Analysis of relationship between livability of peri urban villages and their services enjoyment (case study: Township of Varamin)

Document Type : Original Article

Authors

Abstract

Theory of livability first time was formed on the Abraham Maslow's work (1945) on human needs. Based on that, people first try to resolve their basic needs and then needs of the higher layers. Physiological needs are basic human needs in his life Such as air, food, water, warmth, sleep, health and sexual satisfaction. Livability have been accepted and appreciated by both residents and planners to create sustainable living spaces, practical and enjoyable work. More livable settlements, creates a greater sense of community ownership and lower rates of immigration. This section examines the impact of access to services on the livability of the villages we studied. Thus Scalogram and Morris methods are used which are approaches to graded levels of rural services and rural development. To determine the relationship between level of service and rural livability, the Pearson correlation method were used. Correlation coefficient has been established between livability score for each village and development of services in the Morris method. There is no statistical relationship between the two. This correlation between each livability dimension was measured by having the service have been measured. No significant relationship observes between the dimensions and having services.

Keywords


مقدمه

نظریه زیست پذیری اول بار بر مبنای کار آبراهام مازلو[1] (1945) بر روی نیازهای انسانی شکل گرفت (رادکلیف، 2001: 940). روانشناس نامی آمریکایی، آبراهام مازلو هرم نیازهای بشری را معرفی کرد. بر اساس این هرم، انسان‌ها در درجه اول سعی دارند نیازهای پایه‌ای خود را زودتر از نیازهای لایه‌های بالاتر برطرف سازند. نیازهای فیزیولوژیک و اساسی انسان شامل نیازهای حیاتی او هستند. مثل هوا، غذا، آب، گرما، خواب، سلامت و ارضای تمایلات جنسی. بر روی این پایه، لایه امنیت قرار گرفته است: احتیاج به منزل، کار، قانون، بیمه، خدمات بهداشتی نظم و ترتیب، امور اخلاقی، امنیت جسمی، امنیت مالی، برنامه‌ریزی زندگی و آینده سازی. لایه سوم شامل عوامل تعلقات روحی است؛ احتیاج به دوست، هم قطار، همسر، عشق، همسایه، محاوره و ارتباط با دیگران، تیمار و پرستاری. لایه چهارم شامل عوامل احترام و قدردانی است؛ احترام، اعتماد، موفقیت، مقام، پیروزی، قهرمانی و حتی ثروت و قدرت، رفاه اجتماعی، ثروت، قدرت، موفقیت، پیروزی، قهرمانی. بالاترین لایه، لایه تحقق خویشتن است؛ فردیت، پرورش استعداد، از خودگذشتگی، بزرگواری، هنر، فلسفه، اعتقادات، فقدان تبعیض. سه لایه پایینی لایه رفع کمبودها هستند. به این معنی که رفع نیازهای این سه لایه اگرچه موجب احساس رضایت انسان می‌گردد، اما او را ترغیب به حرکت و پیشرفت نمی‌کند. مثلاً با خوردن آب تشنگی برطرف می‌شود، اما شخص درصدد بیشتر خوردن آب نمی‌افتد. لایه چهارم و لایه پنجم، قشر نیازهای به پیشرفت هستند. اینها نیازمندی‌هایی هستند که هرگز برطرف نمی‌شوند.

این نظریه در حوزه مباحث کیفیت زندگی به طور کلی توسط وینهوون توسعه پیدا کرده است، کسی که توسعه دهنده این دیدگاه است که "احساس عمومی[2]" مردم به زندگی بهتری برای آن‌ها منجر می‌شود، زمانی که در اجتماع‌های بهتر و زیست‌پذیرتری زندگی کنند. وی معتقد است، این که دقیقاً چه اجتماعی زیست‌پذیرتر است، کاملاً روشن نیست، اما قدر مسلم این است که مردم در اجتماع‌هایی که نیازهایشان بهتر برآورده گردد، شادتر و راضی تر هستند (رادکلیف، 2001: 940).

هدف از نگارش این مقاله پاسخ دادن به این سوال است که چه ارتباطی بین زیست‌پذیری روستاهای مورد مطالعه در این پژوهش؛ یعنی روستاهای پیرامون شهری شهرستان ورامین با میزان برخورداری خدماتی آنها وجود دارد؟ این روستاها به دلیل مهاجرپذیر بودن و نزدیکی به شهر از وضعیت برخورداری خدماتی نسبتاً مطلوبی بهره می‌برند. حال بر آنیم که تاثیر این برخورداری خدماتی را بر زیست‌پذیری این روستاها مورد مداقه قرار دهیم.

 

روش شناسی

روش پژوهش در پژوهش حاضر با توجه به ماهیت و اهداف موضوع روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، خانوار و روستا، هر دو به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شده اند. بدین ترتیب که وضعیت زیست‌پذیری روستاها از نظر خانوارهای ساکن در آن‌ها سنجیده می‌شود.

بررسی روایی پرسشنامه‌های محقق ساخته معمولاً با استفاده از نظرات کارشناسان و متخصصان حوزه مورد بررسی پژوهش، انجام می‌پذیرد. برای بررسی روایی پرسشنامه خانوار که به عنوان ابزار اصلی این پژوهش برای سنجش زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری مورد استفاده قرار گرفته است، از نظرات کارشناسان رشته‌های جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی، جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، توسعه روستایی و جامعه شناسی بهره گرفته شده است.

با توجه به ماهیت زیست پذیری و عوامل عمده تاثیرگذار و تاثیرپذیر از آن، جامعه آماری پژوهش حاضر سرپرستان خانوارهای روستایی در روستاهای مورد مطالعه در سال 1390 هستند. ابعاد، شاخص‌هاو نماگرهای پژوهش در جدول زیر نشان داده شده است.

 

 

جدول1- نماگرهای زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری به تفکیک ابعاد و شاخص‌ها

ابعاد

شاخص‌ها

نماگرها

اقتصادی

اشتغال و درآمد

داشتن شغل مناسب، امکان دسترسی به شغل مناسب در روستا یا شهر مجاور، تعدد فرصت‌های شغلی در روستا، درآمد مناسب فرصت‌های شغلی موجود در روستا، تعدد فرصت‌های شغلی در شهر مجاور، درآمد مناسب فرصت‌های شغلی موجود در شهر مجاور

مسکن

استحکام بنای مسکن، برخورداری از حمام مناسب و بهداشتی در مسکن، برخورداری از سیستم گرمایش و سرمایش مناسب در مسکن، برخورداری از روشنایی کافی در مسکن، برخورداری از سیستم دفع بهداشتی فاضلاب در مسکن، مساحت مناسب و کانی مسکن، تعداد اتاق‌های کافی در مسکن

حمل و نقل عمومی

ساعات کار وسایل نقلیه عمومی، تعداد وسایل نقلیه عمومی، تعداد وسایل نقلیه حمل بار، دسترسی به وسایل حمل و نقل عمومی

امکانات و خدمات زیرساختی

کیفیت راه دسترسی به شهر، کیفیت راه‌های دسترسی به روستاهای اطراف، کیفیت معابر و میادین، کیفیت آب شرب روستا، کیفیت تامین نیازهای روزمره توسط فروشگاه (های) خواروبار روستا، کیفیت خدمات تعاونی روستایی یا تعاونی روستای محل مراجعه، کیفیت شبکه گازلوله کشی

 

 

 

 

 

اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اجتماعی

 

 

 

 

آموزش عمومی

فضای آموزشی مناسب و کافی مدارس، کیفیت دسترسی دانش آموزان به مدارس شهر مجاور، کیفیت تجهیزات آموزشی مدارس، کیفیت ساختمان‌های مدارس، کیفیت معلمان مدارس

بهداشت

کیفیت خدمات شبکه (خانه بهداشت) روستا

مشارکت و همبستگی

دلسوزی اهالی برای آبادانی روستا، اربتاط مردم با اعضای شورای اسلامی و دهیار روستا، خودیاری مردم در حین انجام پروژه‌های عمرانی در روستا، حضور و همفکری زنان روستا در امور روستا همانند مردان، روحیه کار گروهی در بین مردم روستا، میزان احترام مردم روستا به یکدیگر، قابل اعتماد بودن دهیار روستا، قابل اعتماد بودن اعضای شورای اسلامی روستا، استقبال دهیار و شورای اسلامی روستا از مشارکت مردم، قابل اعتماد بودم مردم روستا

پیوستگی و تعلق مکانی

تمایل به زندگی در روستا، حس دلتنگی در صورت دوری از روستا، دارای رابطه خوب با بستگان و همسایگان در روستا، امیدواری به بهبود شرایط زندگی در روستا، تمایل به اشتغال در روستا، تمایل به سرمایه گذاری در روستا، تمایل به گذران اوقات فراغت در روستا، اعتقاد به مناسب ترین مکان بودن روستا برای زندگی در سطح منطقه، زندگی در روستا با وجود شرایط کار و زندگی در شهر

امنیت فردی و اجتماعی

پایین بودن میزان جرایم (سوء مصرف مواد مخدر، سرقت و...)، پایین بودن نزاع‌های قومی و طایفه ای، پایین بودن میزان نزاع بین افراد بومی و تازه وارد، امنیت تردد زنان در طی شبانه روز، امنیت تردد پیاده در شب، امنیت تردد سواره در شب، امنیت عبور از جاده و خیابان از نظر سرعت اتومبیل‌ها در طی شبانه روز، کیفیت عملکرد پاسگاه انتظامی

تفریحات و اوقات فراغت

کیفیت خدمات و تجهیزات سالن ورزش روستا یا محل مراجعه، کیفیت خدمات و وسعت کتابخانه روستا یا محل مراجعه، کیفیت خدمات اماکن فرهنگی و مذهبی مانند مسجد و حسینیه، کیفیت خدمات اماکن فرهنگی و تاریخی روستا، کیفیت خدمات فضاهای فراغتی و تفریحی مانند تالار اجتماع‌ها

زیست محیطی

فضاهای سبز و باز

وسعت فضای بازی کودکان یا فضای سبز روستا، کیفیت فضای بازی کودکان از نظر امنیت و نظافت، محل قرار گرفتن محل بازی کودکان یا فضای سبز روستا

آلودگی

کیفیت جمع آوری زباله از سطح روستا، کیفیت جمع آوری آب‌های سطحی، کیفیت جمع آوری فاضلاب، آرامش و فقدان آلودگی صوتی، آلودگی ناشی از رفت و آمد وسایل نقلیه، آلودگی ناشی از کارگاه‌های صنعتی، آلودگی ناشی از نزدیکی به محل رهاسازی ضایعات و نخاله جات ساختمانی

چشم انداز

چشم انداز زیبای طبیعی، چشم انداز مناسب ساختمان‌ها و معماری بناها، چشم انداز مناسب معابر و خیابان‌ها، چشم انداز فضای سبز

منبع: بررسی ادبیات پژوهش، 1390

 


اهمیت زیست پذیری

اهمیت زیست پذیری به طور روزافزونی ناشی از افزایش آگاهی نسبت به الگوهای ناپایدار زندگی و مصرف شهری است که نه سالم هستند و نه پایدار و در درازمدت موجب کاهش توان منابع محیطی برای حمایت از جمعیت کره زمین می‌شوند. پژوهش‌ها جدید پزشکی نشان می‌دهد که شیوع در حال فزونی مشکلات بهداشتی ناشی از آلودگی، همزمان شده است با پذیرش این موضوع که شهرها نقاط مهم ایجاد آلودگی در آب، خاک، و هوا هستند که این موضوع از پیشینه طولانی صنعتی سازی سنگین و تکیه بر اتومبیل نشأت می‌گیرد. مضاف بر این که شهرهای بزرگ مصرف کننده سهم مهمی از منابع اکوسیستم مانند آب، جنگل‌ها و منابع اکوسیستم‌های آبی هستند. ورای دلایل اقتصادی، زیست پذیری هم به وسیله ساکنان و هم برنامه‌ریزانی که برای ایجاد فضاهای زندگی پایدار، کاربردی و لذت بخش کار و تلاش می‌کنند، مورد پذیرش و ستایش قرار گرفته است. سکونتگاه‌های زیست پذیرتر، احساس بیشتری از اجتماع و مالکیت را ایجاد نموده و نرخ مهاجرت از آنها پایین‌تر است. در حالی که ممکن است عده ای از ساکنان بهبود زیست پذیری را به عنوان وسیله‌ای برای بهبود ارزش املاک و مستغلات در نظر بگیرند، اما اکثریت ساکنان هر سکونتگاه زیست‌پذیری را به عنوان عاملی برای بهبود شرایط مکان برای زندگی، خرید، استراحت، رشد کودکان و ایجاد اجتماع هایی از دوستان و خانواده‌ها می‌بینند. اما این نکته باید همواره مورد توجه قرار داشته باشد که نگرش مثبت درمورد یک اجتماع نمی‌تواند لزوماً به معنای این باشد که آن اجتماع دارای موقعیت مناسب از نظر زیست‌پذیری است. علت این مسأله این است که مردمی که از وضعیت خود ناراضی هستند، می‌توانند در مورد اجتماع خود دارای نگرش مثبتی باشند، زیرا آن‌ها از کمبودهای واقعی که در اجتماعشان وجود دارد و امکاناتی که می‌تواند در اجتماع وجود داشته باشد، آگاهی کافی ندارند (ایوانز، 2002: 15)

 

تعریف زیست‌پذیری

به طور کلی تعاریف زیست پذیری و اجتماع زیست پذیر شامل مجموعه متنوعی از موضوعات مختلف است که به وسیله یکسری اصول راهنما بیان می‌شوند: دسترسی، برابری و مشارکت که مفاهیم مربوط به زیست پذیری بر مبنای آن‌ها شکل می‌گیرند. کیفیت زندگی شهروندان به میزان دسترسی آن‌ها به زیرساخت‌ها (حمل و نقل، ارتباطات، آب و بهداشت)، غذا، هوای پاک، مسکن مناسب، شغل راضی کننده، و فضای سبز و پارک‌ها بستگی دارد. زیست پذیری یک سکونتگاه همچنین به میزان دسترسی ساکنان آن به مشارکت در فرایند تصمیم‌گیری در راستای تامین نیازهایشان همبستگی دارد.

تعاریف ارائه شده تاکنون بیشتر با توجه به اهمیت تحول در اولویت‌های برنامه‌ریزی به سمت نیازهای روزافزون جامعه فراصنعتی و در جستجوی تسهیلات و کیفیت زندگی بوده‌اند. در مقابل، مفهوم زیست‌پذیری به دلیل اهمیت تهدیدهای موجود در حوزه وضعیت کیفیت زندگی رشد یافته است. عواملی مانند رشد سریع، فقدان اراضی زراعی و فضاهای باز، کمبود مسکن، رشد نابرابری اجتماعی، ضعف رو به تزاید هویت محلی، مکانی و زندگی اجتماعی، تهدیدات جدی برای زیست پذیری اجتماع محسوب می‌شوند (فلوریدا، 2002؛ کوکین، 2000 و اینگلهارت، 1990). در ادامه تعدادی از تعاریف زیست‌پذیری و اجتماع‌زیست پذیر آمده است:

- فرهنگ لغت میریام وبستر[3] و فرهنگ لغت آنلاین دانشگاه پرینستون[4](2010)، این اصطلاح را به معنای "مناسب برای زندگی بشر" تعریف نموده اند.

- مایکل ساوتورث[5] معتقد است که زیست پذیری " یک ارزش دارای ابهام است که توسط افراد گوناگون به صورت متفاوتی تفسیر می‌شود."

- زیست پذیری به معنای کیفیتی است که نه ویژگی درونی محیط، بلکه کارکرد مرتبط با رفتار تعامل بین ویژگی‌های محیطی و ویژگی‌های فردی است (پاسیون، 1990).

- زیست پذیری به معنای ادراک از محیط زندگی روزمره است (موسسه آر.آیی.وی.ام، 2001).

- توان فرد برای ساختن وضعیت زندگی روزمره اش را زیست پذیری می‌گویند (هارتولانوس، 1996: 2).

- دپارتمان حمل و نقل ایالات متحده آمریکا[6](2010)، زیست پذیری را "سرمایه گذاری در حمل و نقل، خدمات و مسکن به نحوی که دسترسی مناسب و کافی به آن‌ها از طریق گزینه‌های جابجایی پایدار و سازگار با محیط زیست، مهیا باشد." تعریف کرده است.

- در کتاب اجتماع‌های زیست‌پذیر؛ راهنمای ارزیابی، زیست‌پذیری را چنین تعریف نموده‌اند: "اجتماع زیست پذیر، اجتماعی است که مسکن مناسب، خدمات و حمایت‌های اجتماعی و گزینه‌های حمل و نقل کافی، آموزش، تنوع فرهنگی را فراهم آورد. این شرایط ، استقلال فردی و مشارکت مدنی و اجتماعی ساکنان را فراهم می‌آورد" (موسسه آ.آ.آر.پی، 2005: 2).

- زیست پذیری اشاره به روابط بین تعداد و ساختار جمعیت و شیوه زندگی ساکنان روستاها و سطح خدمات، اقتصاد محلی و مکان فیزیکی دارد (ورگانست، 2003: 7).

- زیست پذیری به معنای پیوند با بهزیستی در سطح منطقه و شبکه‌های اجتماعی دارد (دوی‌ونداک و ولدوبره، 2000).

- زیست پذیری به معنای ارزیابی ساکنان از محیط زندگی است (وان‌کمپ و همکاران، 2003).

- روت وینهوون (1995)، زیست پذیری را چنین تعریف نموده است: "اصطلاح زیست‌پذیری اشاره به درجه تامین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت‌های افراد آن جامعه دارد. یک جامعه غیر زیست‌پذیر به نیازهای افراد آن جامعه بی اعتنا است و احترام نمی‌گذارد".

 

روستاهای پیرامون شهری

مفهوم پیرامون شهری نخستین بار در کشورهای انگلوساکسون و توسط جغرافیادانان امریکایی در دهه‌های 1940 و 1950 میلادی استفاده شد. در این زمان این مفهوم به معنای عرصه‌ای به کار می‌رفت که در آن رشد و گسترش حومه شهری اتفاق می‌افتاد و کاربری‌های روستایی زمین به صورت بینابینی و مخلوط به انجام می‌رسید و بالاخره، پیرامون شهر جایی به شمار می‌آمد که عرصه در حال گذار بین شهر و روستا را تشکیل می‌داد (سعیدی، 1382: 77). البته در این میان، رویکرد ریخت‌شناختی و عملکردی عمدتا بر مسائل پیرامون شهر تاکید داشت. در این مطالعات اساساً تاکید بر تحلیل عوارضی مانند تراکم، ریخت‌شناسی و تحول کاربری‌های زمین در قالب الگوهای برآمده از اثرگذاری‌های شهر استوار بود. البته این گونه رویکرد به نوبه خود توسط جغرافیدانان انسانی و روستایی مورد انتقاد قرار گرفت، اما بحث‌ها عمدتاً حول مسائل پیرامون شهری باقی ماند. استدلال منتقدان آن بود که چشم‌اندازهای در حال گذار شهر و روستا الزاماً منتج از روندهای اثرپذیری از کانون‌های شهری نیست. بر همین مبنا بود که اصطلاح‌هایی مانند روستا- شهری یا روستایی- شهری را وضع کردند. در همین ارتباط در دهه 1970 میلادی، مباحث نظری- ادراکی پردامنه‌ای درباره این گونه مفاهیم درگرفت و اصطلاح‌های تازه‌ای مطرح گردید. برخی کوشیدند تا بین پیرامون شهر و حومه تفاوت قائل شوند. برخی دیگر فراتر رفته و اصطلاح‌هایی همچون شبه‌حومه، اقمارشهری، شبه‌اقمار، حاشیه درون‌شهری یا حاشیه برون‌شهری را مطرح ساختند. بعضی دیگر سعی نمودند میان پیرامون شهرو حاشیه روستایی- شهری تفاوت قائل شوند و حتی برخی برای تبیین تفاوت در قلمروهای پیرامونی شهرها، مفاهیم نواحی روستایی غیرزراعی و نواحی روستایی زراعی را پیشنهاد نمودند. در اواخر دهه 1960 میلادی، پرایور[7](1968) کوشید تا مفهوم پیچیده و متنوع مورد استفاده در تبیین دگرگونی‌های حاصل از "تعامل پیرامون شهری" را بر اساس تحلیل مراحل مختلف نحوه تلفیق کاربری زمین طبقه بندی نموده، برای تبیین تمایز نواحی پیرامون شهری و حاشیه پیرامونی روستا شهری به کار گیرد. این تفاوت بر این این اساس استوار بود که نواحی پیرامون شهری نسبت به میانگین نواحی شهری و روستایی، از تراکم بیشتر سکونتی، تجاری، صنعتی و همچنین از نرخ‌های بالاتر رشد جمعیت، روندهای شتابان تبدیل اراضی و الگوهای سیال ارتباطات جمعی و مواصلات بین سکونتی و شغلی (محل زندگی و محل فعالیت شغلی) برخوردارند. در مقابل " حاشیه پیرامونی روستاشهری" به واسطه تراکم کمتر جمعیتی، نسبت بیشتر اراضی و اراضی زراعی و همچنین روندهای کمتر پویای تبدیل و تغییر کاربری اراضی و آمدوشد روزانه به نواحی شهری مشخص می‌گردد (سعیدی، 1382: 80-79).

اما این روستاها از جنبه تحولات جمعیتی نواحی در حال شهری شدن پذیرای دو جریان از سوی مهاجران هستند که تغییرات گسترده‌ای را در ثروت و موقعیت اجتماعی ایجاد می‌کنند: گروه اول فقرای شهری که در جستجوی شیوه زندگی روستایی‌تر و یا مسکن ارزان قیمت‌تر هستند و گروه دوم فقرای روستایی که در جستجوی کار و نیز فرصت‌های بهتر برای فرزندانشان هستند (وان‌کمپ و همکاران، 2003: 19).

علی‌رغم تغییرات سریع و ناهمگون ترکیب اجتماعی آن‌ها، غالبا این نواحی دربرگیرنده مسکن گروه‌های کم درآمد، از گروه‌های شاغل در مشاغل شهری که در مساکن غیررسمی پیرامون شهرها زندگی می‌کنند تا کشاورزان خرده مالک و حاشیه ای که به وسیله فرایندهای پویای کاربری زمین و تغییرات بازار زمین تحت تاثیر قرار گرفته اند، می‌شود. فقرای ساکن در این نواحی، افراد آسیب پذیری هستند که تحت تاثیر بی توجهی‌های نواحی روستایی و شهری مجاور خود قرار دارند (وان‌کمپ و همکاران، 2003: 31).

روستای پیرامون شهر و روستای شهری (R/PU/U) یک سیستم را تشکیل می‌دهند که دارای ابعاد مختلف است:

- از نظر مهاجرت و شهری شدن،نواحی پیرامون شهری، نقش واسط بین روستا و شهر را ایفا می‌کنند؛

- نواحی و مکان‌های پیرامون شهری، مکان‌های فشردگی اجتماعی و تغییرات پویای اجتماعی هستند؛

- فهم نحوه کار این سیستم نیازمند تمرکز بر روی فرایندهایی است که شالوده آن را تشکیل می‌دهند؛

- مبنای فهم بین رشته ای دارد که پارادایم‌های فیزیکی، زیست شناختی و فرهنگی را در بر می‌گیرد؛ "جاپای اجتماعی" شهری شدن در فضاهای روستایی و پیرامون شهری و شهری دارای نمودهای متفاوتی است. اما زمانی قابل درک است که در یک پیوستار روستایی/پیرامون شهری/شهری مورد بررسی قرار بگیرد.

 

رابطه بین میزان برخورداری از خدمات با سطح زیست پذیری

در این بخش به بررسی تاثیر میزان برخورداری از خدمات بر سطح زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه می‌پردازیم. بدین منظور از دو روش اسکالوگرام و موریس که روش‌هایی برای سطح بندی خدماتی روستاها و همچنین تعیین میزان توسعه یافتگی روستاها هستند، استفاده شده است.

از جمله مدل‌هایی که در تعیین نواحی همگن و درجه بندی سکونتگاه‌ها بر اساس خدمات از اهمیت ویژه ای برخوردار است، شاخص توسعه یافتگی موریس است. این شاخص با استفاده از اطلاعات در دسترس برای هر واحد سکونتگاهی جایگاه توسعه یافتگی هر یک از واحد‌ها را میان سایرین بر حسب هر یک از شاخص‌های انتخابی با بهره گیری از شاخص ناموزون موریس و در نهایت میانگین مجموعه شاخص‌ها را با استفاده از روش تحلیل، شاخص توسعه، به گونه‌ای ساده، لیکن در خور توجه و قابل تعیین و سپس به رتبه بندی سکونتگاه‌ها می‌پردازد.

روش موریس جزو روش‌هایی است که برنامه عمران سازمان ملل آنرا برای درجه بندی نواحی از لحاظ توسعه یافتگی (کالبدی-انسانی)به کار برده که هم جدیدترین الگوی رسمی به کار گرفته درسطح جهانی بوده و هم اینکه قابلیت گسترش و جایگزینی آنهادر فضاهای مورد برنامه ریزی با مقیاس‌های مختلف و متنوع وجود دارد.

این مدل با دیدگاه فضایی و ناحیه‌ای انجام می‌شود و مجموعه‌ای از روستاها را مبنا قرار می‌دهد و وضع موجود را برای برنامه‌ریزی آینده مورد توجه قرار می‌دهد. هدف در این روش این است که با بهره‌گیری از اطلاعات در دسترس جایگاه سکونتگاه‌ها را در میان بقیه سکونتگاه‌ها بر حسب شاخص‌های انتخابی تعیین شود.

برای محاسبه شاخص توسعه یافتگی موریس از رابطه زیر استفاده می شود :

YIJ=  

حداکثر J ام از هر I ام.Xjima امiام ازهرjحداقل مقدارXjimin امi ازهرJمتغیر Xji

نکته مهم در این مدل این است که شاخص‌های بکار رفته باید همسو و هم جهت باشند. ودر نهایت برای پیدا کردن شاخص نهایی توسعه برای هر واحد از رابطه زیر استفاده می‌شود:

∑Yij

D.I= ———————

N

تعداد شاخص است. n موریس و مجموع شاخص‌های ناموزون ∑Yji شاخص نهایی توسعه D.Iکه در آن

مرحله اول: جمع آوری داده‌های مورد نیاز

در این مرحله شاخص‌های مورد استفاده را مشخص نموده و بر اساس شاخص‌های انتخابی،داده‌های مورد نیاز با استفاده از آمارهای رسمی موجود و مطالعات میدانی جمع آوری می‌شود. نکته مهم درجمع آوری آمار و اطلاعات و تشکیل جداول اولیه این است که باید شاخص‌های به کار رفته، همسو و هم جهت باشد. بر این اساس به جمع آوری داده‌های مورد نیاز بر اساس ماتریس ذیل می‌پردازیم.

 

 

 

I

J

i1

i2

i3

im

j1

Xj1i1

 

 

 

j2

 

Xj2i2

 

 

j3

 

 

Xj3i3

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

jn

 

 

 

xjnim

 

 

در این جدول I ام‌ها معرف مولفه‌های تحقیق و J ام‌های آن‌ها نواحی مورد بررسی در ارتباط با I ام‌هاست.

مرحله دوم: محاسبه شاخص ناموزون موریس یا تعیین میزان محرومیت یا درجه توسعه یافتگی‌ ام تعیین می‌شود که Iام از هر شاخص Jدر این مرحله میزان محرومیت و درجه توسعه یافتگی هر بر اساس رابطه ذیل به دست می‌آید:

 

 

i1 i2 i3 …….. . ………................... im

I

J

YIJ=  

J1

J2

J3

:

.

.

jn

 

 

حداکثر J ام از هر I ام.Xjimax امiام ازهرj حداقل مقدارXjimin امi از هر Jمتغیر  Xji

دامنه محرومیت هرI ام از هر شاخصI ام طبق

D.I=(∑Yij)/N

تعریف حداکثر محرومیت (حداقل برخورداری) معادل صفر و حداقل محرومیت (حداکثر برخورداری ) معادل صد خواهد بود.

مرحله سوم: محاسبه شاخص متوسط یا نهایی توسعه

محاسبه شاخص متوسط محرومیت J ام‌ها بر اساس داده‌های هر I ام برای هر شاخص به شرح ذیل انجام می گیرد.

تعداد شاخص است.  N

موریس و مجموع شاخص‌های ناموزون ∑Yji

شاخص نهایی توسعه D.I

 

 

D.I

Yji1 Yji2 Yji3……………………….Yjin

شاخص

توسعه

روستاها

 

 

j1

j2

j3

:

:

:

jn

 

 

که در این پژوهش برای بررسی میزان تاثیرگذاری برخورداری از خدمات بر زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه، از منابع مختلف مانند سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 و نیز پرسشنامه روستا که توسط دهیاران هر 15 روستای مورد مطالعه تکمیل گردید، اطلاعات مربوط به 46 نوع از خدمات عمومی در 6 گروه خدمات زیربنایی، بهداشتی، ارتباطی، رفاهی، آموزشی و فرهنگی- تفریحی جمع آوری گردید. فهرست خدمات مورد بررسی بر اساس گروه بندی مذکور است:

1. زیربنایی: گاز لوله کشی، آب لوله کشی سالم و بهداشتی، برق فشار قوی، راه آسفالته، جایگاه توزیع سوخت، پمپ بنزین، آتش نشانی؛

2. بهداشتی: خانه/ مرکز بهداشت، داروخانه، دامپزشکی، شبکه بهداشتی جمع آوری و انتقال آب‌های سطحی، شبکه بهداشتی جمع آوری و انتقال فاضلاب، محل امحا و دفن بهداشتی زباله، محل مناسب دفن نخاله‌های ساختمانی؛

3. ارتباطی: ایستگاه اتوبوس، خط تاکسیرانی، دفتر/ صندوق پست، آژانس تاکسی تلفنی، مخابرات؛

4. رفاهی: دهیاری، فروشگاه خواروبار، تعاونی روستایی، غسالخانه و گورستان، پاسگاه انتظامی، تعمیرگاه اتومبیل‌های سبک و سنگین، تعاونی روستایی، بانک، تعمیرگاه ماشین آلات کشاورزی؛

5. خدمات آموزشی: دبستان مختلط، دبستان پسرانه، دبستان دخترانه، راهنمایی پسرانه، راهنمایی دخترانه، دبیرستان پسرانه، دبیرستان دخترانه، مهد کودک، کتابخانه عمومی، نهضت سوادآموزی، مرکز خدمات و ترویج کشاورزی؛

6. خدمات فرهنگی- تفریحی: مسجد،؛ حسیسنیه، کافی نت/ دفتر ICT روستایی، سالن یا زمین ورزش، پارک و فضای سبز ، آثار ارزشمند تاریخی و مذهبی، مراتع و حیات وحش اطراف روستا؛

بر این اساس ابتدا در قالب اسکالوگرام، وضعیت برخورداری روستاها از خدمات آمده است.

 

 

 

 

 

 

جدول 1- وضعیت برخورداری روستاهای مورد مطالعه از خدمات در مدل اسکالوگرام

 

منبع: یافته‌های پژوهش، 1390

 

 

در ادامه به پیاده سازی مرحله به مرحله مدل موریس می‌پردازیم.

مرحله اول: جمع آوری داده‌های مورد نیاز

در این مرحله مشخص می‌شود که هر یک از روستاها از خدمات موجود در گروه‌های شش گانه به چه میزان بهره مند هستند. جدول 4-47 وضعیت برخورداری روستاهای مورد مطالعه را از خدمات مختلف نشان داده است.

 

 

جدول 2- وضعیت برخورداری روستاهای مورد مطالعه از انواع خدمات

نوع خدمات

نام روستا

زیربنایی

بهداشتی

ارتباطی

رفاهی

آموزشی

فرهنگی-تفریحی

احمدآباد وسط

4

2

4

2

3

6

جعفرآباد اخوان

4

2

2

4

4

6

علی آباد فرسوده

3

1

1

2

3

3

ریحان آباد

4

2

3

5

5

5

ولی آباد

4

1

4

3

6

4

امین آباد

4

1

2

2

5

1

محمدآباد

5

2

1

5

1

6

داودآباد

4

2

3

4

7

4

قشلاق جیتو

4

4

4

8

4

2

قشلاق مشهدی ابوالحسن

4

2

3

7

6

1

قشلاق مشهدی محمد

4

2

1

4

8

4

حبیب آباد

3

1

1

3

5

2

قاسم آباد

3

0

1

2

1

1

دربالا

3

0

1

2

1

1

حصارقاضی

3

3

2

1

1

3

منبع: یافته‌های پژوهش، 1390

 

 

مرحله دوم: محاسبه شاخص ناموزون موریس یا تعیین میزان محرومیت یا درجه توسعه یافتگی

در این مرحله شاخص محرومیت هر روستا مشخص می‌شود که در جدول نشان داده شده است:

 

 

 

 

جدول 3 - شاخص محرومیت روستاهای مورد مطالعه

نوع خدمات

نام روستا

زیربنایی

بهداشتی

ارتباطی

رفاهی

آموزشی

فرهنگی-تفریحی

D.I

رتبه

احمدآباد وسط

50

50

100

14

28

100

57

4

جعفرآباد اخوان

50

50

33

42

42

100

5/52

6

علی آباد فرسوده

0

25

0

14

28

40

8/17

13

ریحان آباد

50

50

66

57

57

80

60

2

ولی آباد

50

25

100

28

71

60

6/55

5

امین آباد

50

25

33

14

57

0

8/29

10

محمدآباد

100

50

0

57

0

100

1/51

7

داودآباد

50

50

66

42

85

60

8/58

3

قشلاق جیتو

50

100

100

100

42

20

6/68

1

قشلاق مشهدی ابوالحسن

50

50

66

14

71

0

8/41

9

قشلاق مشهدی محمد

50

50

0

42

100

60

3/50

8

حبیب آباد

0

25

0

28

57

20

6/21

12

قاسم آباد

0

0

0

14

0

0

3/2

14

دربالا

0

0

0

14

0

0

3/2

14

حصارقاضی

0

75

33

0

0

60

28

11

منبع: یافته‌های پژوهش، 1390

 

 

اما در ادامه برای تعیین رابطه بین برخوداری خدماتی در روستاهای مورد مطالعه با سطح زیست پذیری آنها، از روش همبستگی پیرسون استفاده شده است. بدین ترتیب که بین نمره زیست پذیری هر روستا با ضریب توسعه یافتگی خدماتی آنها در روش موریس همبستگی برقرار شده است. نتیجه آن در جدول زیر آمده است.

 

 

جدول 4- همبستگی بین برخورداری خدماتی و زیست پذیری در روستاهای مورد مطالعه

 

زیست پذیری

ضریب توسعه خدماتی

زیست پذیری

ضریب همبستگی پیرسون

1

029/0

سطح معناداری

 

917/0

تعداد

15

15

ضریب توسعه خدماتی

ضریب همبستگی پیرسون

029/0

1

سطح معناداری

0917/0

 

تعداد

15

15

منبع: یافته‌های پژوهش، 1390

 

 

 

چنانچه ملاحظه می‌شود بین این دو رابطه معناداری مشاهده نمی شود. به طوری که یک ضریب همبستگی بسیار ضعیف یعنی 029/0 برقرار است که البته همان هم به دلیل قرار گرفتن سطح معناداری در محدوده بیش از 05/0 یعنی 917/0 فاقد معناداری قابل پذیرش از نظر آماری است.

اما همین همبستگی بین هر یک از ابعاد زیست پذیری با برخورداری خدماتی سنجیده شده است. چنانچه در جدول 4-50 ملاحظه می‌شود، بین هیچ کدام از ابعاد با برخورداری خدماتی ارتباط معنادار مشاهده نمی‌شود.

 

 

جدول 5- همبستگی بین برخوداری خدماتی و ابعاد زیست پذیری در روستاهای مورد مطالعه

برخورداری خدماتی

بعد زیست پذیری

همبستگی

سطح معناداری

ضریب همبستگی

اقتصادی

ندارد

648/0

129/0

اجتماعی

ندارد

775/0

081/0-

زیست محیطی

ندارد

691/0

112/0

منبع: یافته‌های پژوهش، 1390

 


نتیجه گیری

نکته جالب در ارتباط با امکانات و خدمات زیرساختی در روستاهای مورد مطالعه این که یافته‌های پژوهش نشان دادند که بین میزان برخورداری خدماتی و سطح زیست پذیری روستاها ارتباط معناداری برقرار نیست. مهمترین نکته‌ای که باید در اینجا بدان توجه نمود این است که برخوردارترین روستاها از نظر خدماتی روستاهایی هستند که دارای جمعیت بیشتری هستند و به عبارتی دارای نرخ مهاجرپذیری بالاتر و در نتیجه رشد جمعیت بیشتری بوده‌اند. از این رو دارای خدمات بیشتری هستند. اما همین فضای مهاجرنشینی و ضعف تعلق مکانی و نیز امنیت فردی و عمومی باعث افت سطح زیست پذیری در این روستاها شده است. به عبارتی افزایش میزان خدمات رسانی به این روستاها نتوانسته است سبب افزایش زیست پذیری آنها گردد.

این یافته پژوهش حاضر، دقیقاً در تقابل با دیدگاه‌هایی است که به طور سنتی در فرایند برنامه ریزی خصوصا در سکونتگاه‌های پیرامون شهری درصدد افزایش سطوح خدماتی بوده و بر این باورند که با این روش، می‌توان بسیاری از ناهنجاری‌ها و مشکلات موجود در آنها را بر طرف نمود.



[1].Abraham Maslow

[2].Common Sense

[3]. Merriam-Webster

[4]. Princeton University

[5]. Michael Southworth

[6]. US Dept. of Transportation

[7].Pryor

  1. 1. سعیدی، عباس (1382) روابط شهر و روستا و پیوندهای روستایی- شهری یک بررسی ادراکی، مجله علمی- پژوهشی جغرافیا، شماره پاییز و زمستان، صص 92-73.

    1. Maslow, Abraham (1945) Motivation and personality, second edition, NY: Harper & Row.
    2. Radcliff, Benjamin (2001) Politics, markets and life satisfaction: The Political economy of human happiness, American Political Science Review, Vol 95, No 4, pp 939-955.
    3. Evans. Peter (2002) Livable Cities: Urban Struggles for Livelihood and sustainability, Berkeley: University of California Press.
    4. Florida, Richard (2002) The Rise of the creative class, NY: Basic Books/ Perseus Books.
    5. Inglehart, Ronald (1990) Culture shift in advanced industrial society, Princeton NJ: Princeton University Press.
    6. Florida, Richard (2002) The Rise of the creative class, NY: Basic Books/ Perseus Books.
    7. Southworth, M. (2003) ‘Measuring the livable city’, Built Environment, Vol. 29, No. 4, pp. 343-354.
    8. Hortulanus, R.P., 1996. Stadsbuurten een studie over bewoners en beheerders in buurten met uiteenlopende reputaties. VUGA, Den Haag.
    9. Pacione, M., 1990. Urban liveability: a review. Urban Geogr. 11 (1), 1–30.
    10. RIVM (2000) De Hollander A.E.M., et al. 5e Nationale Milieu Verkenningen. RIVM, 2000. National Outlook, Summary in English.
    11. United States Department of Transportation US DOT (2010) U.S. DOT STRATEGIC PLAN “Transportation for a New Generation” , US DOT.
    12. Vergunst, Petra (2003) Liveability and ecological land use the challenge of localization, PhD Thesis in Department of Rural Development Studies, Swedish University of Agriculture.
    13. Duyvendak, J.W., Veldboer, L (2000) Gelijkheid en verschil in het wonen over angst voor verlating, protest tegen verdringing en de dreiging van vermindering van keuzevrijheid. In: Meindertsma, M.C. (Ed.) Stadslab over stedelijke vernieuwing en herstructurering, ISBN 90-805919-1-2.
    14. AARP (2005) Livable Communities: An Evaluation Guide, Public Policy Institute, Washington.
    15. Veenhoven. R & Ouweneel. P (1995) LIVABILITY OF THE WELFARE-STATE: Appreciation-of-life and length-of-life in nations varying in state-welfare-effort, Social Indicators Research, vol 36, pp 1-49.
    16. Van Kamp, I & Leidelmeijer.K & Marsman. G & de Hollander, A (2003) Urban environmental quality and human well-beingTowards a conceptual framework and demarcation of concepts; a literature study, Landscape and Urban Planning 65, pp 5–18.
    17. Pryor, Robin (1968) Defining the rural- urban fringe, Social Forces, Vol 47, No 2, pp 202-215.