، جمع آوری زباله و حفظ بهداشت و ... به جای حل و فصل از یک نقطه به نقطه دیگر جا به جا میشوند (قالیباف و دیگران، 1392، 59). برای اعمال مدیریت یکپارچه برخی مواقع یک سکونتگاه به سکونتگاه دیگر الحاق میشود. در چنین شرایطی برای حصول به توفیق لازم، فراهم نمودن بسترها و زمینهها لازم است.
به دنبال درخواست و مصوبات شوراهای شهر اصفهان و خوراسگان برای ادغام این دو شهر[1] هیأت وزیران در جلسه مورخ 18 فروردین ماه 92 بنا به پیشنهاد وزارت کشور و به استناد ماده 13 قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، مصوب سال 1362 و با رعایت بند 1 تصویبنامه شماره 158802/38854ت مورخ یک بهمن ماه 1386 الحاق شهر خوراسگان اصفهان به شهر اصفهان را مصوب نمود (www.nasle-farda.ir). به موجب این مصوبه در 24 خرداد 1392 انتخابات شورای اسلامی این دو شهر به صورت واحد و با عنوان حوزه انتخابیه اصفهان برگزار شد و پس از مدت کوتاهی در مرداد ماه 1392 نیز نام شهرداری منطقه 15 بر روی شهرداری خوراسگان گذاشته شد. اما هر تغییری میتواند متضمن پیامدهای مثبت و یا منفی باشد. لذا لازم است با بررسی دقیق و کارشناسانه و با بهره گیری از آرا و نظرات صاحب نظران، به اتخاذ تدابیری اقدام نمود تا پیامدهای منفی الحاق به حداقل و مزایای آن به حداکثر افزایش یابد. ضرورت انجام این مقاله با عنوان «راهبردها و الزمات در الحاق شهر خوراسگان به اصفهان» در این فضای فکری شکل گرفته است.
اهداف تحقیق
هدف اساسی این مقاله، بررسی معایب و مزایای الحاق دو محدوده ی شهری اصفهان و خوراسگان است. اهداف خرد این پژوهش نیز عبارت است از:
1- معرفی مهمترین مشکلات پیش روی الحاق دو شهر اصفهان و خوراسگان
2- معرفی تدابیر لازم برای پیش گیری و حل مشکلات ناشی از الحاق دو محدوده ی شهری اصفهان و خوراسگان.
پیشینه تحقیق
با توجه به این شهر خوراسگان به تازگی به شهر اصفهان الحاق شده است (در بهار 1392) ، این اولین پژوهشی است که در خصوص الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان تهیه شده است و پژوهش دیگری در این زمینه انجام نشده است. اما اگر دایره موضوع تحقیق را به موضوعاتی چون حریم و حوزه نفوذ شهرها، مدیریت یکپارچه شهری، مدیریت کلانشهرها و... گسترش دهیم می توانیم به پژوهشهایی اشاره کنیم.
متوسلی و اسماعیل زاده (1385) در مقاله خود با عنوان رشد و پراکنش جمعیت در مناطق کلان شهری (نمونه موردی : منطقه کلان شهری تهران) چالشهای مناطق کلان شهری به ویژه رشد و پراکندگی جمعیت و فعالیت، روند رشد کالبدی شهرها، نحوه توزیع امکانات، رشد و توسعه اقتصادی و ... را با روش توصیفی-تحلیلی بررسی نموده و لزوم کنار گذاشتن دیدگاههای شهر ستیزانه و جایگزین نمودن تفکر برنامه ریزی و مدیریت توسعه کلان شهرها به منظور زیست پذیر نمودن محیطهای شهری برای تمام گروههای اجتماعی با اتکا به توسعه پایدار از طریق مشارکت فراگیر شهروندان را پیشنهاد نموده است.
فرجی راد و کاظمیان (1391) با اعتقاد به این مطلب که هرگونه برنامه و سیاست توسعه ای در سطح محلی و منطقه ای باید مبتنی بر پایههای نظری قوی صورت گیرد و انجام هرگونه اقدام بدون پشتوانه نظری نتیجهای جز ناپایداری و از هم گسیختگی بیشتر اجتماعی، اقتصادی و محیطی را به دنبال نخواهد داشت؛ به نقد و تحلیل سیاستهای توسعه منطقهای برگرفته از مکتبهای نئوکلاسیک، کینزی، ساختاری، سنتی و ... پرداخته و در نهایت با هدف معرفی رویکرد نهادی در توسعه محلی و منطقه ای (مبتنی بر رویکردهای پایین به بالا) به معرفی مزایای این رویکرد در توسعه محلی و منطقهای پرداخته و آن را بهترین رویکرد توسعه معرفی می کنند.
هاشمی و دیگران(1390) با روش راهبردی-فراتحلیلی به بررسی سیاستهای مدیریتی در کشورهای مختلف پرداخته و با اشاره به مشکلات مناطق کلان شهری، داشتن نگاهنو به ساختار مدیریت شهری را ضروری دانسته و مدیریت یکپارچه شهری را پیشنهاد میکنند. پژوهشگران در این اثر تجارب کشورهای انگلستان، فرانسه، مالزی، اندونزی، کانادا و ترکیه مورد بررسی قرار دادهاند.
مهندسان مشاور نقش جهان پارس(1385) ابعاد مختلف کالبدی، جمعیتی، اقتصاد، فعالیتی و سکونتی و ... حریم شهر اصفهان را با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار داده و در پایان برای حریم و مدیریت آن برنامه ارائه دادهاند. این مهندس مشاور با تقسیم حریم شهر اصفهان به 17 ناحیه، معین نموده است که در هر ناحیه انجام چه فعالیتهایی مجاز، مجاز مشروط و ممنوع است.
اذانی و دیگران (1390) به بررسی اثرات متقابل حوزه شهری اصفهان و رهنان و گسترشهای شهری حاصل از افزایش جمعیت رهنان با روش توصیفی-موردی، تحلیلی و استفاده از مدل SWOT پرداخته است و نتیجه عدم تعادلهای حاصل از گسترش فیزیکی مانند تخریب اراضی و ضعف در تأمین خدمات را مورد بررسی قرار داده است.
تامپسون (2008) با روش توصیفی-تحلیلی شهرهای الحاق شده و یا خواهان الحاق در محدوده ایالت کالیفرنیا در کشور ایالات متحده آمریکا را مورد بررسی قرار داده و اقدامات لازم برای سه دوره زمانی پیش از الحاق، کارهای زمان الحاق و کارهای بعد از دوره الحاق را تعیین نموده است.
جینداف (1390) به بررسی قلمرو مفهومی مادر شهر، رخدادهای نوین جهانی و تأثیر آنها بر محیطهای شهری و ... پرداخته است. این پژوهشگر تجارب کشورهای انگلستان، استرالیا و کانادا را در مدیریت کلان شهرهای منچستر، ملبورن و تورنتو با روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار داده و در پایان این نتیجه را مطرح می کند که رشد پیچیده ی ساختار مادر شهرهای چند هسته ای ناشی از نحوه ی تعامل و ارتباطات آنها با جریانهای داخل و خارج از مرزهای مادر شهر است.
قالیباف و دیگران (1392) با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش مدیریت یکپارچه و تقسیمات صحیح شهری در مدیریت بهتر و بهبود ارائه خدمات به شهروندان پرداخته و به این نتیجه رسیده است که دستیابی به توسعه یکپارچه و پایدار شهری و نیز خدمات رسانی هماهنگ و یکپارچه به فضای شهری در گرو مدیریت یکپارچه فضای شهری و تقسیمات فضای شهری است.
فرضیهها و سوالها
فرضیه اول: به نظر می رسد مجموعه امکانات (نقاط قوت و فرصتها) الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان از مجموعه محدودیتهای آن (نقاط ضعف و تهدیدها) بیشتر باشد.
فرضیه دوم: با الحاق شهر خوراسگان به اصفهان کیفیت برنامهریزی و مدیریت شهری در محدوده ی اصفهان بزرگ ارتقا مییابد.
مهمترین سؤال تحقیق عبارت است از این که: مزایا، معایب و الزامات الحاق خوراسگان به شهر اصفهان کدام است؟
روش تحقیق
روش گردآوری اطلاعات در این مقاله مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانهای و میدانی است. با پذیرش این که موضوع مقاله یک تحقیق کیفی است و لذا بر توصیفهای روایتی و تشریحی استوار است، استدلال به کار رفته استدلال قیاسی است و در آن بر قضایای کلی و اهداف و معیارهای پذیرفته شده مانند: گسترش عدالت در بهرهمندی از امکانات و خدمات شهری، افزایش مشارکت مردم در برنامه ریزی و مدیریت شهری؛ کارآیی و انعطاف پذیری؛ واقع گرایی، کارآیی، حفظ تعادل و توازن محیطهای شهری؛ حفظ ارزشهای کالبدی و ... تأکید شده و سعی شده است با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از آثار مرتبط با موضوع تحقیق، امکانات و مشکلات الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی شود. در این راستا یکی از بهترین مدلها که همزمان امکانات و محدودیتهای یک نظام را در یک محیط واقعی شناسایی میکند، مدل SWOT است. SWOT حرف اول چهار کلمه انگلیسی با معادل فارسی قوت، ضعف، فرصت و تهدید است (زیاری، 1383: 238). این مدل ابتدا در بخش تجاری مورد استفاده قرار گرفت. اما با توجه به شرایط متغیر و پیچیده موجود در شهرها به تدریج برای برنامهریزی شهری نیز مورد استفاده قرار گرفت (آرمسترانگ، 2005: 3).
(Armstrong, 2005,3). در این مدل که یک ابزار استراتژیک محسوب می شود، ابتدا عوامل موجود و موثر در موضوع برنامه ریزی به عوامل محیط درونی شامل نقاط قوت و نقاط ضعف و عوامل بیرونی شامل فرصتها و تهدیدها تقسیم می شود. رایج ترین کاربرد این مدل فراهم آوردن یک چارچوب منطقی برای هدایت نظام مند بحثهای سیستم، ارائه راهبردهای مختلف و در نهایت انتخاب بهترین راهبرد عمل است. منطق رویکرد مذکور این است که راهبرد اثر بخش، باید قوتها و فرصتهای سیستم را به حداکثر برساند و ضعفها و تهدیدها را به حداقل کاهش دهد. در این راستا نقاط قوت مورد حمایت قرار می گیرند، نقاط ضعف اصلاح یا متوقف می شوند و فرصتها در اولویت قرار داده می شوند و یا بهینه می شوند، و تهدیدها به حداقل کاهش می یابند. این روش چنانچه به وسیله ی کارشناسان مسلط بر محیط برنامه ریزی به کار رود، نتایج بسیار خوبی برای انتخاب و طراحی راهبردهای اثر بخش به دنبال خواهد داشت (حکمت نیا و موسوی، 1385: 293).
برای تشخیص امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی الحاق خوراسگان به اصفهان از نظرات سه گروه استفاده شده است. گروه اول و گروه دوم مربوط به اعضای شورای اسلامی شهر اصفهان و خوراسگان و گروه سوم مربوط به کارشناسان خبره در حیطه برنامهریزی و مدیریت شهری است. بدین منظور تعداد 58 پرسشنامه که در طیف سنجش لیکریت تهیه شده بود در بین این مسؤولان و کارشناسان توزیع و نتایج آن مورد استفاده قرار گرفت.
معرفی متغیرها و شاخصها
متغیرهای اصلی مورد بررسی این مقاله در چهار گروه نقاط قوت و نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها بیان شده است. میزان اثر گذاری هر یک از عوامل تحت عنوان «نقطه قوت، نقطه ضعف، فرصتها و تهدیدها» از پرسش شونده بدین گونه، پرسیده شده است: «به نظر شما میزان اثر گذاری هر یک از عوامل زیر به عنوان نقطه قوت/نقطه ضعف/فرصت/تهدید در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان چقدر است؟» این متغیرها که از نوع متغیرهای کیفی هستند با مفاهیم کیفی «خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم» در قالب طیف لیکرت (حافظ نیا، 1387، 153) ارزش گذاری شده اند. در همین راستا برای این که این مفاهیم ارزشی به مفاهیم قابل اندازه گیری و کمی تبدیل شوند، به هر یک از مفاهیم ارزش عددی داده شد. به طوری که به پاسخهای با اثر «خیلی زیاد ارزش 5، به پاسخهای زیاد ارزش 4، به پاسخهای با اثر متوسط ارزش 3، به پاسخهای با اثر کم ارزش 2 و به پاسخهای با اثر خیلی کم ارزش 1» داده شد. پس از آن با توجه به تعداد اظهار نظرها در خصوص هر یک از متغیرها در مرحله پیمایش (پرسشگری از صاحب نظران و مسؤولان)، مجموع ارزش کمی(وزن) هر یک از متغیرها استخراج و بر همین اساس رتبه و وزن نسبی آنها محاسبه شد. این شیوه کار این امکان را نیز فراهم نمود که شاخص میانگین هر گروه (مربوط به دسته بندی متغیرها در قالب نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و محدودیتها) قابل محاسبه و در نتیجه شاخصهای میانگین هر گروه عوامل نیز مقایسه پذیر شود.
تقسیماتدرونیوروابطبیرونیسازمانفضایی اصفهان بزرگ(اصفهان، خوراسگان و ...)
روابط متقابل نهادهای اجتماعی و اقتصادی در بستر ساختارهای محیطیاشکال خاصی از مناسبات، روابط و الگوهای فعالیتی، سکونتی و سازمان فضایی را به وجود می آورد. سازمان فضایی اصفهان بزرگ(اصفهان، رهنان، خوراسگان و ...)، در تعامل مجموعه عوامل درونی این ساختار با مجموعه عوامل بیرونی(فراشهری) آن قابل توجیه و تفسیر است. بدین ترتیب توان گفت که اصفهان بزرگ در واقع حاصل تلاقی میان دو سیستم مجموعه شهری (کلان سیستم) و شهر اصفهان (خود سیستم ) است.
قلب و مغز متفکر تحولات حاکم بر محدوده کلان شهر اصفهان، شهر اصفهان است. جمعیت شهر اصفهان بر اساس سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سالهای 1365،1355، 1375 و 1385 و 1390؛ به ترتیب 661000، 986000، 1266000 و 1602000و 1797000 نفر بوده است (جدول شماره 1). بر همین اساس نرخ رشد جمعیت شهر در فاصله سالهای 90-55 به طور متوسط حدود 9/2 درصد بوده است. مساحت شهر اصفهان در طرح بازنگری طرح تفصیلی اصفهان حدود 18000 هکتار اعلام شده است. وسعت حریم شهر اصفهان بر اساس مصوبه قانونی حدود 47000 هکتار است.
مهمترین عناصر بیرونی موثر درساختار فضایی شهر اصفهان محورهای طبیعی و مصنوعی و شهرها و مراکز فعالیت بزرگ مجاور هستند. مهمترین محور طبیعی موثر در ساختار شهر اصفهان رودخانه زاینده رود و مادیهای(نهرهای) منشعب از آن است. محورهای مصنوع(محورهای ارتباطی) موثرترین راه ارتباط شهر اصفهان با مراکز بزرگ فعالیتی و سکونتی در خارج محدوده ی شهر اصفهان هستند. مهمترین محورهای مصنوع موثر در ساختار فضایی شهر اصفهان محورهای اصلی ورودی شهر اصفهان شامل ورودی تهران (محور شمال)، ورودی شیراز (محور جنوب)، ورودی شهرکرد (محور جنوب غرب)، ورودی یزد (محور شرق) و محور نجف آباد(آتشگاه) است. علاوه بر این و با اهمیت کمتر؛ محورهای امام خمینی (شاهین درشمال غرب)، محور اشرفی اصفهانی (خمینی شهر در شمال غرب)، بعثت (دولت آباد در شمال)، زینبیه (حبیب آباد درشمال شرق)، مشتاق و محور آبشار (جرقویه و براآن در شرق) و دو کنار گذر شرقی و غربی اصفهان همگی بر ساختار و سازمان فضایی شهر اصفهان اثر داشته و هر کدام منشا شکل گیری و یا گسترش مراکز سکونتی و فعالیتی عمدهای در محدوده اصفهان بزرگ به شمار میآیند.
شهرها و مراکز فعالیت بزرگ مجاور نیز از جمله اثر گذار ترین عناصر ساختار فضایی به شمار میروند. از مهمترین شهرهای موثر در ساختار فضایی شهر اصفهان که موضوع تحقیق نیز با آن ارتباط دارد شهر خوراسگان است. وجود گورستان باغ رضوان، میدان میوه و تره بار و تأسیسات و تجهیزات شهری در نزدیکی این شهر از سویی و مراکز مهم آموزش عالی (دانشگاه خوراسگان) و صنایع بزرگ (کارخانه قند) در پیرامون شهر خوراسگان از مهمترین عواملی هستند که سبب ایجاد رابطه و تعامل میان شهر اصفهان و شهر خوراسگان شدهاند.
شهر خوراسگان در شرق اصفهان و در دو طرف بزرگراه جی -که شهر اصفهان را به استانهای جنوبی و شرقی کشور متصل مینماید- قرار دارد. جمعیت شهر خوراسگان بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 1365،1355، 1375 و 1385 و 1390؛ به ترتیب 095/31، 005/51، 699/65 و 282/87و 165/97نفر بوده است. نرخ رشد جمعیت شهر در فاصله سالهای 90-55 به طور متوسط حدود 3/3 درصد بوده است. سطح محدوده قانونی شهر خوراسگان برابر با طرح تفصیلی مصوب حدود 475 هکتار است (جدول شماره 1).
شهرداری این شهر در سال 1343 تأسیس شد و بنا بر اعلام دفتر آمار و فناوری اطلاعات وزارت کشور(سال 1391) دارای درجه 8 در بین شهرداریهای کشور است[2]. این شهر دارای 40 محله و مجموعه مسکونی است. محلههای این شهر به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: اباذر، ابهر، ارداجی، ارغوانیه، اریسون، اندوان، بانو مهدی، بانو مهدی(مسجد حضرت حمزه) بوزان، پزوه، جی شیر[3]، خاتون آباد، خانقاه، خیاان، درب سیبه، دهنو، راران، ستار، ستاره، سفلی، سلطان آباد، سلمان، سمسور، سنجوانمره، علی ابن موسی الرضا (ع)، علیا، قصر، قلعه برتیانچی، قلعه نو، گلستان،گورت، گیان، افزوان، مسجد علی، نارون (مسجد محمدی)، نارون (موسی بن جعفر (ع)، همدانیان و محله هیستان، و مجموعههای مسکونی بانک ملی، امام حسین(ع)، نور، و مجموعه مسکونی مروارید و ...(شهرداری خوراسگان، 1392: 14).
جدول شماره 1- جمعیت و مساحت شهرهای اصفهان و خوراسگان در ادوار گدشته
شرح وضعیت |
جمعیت(هزار نفر) |
رشد جمعیت(درصد) |
وسعت(هکتار) |
|||||||||
1355 |
1365 |
1375 |
1385 |
1390 |
65-55 |
65-75 |
85-75 |
90-85 |
سال 1350 |
سال 1370 |
سال 1390 |
|
اصفهان |
661 |
986 |
1266 |
1602 |
1797 |
4.1 |
2.53 |
2.38 |
2.32 |
4600 |
15041 |
20000 |
خوراسگان |
05/31 |
51 |
7/65 |
28/87 |
16/97 |
5.1 |
2.6 |
2.9 |
2.2 |
119 |
350 |
475 |
مآخذ: سرشماریهای نفوس و مسکن سالها 55،65،75،85،90 و طرحهای توسعه شهری شهرهای خوراسگان و اصفهان(جامع و تفصیلی اصفهان و هادی و جامع خوراسگان1373 و 1390؛ شفقی، 1381 و http://www.udro.org.ir).
مفاهیم، دیدگاهها و مبانی نظری
تعاریف و مفاهیم
خزش شهری[4]: خزش شهری به معنی گسترش فضایی بی رویه و نامنظم ساخت و سازهای کلان شهر است که در نتیجه جابجایی و تغییر مکان فعالیتها و جمعیت از شهر مرکزی به طرف خارج شهر و پخش شدن آنها در نواحی حومه ای ظاهر می شود. پیامدهای عمده ناشی از الگوی خزش تفرق نظام مقررات کاربری زمین و عدم در نظرگیری تصمیم گیری نواحی هم جوار؛ گسترش بی رویه شهری؛ و مشکلات زیست محیطی موثر بر کل منطقه کلان شهری است(صرافی، 1383: 42).
حریم شهر[5]: بر اساس قانون تعاریف محدوده و حریم شهر، روستا و شهرک و نحوه تعیین آنها مصوب 1384 حریم شهر عبارت است از قسمتی از اراضی بلافصل پیرامون محدوده شهر که نظارت و کنترل شهرداری در آن ضرورت دارد و از مرز تقسیمات کشوری شهرستان و بخش مربوط تجاوز ننماید(حسینی، 1390: 162).
حومه شهری[6]: منظور تمام-فضاها، مکانها، و فعالیتهایی است که در قلمرو حوزه نفوذ مستقیم یک مادر شهر یا شهر مرکزی قرار میگیرد. حومهها به اشکال مختلف کالبدی-فضایی مانند روستا، شهرک، روستاشهر، مجتمع صنعتی یا خدماتی و مانند آنها دیده می شود(پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، 1382: 54).
محدوده شهر[7]: بر اساس قانون تعاریف محدوده و حریم شهر، روستا و شهرک و نحوه تعیین آنها مصوب 1384 محدوده شهر عبارت است از حد کالبدی موجود شهر و توسعه آتی در دوره طرح جامع و تا تهیه طرح مذکور در طرحهادی شهر که ضوابط و مقررات شهرسازی در آن لازم الاجراء است (حسینی، 1390: 161).
تفرق سیاسی[8]: تفرق سیاسی به معنی وجود تعداد زیادی از قلمروهای حکومتی درون یک منطقه کلان شهری واحد و حاکی از این است که هر قلمرو یا حکومت محلی دارای حق، اختیار و صلاحیت اظهار نظر در بخشی از قلمرو منطقه یا هر شهر است و هیچ مرجع حکومتی واحدی برای تصمیم گیری و عمل در گستره کل منطقه کلان شهری وجود ندارد(هاشمی و دیگران، 1390: 92).
مدیریت شهری[9]: مدیریت شهری تلاش برای هماهنگ کردن اقدامات دولتی و خصوصی برای غلبه بر مشکلات ساکنان شهر است(Dijk and Pieter, 2006:53). همچنین مدیریت شهری را نظام مدیریتی با که وظیفه برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، رهبری و کنترل شهر را بر عهده می گیرند، میدانند(Chakrabarty , 2001:333 ).
دیدگاهها و مبانی نظری
دیدگاههای اوایل قرن بیستم (منطقه گرایی سنتی و جنبش اصلاح طلب)
منطقه گرایی کلان شهری در اوایل قرن بیستم در ایالات متحده ظهور یافت. این دیدگاه زمانی مطرح شد که شهرهای مرکزی از نیروهای اقتصادی و جمعیتی اشباع شده بودند و نیروهای مازادشان را به خارج از شهر در حومهها و شهرهای اطراف می فرستادند. نگرش این دیدگاه به روند خروج نیروها از شهر مرکزی و خزش در حومهها مثبت بود و آن را برای شتاب بخشیدن به توسعه اقتصادی منطقه ضروری می دانست. در این زمان این اعتقاد وجود داشت که ساختار تفکیکی و مدیریتهای متعدد محلی باعث به هدر رفتن سرمایهها می شود. بنابراین دیدگاه ایجاد یک ساختار دولتی متمرکز واحد، موجب کارآمدی اقتصادی در کل منطقه کلان شهری می شود و رشد و رقابت بین مجموعههای شهری را تنظیم مینماید. شیوههایی که برای دست یابی به الگوی مورد نظر حمایت میشد شامل سه روش الحاق، یکپارچه سازی و ادغام بود. در این راستا بر مقولاتی از جمله هدایت تولید، برنامه ریزی مسکن، حمل و نقل و پارکهای منطقه ای که هدف آن عقلانی کردن و صرفه جویی اقتصادی در مقولههای پیش گفته بود، تأکید میشد (برنر،2003 : 5).
دیدگاههای بعد از جنگ دوم جهانی در مدیریت کلان شهری (اصلاح طلب و انتخاب عمومی)
موج دوم فعالیت اصلاح طلبی کلان شهری و عمده نظریههای مربوط به مدیریت کلان مربوط به دهه 1950 است. در این زمان شتاب روند شهرنشینی و حومه گرایی در مناطق کلان شهری باعث دگرگونی ساختار فضایی این مناطق شده بود و مناطق کلان شهری تک مرکزی به مجموعههای کلان شهری چند هسته ای تبدیل شده بودند. در چنین شرایطی مکاتب نظری مختلفی در زمینة نحوه اداره مناطق کلان شهری ظهور یافتند. از بین مکاتب مختلف این دوره دو مکتب بیش از دیگر مکاتب مطرح شده اند که عبارتند از: مکتب اصلاح طلب و مکتب انتخاب عمومی.
مکتب اصلاح طلب در ادامه جنبشهای اصلاح طلب اوایل قرن بیستم شکل گرفت و اوج فعالیتهای آن مربوط به دهههای 1960 و 1970 بود. هدف جریان اصلاح طلبی پس از جنگ جهانی دوم (بر عکس منطقه گرایی اوایل قرن بیستم) هدایت رشد به خارج از شهر مرکزی و مکان یابی در حومهها و نواحی روستایی اطراف نبود، بلکه هدف عمده تنظیم و هدایت الگوهای سکونتگاهی، خوشههای صنعتی و سرمایه گذاریهای زیرساختی در موزاییک به هم پیوسته شهری، حومه ای و منطقه ای در درون یک منطقه کلان شهری بود. آنها ساختار نهادی موجود را که در بردارنده تعداد زیادی نهاد دولتی محلی (از جمله شهرداریها و موسسههای تک منظوره) بود، زیر سوال بردند و مشکلات مناطق شهری را به آن نسبت دادند. از نظر آنها مسأله بنیادی و مشکل اصلی همان ساختار تفکیک یافته محسوب میشد. رابرت وود به توصیف مسائل ناشی از ناهمخوانی نیازها و منابع پیش روی شهرهای مرکزی و عدم تطابق مرزهای سیاسی با مرزهای اقتصادی پرداخت. جان بالنس و هنری اشمنت مسائل ناشی از تکثر دولتهای محلی را بدین صورت برشمردند: عدم کنترل، عدم پاسخگویی عمومی، ناتوانی در دستیابی به توافقی همگانی در مورد مسائل منطقه ای کلان شهری، برنامههای ناسازگار دولتهای موجود در منطقه و ناتوانی در مدیریت مؤثر برنامههای منطقهای. یکی از مسائل مورد توجه این مکتب، نابرابری مالی بین شهرداریهای موجود بود. از نظر آنها خدمات عمومی محلی با بی عدالتی و نابرابری تقسیم میشد که انعکاسی از تفاوتهای اقتصادی موجود در بین شهرداریهای مختلف یک منطقه کلان شهری است. از نظر آنها به لحاظ اقتصادی نیز ساختار نهادی تفکیکی باعث بالا رفتن هزینههای دولتی و ناکارآمدی اقتصادی میشود (هاشمی و دیگران، 1390: 69).
رویکرد یکپارچه سازی[10] که در آن بر حذف شهرداریهای مستقل درون شهرستان و جایگزینی آنها با حکومت واحد است تأکید میشود (با مدل کاربردی کلانشهری)، در قالب این مکتب مطرح میشود. حامیان این مدل ویژگیهای زیر را برای آن بر میشمارند:
1- مشروعیت سیاسی بالا؛
2- استقلال کافی متناسب با وظایف؛
3- بهره مندی از قلمروی قانونی وسیع؛
4- پوشش قلمرو وابسته تقریباً مشتمل بر ناحیه عملکردی شهری.
نظریه ریچاد تاردانیکو نیز در قالب این مکتب قابل تفسیر است. او معتقد شهر جزیی از یک نظام فرا رفتاری و تعاملی است که پیوسته در حال اثر گذاری و تأثیر پذیری است (افروغ،1373: 130 ).
مکتب دیگری که پس از جنگ دوم جهانی مطرح شد مکتب انتخاب عمومی[11] است. در این مکتب که درست نقطه مقابل دیدگاه اصلاح طلب است بر حمایت از ساختار نهادی منفک (وضع موجود) و مخالفت با ایجاد ساختارهای بزرگ دولتی تاکید میشود. مطابق نظر حامیان انتخاب عمومی، تنها قواعد بازار و مردم هستند که اولویت و ترجیحهای خود را با حرکت از یک قلمرو حکومتی به دیگری بیان میکنند. تفرق محلی یک حسن است زیرا حکومتها را قادر میسازد تا با همدیگر و برای ارائه و عرضه خدمات بهتر رقابت کنند (هاشمی و دیگران، 1390: 68 و 108).
منطقه گرایی انتقادی (نظریه شهر بی شناسه رم کولهاس)، در زمره این مکتب قابل تبیین است. او با نفی ایده ی «مرکز –حاشیه» و طراحی جامع که بر بسیاری از اذهان حاکم است، فضا را برای طرح ایدههای منطقه گرایی انتقادی آماده میکند. منطقه گرایی انتقادی- بر خلاف مسیر طی شده از هوسمان تا لوکوربوزیه- بیشتر به دنبال طرحهای کوچک است تا طرحهای بزرگ. بر اساس این دیدگاه جز نگر، کلانشهر میتواند محل زندگی مجموعهای از انسانها باشد که انواعی از سبکهای زندگی شهری را میتوانند تجربه کنند و این انواع سبکها طبعاً مستلزم ساماندهیهای متفاوت و دستکاریهای متنوع خواهد بود(پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، 1382: 121).
دیدگاههای اخیر در مدیریت کلان شهری(نو منطقه گرایی)
دیدگاه نو منطقه گرایی در دهه 1990 پس از 30 سال غیبت جدی منطقه گرایی در عرصه نظری ظاهر شد. نهضت نو منطقه گرایی با بررسی مسائل متعددی که مناطق کلان شهری با آن دست به گریبان هستند بار دیگر بر روی ساختار نهادی منفک متمرکز شد. در این الگو به جای تأکید بر ساختارهای نهادی پرحجم بر«فرایندهای همکاری و مشارکت» تأکید میشود. در این الگو تأکید زیادی بر نقش نهادهای غیر دولتی از جمله ساختارهای شبکهای غیر رسمی که برخاسته از جامعه مدنی هستند، تأکید شده است. در الگوی حکمروایی کلان شهری وظایف حول دو محور قرار دارد: 1) توجه به توسعه اقتصادی و نقش منطقه کلان شهری در اقتصاد جهانی( با تشدید مزیتهای رقابتی آن) 2) وظایفی که مربوط به قلمروی درونی منطقه است و شامل هم اندیشی و چاره جویی در مسایل زیست محیطی، خدمات و زیر ساختهای منطقهای، برقراری عدالت توزیعی و مسائل اجتماعی-فرهنگی با مشارکت تمامی کنشگران است (هاشمی و دیگران، 1390: 72).
یافتههای تحقیق
با توجه به بررسیهای به عمل آمده نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان، در جدولهای شماره 3 تا 6 بیان شده است. این عوامل با استفاده از نظرات پرسش شوندگان (شورای اسلامی شهر اصفهان، شورای اسلامی شهر خوراسگان و جمعی از کارشناسان خبره شاغل در شهرداری اصفهان و شهرداری خوراسگان) اولویت بندی و وزن دهی شده اند.
بر این اساس مهمترین نقاط قوت الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان عبارتند از :
1- ارتقای کیفیت برنامه ریزی شهری و تهیه طرحهای توسعه شهری محدوده
2- کاهش تناقضها در ضوابط و مقررات ساختمانی
3- بهبود وضعیت خدمات رسانی به شهر خوراسگان
4- ایجاد یکپارچگی در مدیریت و در نتیجه افزایش کارایی آن
5- تن دادن به موقع به یک رویداد طبیعی که خواه ناخواه در آینده محقق میشود (جدول شماره 2).
از نظر پرسش شوندگان مهمترین نقاط ضعف الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان عبارتست از:
1- بی توجهی به نیازهای واقعی مردم و نگاه ایده آلی به محدودههای شهری
2- عدم امکان پیش ینی دقیق از اتفاقات آینده
3- تحمیل مدیریت کلیشه ای به تمام شهر وعدم تنوع و پویایی در اداره فضاهای شهری
4- عدم ارائه طرح و برنامه دقیق برای الحاق دوشهر
5- کاهش میزان مشارکت ساکنان شهر خوراسگان به علت از بین رفتن تدریجی هویتهای بومی مستقل (جدول شماره3).
جدول شماره 2- اولویت بندی نقاط قوت مؤثر در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان
وزن و رتبه |
نقاط قوت |
ردیف |
||
وزن نسبی |
رتبه |
وزن |
||
12/0 |
3 |
206 |
بهبود وضعیت خدمات رسانی به شهر خوراسگان |
1 |
13/0 |
1 |
222 |
ارتقا کیفیت برنامه ریزی شهری و تهیه طرحهای توسعه شهری مربوط به محدوده شهرهای اصفهان و خوراسگان |
2 |
11/0 |
5 |
190 |
تن دادن به موقع به یک رویداد طبیعی که خواه ناخواه در آینده محقق می شود |
3 |
1/0 |
7 |
180 |
واقعی شدن خط محدوده و حریم شهرها |
4 |
12/0 |
4 |
204 |
یکپارچگی در مدیریت یک محدوده که از نظر کالبدی و عملکردی پیوستگی دارد |
5 |
09/0 |
9 |
155 |
افزایش همگراییهای اجتماعی |
6 |
125/0 |
2 |
214 |
کاهش تناقضها در ضوابط و مقررات ساختمانی محدودههای پیوسته |
7 |
091/0 |
8 |
156 |
ارتقا جایگاه ملی و بین المللی اصفهان |
8 |
11/0 |
6 |
182 |
گام برداشتن به سوی تحقق مدیریت واحد شهری |
9 |
مأخذ: یافتههای میدانی پژوهش
جدول شماره 3- اولویت بندی نقاط ضعف مؤثر در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان
وزن و رتبه |
نقاط قوت |
ردیف |
||
وزن نسبی |
رتبه |
وزن |
||
108/0 |
1 |
176 |
بی توجهی به نیازهای واقعی مردم و نگاه ایده الی به ترکیب فضاهای شهری |
1 |
084/0 |
8 |
138 |
افزایش سرعت گسترش شهری |
2 |
1/0 |
3 |
164 |
تحمیل مدیریت کلیشه ای به تمام شهر و عدم تنوع و پویایی در اداره ی فضاهای شهری |
3 |
064/0 |
10 |
104 |
از بین رفتن زمینهای کشاورزی حد فاصل دو شهر و افزایش بورس بازی زمین |
4 |
083/0 |
9 |
136 |
افزایش بوروکراسی سخت تر شدن اعمال مدیریت شهری به سبب بزرگ تر شدن محدودههای قانونی و خدماتی |
5 |
086/0 |
7 |
140 |
توسعه روز افزون حاشیهها و افول مراکز شهری |
6 |
102/0 |
2 |
166 |
عدم امکان پیش بینیهای دقیق از اتفاقات آینده |
7 |
01/0 |
4 |
163 |
عدم ارائه طرح و برنامه دقیق برای الحاق دو شهر و طرح تقاضاهای احساسی در این زمینه |
8 |
098/0 |
5 |
160 |
کاهش میزان مشارکت ساکنان خوراسگان به دلیل از بین رفتن تدریجی هویتهای بومی مستقل از اصفهان |
9 |
092/0 |
6 |
152 |
امکانات مالی و اجرایی متفاوت دو شهر |
11 |
مأخذ: یافتههای میدانی پژوهش
بر همین اساسمهمترین فرصتهای موجود الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان عبارتست از:
1- امکان استقرار یک مدیریت هماهنگ شهری در شهرهای الحاق شده
2- وجود گرایشهای مردمی در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان
3- استقرار شهر خوراسگان در دل حریم شهر اصفهان
4- تعاملات زیاد فعالیتی دردوشهر اصفهان وخوراسگان
5- استقرار دوشهر در یک محدوده فرمانداری (جدول شماره 4).
از نظر پرسش شوندگان مهمترین تهدیدهای حاکم بر موضوع الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان به شرح زیراست :
1- عدم تحول جدی در کیفیت مدیریت شهری به سبب تعدد قوانین و تشکیلات نهادها و تداخل وظایف آنها عدم وجود نهاد مسئول توسعه همه جانبه شهر
2- عدم تحول جدی در تأمین خدمات و خواستهای شهروندان
3- افزایش فاصله سطح شهر اصفهان از سطح سایر شهرهای استان وشهرستان وبه هم خوردن بیشتر نظم سلسله مراتبی(سازمان فضایی)
4- کمبود فضاهای عمومی و خدمات شهری در بافتهای الحاق شده و بروز مشکلاتی مانند انتقال فشار ناشی از نیازهای خدماتی به سایر بافتها به خصوص مرکز شهر و...
5- عدم توجه کافی به اهداف کیفی، عدالت اجتماعی و ارزشهای اجتماعی در پیشنهادات الحاقی (جدول شماره 5).
جدول شماره 4- اولویت بندی فرصتهای مؤثر در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان
ردیف |
نقاط قوت |
وزن و رتبه |
||
وزن |
رتبه |
وزن نسبی |
||
1 |
وجود گرایشهای مردمی در الحاق دو محدودهی مدیریتی شهر اصفهان و خوراسگان |
188 |
2 |
148/0 |
2 |
استقرار دو شهر در یک محدوده فرمانداری |
176 |
5 |
139/0 |
3 |
تعاملات فراوان فعالیتی |
178 |
4 |
14/0 |
4 |
نزدیکی فرهنگی ساکنان دو شهر |
166 |
7 |
131/0 |
5 |
استقرارشهر خوراسگان در دل حریم شهر اصفهان |
180 |
3 |
142/0 |
6 |
امکان استقرار یک مدیریت هماهنگ شهری در شهرهای الحاق شده |
211 |
1 |
166/0 |
7 |
لزوم شکل گیری هستههای جدید هموزن با هستههای شهری موجود در منطقه کلانشهر اصفهان |
169 |
6 |
133/0 |
مأخذ: یافتههای میدانی پژوهش
جدول شماره 3- اولویت بندی تهدیدهای مؤثر در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان
وزن و رتبه |
نقاط قوت |
ردیف |
|||
وزن نسبی |
رتبه |
وزن |
|||
075/0 |
11 |
136 |
افزایش درخواستهای الحاق دیگر شهرهای همجوار و افزایش تشتت و سر درگمی مدیریت شهرها |
1 |
|
088/0 |
5 |
160 |
عدم توجه کافی به اهداف کیفی، عدالت اجتماعی و ارزشهای اجتماعی در پیشنهادات الحاق |
2 |
|
079/ |
8 |
145 |
|
3 |
|
093/0 |
2 |
170 |
عدم تحول جدی در تامین خدمات و خواستهای شهروندان |
4 |
|
084/0 |
6 |
154 |
عدم تعیین تکلیف موضوع الحاق شهرهای همجوار در طرحهای فرادست |
5 |
|
079/0 |
9 |
144 |
سخت تر شدن امکان تملک زمینهای خدماتی به علت افزایش قیمت زمین در حاشیه شهری |
6 |
|
064/0 |
12 |
117 |
امکان سوء استفاده از شرایط ناشی از الحاق توسط گروهها و افراد ذی نفع |
7 |
|
077/0 |
10 |
140 |
عمیق تر شدن فاصله بین مدیریت شهری و شهروندان با اجرای طرح الحاق |
8 |
|
093/0 |
3 |
169 |
افزایش فاصله سطح شهر اصفهان از سطح سایر شهرهای استان و شهرستان و به هم خوردن بیشتر نظم سلسله مراتبی |
9 |
|
095/0 |
1 |
173 |
عدم تحول جدی در کیفیت مدیریت شهری به سبب تعدد قوانین و تشکیلات نهادهای مختلف و تداخل وظایف آنها و عدم وجود نهاد مسئول توسعه همه جانبه شهر |
10 |
|
092/0 |
4 |
168 |
کمبود فضاهای عمومی و خدمات شهری در بافتهای الحاق شده و بروز مشکلاتی مانند انتقال فشار ناشی از نیازهای خدماتی به سایر بافتها به خصوص مرکز شهر و ... |
11 |
|
081/0 |
7 |
148 |
شکل گیری بافتهای مساله دار، بی هویت و غیر منسجم و جدا از ساختار اصلی شهر |
12 |
مأخذ: یافتههای میدانی پژوهش
جمع بندی و نتیجه گیری
وجود الگوهای غیر یکپارچه و بخشی نظام ادراه شهر به تفرق و چند گانگی در ماهیت سیستم مدیریت شهری منجر میشود. وجود تفرق در مدیریت شهری نیز، 5 گونه مشخص از تفرق و چند پارچگی را در زمینه نظری، عملکردی، برنامه ریزی/ سیاستی، سیاستی/حکومتی و منافع به وجود میآورد. وجود تفرق در حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری به نوبه خود تفرق و چند پارچگی را در نظام شهری به وجود میآورد (برک پور و اسدی، 1390: 117- 109).
در عرصه مدیریت شهری وجود نهادهای محلی متعدد و ناهماهنگ باعث رقابت ناسالم می شود. تشکیل ساختار یکپارچه دولتی در منطقه کلان شهری به لحاظ اقتصادی برای فراهم سازی خدمات به صرفه تر است. چنین ساختاری با توسل به برنامهها و طرحهای توسعه شهری یکپارچه، کارآیی را افزایش و موجب هماهنگی در توسعه منطقهای میشود. یکی از راههای ایجاد یکپارچگی در مدیریت، یکپارچگی در مدیریت فضاهای به هم پیوسته است. معمولاً ایجاد این یکپارچگی(یکپارچگی کالبدی – فضایی)، به یکپارچگی عملکردی، مورفولوژیکی،مدیریتی و ... کمک میکند. مدیریت یکپارچه شهری سطوحی مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به یکپارچگی عملکردی، یکپارچگی لایههای مدیریت (هماهنگی در سیاستگذاریها و برنامه ریزیها)، یکپارچگی قلمرویی (فضایی) اشاره کرد. سه سطح فوق ارتباط مستقیم و چندگانهای با هم دارند به طوری که نمیتوان انتظار داشت یکپارچگی علمکردی در مدیریت شهری صورت گیرد، بدون این که در لایههای مدیریتی یکپارچگی وجود داشته است و یا یکپارچگی قلمروی ایجاد نشده باشد. به ویژه باید اشاره کرد که یکپارچگی عملکردی مدیریت شهری و یکپارچگی قلمروی (فضایی) شهری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند که بدون یکی از انها شکل گیری دیگری ممکن نیست (قالیباف و دیگران، 1392: 57-56).
تکیه بر فضا و روابط فضایی با توجه به ارتباطی که نهادهای مختلف درگیر در اداره شهر باهم دارند راهی موثر برای یکپارچه سازی اقدامات سیاسی-اداری، فرهنگی، محیطی، اقتصادی و اجتماعی است. پیوند ارگانهای مختلف بر حسب فضای عملکرد آنها، پایه ای برای تشویق سطوح مختلف حکومتی برای کار با یکدیگر و برای شراکت با یکدیگر در موقعیتهای متنوع است (فریدمن، 2004: 52). بدین ترتیب توان گفت که از لحاظ نظری الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان باعث افزایش هماهنگی در حوزههای اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی، محیطی و ... است. نتایج بررسیها در خصوص الحاق شهر خوراسگان به اصفهان دریا پژوهش نشان میدهد که الحاق این شهر به اصفهان به مراتب دارای مزیتهای بیشتری نسبت به محدودیتهای آن است. بررسیهای انجام شده در این مقاله نشان می دهد که میانگین وزنی امتیازات نقاط قوت و فرصتها به ترتیب 190 و 14/181 و میانگین وزنی نقاط ضعف و تهدیدها 3/163 و152 امتیاز است (بر اساس جدولهای شماره 3 تا 6).
پیشنهادها و راهبردها
به منظور تقویت و استفاده از نقاط قوت و فرصتها و توقف و کاهش اثرات نقاط ضعف و تهدیدها، لازم است ملاحظات و الزاماتی در نظر گرفته شود. این ملاحظات و الزامات در ادامه در قالب راهبرهای تهاجمی، تنوع، بازنگری و تدافعی در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان ارائه میشود. با توجه به اولویت بندی انجام شده در مورد هریک از نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها (جدولهای شماره 3 تا 6) سعی شده است راهبردهای ارائه شده نیز اولویت بندی و بر اساس اهمیت بیان شوند.
راهبردهای تهاجمی (so)
این نوع راهبردها حاصل توجه به نقاط قوت و فرصتهای موضوع مورد بررسی است. با توجه به ارائه نقاط قوت و فرصتها در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان راهبردهای تهاجمی به شرح زیر قابل ارائه است:
1- تسریع در تهیه طرح توسعه و عمران (جامع) محدودههای الحاق شده
2- تسریع در اصلاح مرزها و محدودههای مناطق شهری با توجه به الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان
3- تسریع در اصلاح سازمان اداری و بودجه ریزی شهرداری خوراسگان مطابق با شرایط جدید
راهبردهای تنوعST))
راهبردهای تنوع بر تمرکز بر نقاط قوت درونی و تهدیدهای حاکم بر موضوع مورد برنامه ریزی، استوار است. با توجه به اولویتهای ارائه شده در نقاط قوت و تهدیدهای در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان راهبردهای تنوع(ST) به شرح زیر دسته بندی میشود:
1- در نظر گرفتن طرح جامع شهر خوراسگان در تهیه طرح توسعه وعمران جدید برای کل محدودههای الحاق شده
2- به رسمیت شناختن و موافقت اصولی با مصوبات قدیم شورای اسلامی شهر خوراسگان در محدوده شهر خوراسگان(منطقه 15)
3- استفاده از امکانات کالبدی و خدمات موجود دو شهر برای تأمین نیازهای ساکنان دو شهر
4- استفاده از منابع انسانی موجود در شهر خوراسگان به ویژه برای مدیریت محدوده منطقه 15 خوراسگان.
راهبردهای بازنگریWO))
راهبردهای بازنگری بر مبنای توجه به نقاط ضعف و بهره گیری از فرصتهای موضوع برنامه ریزی انجام میشود. راهبردهای بازنگری در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان بر اساس اولویتهای مشخص شده این دو حوزه ( نقاط و فرصتها) بدین شرح است.
1- توجه به نیازهای واقعی خدماتی مردم شهر خوراسگان
2- تأکید بر تصمیم گیری در شورای اسلامی شهر اصفهان به عنوان نماینده در دو محدوده الحاق شده(اصفهان و خوراسگان)
3- به رسمیت شناختن مشارکت و در خواستهای محلی مردم شهر خوراسگان در تصمیم گیریها و برنامه ریزیها
4- تهیه طرح دقیق و مرحله بندی شده برای الحاق دو شهر
5- توجه در شکل گیری خدمات مورد نیاز به ویژه خدمات با سطح عملکردی محلی و ناحیه ای در محلات و مناطق مختلف شهر به ویژه محلات مختلف شهر خوراسگان
راهبردهای تدافعی (WT)
1- جلوگیری از وقوع اتفاقات ناگوار اجتماعی(اعتراضهای خیابانی و ...) از طریق مشاکت پذیری، برنامه ریزی و اعمال مدیریت صحیح علمی
2- افزایش همگراییها و تعاملات در جهت بی اثر نمودن ناهماهنگیها در قوانین و دستگاههای خدمات رسان
3- مقاومت در الحاق محدودههای شهری همجوار در آینده و تأکید براجرای طرحهای فراشهری از جمله طرح مجموعه شهری و طرح توسعه و عمران ناحیه اصفهان و...
(*) این مقاله مستخرج از طرحی که با حمایت مالی دانشگاه پیام نور با عنوان "بررسی راهبردها و الزامات در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان" به تصویب رسیده و اجرا شده است.
[1] - در سال ۱۳۸۹ شورای شهر اصفهان و در ابتدای سال ۱۳۹۱ شورای شهر خوراسگان این الحاق را تصویب نمودندwww.alef.ir) )
[2] - بر همین مبنا شهرداری اصفهان که در سال 1307 تأسیس شد دارای درجه 12 شهری است(وزارت کشور،1390).
[3] - روستاهای جی شیر، گورت، راران، خاتون آباد، دهنو، قلعه برتیانچی، هیستان، سنجوانمره، قلعه نو، گیان و اندوان به موجب مصوبات شورای برنامه ریزی و توسعه استان به تاریخهای 25/6/1385 و 22/7/85 به صورت نقاط منفصل به محدوده شهر خوراسگان الحاق شد(شهرداری خوراسگان، 1392: 94).
[4] - Urban creep
[5] - Privacy city
[6]- Urban suburban
[7] -City Limits
[8] -Political fragmentation
[9] -Urban management
[11] - The public choice school